رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

قانون قوه باه - آداب زناشویی

قانون قوه باه - آداب زناشویی
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 649 رای
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 649 رای
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mehdi57
mehdi57
1388/07/29

کتاب‌های مرتبط

نماز جمعه
نماز جمعه
3 امتیاز
از 4 رای
تفسیر سوره حمد
تفسیر سوره حمد
3.4 امتیاز
از 20 رای
اسلام شناسی - جلد ۱
اسلام شناسی - جلد ۱
3.7 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی

تعداد دیدگاه‌ها:
702
دوست عزیز و گرامی esmigel جان
سوال فرمودید پاسخ را نیز دریابید :
1- ابتدا برای خود تفاوت بین تاریخ - فرهنگ و دین را روشن کنید چرا که این سه مولد سه چیزند بنامهای عرف تاریخی - عرف اجتماعی و فرهنگی و عرف دینی
2- این که فقط علی (ع) را مجری تساوی حقوق زن و مرد دیده اید تاییدیست بر این حقیقت که خداوند شارع است و رسول خدا(ص) مبلغ و مبین و علی (ع) مجری و در این سلسله افتراقی مشاهده نمیشود
3- اگر پیامبر کنیز را پس میفرستاد هم دوستی را با دشمنی پاسخ گفته بود هم کنیز همان کنیز میماند هم خلاف عرف اجتماعی زمان رفتار کرده بود پس وی زا به همسری گرفت یعنی در واقع وی را آزاد کرد . ( متاسفانه اکثرا معنای همسری و همبستری را یکی میدانند .)
4-پیامبر فرموده :از دنیای شما سه چیز را بیشتر دوست دارم : زن - عطر - نماز ..... به همردیفی زن و نماز و نکهت خوش توجه کنید به جای اینکه به لذت جنسی توجه کنید . ظلم بزرگ را کسانی میکنند که تا اسم زن می آید به یاد غرائز خویش می افتند .
5-در مورد پاراگرافی که افسار قلم از دستتان در رفته و به خواهران و برادران دینی و انسانی خویش توهین کرده اید دوستان پاسخ کافی و وافی داده اند .
6- در مورد ختنه زنان و امثال این امور خطای شما همان یکی دانستن فرهنگ و دین است . این امر غلط در بین اکراد خودمان نیز رواج دارد اما در نزد ما دستاویزی برای کوبیدن دین و مذهب قرار نگرفته چرا که معتقدیم منصف باید بود تا نفس خویشتن را از گمراهی نجات داد . آنکه انصاف نمیورزد ابتدا خویش را میفریبد . پر واضح است که چنین اموری در دین اسلام توصیه نشده.
7- در مورد ارث : در بررسی هر امری باید آنرا در ظرف مکان وزمان خود سنجید . شما با توجه به عرف اجتماعی امروزی و از دیدگاه قرن بیست و یکمی در مقام شحنه و بازجو و دادستان و قاضی همزمان ظاهر گشته و پیامبر را میکوبید اما حقیقت اینست که در زمان ایشان جامعه عرب و حتی بسیاری ازجوامع مدرن آنروز زن را حتی به چشم یک موجود انسانی نگاه نمیکرد و حتی زنان پدر را پس از فوت پدر به پسر به ارث میداد . خب واضح است که قبولاندن این امر به آنان که زن نصف مرد ارث ببرد و شهادت دو زن معادل یک مرد باشد اگر معجزه نبوده به یقین تحول شگرفی بوده که باید آنرا مقدمه تساوی حقوق زن و مرد دانست . (البته زن آن عصر نیز مانند زن امروز خود آگاه نبوده .) نکته اینست که ما روال تحول را به محاق فراموشی سپردیم و مصداق تحول را بر گزیدیم و دلیل آنهم برگزیدن تقلید کور به جای تفکر و تحقیق و کسب آگاهی بوده که برمیگردد به خلافتهای خود خوانده و غاصبانه که هر نقد پرسشی را مخالفت با خلیفه خدا میخواندند و نمونه های آنرا امروزه نیز شاهدیم .
8- آری در اسلام زن و مرد برابرند چرا که خداوند فرموده همه شما را از پدر و مادری واحد آفریدیم . اگر مقاومت تن پرورانه ی مردم خوکرده به رویه سه خلیفه اول نبود که اکرا ه داشتند جایگزینی آسایش تقلید را با دشواری تعقل حتما علی (ع) اکمال دین را با ابراز این مسائل برایشان به ارمغان می آورد .
در آخر ذکر این نکته لازم است که یقینی نیست که تمام مندرجات این کتاب حقیقت محض باشد و خواننده موظف باشد که آنرا تماما بپذیرد . دستور دین این است که هر جا یقین کردید عامل باشید و هر جا شک داشتید احتیاط و یا حتی توقف کنید . چنانچه رسول گرامی فرموده احادیث ما را به کتاب خدا و سنت ما و تعقل بسنجید (نقل به مضمون) و در زمان ما نیز مرحوم ایت الله بهجت چنین فرموده . البته این فرمول در مورد تمام مطالعات کاربرد دارد .
من کتاب و خوندم ولی متاسفانه وقت نداشتم 115 دیدگاه رو بخونم پس فقط دیدگاه خودم رو میگم.
از نظر بنده حقیر تو کل تاریخ اسلام حقوق زن نادیده گرفته شده و تنها کسی که حقوق زن برایش مهم بوده حضرت علی بوده.
میگویند اسم زن و مرد تو قرآن به تعداد برابر آمده آیا این دلیل محکمی برای برابری حقوق زن و مرد است؟
حاکم حبشه کنیزی به نام مارال برای پیامبر فرستاد میگویند زن فوق العاده زیبایی بود پیامبر هم پذیرفت.
پیامبر اگر هم برده داری را حرام نکرد میتوانست این هدیه را نپذیرد آیا نمیتوانست؟
در همین کتاب به نقل از پیامبر آمده که زن یکی از وسایل لذت و خوشی است.
یعنی این زن عاطفه ندارد احساس ندارد فقط برای لذت مرد و کره زاییدن است که به خانه مرد میرود. اگر اینگونه است که چرا زن میگیریم؟یک سر میرویم خیابان ولیعصر همه مدل همه رقم موجود است.البته الان علم هم پیشرفت کرده برای لذت بردن میتوان یک دستگاه پلی استیشن 3 بخریم و حالشو ببریم.
مگر غیر از این است که در همین اسلام برای پاک نگه داشتن زن آن را ختنه میکنند؟
متاسفانه طبق آخرین آمار در کشور خودمان نیز هنوز این کار را انجام میدهند و در کشوری مثل مصر نیز 97 درصد زنان ختنه شده هستند.چیزی که بیشتر از همه دل هر انسان نوع دوستی را به درد میاورد این است که این عمل را هنگامی که دختر بین سنین 4 تا 9 سال است انجام میشود یعنی هنگامی که کودک هیچ شناختی از لذت جنسی ندارد.
چرا در قانون ارث زن نصف مرد ارثیه میبرد؟
آیا واقعا زن و مرد در اسلام برابرند؟
باید در خصوص این کتابها بحث کارشناسی بشه
زنده باد قوه باه - زنده باد دموکراسی - زنده باد شلغم که برای سرماخوردگی نیکوست
آخ آخ این حس انسان دوستی و احساس مسولیت آقایون کشته منو!!!!
فکر می کنم چیزی که در آقایون بسیااااااااار وجود داره توجیه کاراشونه.

شعری از غاده السمان
شاعری توانا از سوریه
اگر به خانه‌ی من آمدی...

شعري از ... شاعري ناتوان از ايران:
بر ما ببخشاييد
اين داغ ننگ "مردانگي "
طوق بدنامي هميشه ي تاريخ
اسباب ويراني تمامي دستاوردهاي بشر.
بر ما ببخشاييد
بر ما وارثان چنگيز و آتيلا
بر ما حاصلان تباني شوم ايكس و ايگرگ
بر ما عاملان ريزش تمامي اشكهاي معصوم [ماسيده بر بستري از ريمل و پن كك]
ما شيران شرزه جبهه هاي نبرد حق عليه باطل
گوشت هاي دم توپ
ما كه تا ديشب خواب بابامو ديدم دوباره
ما كه تا ديروز برادر شهيدم راهت ادامه دارد
ما عابران امروز خيابان هاي عاطل و باطل
ما كه نامه ندامت مان را يك ميليون بار امضا مي كنيم
و خجل از مواهب متعه و قضاوت و شهادت و ديه
با صورتي با ريش و دلي پر ريش
سر ميدان شير پاستوريزه
فرياد مي زنيم:
يورو ، دلار ، ين ، يوان
كوپن ، نو و باطله ، كوپنننن ...
اي وارثان "معصوميتِ !!؟" حوا
بر ما ببخشاييد كه هيچگاه آدم نشديم
برما ببخشاييد.
وااااااااااااااااااااای این شعر غاده همیشه منو متلاشی می کنه!
خوب نذارین با احساسات جوون مردم بازی شد خوب:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((

شعری از غاده السمان
شاعری توانا از سوریه
اگر به خانه‌ی من آمدی
برایم مداد بیاور مداد سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
می‌خواهم ... بدوزمش به سق
... اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !
صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند
برایم بخر ... تا در غذا بریزم
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم
دوستان عزیز!
بهتر است که از آوردن موضوعات مختلف در ذیل موضوع این کتاب خودداری شود. و مطالب دیگر را در جاهایی که با موضوع مرتبط است مورد نقد و بررسی قرار داد.
بنده نیز تمام آنچه را که میدانستم و فکر می کردم درست است در این باب ابراز کردم.حال اگر در دیدگاه های ارائه شده توسط بنده مشکلی دیده می شود فقط از جانب بنده بوده و در صورت مشاهده دلایل مستند سعی در رفع آنها خواهم نمود.
با تشکر از همه دوستانی که با سعه صدر در بحث مشارکت نمودند.
روزی حضرت موسی از خداون خواست که عدالتشو بهش نشون بده.خدا فرمود به کنار فلان برکه برو و مشاهده کن.موسی به آنجا رفت.ابتدا دید سواری به کنار برکه رسید و لباس های خودشو درآورد و مشغول شنا شد.بعد لباس های خود را پوشید و رفت اما کیسه پول خود را جاگذاشت.بعد پسر بچه ای کنار برکه اومد.کیسه رو گرفت و رفت.بعد پیرمرد کوری کنار برکه رسید.در این هنگام سوار به کنار برکه برگشت و کیسه پول خود را از پیرمرد درخواست کرد.پیرمرد اظهار بی اطلاعی نمود.سوار از خشم با شمشیر بر سر پیرمرد ضربه ای زد و او را کشت
و رفت.موسی به خدا معترض شد که این چه عدالتی است؟پول را بچه برداشت و پیرمرد مجازات شد؟
خدا به موسی عرضه داشت.پدر پسربچه نزد سوار کار میکرد و سوار از دادن مزد به او خودداری کرده بود.در کیسه همان مقداری بود که پدر پسربچه از سوار طلب داشت.
و آن پیرمرد در جوانی پدر مرد سوارکار را کشته بود و بدین وسیله سوارکار انتقام خون پدرش را از او گرفت.

با این حساب عدالت یعنی:
1- دزدیدن پول کسی برای احقاق جد خود در حالیکه خبر نداری خق بابایت را کی خورده است. تو دزدی کن و نگران نباش خودبخود با عدالت خدا جور در خواهد آمد!! به قول معروف (( الخیر فی ما وقع )) یعنی خیر در همان چیزی است که اتفاق می افتد!
با این حساب عدالت یعنی:
2- کشتن و ریختن خون کسی برای جبران خون پدر خود در حالیکه خودت خبر نداری قاتلش کیست. تو قتل کن و نگران نباش خدا بخواهد با عدالت خدا جور در خواهد آمد!!...
عدالت یعنی:
توجیه کردن هر بی عدالتی با ادبیات عدالت مآبانه!!
این داستان را حضرت موسی برای که تعریف کرده است؟ حالا آیا واقعی است یا داستان است؟!
نظر تو چیست دوست من؟! این داستان را هم از من داشته باش:
یکی رفت خط مقدم جبهه دید سه نفر از تشنگی افتادن دارن جون میدن.. سریع رفت سمت اولی گفت بیا آب بخور، اولی گفت بده به بغلی اون واجب تره. رفت نزدیک دومی گفت بیا آب بخور. دومی گفت بده به سومی اون واجب تره. ساقی رفت سراغ سومی گفت بیا آب بخور. سومی هم گفت برو پیش همون اولی اون واجب تره!! ساقی دوباره رفت سراغ اولی ولی دیگه دیر شده بود و اولی شهید شده بود. دید دیگه کار از کار گذشته. رفت سراغ دومی دید اونم شهید شده. گفت بجنبم لا اقل سومی به آب برسه. تا اومد برسه دید سومی هم دیگه مرده و دیر شده!!
این داستان یا واقعیت بود؟! این داستان بود تا شما مفهوم ایثار رو یاد بگیرین. اون هم داستان بود تا شما معنی عدالت رو یاد بگیرین. شما از این ایثار خوشتون اومد؟ شما از این عدالت خوشتون اومد؟... نظر شما محترمه.
قانون قوه باه - آداب زناشویی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک