رسته‌ها
بازگشت شازده کوچولو
امتیاز دهید
5 / 4
با 45 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 45 رای
.چکیده: ,"کتاب حاضر که در قطع رقعی به چاپ رسیده‌است؛ ادامه«شازده کوچولو» نوشته‌ی«آنتوان دو سنت اگزوپری» می‌باشد. داستان کتاب از آنجا آغاز می‌شود که شازده کوچولو نمی‌تواند به وسیله‌ی نیش مار به سیاره اش بازگردد و زمینی می‌شود. او در زمین می‌گردد و قوانین زمین را با زندگی در آن لمس می‌نماید. شازده کوچولو مانند دیگر زمینی‌ها، ازدواج می‌کند و صاحب خانواده می‌شود او آنقدر به خدا نزدیک می‌شود که مردم به او لقب عارف می‌دهند. سرانجام شازده کوچولو که دیگر پیر شده‌است آخرین تجربه‌ی زندگی دنیوی خود را به دست می‌آورد و آن دیدار با عزرائیل است که برای عارفی چون او بسیار آسان و لذت‌بخش است‌.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
116
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sigarian
sigarian
1392/07/27

کتاب‌های مرتبط

کجا بجویم تو را ؟
کجا بجویم تو را ؟
5 امتیاز
از 1 رای
شازده کوچولو
شازده کوچولو
4.8 امتیاز
از 296 رای
تاریخ احوال حزین لاهیجی
تاریخ احوال حزین لاهیجی
4.6 امتیاز
از 31 رای
Selected Works of David Herbert Lawrence
Selected Works of David Herbert Lawrence
5 امتیاز
از 3 رای
هومر و لنگلی
هومر و لنگلی
4 امتیاز
از 6 رای
زن و بازیچه
زن و بازیچه
3.6 امتیاز
از 22 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بازگشت شازده کوچولو

تعداد دیدگاه‌ها:
55
روزی میرسد در حسرتم بمانی ،در روزی بارانی..
یک روزی صادقانه صدایت کردم،..
حالا عاجزانه نگاهم می کنی
اما، فقط برو .....
[quote='lunatic boy']همتون تو این صفحه حرفهای قشنگ زیاد زدید. قشنگ تر اینه که بهشون عمل کنید.[/quote]
کاملا موافقم
انسانهایی هستیم که شعارهای زیبا را خوب بیان میکنیم
و منتظریم تا دیگران به آنها عمل کنند
اما وقتی نوبت خودمان میشود .................. !
همیشه استثنا هستیم!!!!!
همتون تو این صفحه حرفهای قشنگ زیاد زدید. قشنگ تر اینه که بهشون عمل کنید.:-(
من نگویم داد نه فریاد نه
هم بزن داد و بزن فریاد
اما بازگرد!!

با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه نگو، از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
کاش میشد لحظه ها را پس گرفت
کاش میشد از تو بود و با تو بود
کاش می شد در تو گم شد از همه
کاش میشد تا همیشه با تو بود
کاش فردا را کسی پنهان کند
لحظه را در لحظه سرگردان کند
کاش ساعت را بمیراند به خواب
ماه را بر شاخه آویزان کند
قرار نیست به تمام آرزوهایت برسی اما باید برای همه آنها تلاش کنی
زیرا در مورد آرزوهایت نیز وظایفی داری... این یک قانون است!
در دنیا میلیونها مرد وجود دارد و همینطور میلیونها زن . من از بین این همه انسان
تو را انتخاب می نمایم و تو نیز مرا انتخاب خواهی کرد .
زیرا این یک نفر با همه آن میلیونها انسان فرق دارد. پس باید وظایف و تعهد من نیز
نسبت به او فرق داشته باشد و برای او کارهایی بکنم که برای افراد دیگر
و حتی خودم ، آن کارها را انجام نمی دهم.
وظایف همسری با وظایف دوستی متفاوت است . خداوند مهربان می داند که انسانها نمی توانند تنها
باشند برای همین از ابتدا برای آنها زوج و انسان مکملی در نظر گرفته و
خلق می کند و زندگی را به گونه ای رقم می زند که این نفر در زمان
خاصی ، روزی به هم رسیده و نسبت به هم احساس خوبی پیدا کنند .
تا به اینجا در دست خداست اما از آنجائی که انسان را تصمیم گیرنده
آفریده است، بعضی ها این احساس را به نابودی می کشند زیرا آنها نمی دانند که استفاده غلط از خوشبختی ، باعث بدبختی می شود .
آنها این احساس خوب را بر طبق قوانین خود تبدیل به رابطه و فساد می کنند و
بعد دچار افسردگی، شکست و بدبختی خواهند شد و آن را بر گردن تقدیر
می گذارند. به من حق بده ، من چگونه می توانم به کسی که می دانم
برای همیشه به من تعهدی ندارد اعتماد کنم؟
- یادت باشد در دنیا هیچ چیز وجود ندارد که ارزش آن را داشته باشد تا
در موردش دروغ بگوئی . دروغگوها بی ارزش ترین و نادان ترین
موجودات دنیا هستند .... آنها ارزش هیچ چیز را درست نمی دانند ....
همیشه با همین جمله آغاز می شود ! ...... وقتی چیزی برای شما
متفاوت است یعنی اینکه احساس شما نیز در مورد آن متفاوت است.
نمی دانم ...... من مثل تو تجربه ندارم!
:-)
اگر من ادعا می کنم که کسی را دوست دارم باید به چیزی که باعث
آرامش اوست رضایت دهم ؛ هرچند که برای من بسیار سخت باشد .
فداکاری و عشق یعنی همین . یعنی دیگری را از خود بیشتر دوست
داشتن و بر خود ترجیح دادن. :x
ص 87
بازگشت شازده کوچولو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک