بخارای من ایل من
هر مرد به دنبال دو برنو بود ، برنوئی بر دوش و برنوئی بر آغوش...
8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)8-)
رباعیات مهستی گنجوی
عاشق شدن را داشتم از یادمیبردم
این شیر را بیدارکردی بچه آهو جان
در چشم هایت شیشه ی عمر مرا داری
وقتی ک میبندیش دیگر مُرده ام...کو جان؟
"به آن آهوی شیر کش"
رباعیات مهستی گنجوی
در اقصای عالم بگشتم بسی
بسر بردم ایام با هرکسی
تمتع ب هر گوشه ای یافتم
زهر خرمنی خوشه ای یافتم
چو پاکان همدان خاکی نهاد
ندیدم ک رحمت بر این خاک باد!
(شیخ اجل در سفرنامه شام)
رباعیات مهستی گنجوی
گم شدی در هیاهوی فاصله
می ترسم
در پیدا کردنت گُم شوم ؟
شاید وقتی دیگر...
شاید هیچوقت ....
رباعیات مهستی گنجوی
عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد
[b]خللپذیر نباشد ارادتی که مراست[/b][i][u][/u][/i]
رباعیات مهستی گنجوی
ما کجائیم درین بحر تفکر تو کجایی ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
رباعیات مهستی گنجوی
نقش تو در خیال و خیال از تو بینصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بیخبر
رباعیات مهستی گنجوی
ملوک را چو ره خاکبوس این در نیست
کی التفات مجال سلام ما افتد؟؟؟؟؟
رباعیات مهستی گنجوی
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
[b]رومی رخان ماه وش زاییده از خاک حبش
چون تو مسلمانان خوش بیرون شده از کافری[/b]
گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
و آن نرگس خمار بین و آن غنچه های احمری
رباعیات مهستی گنجوی
عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
میان عیب و هنر پیش دوستان قدیم
تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست
مرا به هرچه کنی دل نخواهی آزردن
که هرچه دوست پسندد به جای دوست رواست
هزار دشمنی افتد میان بدگویان
میان ع