رسته‌ها
چکمه و چکامه - دفتر هفتم
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
.
تقدیم به مادری که نگریست و خواهری که صورت نخراشید، پدری که خیمه نزد زیر پشت دوتا و برادری که ننشست وراهی شد برای ادامه ، همسری که کوه صبر شد و فرزندی که پدر سهمش نشد و،،، دوستی که جا ماند از قافله، غریب و تنها در کویر... و ،،، آن دو دانه تخم مرغ پیرزنی که معنای مادر بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
37
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1392/07/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چکمه و چکامه - دفتر هفتم

تعداد دیدگاه‌ها:
31
از چکامه چکمه می روید
روی احساس شاعر و شاهد
می فشارد بیخ بغضت را
بادهای چکمه و قاصد

سپاس فرهاد عزیز، این دفتر شعرتون بیشتر از نوشته های پیشین به دلم نشست و لذت بردم
فسانه را میزند پهلو
حماسه ی تو ای شکسته پر ، ای قو

.......................................................
بند پوتینم که محکم بود
پس چرا پای من گم شد
(فرهاد جان به نظرم در این مصرع بند پوتین به جای پوتینم قرار بگیره خوانش سلیس تری و نشست روان تری دارد: بند پوتین که محکم بود پس چرا پای من گم شد)
مطالب این کتاب نه تنها شعر نیست بلکه در پوشش شعر دفاع مقدس بیشترین توهین ها را به شهدا نموده است

من بر خلاف شما فکر میکنم درین نوشته ها گله ی شاعر از بی انصافی هایی ست که در حق مردان شیردل سرزمینش انجام میگیره و هرچه بیشتر تلاش کرده برای نشان دادن جایگاه و مقام والای این بزرگ مردان:
ببار ای موسمِ باران
بشور ازکوچه ها نام شهیدان را
که شرمم آمده گویم
به تاکسی آدرس یاران

فرهاد جان باز هم بهتون تبریک میگم ، به امید نوشته های دیگری از شما دوست عزیزم
اگرچه متن ادبی و شعر اساسا منبعش احساسه، اما شخصا به انواع شعری که پشتوا نه اش تفکر هم باشه و نه صرفا احساس علاقه بیشتری دارم.که خوشبختانه اثار قلندر عزیز جزو همین گروه هستش.
ای کاش جای ماشه آرشه بود
بادست خود می کشیدی و
روحم به آسمان پرمی کشید
8-)
نبرده نان به درگاهِ یتیم هرگز
ولی داغ است پیشانی_ به درگاهِ خدا،،بنده
:x:x
ببارای ابردلتنگی_به خشکیِ تن گندم
ببارای مردم خونین_ به سردیِ دل مردم
ببارای خسته ازتکرار پاییزی
به زخم برگ های سبزِ خونریزی
[quote='sagaro']خانم افتخارزاده گرامی، دیدگاه جناب قهاری سهواحذف شد وخصوصی ازایشانعذرخواهی کردم. من باگوشی کانکت شدم، دیدگاه ایشان رالایک زدم ولی نمیدانم چراحذف شد. بازهم با شرمندگی تمام پوزش می خواهم[/quote]
خواهش می کنم جناب قلندر
من فکر کردم بار لغات جناب قهاری زیاد بوده و باید کم میشده
هرچند یه سری لغات وقتی پاک میشن تازه سنگین تر هم میشن...
خواهشم از جناب قهاری اینه که در صورت امکان دیدگاهشون رو دوباره درج بفرمایند تا خدایی نکرده شبهه ای پیش نیاد :)
سپاس
خانم افتخارزاده گرامی، دیدگاه جناب قهاری سهواحذف شد وخصوصی ازایشانعذرخواهی کردم. من باگوشی کانکت شدم، دیدگاه ایشان رالایک زدم ولی نمیدانم چراحذف شد. بازهم با شرمندگی تمام پوزش می خواهم
[quote='minooei_arash2']مطالب این کتاب نه تنها شعر نیست بلکه در پوشش شعر دفاع مقدس بیشترین توهین ها را به شهدا نموده است[/quote]
ضمن سپاس از وقتی که گذاشتیدو ذکر این مطلب که به هرروی هرکس نظری داردخواهشمندم مصادیق توهین راذکرفرمایید. توجه شما را به سرنوشت امثال حاج داودکریمی وحمزه کرمی و محمدنوری زاد هم جلب میکنم واین نکته که احترام بازماندگان جبهه هم محفوظ است! درموردفروکردن سر جانبازان در توالت فرنگی هم تحقیق بفرماییدبزرگوار.
باسپاس
...لاجرم از بار لغت کم کنم
پشت سخن با هنرم خم کنم
ترس که پیوسته مرا سایه بود
کودک دل را همه جا دایه بود...
حق با شماست جناب قلندر
باید از بار لغت کم کرد همونطور که دیدگاه جناب قهاری را باید حذف کرد!
...و از این اوج ، چنین می بینم
بدنم زیر سقوط تنِِ خمپاره ی سرد
قدمم زیرِِ عبورِِ همه مین های نبرد
سرِِ من آن سوتر
چشم ها زل زده ، باز
و دهان ،،،
آسیابی پرِِ دندانِِ شکست...
سپاس و تبریک جناب قلندر
چکمه و چکامه - دفتر هفتم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک