مجموعه اشعار فروغ فرخزاد
آدم هایی که بیشتر از من و تو سرشان می شود می گویند که انسان متمدن آن کسی است که در تنهایی احساس تنهایی نکند. تو باید برای خودت یک دنیای درونی داشته باشی و هم چنین تکیه گاه های ثابت روحی و فکری، یعنی در عین حال که در میان مردم زندگی می کنی،
چارانه های بیژن ارژن
او شوم نبود این گناه از ما بود
پرهای سیاه او سیاه از ما بود
آواز کلاغ را خدا بد ننوشت
ما بد خواندیم...
اشتباه از ما بود
الهی نامه و مناجات نامه
الهی!
تو ما را ضعیف خواندی!
از ضعیف چه آید جز خطا؟
و ما را جاهل خواندی!
و از جاهل چه آید جز جفا؟
و تو خداوندی کریم و لطیف!
از کریم و لطیف چه سزد؟
جز از کرم و وفا و بخشیدن و عطا
دیوان حافظ با شرح کامل ابیات
ساقی و
مطرب و
مِی
جمله مهیاست ولی...
عیش
بی یار مهنّا نشود
"یار" کجاست؟
دیوان حافظ با شرح کامل ابیات
روضه ی خلد برین خلوت درویشان است
مایه ی محتشمی خدمت درویشان است
*
روی مقصود کـه شاهان به دعا میطلبند
مظهرش آینه ی طلعت درویشان است
*
حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است
.
دیوان حافظ با شرح کامل ابیات
[b]زان می عشق کز او پخته شود هر خامی * گر چه ماه رمضان است بیاور جامی[/b]
روزها رفت که دست من مسکین نگرفت * زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی
[b]روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل * صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی
[/b]
مرغ زیرک به د
قرآن کریم
زندگی فرد بشری دو وجه دارد: آنچه بر او فرود می آید و آنچه که از او صادر می شود : واردات و صادرات وجود! و طالب خلقت جدید بایستی در قبال هر آنچه که بر او حادث می شود تسلیم و راضی و منفعل باشد و در امر فعل و اراده ی شخصی اش مطیع امر رسول و احک
قرآن کریم
[b]انسان بعنوان خالق سرنوشت خود[/b]
حیات دنیوی بشر به مثابه ی خلقت جدید و دوباره ی انسان است که قرار است انسان به دست و اراده ی خودش یکبار دگر آنرا بیافریند و بدینگونه و دلیل است که انسان مسئول سرنوشت خویشتن می شود و از بابت آن مؤاخذه و
قرآن کریم
209. کسی که کتاب وجود خود را می خواند باور می کند که این کتاب نویسنده ای دارد پس می رود دنبال نویسنده کتاب یعنی خدا . وقتی همه جا را گشت و نیافت خسته و مانده و مایوس بر می گردد به خانه وجود خودش و آنگاه ندائی می شنود که : نکند خود تو باشی آ
دیوان حافظ
من حاصل عمر خود ندارم جز غم *** در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم با وفا ندیدم جز درد *** یک مونس نامزد ندارم جز غم