الهی نامه و مناجات نامه
نویسنده:
خواجه عبدالله انصاری
امتیاز دهید
نام خواجه عبدالله انصاری یادآور سوز و عشق نوستالوژیک انسانی است که نی وجودش در تب و تاب نیستان وجود سرمدی بی خود و سرمست گشته و فغان برآورده.
او از هنگامی که خود را شناخت ،در ذات اقدس محبوب، خویش را غرقه ساخت.
هر کس تو را شناخت هرچه غیر تو بود بینداخت
مدتی را تحت تعالیم شیخ ابوعبدالله و امام یحیی شبانی به تلمذ پرداخت. اما قیل و قال مدرسه او را راضی نمی داشت .
سرانجام هنگامی که به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی می رود،از درس و مشق بر می گذرد و به اقلیم بی کران عشق و محبت پای می گذارد.
از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آن را که نخواندی کی آیــد؟
مراد دیگر او شیخ ابوالسعید ابوالخیربوده است که وی را در وادی حیرت یار بود و رهنما.
خواجه عبد الله انصاری در سال ٣٩٦ هجری قمری در وقع در ناحیه طوس از منطقه وسیع هرات متولد گردید و سرانجام در ٤٨١ هجری قمری در محل تولد خود به مقصود و معبودش رسید.
کجا باز یابیم آن روزکه تو ما را بودی و ما نبــودیم.
این کتاب پیشتر به صورت تایپ شده در سایت قرار گرفته بود
بیشتر
او از هنگامی که خود را شناخت ،در ذات اقدس محبوب، خویش را غرقه ساخت.
هر کس تو را شناخت هرچه غیر تو بود بینداخت
مدتی را تحت تعالیم شیخ ابوعبدالله و امام یحیی شبانی به تلمذ پرداخت. اما قیل و قال مدرسه او را راضی نمی داشت .
سرانجام هنگامی که به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی می رود،از درس و مشق بر می گذرد و به اقلیم بی کران عشق و محبت پای می گذارد.
از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آن را که نخواندی کی آیــد؟
مراد دیگر او شیخ ابوالسعید ابوالخیربوده است که وی را در وادی حیرت یار بود و رهنما.
خواجه عبد الله انصاری در سال ٣٩٦ هجری قمری در وقع در ناحیه طوس از منطقه وسیع هرات متولد گردید و سرانجام در ٤٨١ هجری قمری در محل تولد خود به مقصود و معبودش رسید.
کجا باز یابیم آن روزکه تو ما را بودی و ما نبــودیم.
این کتاب پیشتر به صورت تایپ شده در سایت قرار گرفته بود
آپلود شده توسط:
morad850
1395/11/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی الهی نامه و مناجات نامه
چه گم کرد آن که تو را یافت؟
و چه یافت آن کس که تو را گم کرد؟
ای کریمی که بخشندهء عطائی
و ای حکیمی که پوشندهء خطائی
و ای صمدی که از ادراک خلق جدائی
و ای احدی که در ذات و صفات بی همتائی
و ای خالقی که راهنمائی
و ای قادری که خدایی را سزائی
جان ما را صفای خود ده
دل ما را هوای خود ده
چشم ما را ضیای خود ده
ما را آن ده که آن به
الهی عشق چیست؟
الهی عشق چیست؟
شادی رفته و غم آمده
عاشق کیست؟
دمی فرو شده جانی بر آمده
دیده ای که بدوست آمده
نزدیک کس نیامده
هرکه در این راه قدم نهاد واپس نیامده
اصل وصال دل است و باقی زحمت آب وگل است
خوش عالمی است نیستی
خوش عالمی است نیستی که هرکجا بایستی، کسی نگوید کیستی
اگر بر هوا پری مگسی باشی و اگر بر روی آب روی خسی باشی
دلی بدست آر تا کسی باشی
انکار مکن که انکار شوم است
انکار کننده این کار محروم است
الهی بنیاد توحید ما را خراب مکن
و باغ امید ما را بی آب مکن
و به گناه روی ما را سیاه مکن
الهی ظاهری داریم شوریده
باطنی داریم در خواب
سینه ای داریم پر آتش
دیده ای داریم پر آب
گاه در آتش سینه می سوزیم
و گاه در آب چشم، غرق آب
الهی انتظار را طاقت باید و ما را نیست
صبر را فراقت باید و ما را نیست
الهی
الهی تو ساز که از این معلولان شفا ناید
تو گشا که از این ملولان کاری نگشاید
به صلاح آر که نیک بی سامانیم
جمع دار که بد پریشانیم...
مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
تو ما را ضعیف خواندی!
از ضعیف چه آید جز خطا؟
و ما را جاهل خواندی!
و از جاهل چه آید جز جفا؟
و تو خداوندی کریم و لطیف!
از کریم و لطیف چه سزد؟
جز از کرم و وفا و بخشیدن و عطا