زند و هومن یسن و کارنامه اردشیر پاپکان
نویسنده:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
زَند وَهمَن یَسن یا تقسیر بهمن یسن از متنهایی است که در آن از روی مکاشفه حوادث جهان پیشگویی شدهاست. همان طور که در متن کتاب تصریح شده، مطالب کتاب از ترجمه و تفسیر (زند)، ستودگر (سودگر) نسک و وَهمن (بهمن) یسن گرفته شدهاست.
در آغاز کتاب بنابر روایت ستودگر نسک که در کتاب نهم دینکرد نیز آمدهاست چنین ذکر شده که اورمزد چهار دورهٔ جهان را که نماد هر کدام یکی از فلزات است در رؤیا به زرتشت نشان داد: زرین، سیمین، فولادین، و دورهٔ آمیختگی آهن (بافلزات دیگر). دورهٔ اول مصادف با دوران پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت و دورهٔ دوم مصادف با پادشاهی اردشیر بابکان (بهمن اردشیر) و دورهٔ سوم مصادف با پادشاهی خسرو انوشیروان است. دوران چهارم دورهٔ حکومت دیوان ژولیده موی خشم نژاد است که مصادف با پایان هزارهٔ زرتشت به شمار آمدهاست.
بیشتر
در آغاز کتاب بنابر روایت ستودگر نسک که در کتاب نهم دینکرد نیز آمدهاست چنین ذکر شده که اورمزد چهار دورهٔ جهان را که نماد هر کدام یکی از فلزات است در رؤیا به زرتشت نشان داد: زرین، سیمین، فولادین، و دورهٔ آمیختگی آهن (بافلزات دیگر). دورهٔ اول مصادف با دوران پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت و دورهٔ دوم مصادف با پادشاهی اردشیر بابکان (بهمن اردشیر) و دورهٔ سوم مصادف با پادشاهی خسرو انوشیروان است. دوران چهارم دورهٔ حکومت دیوان ژولیده موی خشم نژاد است که مصادف با پایان هزارهٔ زرتشت به شمار آمدهاست.
آپلود شده توسط:
HeadBook
1392/10/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زند و هومن یسن و کارنامه اردشیر پاپکان
در کتاب ارمیاء نبی باب هفتم خداوند اسرائیل میگوید:《بنابراین خداوند یهود چنین میگوید: اینک خشم و غضب من بر این مکان بر انسان و بر بهایم و بر درختان صحرا و بر محصول زمین ریخته خواهد شد و افروخته شده خاموش نخواهد گردید》در ترجمهٔ فارسی بحارالانوار مجلسی(ص ۲۴۳) مینویسد:《بمن وحی فرمود که یا محمد بدرستیکه قصاص من درمورد بندگانم پیش از آنکه ایشان را خلق کنم جاری شده و قصاص من گذرنده است تا اینکه با آن قضا هلاک بکنم هرکه را میخواهم و هدایت بکنم هرکه را که میخواهم》.
زند وهومن یسن
صادق هدایت
در بخشهایی از آن درباره فرمانروایان آینده ایران و وضعیت مردم ایران در آینده میگه، فکر کنم میگه در هزاره به سر رسیدن آیین زرتشت، تقریبا میشه همین الآن ما!!!:
ای زردشت سپتیمان! این دههای ایران که من اورمزد آفریدم، به زشتکامی و ستم خراب کنند. دیوان گشادهموی فریفتار هستند، آنچه گویند نکنند. بد دین هستند، آنچه نگویند کنند. ایشان را عهد و پیمان و راستی و آیین نیست. زینهار ندارند و به عهدی که بندند پایدار نیستند.
در آن زمان همه مردم فریفتار باشند، بد یکدیگر خواهند. آزرم و عشق و دوستی از روان جهان برود. مهر پدر از دل پسر، و مهر برادر از دل برادر برود، داماد از پدرزن جُداخواسته باشد و مادر از دختر جُدا کامه.
جوانان و کودکان اندیشناک باشند و از دلشان شوخی، بازی و رامش برنیاید.
آزاده و بزرگ و دهقان نیک از ده و جای خویش به تبعید برود و به درویشی و بیچارگی رسد.
پادشاهی و فرمانروایی ایران به بندگان انیرانی (غیر ایرانی) رسد. پادشاهی به دوالکستیان، تازیان و رومیان رسد. در فرمانروایی بد فرمانروایان، هر چیز به نیستی و بیچارگی و سبکی رسد. اینان چنان فرمانروایان بدی باشند که کشتن مرد پرهیزگار و کشتن مگس، هر دو به چشم ایشان یکسان باشد.
و در آن شگفت زمان، ای زردشت سپتیمان! آنکه تن خواهد آنگاه او را نجات روان نتوان، کسی که تنش فربه آنگاه روانش لاغر و نزار و به دوزخ جای. کسی که روان خواهد آنگاه تنش لاغر و نزار و روان فربه و او را به بهشت جای ....