قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
از نظر بنده حقیر تو کل تاریخ اسلام حقوق زن نادیده گرفته شده و تنها کسی که حقوق زن برایش مهم بوده حضرت علی بوده.
میگویند اسم زن و مرد تو قرآن به تعداد برابر آمده آیا این دلیل محکمی برای برابری حقوق زن و مرد است؟
حاکم حبشه کنیزی به نام مارال برای پیامبر فرستاد میگویند زن فوق العاده زیبایی بود پیامبر هم پذیرفت.
پیامبر اگر هم برده داری را حرام نکرد میتوانست این هدیه را نپذیرد آیا نمیتوانست؟
در همین کتاب به نقل از پیامبر آمده که زن یکی از وسایل لذت و خوشی است.
یعنی این زن عاطفه ندارد احساس ندارد فقط برای لذت مرد و کره زاییدن است که به خانه مرد میرود. اگر اینگونه است که چرا زن میگیریم؟یک سر میرویم خیابان ولیعصر همه مدل همه رقم موجود است.البته الان علم هم پیشرفت کرده برای لذت بردن میتوان یک دستگاه پلی استیشن 3 بخریم و حالشو ببریم.
مگر غیر از این است که در همین اسلام برای پاک نگه داشتن زن آن را ختنه میکنند؟
متاسفانه طبق آخرین آمار در کشور خودمان نیز هنوز این کار را انجام میدهند و در کشوری مثل مصر نیز 97 درصد زنان ختنه شده هستند.چیزی که بیشتر از همه دل هر انسان نوع دوستی را به درد میاورد این است که این عمل را هنگامی که دختر بین سنین 4 تا 9 سال است انجام میشود یعنی هنگامی که کودک هیچ شناختی از لذت جنسی ندارد.
چرا در قانون ارث زن نصف مرد ارثیه میبرد؟
آیا واقعا زن و مرد در اسلام برابرند؟
شعري از ... شاعري ناتوان از ايران:
بر ما ببخشاييد
اين داغ ننگ "مردانگي "
طوق بدنامي هميشه ي تاريخ
اسباب ويراني تمامي دستاوردهاي بشر.
بر ما ببخشاييد
بر ما وارثان چنگيز و آتيلا
بر ما حاصلان تباني شوم ايكس و ايگرگ
بر ما عاملان ريزش تمامي اشكهاي معصوم [ماسيده بر بستري از ريمل و پن كك]
ما شيران شرزه جبهه هاي نبرد حق عليه باطل
گوشت هاي دم توپ
ما كه تا ديشب خواب بابامو ديدم دوباره
ما كه تا ديروز برادر شهيدم راهت ادامه دارد
ما عابران امروز خيابان هاي عاطل و باطل
ما كه نامه ندامت مان را يك ميليون بار امضا مي كنيم
و خجل از مواهب متعه و قضاوت و شهادت و ديه
با صورتي با ريش و دلي پر ريش
سر ميدان شير پاستوريزه
فرياد مي زنيم:
يورو ، دلار ، ين ، يوان
كوپن ، نو و باطله ، كوپنننن ...
اي وارثان "معصوميتِ !!؟" حوا
بر ما ببخشاييد كه هيچگاه آدم نشديم
برما ببخشاييد.
خوب نذارین با احساسات جوون مردم بازی شد خوب:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
شعری از غاده السمان
شاعری توانا از سوریه
اگر به خانهی من آمدی
برایم مداد بیاور مداد سیاه
میخواهم روی چهرهام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لبها
نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
میخواهم ... بدوزمش به سق
... اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
میدانی که؟ باید واقعبین بود !
صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه میزنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم میخواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم میکنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی میفروختند
برایم بخر ... تا در غذا بریزم
ترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم
بهتر است که از آوردن موضوعات مختلف در ذیل موضوع این کتاب خودداری شود. و مطالب دیگر را در جاهایی که با موضوع مرتبط است مورد نقد و بررسی قرار داد.
بنده نیز تمام آنچه را که میدانستم و فکر می کردم درست است در این باب ابراز کردم.حال اگر در دیدگاه های ارائه شده توسط بنده مشکلی دیده می شود فقط از جانب بنده بوده و در صورت مشاهده دلایل مستند سعی در رفع آنها خواهم نمود.
با تشکر از همه دوستانی که با سعه صدر در بحث مشارکت نمودند.
با این حساب عدالت یعنی:
1- دزدیدن پول کسی برای احقاق جد خود در حالیکه خبر نداری خق بابایت را کی خورده است. تو دزدی کن و نگران نباش خودبخود با عدالت خدا جور در خواهد آمد!! به قول معروف (( الخیر فی ما وقع )) یعنی خیر در همان چیزی است که اتفاق می افتد!
با این حساب عدالت یعنی:
2- کشتن و ریختن خون کسی برای جبران خون پدر خود در حالیکه خودت خبر نداری قاتلش کیست. تو قتل کن و نگران نباش خدا بخواهد با عدالت خدا جور در خواهد آمد!!...
عدالت یعنی:
توجیه کردن هر بی عدالتی با ادبیات عدالت مآبانه!!
این داستان را حضرت موسی برای که تعریف کرده است؟ حالا آیا واقعی است یا داستان است؟!
نظر تو چیست دوست من؟! این داستان را هم از من داشته باش:
یکی رفت خط مقدم جبهه دید سه نفر از تشنگی افتادن دارن جون میدن.. سریع رفت سمت اولی گفت بیا آب بخور، اولی گفت بده به بغلی اون واجب تره. رفت نزدیک دومی گفت بیا آب بخور. دومی گفت بده به سومی اون واجب تره. ساقی رفت سراغ سومی گفت بیا آب بخور. سومی هم گفت برو پیش همون اولی اون واجب تره!! ساقی دوباره رفت سراغ اولی ولی دیگه دیر شده بود و اولی شهید شده بود. دید دیگه کار از کار گذشته. رفت سراغ دومی دید اونم شهید شده. گفت بجنبم لا اقل سومی به آب برسه. تا اومد برسه دید سومی هم دیگه مرده و دیر شده!!
این داستان یا واقعیت بود؟! این داستان بود تا شما مفهوم ایثار رو یاد بگیرین. اون هم داستان بود تا شما معنی عدالت رو یاد بگیرین. شما از این ایثار خوشتون اومد؟ شما از این عدالت خوشتون اومد؟... نظر شما محترمه.
از طرف دیگه منم خسته شدم.روزی 2 بار به این صفحه سر میزنم و هربار چیزی حدود 45 دقیقه صرف جواب دادن میکنم.شما هر کدوم فقط جواب منو میدین اما من باید جواب 4 نفرو بدم.شما وقت دارین تک تک جملات منو بررسی کنین اما من مجبورم قسمت های مهمتر نطرتونو جواب بدم و از خیلی نکاتی که میتونه هرکدوم بررسی بشه میگذرم.
اگه به عزیزی از طرف من بی احترامی شد من معذرت میخوام.امیدوارم بنده رو عفو بفرمائید.
امانظر شخصی خودم:من صیغه رو برای مردان مجردی که هنوز به سن ازدواج نرسیدند و یا توانائی تشکیل خانواده ندارند مفید میدونم.از اولم بحث من مربوط به مردان مجرد بود و اگه در موارد دیگه بحثی کردم به دلیل همون جمله معروف <حرف حرف میاره> بود.ناخواسته به وادی های دیگه کشیده شدم.و داستان زیر تقدیم به دوستان جان.
روزی حضرت موسی از خداون خواست که عدالتشو بهش نشون بده.خدا فرمود به کنار فلان برکه برو و مشاهده کن.موسی به آنجا رفت.ابتدا دید سواری به کنار برکه رسید و لباس های خودشو درآورد و مشغول شنا شد.بعد لباس های خود را پوشید و رفت اما کیسه پول خود را جاگذاشت.بعد پسر بچه ای کنار برکه اومد.کیسه رو گرفت و رفت.بعد پیرمرد کوری کنار برکه رسید.در این هنگام سوار به کنار برکه برگشت و کیسه پول خود را از پیرمرد درخواست کرد.پیرمرد اظهار بی اطلاعی نمود.سوار از خشم با شمشیر بر سر پیرمرد ضربه ای زد و او را کشت
و رفت.موسی به خدا معترض شد که این چه عدالتی است؟پول را بچه برداشت و پیرمرد مجازات شد؟
خدا به موسی عرضه داشت.پدر پسربچه نزد سوار کار میکرد و سوار از دادن مزد به او خودداری کرده بود.در کیسه همان مقداری بود که پدر پسربچه از سوار طلب داشت.
و آن پیرمرد در جوانی پدر مرد سوارکار را کشته بود و بدین وسیله سوارکار انتقام خون پدرش را از او گرفت.
شما فقط بلدید با کلمات بازی کنید!!!!!!! از یک طرف ضربه احساسی و عاطفی به زنان را در پی وجود زن ثانوی در زندگی زناشویی و مشترکشان نادیده می گیرید!!واینهمه دلایل سو برای مرد متاهل آوردیم به مردان مجرد گیر دادید وبعد از آن هم دلسوز زنان بیوه شدید !!!!1وراه حل ارائه کردید آنهم چه راه حلی ازدواج موقت با مرد متاهل برای رفع احتیاجات عاطفی به فرض که قانونهای حمایتی لازم برای آنها وجود داشته باشد!!!!!!!!از کجا می دانند و تضمین می کنید که مردان متاهل نیاز های عاطفی آنان را تامین خواهند کرد و صرفا قصد سواستفاده جنسی نداشته باشند !!!! واگر چنین شد یک معضل دیگر اجتماعی ایجاد می شود به نام زنان طلاق گرفته ازدواج موقت به خاطر تامین نشدن نیازهای عاطفی!!!!!! از طرفی آمار طلاق بالا می رود که شما به آن حساسیت دارید!! از آن طرف هم زن اول ازدواج دائم اگر فکر طلاق به فکرش بزند که وا مصیبتا!!!!!در دنیای ذهنی و خیالی خیلی چیزها می توان بافت ولی در عمل غیر ممکن اند!!!!!!!!ثانیا در مورد زنان طلاق گرفته مطلب را درست نگرفتی!!!منظور من ازدواج موقت با مرد متاهل بود!!!!!!خوبه یه کم روانشناسی بلدید!!
زیاد تند نروید !!!!!!!این تقصیر شما نیست تقصیر فرهنگ غلط ماست که فکر می کنیم با لاپوشانی و ریا کاری می توان حقیقت را تغییر داد!!! من نگفتم همه آنها بد بختند!شما هم نمی توانید صرف به اینکه آمار طلاقشان پایین است آنها را خوشبخت بدانید!! من کی گفتم فقط من خوشبختم وبقیه خوشبخت؟؟؟؟؟:)):)):O:O
این شما بودید که ما را به طرفداری از زنا محکوم کردید!!!!!منظور من این است و صد بار هم گفتم شرط اصلی و نزدیکی بین زوجین چیزی است فراتر از چند کلمه عربی است!!!!!!! زن و شوهر هایی وجود دارند با وجود ازدواج دائم و زندگی چند دهه ای با هم احساس صمیمیت و حتی محرمیت نمی کنند!هر چند در کنار هم بودنشان شرعی باشد!واین شرعی بودن کمکی به آنها نمی کند