رسته‌ها
چکمه و چکامه - دفتر هفتم
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
.
تقدیم به مادری که نگریست و خواهری که صورت نخراشید، پدری که خیمه نزد زیر پشت دوتا و برادری که ننشست وراهی شد برای ادامه ، همسری که کوه صبر شد و فرزندی که پدر سهمش نشد و،،، دوستی که جا ماند از قافله، غریب و تنها در کویر... و ،،، آن دو دانه تخم مرغ پیرزنی که معنای مادر بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
37
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1392/07/08

کتاب‌های مرتبط

پرسه در پاییز پیر
پرسه در پاییز پیر
4 امتیاز
از 6 رای
به سرخی آتش به طعم دود
به سرخی آتش به طعم دود
4.2 امتیاز
از 274 رای
آوازهای حوا
آوازهای حوا
3.8 امتیاز
از 23 رای
گلهای من
گلهای من
4.3 امتیاز
از 3 رای
ترانه های تمشک و باران
ترانه های تمشک و باران
4 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چکمه و چکامه - دفتر هفتم

تعداد دیدگاه‌ها:
31
عاشقـان را سر شوریـده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب ، داشتن سر عجب است
سپاس آقای بیک پور
میان این همه تصنع ملال انگیز حرف های دل شما از جنس دیگری است
ماهور گرامی، روزی با اسپارتاکوس _ که هرجاهست به سلامت باشد_ درد دل میکردیم. این شعر برای دل آن دوست بود.
شعر دلتنگی.............
تو از خاکی ، من ازخاک
تو با چسب حماسه ، آتش جنگ
شدی سنگ صبور هر دل تنگ
من ازسالوسی این خلق صدرنگ
دلم تنگه، دلم تنگه، دلم تنگ
بزن با تار زلف و زخمه ی چنگ
برایم نغمه ای با سوز و آهنگ
بزن برشیشه ی غمهایم ای سنگ
اشک از پشت قرنیه به پلکهایم خزید و اندوهش در ذهنم جای گرفت
پدرم امروز مشق از جنگ می نویسد و فردا من باید مشق های او را خط بزنم
کاش پدرم در کلاس اول میماند و من حسرت بی پدری را بخاطر شاگرد اول شدنش تحمل نمیکردم....
ببار ای موسمِ باران
بشور ازکوچه ها نام شهیدان را
که شرمم آمده گویم
به تاکسی آدرس یاران
نمی پرسدکسی از رنجِ انسان ها
نمی دانند _رنگِ زندگی سبز است
نمی دانند _زردِ ساقه ی گندم
ببار ای ابرِ دلتنگی_که دلتنگم ازین دنیا
که دزدانش عصا ازکور می دزدند
و رندانش به نامردیِ خود نازند
سپاس جناب بیک پور عزیز
واقعا ممنون خوشحالم که هنوز هم این حس وجود داره
هیچوقت نتونستیم آنگونه که شایسته بود از عزیزانی که طی 8سال دفاع مقدس صادقانه وخالصانه از همه چیز خود گذشتند قدردانی کنیم ....شرمنده شهدا وجانبازان وخانواده هاشون هستیم
الان که فکرش رو میکنم میبینم انقدر شهامت ندارم که حتی یه لحظه خودم رو جای اونا وتوی اون شرایط بذارم ...
باز هم ممنون از شما به خاطر این اثر زیبا
"پس از تنوره" فضا سازی بسیار قوی ای دارد. صدا و تصویر حال و هوایی سینمایی به این شعر داده
کات هایی که از هر لهجه به لهجه دیگر می خورد ریتم پیش برنده جذابی دارد. ریتمی که در هر عبارت با آهنگ کلماتی که بی وقفه پشت سر هم قطار می شوند امتداد پیدا می کند. و بعد با صدایی دیگر مخاطب را در زمان تا روزمرگی و شهر جلو می راند. همانطور که در ابتدا مخاطب را از روزمرگی به جهان شعر پرتاب کرده بود.
بسیار ظریف ذهن را میان واقعیت و تصاویر خیالی به پرسه وامیدارد.
در طول خواندن شعر مخاطب آمبیانس محیط را به وضوح می شنود و انگار صدایی کلمات را بر یک اسلاید شو ، نریشن می کند.
به یاد موسیقی تصویر ساز راجر واترز افتادم.
و خیابان ،، شبِ پرِِ نورِِ نئون
و جهان ، بس تاریک
فقر ، روی دگرِِ سکه ی جنگ
صلح ، یک رویا بود ... !
مخلصتم داداشی عزیزم<3
بی گمان میدونی که توقع دارم ایرادامو بی ملاحظه بگی.
[quote='mohsen ghahari'].... که کمترین کار ما برای یک رزمنده شاید همین نوشتن باشد...
من چهار سال پیش زمانی که هر لحظه ممکن بود یک گلوله نگاهم را خاموش کند مفهوم عمیق جان بر کف بودن را درک کردم...و همان زمان فهمیدم که حقیقتا کسانی که برای دفاع از میهن ،جان خود را آنی فدا کردند چقدر شجاع بودند...
..[/quote]
سپاس جناب قهاری برای درج مجدد کامنتتون...
.... که کمترین کار ما برای یک رزمنده شاید همین نوشتن باشد...
من چهار سال پیش زمانی که هر لحظه ممکن بود یک گلوله نگاهم را خاموش کند مفهوم عمیق جان بر کف بودن را درک کردم...و همان زمان فهمیدم که حقیقتا کسانی که برای دفاع از میهن ،جان خود را آنی فدا کردند چقدر شجاع بودند...
......وقتی اسامی عزیزانی چون حاج "داوود کریمی"،"حمزه کرمی "و حر زمان "مخمد نوریزاد" را در نظرات خواندم بسیار از یاد این گرامیان شاد شدم که همیشه باید قدردان آنان بود....
سپاس از قلندر عزیز برای این دفتر و این یاد آوری و قدردانی از همه آنان که فروتنانه رفتند و آنانکه در ... ماندند و .... بمانَد....
ضمن سپاس از دوستان، از باران گرامی بسیارسپاسگزارم که انتقاد بجایی فرمودند: بندپوتین خوانش موزون تری دارد. و نیزچه دلنشین است ناگفته های دلت را اززبان یک دوست بشنوی: دلم تنگ بزرگ مردان کوچک وبی ادعاست...
چکمه و چکامه - دفتر هفتم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک