ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت
نویسنده:
عبدالله جوادی آملی
امتیاز دهید
در این کتاب به پرسشهای زیر پاسخ داده خواهد شد :
اگر در عصری فقیه جامع الشرایط وجود نداشته باشد تکلیف حکومت اسلامی چیست ؟
در قرآن کریم وظیفه ی عالمان دینی هدایت معنوی مردم معرفی شده است و اگر وظیفه ی رهبری سیاسی را نیز میداشتند باید در قرآن مطرح می شد .
وجوب اطاعت از ولی فقیه و حدود اختیارات او، "تقلیدی" است یا "تحقیقی"؟
آیا مقوله ی سیاست و تشکیل حکومت ، امری عقلائی است که دین آن را امضا کرده و یا امری تاسیسی و ره آورد خود دین است ؟
وارد شدن عالمان و فقیهان در امر سیاست و حکومت، سبب میشود که نتوانند وظیفهی هدایت علمی و معنوی مردم را انجام دهند؟
بیشتر
اگر در عصری فقیه جامع الشرایط وجود نداشته باشد تکلیف حکومت اسلامی چیست ؟
در قرآن کریم وظیفه ی عالمان دینی هدایت معنوی مردم معرفی شده است و اگر وظیفه ی رهبری سیاسی را نیز میداشتند باید در قرآن مطرح می شد .
وجوب اطاعت از ولی فقیه و حدود اختیارات او، "تقلیدی" است یا "تحقیقی"؟
آیا مقوله ی سیاست و تشکیل حکومت ، امری عقلائی است که دین آن را امضا کرده و یا امری تاسیسی و ره آورد خود دین است ؟
وارد شدن عالمان و فقیهان در امر سیاست و حکومت، سبب میشود که نتوانند وظیفهی هدایت علمی و معنوی مردم را انجام دهند؟
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت
اِنَّما اَهلَکَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم[2] اَنَّهُم کانوا اِذا سَرَقَ فیهِمُ الشَّریفُ تَرَکوهُ وَ اِذا سَرَقَ فیهِمُ الضَّعیفُ[3] اَقاموا عَلَیهِ الحَدَّ. [4]
وَ أَیمُ اللهِ لَو أَنَّ فَاطِمَةَ بِنتَ مُحَمَّد سَرَقَت لَقَطَعتُ یَدَهَا»؛[5]
گروههایی قبل از شما نابود شدند. (یکی از دلایلش این بود) هنگامی که انسان اصل و نسبداری (که طبیعتاً از هوادارانی نیز برخوردار بود) مرتکب دزدی میشد، از مجازاتش صرف نظر کرده، اما سارقان ضعیف و بیسر و پا را مجازات میکردند. به خدا سوگند اگر دخترم فاطمه(س) دزدی کند، دستش را قطع میکنم.
1- با امور مختلف با آنها (مردم ) مشورت کن ( قرآن ) 2- ای پیامبر بگو من نیز بشری مانند شما هستم ( قرآن )3- هنگام فتح مکه ، مخالفین ( و حتی قاتل عموی خودش ) را می بخشد و از هر گونه مصادره اموال و برپا نمودن چوبه دار خودداری می کند و حتی به توصیه عباس ( عموی خودش )از تصاحب کلیدداری کعبه خودداری می کند و آن مقام مهم را به همان فرد قبلی می بخشد4- هیچگونه وصیت کتبی به جا نمی گذارد.5- دو قبیله مهم اوس و خزرج را با هم آشتی می دهد (به جای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن ) و از همه جالبتر :
6- وقتی همزمان با فوت عزیزترین پسرش ابراهیم ، خورشید می گیرد و بین مردم مدینه شایعه می شود که این خورشید گرفتگی به خاطر فوت ابراهیم بوده ، سریعا به منبر می رود و به مردم می گوید خسوف و کسوف دو آیت از آیات الهی هستند و این وقایع به خاطر مرگ کسی اتفاق نمی افتد . . .
7- پس از فتح مکه طی خطبه ای می گوید : ای فاطمه فکر نکن دختر من هستی در قیامت من می توانم برای تو کاری بکنم خودت باید به فکر فردای قیامت باشی . . . .
کیست مولی ؟آنکه آزادت کند . . . . . . بند رقیت ز پایت وا کند
و حضرت علی می فرماید :
1- افراد ملاک تشخیص حق نیستند اول حق را بشناس تا پیروان آن را نیز بشناسی
2-حضرت علی (ع) پس از آنکه مردم را نصحیت می کرد آنها را به تامل و تفکر فرا خوانده و می گفت : پس اگر خیری دیدید مرا به آن یار باشید و اگر شری دیدید از آن به کنار باشید ( خطبه 176)
3- حضرت علی در زمانی که واقعا نیاز به نیروی رزمی داشت و برای جنگ جمل عازم می شد خطاب به مردم کوفه نوشت : اما بعد ،من از جایگاه خود برون شدم . ستمکارم یا ستمدیده . نافرمانم یا مردم از فرمانم سرکشیده اند . من خدا را به یاد کسی می آورم که نام من به او رسد تا چون نزد من امد ،اگر نکوکار بودم یاری ام کند و اگر گناهکار بودم از من بخواهد تا به حق بازگردم ( نامه 57)
4- امام به مردم اجازه می داد که اگر دریافتند راه امام اشتباه است آنرا واگذارند و چنین روشی فقط در یک جامعه بسیار آزاد امکان پذیر است که مردم می توانند پدیده ها را مشاهده کرده آزادانه در مورد آنها اندیشیده و تصمیم بگیرند حتی اگربه ضرر حکومت باشد . و امام علی در بحرانی ترین شرایط این اجازه را به مردم می دهد . آزادی یکی از اصول مهم حکومت حضرت علی (ع) بود که هیچ شرایطی آنرا تحت الشعاع قرار نمی داد ( توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی نوشته علی اکبر علیخانی صفحه 211 )