رسته‌ها
گلهایی از گلستان
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 33 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 33 رای
به انتخاب: بهاءالدین خرمشاهی

بخشی از پیشگفتار کتاب:
سعدی از ستون های سترگ سخن پارسی است. کمتر شاعر و نویسنده ای، شعر و نثر را به این پایگاه راسخ و جایگاه شامخ رسانده اند. شیرینی و شیوایی سخن او در غزل همتایی جز حافظ ندارد. همین است که او را از دیرباز افصح المتکلمین (شیواترین سخنوران) لقب داده اند. سعدی در انواع سخن استاد است. چه غزل، چه قصیده، چه مثنوی (بوستان)، چه حکایات منثور (گلستان و مجالس - که بازنگاشت خطابه های پرشور و حال و مواعظ اوست -) چه قطعه، چه رباعی و ترجیع بند و این هنر او نیز گفتنی است که در دوگانه یا دوزبانه سرایی (معروف به ملمعات: فارسی - عربی) یا حتی آثار سه زبانه (معروف به مثلثات: فارسی، عربی و گویش کهن شیرازی) استادی بی بدیل است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
34
آپلود شده توسط:
Mahsaa
Mahsaa
1401/03/22

کتاب‌های مرتبط

خدای‌ نامک نقالان
خدای‌ نامک نقالان
5 امتیاز
از 1 رای
خیابان گلستان
خیابان گلستان
4 امتیاز
از 6 رای
سعدی: رب النوع بلاغت
سعدی: رب النوع بلاغت
4 امتیاز
از 6 رای
سعدی نامه یا بوستان
سعدی نامه یا بوستان
4.4 امتیاز
از 7 رای
عاشقانه های سعدی
عاشقانه های سعدی
4.3 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی گلهایی از گلستان

تعداد دیدگاه‌ها:
12
دوستداران سعدی روز بزرگداشت سعدی کجا بودین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری ... منتها ای خواجه حافظ عزیز بسیاری از این خوشی شعرت رو مرهون سعدی هستی !
زاهدی مهمان پادشاه شد چون به طعام نشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او تا ظن صلاحیت در مقام او زیادت کنند>
چون به مقام خودش آمد سفره خواست تا تناولی کند،پسری صاحب فراست داشت،گفت پدر به مجلس سلطان طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که بکار آید،
پسر گفت:نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که بکار آید.
یعنی بعضی از صفات اخلاقی در ما مردم تاریخ دار نهادینه شده:D:D
اگر به هر سر موئیت صد خرد باشد.................................خرد به کار نیاید چو بخت بد باشد
پس برای همین است که برای ما همیشه :
مقام را سه شش می باید و لیکن سه یک می اید
شاید هم از خرد نصیبی نبردیم
شاید هم از هر دو
حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد. درین چه حکمت است؟
گفت هر درختی را ثمره معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوشست
و این است صفت آزادگان

استاد خرمشاهی علاوه بر حضور در حوزه های مختلف ادبی طنز بسیار لطیفی هم دارند که شاید به خاطر نفس عبید در دیار ایشان باشد....
آقای خرمشاهی کارش خیلی درست است تفسیر نسبتا خوبی از قرآن نیز دارند . . . .
گلهایی از گلستان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک