هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
نویسنده:
حمیدرضا نیک بخش
امتیاز دهید
۶۳ پرسش و پاسخ درباره هولوکاست
مقدمه:
بسیاری از ما ایرانیان درباره هولوکاست چیزهایی شنیده ایم مثلا شنیده ایم که آلمان نازی (رایش سوم) و رهبرش آدولف هیتلر از یهودیان نفرت داشتند. و یا شنیده ایم که شش میلیون یهودی توسط نازیها به طور سیستماتیک کشته شدند. چنین مسائلی را عمدتا یا رسانه ها بیان می کنند و یا در مطبوعات نوشته می شود، اما به ویژه درباره این رویداد شاید فیلمهایی همچون پیانیست یا لیست شیندلر و یا همانند آن که در واقع فیلم های تبلیغاتی بی شرمانه و مسخره صهیونیست ها هستند، بیشتر بر روی مردم ساده اثر می کنند.
با توجه به اینکه فارسی زبانان نیز به شدت تحت تاثیر این تبلیغات صهیونیستی قرار دارند و در مقابل یک کتاب کوچک و رایگان فارسی در این زمینه وجود ندارد، تصمیم گرفتم مطالبی درباره انکار هولوکاست را به صورت چکیده و کاملا ساده به شکل ۶۳ پرسش و پاسخ گردآوری کنم تا هم میهنان گرامی بتوانند در کمترین زمان و به آسانی، با مسائل اساسی و حقایق مربوط به هولوکاست آشنا شوند. لازم به ذکر است که این ۶۳ پرسش و پاسخ تنها بخشی کوچک از مسائل مربوط به هولوکاست مربوط می شوند. ضمنا، در ضمیمه کتاب، عکسهایی درباره هولوکاست گذاشته شده است که دیدن آنها بسیار لازم است.
بیشتر
مقدمه:
بسیاری از ما ایرانیان درباره هولوکاست چیزهایی شنیده ایم مثلا شنیده ایم که آلمان نازی (رایش سوم) و رهبرش آدولف هیتلر از یهودیان نفرت داشتند. و یا شنیده ایم که شش میلیون یهودی توسط نازیها به طور سیستماتیک کشته شدند. چنین مسائلی را عمدتا یا رسانه ها بیان می کنند و یا در مطبوعات نوشته می شود، اما به ویژه درباره این رویداد شاید فیلمهایی همچون پیانیست یا لیست شیندلر و یا همانند آن که در واقع فیلم های تبلیغاتی بی شرمانه و مسخره صهیونیست ها هستند، بیشتر بر روی مردم ساده اثر می کنند.
با توجه به اینکه فارسی زبانان نیز به شدت تحت تاثیر این تبلیغات صهیونیستی قرار دارند و در مقابل یک کتاب کوچک و رایگان فارسی در این زمینه وجود ندارد، تصمیم گرفتم مطالبی درباره انکار هولوکاست را به صورت چکیده و کاملا ساده به شکل ۶۳ پرسش و پاسخ گردآوری کنم تا هم میهنان گرامی بتوانند در کمترین زمان و به آسانی، با مسائل اساسی و حقایق مربوط به هولوکاست آشنا شوند. لازم به ذکر است که این ۶۳ پرسش و پاسخ تنها بخشی کوچک از مسائل مربوط به هولوکاست مربوط می شوند. ضمنا، در ضمیمه کتاب، عکسهایی درباره هولوکاست گذاشته شده است که دیدن آنها بسیار لازم است.
آپلود شده توسط:
ali_irani
1388/07/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
اگر میشود شماره برگه هایی که درش آمده است "قیام کنندگان لیدیه" و "برخی از مادها" بدست کوروش به بردگی گرفته شده اند را بدهید ... همچنین نامش، "امپراتوری هخامنشی" است نه "تاریخ امپراطوری هخامنشیان" و در آن نوشته نشده است که کوروش برخی از مادها را به بردگی گرفته است، در آنجا نویسنده برآیند کرده هنگامی که مادها رفتار خوب کوروش با آستیاگ را دیدند برخی از مادها همکاری با شاه را پذیرفتند (51 - 50). هرودوت هم میگوید که مادها به زیر یوغ پارسیان رفته اند و فرمانبردار آنان شده اند نه اینکه برده شدند (کتاب 1، بند 130). زیرا بسیاری از آن ها در همچنین در این کتاب سخنی از برده شدن لیدیان به دستور کوروش به میان نیامده است. در آنجا نوشته شده است که بر پایه گفته هرودوت کوروش به مازارس ماد که برای سرکوب شورشیان وی را میفرستاد، دستور داد تمام کسانی که شورش کرده اند را اسیر کنند و پاکتوئس (سرکرده شورشیان) را به هر بهایی که دارد، زنده به نزد او بیاورد. روی هم رفته کوروش دستور داد آن ها را نکشند، کاری که در آن زمان برای سزا دادن شورشیان میکردند. همچنین پس از سرکوب، جنگ افزارهای لیدیاییها را گرفتند تا دیگر توانایی شوریدن نداشته باشند (58 - 56). گویا شما سرکوب شورش لیدیه در دوران کوروش را با سرکوب شورش ایونیا در دوران داریوش جای هم گرفته اید یا دارید از برای ایزانستیزی و اسلامیست بودنتان دروغ میگویید. همچنین هرودوت را نمیتوان سر راست خواند، زیرا از سوی خودش بسیار سر هم میکند همانند آنکه از سوی هر کسی سخنانی به زبان می آورد که با خرد سازگاری ندارد که گرفتگاهش گیر آورده باشد، همانند آنکه چگونه هرودوت میتواند گفتگوی نهانی کوروش با کرسوس را که در یک سده پیش از خودش رخ داده است، دانسته باشد؟ هرودوت برداشتهای تاریخی خود را از انگیزه آدمیان را در سخنانشان میگنجاند و اگر بخواهیم بر پایه شیوه تاریخ نگاری یونانی باستانی سر راست و بی هیچ گونه گمانه زنی داوری کنیم بسیار سبک سرانه است.
در تاریخ 1897 میلادی پس از آنکه محل اجلاس نخستین کنگره یهود در شهر بال سوئیس طعمه حریق گشت، اسنادی به دست پلیس تزاری افتاد که بعدها به پروتکلهای 24گانه یهود معروف شدند. این اسناد در حقیقت عهدنامههایی بود که راه آینده صهیونیستها را به منظور سلطه بر جهان ترسیم میکردند. این پروتکلهای 24 گانه که در واقع اصول سیاست صهیونیسم و نوع نگرش آنان به جوامع انسانی را نشان میدهد، حتی سالها پیش از تاسیس رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین گویای دسیسههای شیطانی آنها بر ضد جهان بشریت است:
پروتکل اول:
حق با زور است. آزادی ایدهای بیش نیست. الفبای سیاست عبارت است از: اختلافات حزبی، استبداد مطلق در حکومت، رواج مشروبات الکلی، کهنهپرستی و تباهی اصول و قواعد.
پروتکل دوم:
شالودههای تفرق یهود: جنگهای اقتصادی، حکومتهای ظاهری و مشاوران مخفی مانند دولت آمریکا.
پروتکل سوم:
افعی نماد یهود که مفهوم آن عبارت است از: اختلال در معیارهای شرعی و قانونی کشورها، ترور و وحشت در کاخها و حکومتها، حمایت از پارلمانها و سخنرانان و نویسندگان پرحرف و کمکار، سوءاستفاده از قدرت، بردگی اقتصادی، تاجگذاری و حکومت پادشاهان حاکم (یهود) بر سراسر جهان.
پروتکل چهارم:
مراحل مختلف یک حکومت جمهوری از دید یهود: آزادیخواهی توسط عوامل یهود، رقابت اقتصادی بینالمللی، نقش سفتهبازیها و زرپرستی که نتیجه آن را در پروتکل پنجم میبینیم.
پروتکل پنجم:
راههای ایجاد یک حکومت مرکزی مقتدر یهودی: گرفتن زمام قدرت با حربه آزادیخواهی، تاثیر فراوان انتقاد و عیبجویی در تخریب و ویرانگری اندیشهها بهوسیله فن مخرب سخنوری.
پروتکل ششم:
انحصار و وابستگی ثروت کشورها و بیرونآوردن ثروتهای مستغلاتی (زمین) از دست دولتها، تجارت صنعت و بورسبازی، رواج عیاشی و تجملپرستی، افزایش دستمزدهای کارگری و گران کردن مایحتاج عمومی و ترویج عوامل هرج و مرج و میگساری.
پروتکل هفتم:
مسلح شدن یهود جهت دفاع و حملات شدید، سرکوب قیامها توسط عوامل، برافروختن جنگهای محدود و منطقهای یا جهانگیر، رازداری رمز موفقیت سیاست ما (یهود)، استفاده از مطبوعات و افکار عمومی، استفاده از قدرتهای عواملی مانند آمریکا، چین، ژاپن و دولتهای دیگر.
پروتکل هشتم:
بهکارگیری حقوق قانونی بصورت مبهم و گمراهکننده توسط دستیارانی از مرکز صهیونیست در مدارس و در میان فارغالتحصیلان سطح بالای علمی، اقتصاددانها و میلیونرها، صاحبان پستهای بزرگ و حساس در حکومتها.
پروتکل نهم:
پیاده کردن اصول آزادیخواهی آنطور که ما در تعلیمات خود به ملتها میآموزیم، از بین بردن مفهوم و اندیشه یهودستیزی با استفاده از ابزار دیکتاتوری، ترور و وحشت توسط خدمتگزاران ما، ایجاد فرضیههای دروغ و
به راه انداختن جنبشهای سری و لانههای مخفی با استفاده از شور جوانان نا آگاه.
پروتکل دهم:
نمای بیرونی صحنه سیاسی یهود: وعدههای تو خالی انقلاب و آزادی ، از بین بردن اعتماد به نفس توسط رهبران دست نشانده و منتشر کردن میکروب بیماریهای اخلاقی و زشتیهای آزادیخواهی.
پروتکل یازدهم:
برنامههای قانون اساسی جدید در حکومتها و انقلابهای نوین توسط عوامل ما، نمای بیرونی آزادی در حکومتها است.
پروتکل دوازدهم:
تسلط برمطبوعات و بنگاههای خبرگزاری، ترقی در قاموس یهود، همبستگی در مطبوعات به صورت زنجیرهای، دامن زدن به خواستهای مردم در اطراف شهرها وروستاها و افشای خطای حکومتها.
پروتکل سیزدهم:
نیاز به مسائل سیاسی و صنعتی و تفریحات و سرگرمیها مانند نیاز انسان به نان روزانه است.
پروتکل چهاردهم:
یهودیت دین آینده: شکلهای آینده بردگی در قالب دین پوشیده و ناشناخته خواهد بود.
پروتکل پانزدهم:
قیام یهود کودتایی که جهان آینده را فراخواهد گرفت، اعدام سرنوشت آزادیخواهان و حتی دستنشاندههای ما، یهود مظهر پدر در حکومتهای جهان، پادشاه اسرائیل همان پدر جهان است.
پروتکل شانزدهم:
از بین بردن و عقیم کردن برنامههای آموزشی دانشگاهها، جایگزین کردن تعالیم و راهبردهای ما بوسیله قدرت تبلیغ در مراکز علمی، حذف آموزش آزاد به منظور فراری دادن نظریات نوین (استقلال فکر.)
پروتکل هفدهم:
وکالت قضایی تنها از آن ماست که با نفوذ روحانیون دستنشانده به نام آزادی وجدان با
از میان برداشتن حکومت پاپ و جایگزین کردن پادشاهی یهود در مبارزه با کلیسای فعلی انجام میشود.
پروتکل هجدهم:
اندیشه تدابیر دفاعی مخفی، زیر نظر داشتن توطئهها از داخل و خارج، تدابیر دفاع علنی با به دستآوردن ابزار جنگی هرچند مخالف جهان باشد، ایجاد گارد مخفی پیرامون پادشاه یهود، از بین بردن صبغه مذهبی حکومتها بر دین یهود، دستگیری، زندان و اعمال فشار با کمترین شبهه.
پروتکل نوزدهم:
اندیشه حق ملتها در ارائه شکایات و پیشنهادها در جامعه که همان آشوب سیاسی در حکومتها است.
پروتکل بیستم:
برنامه مالی یهود: مالیات تصاعدی، خزانهداری کل و اسناد وام با بهره، کاهش سطح دستمزدهای کارگری، وامهای دولتی و انتشار اوراق با ربح درصدی (ربا).
پروتکل بیست و یکم:
قرضه داخلی، دیون و مالیاتها، تبدیل دیون به دیون تلفیقی، ورشکستگی بانکهای پسانداز و درآمد (قرضالحسنه)، حذف ارزشهای صنعتی.
پروتکل بیست و دوم:
اسراری که در آینده معلوم خواهد شد با عمل به پروتکل بیست و یکم، بدهیهای دولتها و شالوده آینده خوب برای ما به شمار میروند.
پروتکل بیست وسوم:
بیکاری صنعتگران، از بین بردن ممنوعیت باجگیری و مشروبات الکلی برای از بین بردن جوامع و ادیان پیشین غیر یهود و احیای برگزیده خداوند که همان حکومت یهودیت است.
پروتکل بیست و چهارم:
تلاش ما در تثبیت و تقویت سلاله پادشاه داوود که به یهود ختم میشود، تربیت و آماده کردن پادشاه برای حکومت و تخت و کنار زدن وارثان غیر شایسته هرچند از تبار داوودی باشند. فقط پادشاه و دستیاران سه گانه او حاکمان جهان و تعیینگر سرنوشت امت یهود هستند، در واقع تلاش ما بر آن است تا پادشاه یهود را از هر عیبی مبرا داریم.
منبع: بیداری اندیشه
همچنان برای هلوکاست بنال، برای حل مشگلات تو و هم اندیشانت و مخاطبانت در امور زندگی راه حلی فراتر و بهتر از این مزخرفاتی که می نویسید وجود ندارد،
هـر کسی پیش کلوخی ســینه چاک
کاین کلوخ از حسن گشته جرعه ناک
باده، درد آلودتـــان مجنون کند
صاف اگر باشد ندانم چون کند
١. کار اجباری اصولا با طبع و نهاد ایرانی مباینت دارد. هرگاه غلامی از فشار کار سخت بنالد و شکوه کند، از صاحب او حق تملک وی برای ابد سلب میشود و مالک غلام را مجبور میکنند یا او را به دیگری بفروشد و یا کاملا آزادش سازد.
٢. فروش غلام به کسی دیگر کاری پسندیده نیست؛ تنها هنگامی که از فرط احتیاج کارد به استخوان رسیده باشد یا هنگامی که غلام بسیار عنود و کج خلق و بدطینت باشد و دیگر درنگ او در خانه تحملناپذیر بشود ممکن است او را بفروشند. با همه اینها در چنین صورتی به راحتی خواهانی برای این غلام پیدا نمیشود و ناگزیر باید چنین متاعی را علیرغم میل باطنی آزاد ساخت یا سهل و ساده بدون دادن سند آزادی او را از منزل بیرون کرد. از اینها هم گذشته رسم و سنت چنین است که به هنگام رخ دادن واقعه فرخندهای در خانواده، مانند تولد، عروسی و غیره و همچنین در اثر وصیت به یک یا چند نفر غلام یا کنیز آزادی میبخشند».
گونه توصیفی که ادوارد پولاک پزشک اروپایی دربار ناصرالدین شاه قاجار در سفرنامهاش «ایران و ایرانیان» از وضعیت غلامان در ایران آن روزگار به دست میدهد، موضوعی است که بسیار مورد توجه جهانگردان و شرقشناسان قرار گرفته است. مری شیل، همسر وزیرمختار انگلستان در ایران عصر ناصری، نیز بر همین رویکرد ایرانیان در برابر غلامان خویش تاکید میورزد «بطور کلی باید دانست که مردم ایران نسبت به بردگان، شبیه سایر نوکران و خدمه منزل رفتار میکنند و اگر این برده از نوع حبشی و یا «نوبی» باشد، رفتار اهل منزل با آنها بمراتب بهتر خواهد بود».
غلام یا کنیز در دوره قاجار به بردگانی اشاره دارد که در ایران تا پایان روزگار قاجار در نظامی بردهداری در خانههای ثروتمندان ایرانی حضور داشتهاند؛ نظامی که اما مهر «ایرانی» بر آن خورده و با همسانان خود در کشورهای دیگر تفاوتی بسیار داشته است. در واقع اگر بخواهیم این تفاوت را بهتر دریابیم باید به توصیف سرپرسی سایکس در این زمینه استناد کنیم که برای بردگان «ایران بهشت است».
به روایت نویسندگان نوشتار «نگاهی به وضعیت کنیزان، غلامان و خواجگان در عصر قاجار» ورود بردگان آفریقاییتبار، از میانههای سده دوازدهم هجری بدینسو قابل توجه است. با آغاز سده سیزدهم هجری و در سراسر حکومت قاجار در ایران، بازرگانان و دلالان برده، تعداد زیادی از این بردگان را از آفریقای شرقی به بندرهای جنوبی ایران وارد کردند. از این تعداد، برخی در همین بندرها به جای ماندند و دیگران به نقاط گوناگون ایران به ویژه شهرهای بزرگ همچون تهران، شیراز و اصفهان فرستاده میشدند. روند ورود بردگان آفریقایی به ایران تا میانههای سده چهاردهم هجری ادامه یافت
شیوه ایرانی در نگهداری از غلامان و کنیزان و به کارگیری آنان، به شکل خانگی بوده، این روش با بردهداری در کشورهای دیگر تفاوتهای بسیار داشته است. بردگان نیز مانند خدمتکاران غالبا عضو خانواده به شمار میآمدند. پولاک تصریح میکند که شیوه رفتار با غلامان و کنیزان در ایران «با رعایت حال آنان و ملایمت توأم است؛ تنبیه بدنی بسیار نادر است و آن هم با شدت و حدت نیست؛ خوب میخورند و خوب میپوشند و در کار ازدواج و تربیت کودکان آنها مراقبت میشود.
در موقعی که رفتار نامطلوبی با آنها بشود حق شکایت دارند و هرگاه مسلم بشود که با آنها بدرفتاری شده است حق دارند پافشاری کنند که به صاحب دیگری فروخته شوند».
دگرگونیهای جهانی که در ایران با آغاز سده چهاردهم خورشیدی همزمان بود، موجبات برچیده شدن رسمی نظام بردهداری را در ایران همچون بسیاری کشورهای دیگر فراهم آورد. با وجود آن که از آغاز دوره قاجار، زمزمههایی برای رویارویی با این نظام شنیده شد و کوششهایی در اینباره انجام پذیرفت، اما برچیدهشدن آن، پس از تغییر حکومت در ایران و پیوستن حکومت قاجار به تاریخ محقق شد.
مجلس شورای ملی، قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت را به سال ١٣٠٧ خورشیدی تصویب کرد. به موجب این ماده واحده «در مملکت ایران هیچ کس به عنوان برده شناخته نشده و هر برده به مجرد ورود به خاک یا آبهای ساحلی ایران آزاد خواهد بود».
این قانون تصریح میکرد «هر کس انسانی را به نام برده خرید و فروش کرده یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه معامله و حمل و نقل برده شود ـ محکوم به یک تا سهسال حبس تأدیبی خواهد گردید».
همچنین ماموران دولتی مکلف شدند «به محض اطلاع یا مراجعه کسی که مورد معامله یا رفتار بردگی شده است فوراً وسائل استخلاص او را فراهم آورده» مجرم را دستگیر کنند.