تاریخ احوال حزین لاهیجی
نویسنده:
حزین لاهیجی
امتیاز دهید
.
تاریخ احوال حزین که خود نوشته است.
حزین لاهیجی، محمد علی، فرزند ابوطالب. (1103-1181ق)، ادیب، عارف و شاعر؛ متخلص به حزین و معروف به شیخ علی حزین. وی در اصفهان متولد شد. بعداز هجوم افاغنه درسال 1135ق به اصفهان، از آن شهر فراری شد و سرگردان، تا اینکه در سال 1146ق از ترس نادر شاه به هند رفت و تا آخر عمر حدود سیوپنج سال در هندوستان زندگی کرد و در سال 1181ق در حدود هفتاد و هشت سالگی در بنارس درگذشت و در همان شهر دفن شد. او از احفاد شیخ زاهد گیلانی، عارف معروف، بوده است و خطوط را بسیار نیکو مینوشت و صاحب کمالات صوری و معنوی بود. او سرگذشت خود و حوادث و وقایع عصر خویش را با احوال و اوضاع سیاسی به قلم شیوایی نوشته است. حزین با اکثر علوم و فنون آشنایی کامل داشت.
تألیفات متعددی در نظم و نثر به عربی و فارسی داشته است که مهمترین آنها عبارتند از «تذکره شعرا»؛ «تاریخ حزین»؛ «دیوان»؛ اشعار؛ «کلیات»؛ شامل قصاید و مثنویهای «صفیر دل»؛ «حدیقه ثانی»؛ در برابر حدیقه سنایی؛ «خرابات»؛ «چمن و انجمن»؛ «مطمحالانظار»؛«فرهنگنامه»؛ و «تذکارات العاشقین»؛ در برابر «لیلی ومجنون».
بیشتر
تاریخ احوال حزین که خود نوشته است.
حزین لاهیجی، محمد علی، فرزند ابوطالب. (1103-1181ق)، ادیب، عارف و شاعر؛ متخلص به حزین و معروف به شیخ علی حزین. وی در اصفهان متولد شد. بعداز هجوم افاغنه درسال 1135ق به اصفهان، از آن شهر فراری شد و سرگردان، تا اینکه در سال 1146ق از ترس نادر شاه به هند رفت و تا آخر عمر حدود سیوپنج سال در هندوستان زندگی کرد و در سال 1181ق در حدود هفتاد و هشت سالگی در بنارس درگذشت و در همان شهر دفن شد. او از احفاد شیخ زاهد گیلانی، عارف معروف، بوده است و خطوط را بسیار نیکو مینوشت و صاحب کمالات صوری و معنوی بود. او سرگذشت خود و حوادث و وقایع عصر خویش را با احوال و اوضاع سیاسی به قلم شیوایی نوشته است. حزین با اکثر علوم و فنون آشنایی کامل داشت.
تألیفات متعددی در نظم و نثر به عربی و فارسی داشته است که مهمترین آنها عبارتند از «تذکره شعرا»؛ «تاریخ حزین»؛ «دیوان»؛ اشعار؛ «کلیات»؛ شامل قصاید و مثنویهای «صفیر دل»؛ «حدیقه ثانی»؛ در برابر حدیقه سنایی؛ «خرابات»؛ «چمن و انجمن»؛ «مطمحالانظار»؛«فرهنگنامه»؛ و «تذکارات العاشقین»؛ در برابر «لیلی ومجنون».
آپلود شده توسط:
kalltun
1392/05/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ احوال حزین لاهیجی
روزگار آیینه را محتاج خاکستر کند
در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
پر شور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
حزین لاهیجی