شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
نویسنده:
عبدالحسین زرین کوب
امتیاز دهید
در باب شعر و آفرینشهای شاعرانه هر بحثی کرده شود، خواه جزئی و خواه کلی به یک تعبیر نقد میشود؛ نقد شعر یا نقد ادبی. خود شاعر هم وقتی در شعر خویش الفاظ و معانی را سبک سنگین میکند، وقتی کار خود را مرور و اصلاح میکند، وقتی در باب شیوه کار یا هدف و ذوق خویش سخن میگوید، دیگر شاعر نیست و منتقد است. حتی بعضی شاعران مثل امیرخسرو دهلوی در نقد شعر خویش هم انصاف به خرج دادهاند و هم زیرکی؛ مثل یک منتقد واقعی. این کتاب، کتابی است در فنون شعر، سبک و نقد شعر فارسی، با ملاحضات تطبیقی و انتقادی درباره شعر کهن و شعر امروز. این کتاب حاوی نقطهنظرهای گوناگون شادروان دکتر زرینکوب در حوزه شعر فارسی و مطالعهای تطبیقی در شعر قدیم و معاصر عرب و جهان غرب است. زندهیاد زرینکوب در این کتاب در واقع به تمام مباحثی که راجع به شعر در سایر آثار خود داشته، پرداخته است.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب
ممنونم دوست جون:x
حقیقتش من از دیشب تا همین الان خیلی ناراحت بودم که چرا بر خلاف دوستان اصلا نمی تونم شعر بگم!
(شکلک خجالت و شکلک نابود شدن اعتماد به نفس!!)
این رو که خوندم کلّــــــــــــــی آروم شدم و دیگه حسودی نمی کنم:-)
*
:O !!!
البته حتما می گفتند این «را» رو، چرا در زمانی که صحبت می کنی به کار نمی بری؟!:D
گریزان بود از خویش
در پی هوای خویش
در گریز از خویش
ناگزیر از خویش
ببین اینجور بهتره ؟
در ضمن من نمیدونم با این " را " بیچاره چه مشکلی د اری ؟؟؟؟ ببین توی کامنت آخرتم نوشتی : واقعا خودم شناختم؛ولی گاهی فکر میکنم خودم نشناختم" داداش گلم یا بنویس خودم را یا اگر نثر خودمونیه بنویس خودمو[/quote]
بله اینطوری بهتر شد فکر کنم...:x
"را" من مشکلی ندارم با این حرف ایشون در زبان من نمیچرخه ...:D:))
در مورد "را"یادش بخیر یه دوست عزیزی داشتم همیشه میگفت که محسن این "را" چرا در زمانی که صحبت میکنی به کار نمیبری بقدری گاهی حرص میخورد..
یادش عزیز وگرامی همیشه برای من "آخه دیگه از این عزیز خبری ندارم"...
گریزان بود از خویش
در پی هوای خویش
در گریز از خویش
ناگزیر از خویش
ببین اینجور بهتره ؟:x
در ضمن من نمیدونم با این " را " بیچاره چه مشکلی د اری ؟؟؟؟ ببین توی کامنت آخرتم نوشتی : واقعا خودم شناختم؛ولی گاهی فکر میکنم خودم نشناختم" داداش گلم یا بنویس خودم را یا اگر نثر خودمونیه بنویس خودمو
"هیاهو"
خویش واقعی
لحظه ای فریاد برآورد که
این سکوت از آن چیست ؟
تو بهر کدامین راه سکوت کرده ای؟ (تو از کدامین راه مهر خاموشی بر لب)
و پای پرتاول بی مقصد
شهر پر شده (اشباع) از هیاهوی تزویر
گریزان بود از خویش
در پی هوای خویش
( من این پارادوکس را متوجه نمیشم !!! )
..
"tankamanee"[/quote]
اولا خدمتت شما داداش عزیزو خدمت دوستان عزیزسلام عرض میکنم...دوما سپاس که نظر گرانبهات گفتی و ما استفاده کردیم وباز هم استفاده می کنیم
در مورد تناقض خدمتت عزض کنم یه نوع سرگشتگی در وجود اون فرد که واقعا نمیتونه حقیقت تشخیص بده گاهی فکر کنیم حق وحقیقت فقط ما میدونیم وگاهی این حس به ادم دست بده که کلا در اشتباه بوده"نمیدونم این حالت برای شما بوجود آمده بود یانه" برای بنده به شخصه بوجود میاد
"گاهی فکر میکنم همه کارهام درست و براساس اینکه واقعا خودم شناختم؛ولی گاهی فکر میکنم خودم نشناختم"
شعر اول هم که دست بردی زیباترش کردی...
نظراتت هم خیلی قابل تامل و کاربردی و علمی هست که برای بهتر کردن شعر باید استفاده بکنم ...:x:x
نقل قول از مدیریت سایت :
اعضای محترم کتابناک ؛ سلام!
به اطلاع میرساند؛ در نظر است کتاب شعری از اشعار اعضا، ترتیب داده شود. بدین وسیله از تمام شاعران محترم کتابناکی دعوت می شود پس از مطالعه ی شرایط و ضوابط، آثار خود را به آدرس زیر بفرستند. کتاب به صورت الکترونیکی بوده و در سایت کتابناک گذاشته خواهد شد.
آدرس: HYPERLINK "mailto:[email protected]" [email protected]
شرایط و ضوابط:
هر عضو میتواند حداکثر 3 اثر ارسال کند. (بر اساس ضعف یا قوت اثر ممکن است از 3 اثر ارسالی توسط یک کاربر، هیچ کدام شایسته ی حضور در کتاب شناخته نشود و یا ممکن است هر سه اثر ارسال شده پذیرفته شود.)
آثار فرستاده شده الزاما باید سروده ی فرستنده ی اثر باشد.
آثار ارسالی باید با نام و نام خانوادگی حقیقی باشد.
قالب، مضمون، سبک و طول اشعار به عهده ی شاعر بوده و محدودیتی ندارد.
آثار باید در محیط ورد با قلم ب نازنین 14 ارسال شود.
آثار فرستاده شده در قالبهای کلاسیک باید دارای وزن و قافیه ی صحیح باشد.
آثار فرستاده شده در قالبهای جدید با مشخصههای شعر آزاد و سپید سنجیده خواهد شد.( از فرستادن متن های ادبی خودداری شود.)
هر کدام از آثار ارسالی باید دارای نام جداگانه باشد.
مهلت ارسال آثار تا پایان مرداد 1392 می باشد.
فرستادن لینک پروفایل کاربران همراه آثار الزامی است.
ارسال نام های پیشنهادی برای کتاب به همراه فایل ورد بلامانع است.
آثاری که بر اساس شرایط و ضوایط بالا فرستاده شده باشند توسط داوران بررسی شده و نتایج به اطلاع شرکت کنندگان خواهد رسید.
"هیاهو"
خویش واقعی
لحظه ای فریاد برآورد که
این سکوت از آن چیست ؟
تو بهر کدامین راه سکوت کرده ای؟ (تو از کدامین راه مهر خاموشی بر لب)
و پای پرتاول بی مقصد
شهر پر شده (اشباع) از هیاهوی تزویر
قدمهایم سنگینی میکردند
به مانند روحم که آواره نگاه دیگران بود (این قسمتش عالیه )
گریزان بود از خویش
در پی هوای خویش
( من این پارادوکس را متوجه نمیشم !!! )
خواهان حقیقت شد
ولی افسوس
یافت نمیکرد در این خانه تاریک
حقیقتی را ....
"tankamanee"[/quote]
این فقط خاطره ها بود
داشتند از پس پرده نگاهت
خیز بر میداشتند
خیزی به بلندای سیمرغ
سیمرغ قصه های من
سهم من از تمامی قصه های مشترک
زردی بود
تباهی به رنگ برگهای خزان (بود#حذف)
خزان شده دلم
دلم آفتاب نگاهت را جویا
از تاریکیم بیرون میزنم
حسرتهایم را به باد هدیه دادم
برای پیدا کردن طلوع
تنها چشمان دلت را
تنها
بر من ارزانی ده...
محسن جان جسارتن بعنوان پیشنهاد و اصلاح ترجیح دادم در شعرت دست ببرم . داشتن ، برداشتن ، اینها مصدر هستند . فعل را کامل ادا کن: داشتند . حروف ربط را بی دلیل حذف میکنی ، اینگونه ،شعر به جویده جویده حرف زدن میماند . از قیود و اسم های حالت بیشتر در شعرت بهره بگیر . شعر هایت ساده و روان و پراحساس است ولی با استفاده از استعارات در ذهن ماندگارتر خواهند شد . از تکرار یک سوژه در شعر عای متوالی پرهیز کن . موفق باشی.
می شود خواند
می شود احساس کرد
شاید شاعر درد تو را سروده باشد
فقط بخوان
دردهایش آشنا است
رد اشک هایش را میتوانی
پایان هر دوستت دارم ،ببینی
تو نیز گریه کن
در کنار هر دوستت دارم ی که قلبت میگوید
تو هم سبکبال میشوی
مثل شاعر همین شعر
(شیدای صحرا)
درود اتیفرد عزیز
چیزی ندارم بگم جز این که : زیباترین شعر یک شاعر ، زیباترین تجربه او از خاطره ای به نام زندگی ست...
سپاس از شما که با ابتکاری زیبا باعث ایجاد این صفحه شدین تا دوستان کتابناکی بتونن شعرهاشونو در این جا درج کنن. باز هم ممنون
"هیاهو"
خویش واقعی
لحظه ای فریاد برآورد که
این سکوت از آن چیست ؟
تو بهر کدامین راه سکوت کرده ای؟
شهر پر شده از هیاهوی تزویر
قدمهایم سنگینی میکردند
به مانند روحم که آواره نگاه دیگران بود
گریزان بود از خویش
در پی هوای خویش
خواهان حقیقت شد
ولی افسوس
یافت نمیکرد در این خانه تاریک
حقیقتی را ....
"tankamanee"