ترجمه نهج البلاغه
مترجم:
محمد دشتی
امتیاز دهید
نهجالبلاغه، مجموعهای از خطبهها، نامهها و اندرزهای (حکمتها)ی علی ابن ابیطالب، امام اول شیعیان و خلیفه چهارم از خلفای راشدین است.
گردآورندهٔ نهجالبلاغه، ابوالحسن محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی و شریف رضی است. نهجالبلاغه عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از خطبهها و مواعظ، نامهها و عهدنامهها، و کلمات کوتاه و قصار علی بن ابیطالب برگزیدهاست. مطالب این کتاب از جمله شیواترین متون عربی محسوب میشود.
سخنان علی ابن ابیطالب در این کتاب بر در سه باب آمده است:
باب اول: خطبهها و اوامر
باب دوم: نامهها و رسائل و وصایا
باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ
بیشتر
گردآورندهٔ نهجالبلاغه، ابوالحسن محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی و شریف رضی است. نهجالبلاغه عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از خطبهها و مواعظ، نامهها و عهدنامهها، و کلمات کوتاه و قصار علی بن ابیطالب برگزیدهاست. مطالب این کتاب از جمله شیواترین متون عربی محسوب میشود.
سخنان علی ابن ابیطالب در این کتاب بر در سه باب آمده است:
باب اول: خطبهها و اوامر
باب دوم: نامهها و رسائل و وصایا
باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ
آپلود شده توسط:
hezarmasjed
1390/05/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ترجمه نهج البلاغه
دوست بسیارعزیزمbabasalam
فکرنمیکنم رابطه ای بین یک عارف وتاریخ شناس وجودداشته باشه؟؟
کماکان که رابطه ای بین یک اثرادبی وتحقیق تاریخی نیست؟؟
که حال شماان اثررامعیارتمیزدادن "حقیقت"ازباطل قرارداده ایدوان رابازمعیارقضاوت درموردعقایدونوع دیددیگران دانسته اید
لطفادراین موردتجدیدنظربفرمایید
که ماعلی راباتحقیق درتاریخ شناخته ایم وشمابامولوی واغراق گویی هایش،خودقضاوت کنیدخرافه کدام است؟
وچه زیبافرمودی که"ان علی که شما میشناسید با ان علی که مولانا در مثنوی بیان میکند هزاران کیلومتر تفاوت دارد
به راستی که چنین است ومشکل ماهم چیزی جزاین تفاوت هاکه درتاریخ(حقیقت)یافته ایم نیست
که اگرمولوی معیارحقیقت بودکه همان قصه"موسی وشبانش"که چیزی جزیک دروغ ادبی نیست وازهیچ سندیتی درتاریخ برخوردارنیست برای انکاراین موضوع کافی
هرکه رابایددرجایگاهش سنجیدومولوی نیزدرجایگاه خودبرای من قابل احترام وستودنی ونه به عنوان یک معیارحقیقت درباب تاریخ
پیروزباشید
اینکه در یک جمعیت 300 و اندی میلیونی فروش یک کتاب ناآشنا و شورانگیز و ادیبانه چه جای تعجب و معجزه ای دارهما ایرانی هستیم و ان
دیشمند و بزرگ در خود آنقدر کم نداریم که اینان الگوی ما باشند و آنقدر سخیف و میهن فروش نیستیم که ...که در اول و آخر متنهایمان نامشان را سرلوحه کنیم
سلام بابا من به عنوان بحث یا جدل نیامدم اما شما به این دو جمله خود نگاه کنید در تمام طول تاریخ ما که به اصطلاح خودمان به ان مینازیم به چند صد هزر کتاب بیشتر نمیتوانیم فکر کنیم شما اگر میخواهید در باره اندیشه سخن بگویید همین بس که در کنار خانواده نشسته ایم وجدل لفظی داریم عربی را که به هیچ میانگاریم امروز ببینید چه میکند در صورتی که میدانیم که در بیشتر کشورهای عربی از اسایش نسبی برخوردارند اما ما اینجا بحثمان بر سر اشخاص است نه بر سر اندیشه ها ...من ایرانیم میشود برتریت را ثابت کنی ؟از چه برتری وقتی بر سر دیوار دیوار تعصب گیر هستیم این نشان از چه میدهد برتری تنها در محبت است .اگر امریکا را مثال زدم تنها به این دلیل بود که اگر ما همینچور بخواهیم با یکدیگر بر سر برتری ادامه دهیم هنوز سالیان سال اید برویم تا به رنسانس برسیم وتازه بعد از ان سالیانی دیگر .............اما الان قرن اطلاعات است .اما در مورد عرفا انها که انسانیت را به دنیا شناسانیدند تا با انها اشنا نشنوی زین پرده رازی نشنوی ما اسیر در گیری احکام هستیم اما انها از مرز حقیقت گذشتند ما اسیر صیغه و ربا هستیم اما انها به مرز بی نیازی رسیدند که :طعمه هر مرغک این انجیر نیست
برادر من حرف اصلی این حقیر این است که به جای اینکه اسیر برتری طلبی باشیم که از ایین شیطان است تمام انسانیت را یک پیکر بدانیم وبا هم باشیم تا انانکه در این بحبوحه از ما استفاده میکنن نتوانند انگاه هر کس به هر ایینی بود خوشش باد و در مورد گورش انکه من او را علی زمان خودش میدانم اما او حرفی را زد که در این زمان هم یک نفر حرف او را میزند والا ملاک شخص نیست اگر محمد محمد بود یا علی علی بود یا کورش به خاطر اندیشه اش بود نه اسمش پس ملاک اندیشه است .این حقیر را ببخشید والا ایین من مهر دلدارهاست یاعلی-------بابا
اینکه حافظ و سعدی و مولوی عارف و ادیب والا و هوشمندی بودند شکی نیست،و اینان سرمایه های ادبی و عرفانی ما هستند اما دلیل بر این نمیشه که بینش و جهانبینی این عارفان معیار حقیقت هستی و انسان باشه،اینان ادیب،خوش سخن و زیرک بوده اند،اما باید عرض کنم که حقیقت را در حصار زمان و مکان خود یافته اند و اصولا عارف به جهت سلوک در عرف خویش و پرواز ذهن و خیال و سیر در مسیر حقیقت بافته خویش به سر میبرد و معیاری برای ملاک قرار دادن حقیقت هستی نیستند،ادیب و عارف بوده اند و باید عرض کنم که در زندان بزرگ فکری هم قرار داشته اند،ولو اینکه از همسلولی های فراوانشان فرهیخته تر و زیرک تر بوده اند
و اینکه مردم آمریکا را مثال زدی که برای هیچ کس ملاک نیست،چون این نکته آشکار است که مردم همواره "مردم" هستند چه در ایران باشد چه در آمریکا و اینکه اینان در دو دهه پایانی میلادی رو به زوال تمدن سیر کرده اند و این فراز و نشیب ها در هر تمدنی هست،خواسته ما سیستم دموکراسی و سازه های حکومتی قابل تامل و ارزنده اینان است نه بافت فکری توده مردمش،و اینکه در یک جمعیت 300 و اندی میلیونی فروش یک کتاب ناآشنا و شورانگیز و ادیبانه چه جای تعجب و معجزه ای داره
راجب علی بن ابی طالب هم به دور از تعصب و با مطالعه تاریخ این آشکارست که ...و پس از او که قدرت قبیله ای عرب او را جانشین نکرد مشغول مشاورگی و جهاد مسلمین و امور مسلمانان بوده که عقیده ها یر شمشیر جا خوش کرد و داستان ایران و...اینکه عالم بوده و مشرف به تمام علوم با وحی الهی در آثارش این گنده گویی آشکار است و چنان که میفرمایی تحقیق نمی خواهد،پس از آن هم فرزندانش که داعیه خلیفگی و روشنی دین جدشان داشتند و...
ما ایرانی هستیم و اندیشمند و بزرگ در خود آنقدر کم نداریم که اینان الگوی ما باشند و آنقدر سخیف و میهن فروش نیستیم که ...که در اول و آخر متنهایمان نامشان را سرلوحه کنیم
[edit=payam 52]1390/06/12[/edit]
مرد را موظف کرده که نان آور باشه و طبیعتا زن هم نان داری و بچه و شوهر داری-این نقشیه که جانداران طبیعت نر وماده ها پذیرفتند اما ما انسانیم و تکامل یافته
داری صراحتا میگی مرد یعنی شکار و زن یعنی پخت و پز-واقعا خودت متوجه نمیشی؟خدای اسلام هم همینو گفته
با این حرفها هم همان نفش های ثابت رو به نر و ماده دادی جناب-گفتم انسان تکامل پیدا کرده
نمی دونم چرا آیه قرآن آوردم و چندتا عکس گذاشتم مرتبط باهاش پروفایل قبلیم هنوز مسدوده-الان هم حدیث نوه محمد و امام شیعیان جهان رو میارم ویرایش میشه و میشه بی ادبی
نمی دونم از دست این جماعت چیکار کنم و کجا بریم
ظاهرا اسلام ولایت شما با اسلامی که ما می شناسیم و احکامش در ولایت ما اجرا می شود دو چیز اساسا جدا از هم اند و تنها با یکدگر تشابه اسمی دارند. از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نماند که بر اساس آموزه های اسلام ولایت ما زن بی اذن شوی خود حق خروج از منزل حتی جهت شرکت در مراسم سوگواری پدر و مادرش را نیز ندارد چه رسد به حقوق دیوانه کننده ای که فرمودید.
"از جمله حقوق مرد آن است که زن از او اطاعت کرده نافرمانى ننماید ، از خانه اش بدون اجازه شوهر خارج نشود ولو براى زیارت یا عیادت پدر و بستگانش ، حتى در مراسم عزاى آنان بدون اذن شرکت نکند." (آیت اله خمینی - تحریر الوسیله ، ج 2 ، ص303)
رساله عملیه آیت اله بهجت :
مساله 307 :
" زنى که عقد دائم شده نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذتى که او مى خواهد تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلو گیرى نکند و اگر در این امور از شوهر اطاعت کند تهیه غذا ، لباس ، منزل و لوازم دیگرى که در کتب ذکر شده بر شوهر واجب است و اگر تهیه نکند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است ."
مساله 308 :
اگر زن در کارهایى که در مساله پیش گفته شد اطاعت شوهر نکند، گناهکار است و حق غذا، لباس ، منزل ، و همخوابى ندارد ، ولى مهر او از بین نمى رود."
http://bahjat.org/fa/content/view/20/34
استفتائاتی دیگر از رساله عملیه آیت اله بهجت:
سوال - آیا اگر شوهر امر کند که زن موهایش را کوتاه یا بلند بگذارد، اطاعت از او لازم است؟
جواب- چون راجع به استمتاعات است، زن باید اطاعت کند.
سوال - آیا زن بدون اجازه شوهر مى تواند براى فعالیت هاى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى از منزل خارج شود؟
جواب- خیر ، نمى تواند.
سوال - در صورت درخواست مرد آیا آرایش زن براى شوهر واجب مى شود؟
جواب - بله ، واجب مى گردد.
سوال - در ایام قاعدگى و یا بیمارى که زن میل و رغبتى به آمیزش ندارد آیا مرد مى تواند از او تقاضاى نزدیکى بنماید (در صورت عدم دخول و رعایت مسایل شرعى) و در این صورت آیا اطاعت از شوهر بر زن واجب است؟
جواب - بله ، واجب است.
سوال - عدم اطاعت زن از مرد در چه مواردى نشوز محسوب مى گردد؟ در غیر این موارد آیا زن حق گرفتن نفقه را دارد؟
جواب - عدم اطاعت زن در مورد بیرون رفتن از خانه و بهره جنسى مرد از او نشوز محسوب شده و زن گناه کار است و حق غذا ، لباس، منزل و هم خوابى ندارد ؛ ولى مهر او از بین نمى رود.
شما اگر دوست دارید حقی را که خدا برای زن قرار داده است را و مرد را مجبور به پرداخت این حق کرده است را صدقه و نانخور مرد شدن اسمش را بگذارید فقط نشانه کج فهمی و سوء برداشت است. اسلام اینکه زن دارای ثروت و در آمد باشد را که نهی نکرده است. ولی حتی اگر زن میلیاردر هم باشد هیچ وظیفه مالی و اقتصادی نسبت به شوهرش ندارد که حتی دیناری به وی کمک کند. مطابق اسلام حتی شوهر حق ندارد تکلیف کند زن به بچه خودش شیر بدهد ( گر چه به صورت یک مستحب موکد برای زنها قرار داده اما اجباری نیست) مرد کمترین حقی ندارد که که از زنش بخواهد حتی کارهای خانه را انجام دهد آشپزی کند و... ( اگر فمینیست ها می دانستند که اسلام تا چه حد مردها را در مقابل زنهایشان مسوول و فاقد حق قرار داده است دیوانه می شدند!) . علاوه بر همه اینها تازه خدا مرد را موظف کرده تا به زنش هزینه زندگی بدهد! خودتان بگویید چه کسی باید شاکی باشد؟
در واقع اگر همین قوانین متعادل کننده دیه و ارث نبود اسلام به طور کامل به یک دین زن سالار تبدیل می شد!
ضمنا اگر به دستور اسلام عمل نکرده اید و گذاشته اید نصف جامعه مجرد بمانند گناه اسلام نیست. مطابق اسلام تجرد یک امر ناپسند و کاملا استثنایی است و برای استثنا نباید حکم داد. احکام اسلام همه را کنار کنار هم باید دید. مثل قطعات یک دستگاه منظم که به صورت جداگانه هر کدام فقط چند تکه پاره بیشتر نیستند اما در کنار هم که قرار گیرند کارخانه ای را اداره می کنند. لذا اگر چند قطعه را از دستگاه کنده اید حق ندارید به سازنده دستگاه اعتراض کنید. متاسفانه ما فقط قسمتی از قوانین اسلام را به میل خود عمل می کنیم و بقیه را کنار می گذاریم آن وقت هم انتظار نتیجه داریم.
ضمنا دیه افراد مجرد هم به خودشان نمی رسد بلکه به پدر و مادرشان خواهد رسید و اتفاقا مجددا ملاک بر این است که پدر و مادر حق ندارند از دخترشان انجام فعالیت اقتصادی بخواهند ( یکی از زیباترین نمونه های آزادی عمل دختر ها. تمام اجبار زنان به کلفتی و امثال آن حرام بود و هست. اختیار با خود دختر است اگر در محدوده مخالف شرع نباشد) اما می توانند پسر خود را وادار کنند که برایشان کار کند و پول در بیاورد و از نظر شرعی چنین تکلیفی بلا مانع است. لذا خسارتی که برای پسر می گیرند باید بیشتر باشد.
شما کلا این فکر که دیه همان خونبها و فدیه است را از ذهن خود خارج کنید. در اسلامی که می گوید " تن شما بهایی جز بهشت ندارد پس خود را به کمتر از آن نفروشید" هرگز جایی برای قیمت گذاری روی جان انسانها وجود ندارد.
دیگر اینکه دیه زن بار دار و امثال آن هم متفاوت است و مبنای اسلام سنوگرافی نیست که شما نوشته اید. بسته به اینکه طفل چند ماهه بوده موضوع تعیین می شود نه اینکه پسر یا دختر باشد.
من حس می کنم بیشتر از اینکه فکر کنید به صورت تکراری نظراتی را که الان به صورت کلیشه های فمینیستی در آمده طوطیوار تکرار می کنید. خواهش می کنم این رویه را تغییر دهید. با نوشتن کلمات دور از ادب هم نمی توان احقاق هیچ حقی کرد.
مگر با این داستانها توجیهش کنید-همیشه زن رو نون خور مرد دونستید
اولا نصف جامعه انسانهای مجرد و با سن قانونی هستند و دیه زن نصف مرده ...
زن مجردی با مدرک دکترا دیه ش نصف یک مرد مجرد با درجه بازارگردی هست
اینو مطمئن نیستم اما لابد مادری هم که به یه پسر باردار باشه چون یه تیکه گوشت که ...داره تو شکمش داره دیه ش دوبرار مادره
حالا آقا میگه این حکمت اسلام و الله هست و الله اکبر از قضاوت مخلوقات عجول
[edit=payam 52]1390/06/04[/edit]