دانلود رایگان
اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.
ورود / ثبتنام
دانلود بدون معطلی
این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، میتوانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.
خرید 59,000 تومان
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خود ارضایی
این قضیه یادآور مثلی است که شخصی برای ترمیم ابروی شخصی چشم آن بی نوا را در آورد.
دوست گرامی بلوغ جنسی در جنس مرد در حدود سنین 14 یا 15 سالگی رخ می دهد البته اگر که شخص دچار بلوغ زود رس نباشد و برای دختران که سن بلوغ جسمی از این هم کمتر است اما بلوغ فکری و به تبع آن استقلال مالی و اقتصادی و اجتماعی در حدود بازه بین بیست و دو سالگی تا سی سالگی حاصل می گردد،و همه می دانیم که شرط اولیه و اساسی یک ازدواج موفق و مناسب این است که شخص به حدی از بلوغ فکری و استقلال اقتصادی ،اجتماعی رسیده باشد.که البته این شرط کافی نمی باشد و معیار های دیگری نیز باید برای یک ازدواج موفق لحاظ گردد.
نسخه های دم دستی و احکام ساده اندیشانه ای چون دستور ازدواج در سنین پایین به انواع مشکلات اجتماعی و اقتصادی و روانی منجر میشود که از آن جمله طلاق،فرزندان طلاق،بی اعتمادی و اضطراب،زندانهای ناشی از عدم استطاعت پرداخت مهریه و ....می باشد.
اگر بخواهیم در این فاصله بین بلوغ جسمی و بلوغ اجتماعی نیاز طبیعی جنسی یک جوان برطرف گردد در جامعه کنونی ایران چه باید کرد؟
دوستی های جوان با جنس مخالف را که چوب تکفیر می زنیند.حتی در خانواده هایی که معیارهای مذهبی را لحاظ نمی کنند باز تابوی رابطه جنسی یک دختر و پسر بر اساس عرف جامعه ایرانی خود نمایی می کند وبه این اضافه کنید که محیط فقیر فرهنگی و اجتماعی که دختران ما در آن پرورش می یابند دیگر میشود مثنوی هفتاد من.
ازدواج موقت را هم که هیچ خانواده مدرن و سنتی نمی پذیرد هم به دلالیل عقلی،هم به دلایل عرفی، که البته دلایل عقلی آن کاملا متین است و کمترینش این است که در ازدواج موقت شان انسانی یک زن به عنوان یک انسان به یک شی برای رفع نیاز جنسی تنزل می یابد و این دور از کرامت و حرمت انسانی است.
می بینید که آن سیستم فکری فقهی در بر آورده کردن اولین و طبیعی ترین نیاز بشر امروز درمانده است.حالا نقص از کل ماهیت آن سیستم است یا اینجا متولیان و نظریه پردازان دینی ناتوان یا کاهلند در یافتن پاسخ متناسب به نیازهای بشر امروز ، خود حدیثی مفصل دیگری است که در این مقال نمیگنجد.
دوست عزیز.این موضوع را نمیتوان در چند خط بیان کرد و موضوع را تمام شده دانست.بنده سعی کردم خلاصه وار موضوع را شرح دهم.در مورد حرام و حلال نیز با توجه به نقش دین میتوان گفت که بله حرام همان خلاف در قوانین بشری ست اما در مورد احادیث چون بنده شخصا به بسیاری از احادیث اشکال وارد میدانم در مورد آن احادیثی که خود مطمونا بهتر از بنده واقفید که چه گفته اند نظر مثبتی ندارم.بنده فقط آنچه را که خود از دین یافته ام گفتم.همین.
بنده نیز نگفتم دیت تشکیل خانواده در اسلام جلوگیری از استمناست بلکه برعکس! یکی از دلایل مهم جلوگیری از استمنا برای فراهم کردن مسیر ازدواج است.
در مورد ازدواج زود هنگام نیز باید گفت منظور بنده ازدواج در سن بلوغ نیست بلکه چند سال بعد از بلوغ است و به جرات میگویم بله ازدواج زودهنگام بهتر از دیر هنگام است و ضایعاتش در مجموع کمتر از ضایعات ازدواج دیرهنگام است.
درست می گه 8-)
گر چه این کار کاملاً طبیعی است اما حفظ و کنترل نیروی جنسی بسیار مطلوبتر است و حتی در تکنیک های کنترل ذهن از واجبات است
ایادراسلام واحادیث هم به ماهیت حرام استمناء دقیقااینگونه اشاره شده؟
پس بایدنیت تشکیل خانواده رادراسلام جلوگیری ازانجام عمل استمناء بدانیم!؟
زودازدواج کردن تبعات بدتری رابه همراه ندارد؟؟
نمی توان این امار را به کل جامعه تعمیم داد . متاسفانه اکثریت مردم ایران نااگاه هستند
دوست گرامی.
آگاهی بخشیدن در مورد موضوعات مختلف کاری درست هست اما نباید همه چیز را با هم قاطی کرد.اگر از بالا و بدون نیت قبلی به موضوع نگاه کنیم می توانیم به زوایای بیشتری از موضوعات پی ببریم. اصل مذهب را باید فهمید و پی برد که دلیل حرام و حلال کردن موارد متفاوت چه بوده.مشکل اصلی این است که اکثریت نمیدانیم و به دنبال این هم نیستیم که بدانیم چرا در دین برخی موارد حرام و برخی حلال شمرده شده اند.حرام و حلال چیزی نیست جز همان بایدها و نبایدهای قوانین بشری.مثلا عبور از چراغ قرمز در قوانین بشری خلاف است مترادف همین کلمه ی خلاف در دین به حرام تعبیر شده است.یعنی خلاف برابر با حرام است.پس باید آن معنی قبلی از حلال و حرام را(که نمیدانیم یعنی چه) از مغزمان خارج کنیم و بدانیم که حرام معنی همان کلمه ی خلاف در قوانین بشری ست.
حال به موضوع حرمت استمنا میپردازیم.باید گفت که دلیل حرمت این عمل در اسلام این است که خداوند هیچ چیز را به عنوان بازیچه و بدون معنی خاص نیافریده.اینکه در آن حالت جنسی به انسان حالت سرخوشی دست میدهد نیز بر اساس حکمت خداوند بوده تا ماشین خلقت از کار نیافتد.زیرا اگر این کار احساس خوشایندی در پی نداشت محال بود که افراد زیادی صرفا جهت تولید مثل به این کار اقدام ورزند و در آن صورت ادامه نسل بشر و حیواناتی که به این روش تولید مثل می کنند به خطر می افتاد.پس این عمل جنسی صرفا برای لذت بردن نیست و اصلش برای ایجاد خانواده و ادامه ی نسل بشر میباشد.
حال به دستور حرمت عمل استمنا در اسلام میپردازیم.
اسلام این عمل را حرام(خلاف) معرفی کرده تا پیروان این دین که لاجرم از دستوراتش اطاعت میکنند به سمت تشکیل خانواده سوق داده شوند زیرا کسی که عمل استمنا را حرام میداند و به آن دست نمیآلاید به نوعی تحت فشار قرار میگیرد که زودتر ازدواج کند.شاید بگویید شاید شرایط ازدواج فراهم نباشد.باید گفت که قوانین ادیان به شکلی زنجیروار در پی همند.یعنی اگر تعدادی را رعایت کنیم و تعدای را نه به نتیجه ی مطلوب نمیرسیم.اصول آموزشی اسلام در ایجاد زندگی خانوادگی در اوان جوانی و به سادگی ست و بدون پیرایه هایی ست که امروزه میبینیم. پس دلیل این حرمت در دین اسلام مشخص میشود.
دوست عزیز.
شما در معرفی خود نوشته اید که روانشناسی بالینی خوانده اید.در اینجا لازم دیدم نکته ای را متذکر شوم. در روانشناسی توجه به فرهنگ بومی مناطق بسیار مهم است.یعنی ما نمی توانیم بگوییم یک موضوع خاص در تمامی دنیا یکسان برآورد میشود. ساده تر اینکه ما باید با توجه به محیط برای موارد روانشناختی توضیحات صحیح را بیابیم.به طور مثال در مورد همین موضوع نباید یک ایرانی که در محیطی دینی پرورش یافته(کاری به دیندار یا بی دین بودن شخص ندارم) را با شخصی که در محیطی اروپایی زندگی کرده را مقایسه کرد و براساس اصول روانشناختی یکسان سنجید.مشکل اصلی وجود بیماری های روانی فراوان در جامعه امروز ما نیز همین است که صاحب نظری در مورد موارد روان شناختی نداریم و ما از متد های غربی (که در جامعه غربی واقعا جواب میدهد چون از همان جوامع سرچشمه گرفته اند) استفاده میکنیم.البته این به معنای آن نیست که نمیتوان از اصول روان شناسی غربی استفاده کرد بلکه به این معنی ست که ما باید اصولی را که با جامعه خودمان سازگار است را مورد استفاده قرار دهیم اما مواردی را که با جامعه ی ما هم خوانی ندارد استفاده نکنیم.
ساده ترین مسائل علمی و فیزیولوژیکی را نیز با مذهب به بند می کشند...
تاسف برانگیز است...