رسته‌ها
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
۶۳ پرسش و پاسخ درباره هولوکاست

مقدمه:
بسیاری از ما ایرانیان درباره هولوکاست چیزهایی شنیده ایم مثلا شنیده ایم که آلمان نازی (رایش سوم) و رهبرش آدولف هیتلر از یهودیان نفرت داشتند. و یا شنیده ایم که شش میلیون یهودی توسط نازیها به طور سیستماتیک کشته شدند. چنین مسائلی را عمدتا یا رسانه ها بیان می کنند و یا در مطبوعات نوشته می شود، اما به ویژه درباره این رویداد شاید فیلمهایی همچون پیانیست یا لیست شیندلر و یا همانند آن که در واقع فیلم های تبلیغاتی بی شرمانه و مسخره صهیونیست ها هستند، بیشتر بر روی مردم ساده اثر می کنند.
با توجه به اینکه فارسی زبانان نیز به شدت تحت تاثیر این تبلیغات صهیونیستی قرار دارند و در مقابل یک کتاب کوچک و رایگان فارسی در این زمینه وجود ندارد، تصمیم گرفتم مطالبی درباره انکار هولوکاست را به صورت چکیده و کاملا ساده به شکل ۶۳ پرسش و پاسخ گردآوری کنم تا هم میهنان گرامی بتوانند در کمترین زمان و به آسانی، با مسائل اساسی و حقایق مربوط به هولوکاست آشنا شوند. لازم به ذکر است که این ۶۳ پرسش و پاسخ تنها بخشی کوچک از مسائل مربوط به هولوکاست مربوط می شوند. ضمنا، در ضمیمه کتاب، عکسهایی درباره هولوکاست گذاشته شده است که دیدن آنها بسیار لازم است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
768
و معادل نقل‌قول صفحه‌ی ۳۸:
Les Cariens furent asservis par Harpage sans avoir accompli aucun exploit

اگر دقت فرمائید در هر دو مورد واژگان متفاوتی برای برده‌داری به کار رفته که هر دو در فرانسوی دارای این معنا هستند (به چند دیکشنری فرانسوی به انگلیسی مراجعه کنید).
البته، ارجاع به برده‌داری در ایران باستان در صفحات دیگر این کتاب به کرات تکرار شده مانند صفحات ۱۵۶ و ۱۵۸ و غیره که به هر حال بحثی دیگر را می‌طلبد.
[quote='Jeremiah']پیش از هر چیز نوشته پایه فرانسوی است پس این خود واژه ایی که پیر برایان به کار برده نیست و بانو ناهید فروغان "اسیر" برگردانده است (نشر فرزان) پس هر دوی ما به نوشته فرانسوی دسترسی نداریم، اگر فرانسوی میدانید، کتاب فرانسوی را بیاورید،..[/quote]
نسخه‌ی فرانسوی در اینترنت در دسترس است و این هم معادل نقل‌قولی که دوستمان از صفحه‌ی ۳۷ نسخه‌ی انگلیسی آوردند:
de réduire en esclavage tous les autres qui, avec les Lydiens, avaient marché contre Sardes, et de lui amener vivant, à tout prix, Paktyès en personne
[quote='سپربلوط'] در تاریخ 1897 میلادی پس از آن‌که محل اجلاس نخستین کنگره یهود در شهر بال سوئیس طعمه حریق گشت، اسنادی به دست پلیس تزاری افتاد که بعدها به پروتکل‌های 24گانه یهود معروف شدند. این اسناد در حقیقت عهدنامه‌هایی بود که راه آینده صهیونیست‌ها را به منظور سلطه بر جهان ترسیم می‌کردند. این پروتکل‌های 24 گانه که در واقع اصول سیاست صهیونیسم و نوع نگرش آنان به جوامع انسانی را نشان می‌دهد، حتی سالها پیش از تاسیس رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین گویای دسیسه‌های شیطانی آنها بر ضد جهان بشریت است: ... [/quote]
گویا شما اهل صحبت جدی نیستید، به جای این همه پرگویی فقط لازم بود که منبع این کتاب یا نوشته‌ی غیرواقعی رو معرفی کنید (که نکرده‌اید) تا دیگران هم نگاهی بدان بیندازند و برخلاف دوستی که بقیه رو اهل خرد نمی‌داند به گمانم بیشتر دوستان حاضر در کتابناک (چه موافق و چه مخالف) به اندازه‌ی کافی خردمند هستند تا خود به ارزیابی این نوع منابع بنشینند.
[نقل قول ار سپربلوط: بنده به کمک یزدان پاک هیچ مشـکل جدی در این دنیـا ندارم اما کسی که از بحث کردن و تبـادل اطلاعات و بیان حقایق ناراحت میشه حتما مشکل داره در بـحث کردن ها بنده به
به اطلاعاتم خیلی اضافه شده نیک دوست گرامی از اتاقهای گاز و گاز سمی زیگلون بی چه خبر].
جناب سپربلوط، گوساله ها هم تا به کمک یزدان پاک در آخور هایشان علوفه و کاه و یونجه و جُو فَت و فراوان است به مانند تو هیچ مشگل جدی در این دنیا ندارند، و هیچ باکی هم ندارند، از اتاق های
گاز و گاز سمی زیگلون که پرسیده ای خبر ندارم اما می دانم جای تو در آنجا خالی است، در ضمن در تبادل اطلاعات و بیان حقایق در ارتباط با هلوکاست و این کتاب (مزخرفاتی که به آن اشاره کرده ای
و مثل گنداب از روزنه ی منجلاب افکار پوسیده ات پیوسـته و بی امان روانه می سازی) آنقدر متعفن است که به آنها نزدیک و ناراحت نمی شوم و به آنها توجه ندارم، راحت باش و هرچه می خواهد دل
تنکت بِسُرف و بر اطلاعاتت بیفـزا تا در آن دنیا هم هیچ مشگل جدی از آتش جهنمی که خود برای خودت بر می افروزی نداشته باشی
بـدی را بـدی سهل باشـد جزاء
اگر مردی احسن الیٰ من اساء
اکنون میخواهم بندی را که در آن هرودوت آن گفتگویی که بنده مانده ام از کجا آن را شنیده است بیاورم تا ببینید خود همین هرودوت که شما بر آن بودید که گفته است "قیام کنندگان لیدیه" برده شده اند؛ میگوید کوروش لیدیاییها را برده نکرد:
155 - همین که کوروش در طی راه از این وقایع با خبر شد، خطاب به کروزوس چنین گفت: ((سرانجام حادثه ایی که در سارد برای من روی داده است، چه خواهد بود؟ چنین به نظر می رسد که لیدیها از ایجاد مشکلات برای من و خود بر نخواهند داشت؛ در اندیشه ام که آیا بهتر نیست آنها را به اسارت و بردگی در بیاورم؟ من کار کسی را کرده ام که پس از قتل پدر، فزرندان او را عفو میکند. بدین ترتیب ترا که برای لیدیها از یک پدر عزیز بودی با خود می برم در حالی که شهر را به خود آنها واگذار کرده ام، با این حال در شگفتم که چگونه بر ضد من طغیان کرده اند)) کوروش آنچه که می اندیشید بر زبان میراند. کروزوس که می اندیشید پادشاه مبادا سارد را از بیخ و بن ویران کند، چنین پاسخ داد: ((ای پادشاه آنچه که میگویی درست است؛ با این حال تسلیم خشم و غضب نشو، یک شهر باستانی را ویران نکن، چه این شهر با آنچه نسبت در گذشته روی داده مسبب آن من بوده ام و من آن را به عهده میگیرم. ولی آنچه امروز روی میدهد مقصر آن خود پاکتیس است که تو خود شهر سارد را به آن سپرده ای، اوست که باید مورد مجازات تو واقع شود. مردم لیدی را عفو کن و برای اینکه آنها بار دیگر طغیان نکنند و خظری از آنها جانب تو نباشد، آنچه که به تو میگویم به آنها تحمیل کن: آنها را از داشتن سلاح جنگی منع کن و به آنان امر کن که به زیر لباس روئین قبائی بر تن کنند و کفش های پاشنه بلند بر پا کنند و به آنان امر کن که به فرزندان خود نواختن چنگ و موسیقی و تجارت و کسب بیاموزند، بزودی مشاهده خواهی کرد که مردان خوی زنان یافته اند بقسمی که دیگر بیمی از طغیان و شورش آن ها نخواهی داشت!))
156 - کرزوس از آن جهت به کوروش چنین توصیه میکرد که معتقد بود چنین مجازاتها برای مردم لیدی از اسارت و فروخته شدن در کوچه و بازار قابل تحمل تر است. (چه او اطمینان داشت چنانچه دلیل معقولی به کوروش ارائه نمیداد نمی توانست او را از اجرای تصمیم خود منصرف کند) و نیز کرزوس بیم داشت مبادا لیدیها حتی اگر در حال حاضر از خطر سالم جهند، در آینده بار دیگر بر ضد پارسها بشورند و موجبات نابودی خود را فراهم آورند. کوروش این پیشنهاد را از روی میل پذیرفت، خشم خود را تسکین داد و اظهار کرد که با عقیده کرزوس موافق است. پس از آن یکی از مادها را مازارس نام داشت طلبید و به او امر کرد که اقداماتی کزروس توصیه میکرد به اطلاع مردم لیدی برساند و نیز فرمان داد تا تمام افراد دیگری که با لیدی ها در حمله به سارد شرکت کرده بود اسیر کند و شخص پاکتیس را به هر قیمتی که ممکن است زنده در محضر او حاضر کنند. (تاریخ هرودوت، جلد اول، دکتر هادی هدایتی، 236 - 235)
شما دارید درباره یک شاه باستانی سخن میگویید در آن زمان پادشاهی خواهی، همچون امروز ستمگری خوانده نمیشده است پلاتون یا افلاطون و گزنفون آرزوی پادشاهی برای کشورشان داشته اند، نکند اندیشیده اید، مردمسالاری یا دموکراسی یونانی همان دموکراسی هست که امروزه میبینید؟ دموکراسی آن زمان سر راست و بی هیچ بندی بوده است و نام دیگر آن را میتوان "تیرانی یا دُژسالاری بیشتران" نهاد. زیرا هرچه را بیشتران میگفتند انجام میدادند، همانند آن بیدادگری ایی که برای سوکراتِس یا سقراط کردند. تا آنجایی که به یاد دارم، خود آریستوتلس یا ارسطو، معلم اول، با اینکه به اندازه آموزگارش پلاتون، به دموکراسی بدبین نبود، باز هم آن را همراه با آریستوکراسی یا نژاده سالاری می پذیرفت و فرمانروایی ای را نیک میدانست که میان مردم سالاری و نژاده سالاری باشد، این هم بینش تاریخی کوتاه شما را نشان می دهد که شاهنشاهی هخامنشی را با شاهنشاهی قاجاری میسنجید، قاجار در زمانه نوین، زمانه ای که بسیاری از کشورها به مردم سالاری درست رسیده بوده اند، شاهی میکرد نه زمانه باستان، دیدیم شاهستیزیتان هم چه به سرمان آورد! شما اسلامیستها خیلی ستودنی هستید! هنگامی که برایتان از صحیح بخاری که نوشته خود یک مسلمان است، حدیثی می آوریم میگویید: ((همینگونه که نمیشود آن را پذیرفت، علم حدیث داریم و ...)) لیک هرچه که یونانیان، که بیشترشان از ایرانیان بیزار بودند، مانند هرودوت، کسی که ایرانیان زادگاهش را ساتراپی خود کرده بودند، میگویند، بی چون و چرا میپذیرید و از دیدگاهتان دانش تاریخنگاری دیگر بودش ندارد. همین پیر برایان خودش سوگیری های یونانیان را بارها گوشزد کرده است. پیر برایان نه یهودی است و نه ایرانی! که مهر ویژه ای به هخامنشیان داشته باشد.
پیش از هر چیز نوشته پایه فرانسوی است پس این خود واژه ایی که پیر برایان به کار برده نیست و بانو ناهید فروغان "اسیر" برگردانده است (نشر فرزان) پس هر دوی ما به نوشته فرانسوی دسترسی نداریم، اگر فرانسوی میدانید، کتاب فرانسوی را بیاورید، خود آقای برایان در دیباچه در کنار خستو شدن به آنکه پارسی باستانی نمیداند، گفته است که یونانی و لاتین را به جایش میداند پس برگردانش از هرودوت، کار خودش است و جایهایی میگفت که این را خودم اینگونه برگردانده ام. بردگی در دوران گذشته میان پارسیان باستان، چَم "فرمانبرداری" میداده است و به آن "بَندَکَه" میگفتند و امروزه بَنده میگویند. داریوش در کتیبه اش میگوید "این اقوام که به نیروی اهورامزدا از آن من شدند، بندکه هایم گشتند، "باجی" برایم آوردند و هر چه به آنها فرمودم شب چون روز انجام دادند" (امپراتوری هخامنشیان، پیر برایان، 273) پس از آنکه درایوش به تخت نشست شورشهایی در سراسر ایران شد و داریوش این تیره ها را فرمانبردار کرد و اگر برده بودند نمیتوانستند برای داریوش باج یا همان خراج بیاورند، چون برده خودش ابزار و کالا است و دارایی ندارد که بتواند باج یا خراج دهد، آن هم به پادشاه! گذشته از این، داریوش به ویدَرنَه پارسی و بسیاری دیگر از سرداران سپاهش میگوید "بنده یا همان بندکه" ("فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی"، ستون 2، از بند 6 به آن ور)، سردار سپاه میتواند برده باشد؟ همچنین هرودوت میگوید: ((در گذشته پارس ها که بردگان مادها بوده اند امروزه فرمانروای آنان شده اند)) (نسک 1، بند 129) اگر کسی سرگذشت ایران باستان را خوانده باشد میداند که پارسیان از زیردستان و فرمانبرداران مادها بودند و آنچه که خود هرودت از پارسیان گزارش میدهد، هیچ گونه همانندی به برده بودن ندارد. همچنین بر پایه گفته دیودوروس، کوروش به کروسوس میگوید که بیاید خودش را برده شاه بشناساند تا شاه ایران (کوروش) گناه او را ببخشد و آن را ساتراپ لیدیا کند. (تاریخ سیاسی هخامنشی، محمد داندادامایف، فرید جواهرکلام، 33) آیا یک برده ساتراپ میشود؟ کروسوس هم اینگونه پاسخ میدهد پارسیان پیش از این برده مادها بودند، پس اکنون باید خودشان را بردگان شاه لیدی (کروسوس) بدانند. پس هم کوروش (اگر به پارسی باستان به مازارس گفته باشد) و هم هرودوت برده را در اینجا به چم "فرمانبردار" به کار برده اند. اینگونه بررسیها در خور تاریخ خوانان است نه اسلامیستهایی که دنبال راستی نیستند، پس شما را با آن کاری نیست. همچنین "کاریا" کجا، "لیدیا" کجا؟ چرا برای آنکه دروغتان را بپوشانید یک رخداد دیگر را با یک رخداد دیگر به هم می آمیزید؟ هارپاگ پس از شورش لیدیا و مرگ مازارس ماد به آسیای کوچک میرود ... شما سخنی از کاریاییها به میان نیاوردید، همچنین ناهید فروغان برگردانده است: ((هارپاگ، کاریاییان را بی آنکه پیکار نمایانی انجام دهند، مطیع کرد.)) (58)، من هم " ... باستانی" بودن هرودوت را در دید داشتیم و به تاریخ نگاری آغازین آن خرده گرفتم، درست دریافت کنید. من از ستایشهای هرودوت سخنی گفتم؟ هر چند هرودوت از ستایشگران ایران نبود.
[quote='سپربلوط']پروتکل ....[/quote]
پروتکلهای یادشده جعلی و ساخته دستگاه پلیسی تزاری هستند از جمله عبدالله شهبازی (با همه اکراهی که از نامش وجود دارد) مقاله مفصلی در مورد پروتکل یهود و تاریخچه ابطال آن دارد.
دانشمندان و نخبگان محترم کتابناک می توانند جهت کسب اطلاع به کتاب: "From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire" اثر پی یر بریان مراجعه کنند:
متن لینک
همچنین این کتاب با نام "تاریخ امپراتوری هخامنشیان (از کورش تا اسکندر)" توسط آقای مهدی سمسار ترجمه شده است
متن لینک
عین متن کتاب را تقدیم عزیزان می کنم (در صفحه ۵۵ پی دی اف و ۳۷ کتاب) که دستور مستقیم شاه هخامنش برای برده گیری را بیان می کند:
Advised about the revolt on the way to Ecbatana, Cyrus sent the Mede Mazares back, entrusting him with some of his troops, and issued an order "to sell into -----slavery---- everybody who had joined in the Lydian attack on Sardis. Pactyes himself was at all costs to be taken alive and brought before him."-*
در صفحه ۵۶ پی دی اف و ۳۸ کتاب از برده شدن اهالی کاریه توسط هارپاگ فرمانده کورش سخن می گوید که از هرودوتوس نقل کرده است:
The Carians were reduced to slavery by Harpagus
ضمن اینکه رد کرد مدعای هرودوت با استدلال هایی نظیر یونانی بودن و ... بی مبناست. اینچنین باشد که کل کتب تاریخی بی مبناست. تعریف هایش چرا بی مبنا نیست؟ عجیب تر حرف های دیگری ست که برده داری کورش "با خرد سازگاری ندارد". چرا ندارد؟ چون ما دوست نداریم داشته باشد.
در نهایت اگر کسی از عزیزان موفق شد ارتباطی بین برخی از ادعاهای حضرات با شقیقه پیدا کند و بگوید چه ارتباطی بین مخالفت با اقدامات شاه هخامنش با ایران ستیزی وجود دارد و اینکه آیا شاه ستیزی (آن هم نه همه ی شاهان) برابر ایران ستیزی است یا نه و اینکه با همین استدلال؛ آیا مخالفت با اقدامات فتحعلیشاه را نیز باید جزو ایرانستیزی به حساب آورد یا نه را کشف کند؛ و اگر نه؛ چرا نه؟ یک آبنبات چوبی به او هدیه می دهم.
تا جایی که من اطلاع دارم ایرانیان باستان به برده داری شهره نبودند
مسلما در مورد تاریخ باستانی انسان ها صحبت می کنیم و مثال های موردی زیادی ممکن است وجود داشته باشد به هر حال نباید انتظار داشت بشر چند هزار سال پیش اجرا کننده اعلامیه حقوق بشر امروز باشد.
امپراطوری هخامنشی که هم عصر با تمدن های آشور و بابل و مصر و یونان باستان بود نمونه های پررنگ برده داری را از خود نشان نمی دهد حتی برخلاف تورات در آثار بجا مانده از هخامنشیان قوانین واضح برده داری موجود نیست، در یونان و مصر و آشور و بابل نشانه های پررنگی از برده داری توسط باستان شناسان و مورخین آشکار شده است. همچنین خبری از کلسیوم های رومی در زمان اشکانیان نیز یافت نمی شود و در دوره ساسانی علارغم اینکه به تبار فرد اهمیت داده می شود نشانه های پررنگی از برده داری وجود ندارد
امروزه بازمانده های برده هایی که پرتغالی ها در دوره صفویه با خود به جنوب آوردند در ایران شهروند هستند و برخی برنده ها نیز در دوره قاجاریه، انگلستان با خود به ایران آورد که از روی بیشتر تحرم ایرانیان برخی از آنان را پناه دادند، مسلما مثال های موردی در مورد رفتار ناشایست با برده ها در ایران را می شود پیدا کرد
ولی برده داری سیستماتیک در ابعاد گسترده بیشتر توسط مغول ها و چینی ها و تمدن های آمریکای مرکزی و جنوبی و رومیان در دنیای باستان داشته اند و سپس در دوره اسلامی در دوره عمر بن خطاب برده داری های هولناک صورت گرفت و راه خلیفه دوم مسلمین توسط بنی امیه و بنی عباس در برده گیری و فاجعه بار تر از آنان در دوره امپراطوری عثمانی ادامه یافت در آن زمان در دوره صفویه نیز مثال های موردی وجود دارد ولی صفویه در قیاس با حکومت های هم عصر خود در برده داری شهره نیست در عصرهای متاخر انگلستان قرن شانزدهم و آمریکا و تا حدودی بلژیک و فرانسه و اسپانیا و پرتغال و آلمان برده داری سیستماتیک داشته اند
دیدن مستند سیاهان جنوب از فرهاد ورهرام را پیشنهاد می کنم
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک