رسته‌ها
قرآن کلام آفریدگار است
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 124 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 124 رای
.
هر پیامبری برای اثبات پیامبری خود معجزه یا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبیاء به این خاطر معجزه اطلاق شده که "دیگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند". نوع معجزه یا معجزات هر پیامبری به شرایط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت سـلـیـمـان عصر آهنگری و ریخته گری بوده است. به این خاطر یکی از معجزات حضرت سلیمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اینکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اینکه قالب ریزی کند اسباب و وسایل و قطعات ظریف و پیچیده می ساخته است. موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده یا از زمین چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عیسی عصر پزشکی بوده است. به این خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابینا را با یک لمس بینا می کرده، و بیماری پیسی مادرزادی را با یک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نیز شامل می شود) عصر علم و ادبیات بوده است. به این خاطر معجزه وی در زمینه علم و ادبیات بـوده است.
قرآن معجزه آخرین فرستاده آفریدگار است و بدیهی است که معجزه آخرین پیامبر، می بایست محصور در حصار زمان و مکان نباشد و بر خلاف معجزه پیامبران پیشین که در دایره معینی از زمان و مکان قرار داشته و در برابر عده خاصی صورت گرفته است نباشد. قرآن معجزه ایست که مرزهای زمان و مکان را در هم شکسته و با ابدیت پیوسته، و به صورت یک معجزه جهانی و جاودانی در آمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.
به تازگی دشمنان اسلام در توطئه هایی، برای ضعیف کردن اعتقادات دینی مسلمانان اقدام به ایجاد و سازماندهی شبهاتی نموده اند. هرچند این دشمنی و شبه افکنی تازگی ندارند، اما براستی که وقتی تلاش مزبوهانه دشمنان اسلام را می بینیم، به یاد آیه شریف زیر می افتیم که چه زیبا فرمود:
* مى‏خواهند نور خدا (دین و کتاب او) را با سخنان خویش خاموش کنند، ولى خداوند نمى‏گذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. (توبه/32)
در این کتاب ابتدا به بررسی شبهاتی که توسط مخالفین اسلام و قرآن مطرح شده اند می پردازیم و در انتها تعدادی از اعجازهای قرآنی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. امید است که تلاش این حقیر در گردآوری مطالب، مورد استفاده دوستان قرار بگیرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1390/01/26

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن کلام آفریدگار است

تعداد دیدگاه‌ها:
1729
ما باید ببینیم نام الله از کجا امده است .
بگذارید مثالی بزنم :
شمس در عربی به معنی خورشید است . این کلمه در اصل بابلی است . شمش (shams) نام رب النوع خورشد است .
حالا باید ببینیم باقی نام های کلیدی از کجا امده اند و این به ما خیلی کمک می کند زیرا می توانیم روابط ادیان را بررسی کنیم .
من چند جا مواردی خواندم ولی بنظر بی ربط می امد پس از دوستان کمک می خواهم تا به من یاری بررسانند .
یک چیزی هم در مورد بحث بگویم . ما بحث نمی کنیم خدای کسی را بگیریم . ما بحث می کنیم تا قضیه روشن شود .
در نظریه علمی می گویند راه پیشرفت بحث انتقادی است .
فلسفه همیشه اغاز گر پیشرفت بوده است . مبحث خدا شناسی با استدلال های فلسفه هم به ما کمک می کند خدا را بشناسیم و هم اقوام مختلف را .
در تمام علوم می توانید فلسفه را ببینید از فیزیک تا روانشناسی .
مثلا ریاضیاتی که از علوم بسیار قدیم است .
عدد ثابت در ریاضیات یکی کاربردی ترین چیز هاست . در علوم کامپیوتر هم هست . عدد ثابت به انگلیسی می شود permanent
پارمنیدس فیسلوف پیشاسقراطی یونانی بوده است که معتقد بود هیچ چیز تغییری نمی کند .
اگر بخواهیم پارمیندس را به انگلیس بنویسم می شود : Parmenides یا به لاتینparmint
بسیاری معتقدند پرمننت از پارمنیدس امده است .
اما این فقط یک نام است . اگر بخواهیم دخالت فلسفه در اصول علوم را توضیح دهیم یک کتاب باید بنویسیم .
بعضی از دوستان اعتقاد دارند که علم نمیتواند وجود یا عدم وجود خدا را اثبات کند. به نظر من این جمله تاحدودی صحیح و تا حدودی ناصحیح است. تا آنجا صحیح است که علم همیشه نسبت به گذشته کامل و نسبت به آینده ناقص است و تا الان هم علم همه چیز را نمیتواند شرح دهد. مثلا این انرژی سیاه که از بالا و پایین جهان مادی مسطح را در بر گرفته و موجب گسترش جهان یعنی ایجاد فاصله بین کهکشانها میشود چیست؟ تنها میدانیم که موجودیتی غیرمادی است (non material Being) هیچ آگاهی از درون این عالم غیر مادی وجود ندارد و جمیع دانشمندان بر نقصان علمی بشر معترفند. از طرفی علم فقط با ماده سر و کار دارد و بس. ولی باید این نکته را هم از نظر دور نینداخت که خرد و عقل انسان حکم میکند که پی در پی در جستجوی جواب باشیم و یکی از راههای یافتن جواب پژوهش علمی است.

به فرض با علم اثبات کنیم جهان را چیزی غیر مادی و با ویژگی های خاص احاطه کرده است .
و بعد اثبات شود این چیز خاص ماده المواد است . باز هم اثبات شود وحدت وجودی هست .
تمام این ها ویژگی خدای بعضی از فلاسفه و عرفاست اما یک گام مانده که اثبات کنیم این چیز همان خداست .
نه تنها با علم بلکه با فلسفه هم نمی توان وجود یا عدم وجود خدا ی غیر دینی و فلسفی را اثبات کرد .
به بحث الان مربوط نیست . بعدا به ان هم میرسیم .
اگر جواب من کامل نبود سوشیالیسم جواب خوبی داده است .
یک قانونِ علمی نمیتواند دلیلی برای اثباتِ خدا باشد
محمد میفرماید : آب بی رنگ ست!
بعدها ثابت میشود که این گفته درست ست
خب ممکن بود که محمد این گفته را خودش کشف کرده باشد و یا اینکه بر حسبِ شانس گفته باشد!
این دلیلی نیست برای اینکه محمد هر کاری که میکند درست باشد!!!!!
قیاسِ مع الفارق
#
شيطان پرستان به دنبال اين اهداف هستند :
- رواج فرهنگ ضد ارزشي
- ضديت با دين
- جعل تاريخ قيام و شهادت و رسالت پيامبران و نقش شيطان در جامعه بشري
- ترويج و اشاعه فساد ، فحشا ، بي بندوباري ، اعتياد به مواد مخدر و داروهاي روان گردان و الکل .
- جلوگيري از سازندگي فردي و اجتماعي .
- حساسيت زدايي از فساد و فحشا و هتک حرمت به اسلام .
- پوچگرايي ( نيهيليسم ).
- افزايش جرايم سازمان يافته و به خطر انداختن امنيت اجتماعي .
- انجام فعاليت هاي خرابکارانه و جاسوسي در جهت اهداف صهيونيسم و آمريکا
-رواج بيماريهاي روحي رواني و جسمي مانند ايدز و افسردگي و در نهايت کاهش نيروهاي جوان و آينده ساز جامعه

نهیلیست ها هیچ وقت سازمانی نداشته اند که حالا بخواهند این کار ها را انجام دهند .
حالا که شما از ان ها نام بردید من توضیحی می دهم که نهیلیسم چه ربطی به بهشت دارد .
نهیلیسم با نیچه اغاز شد . نیچه مرگ خدا را اعلام کرد (منظور از مرگ خدا از بین رفتن اعتقادات جامعه است البته این جمله مفسر زیاد داشته است) و گفت این جهان علت غایی ندارد . به همین علت زندگی ما بی معنی است .منظور از بی معنی این است که هدف خاصی را دنبال نمی کند و از طرفی دیگر زندگی ما در کل جهان تاثیری ندارد .
بعد شروع کرد تا این درد پوچی را درمان کند .
سارتر با بهره گیری مستقیم و غیر مستقیم از نیچه تمام حرف های او را به زبان ساده زد .
زندگی انسان بی معنی است . این بی معنی احساس پوچی می اورد . احساس پوچی بدترین احساسات است . اما انسان می تواند به زندگی خود معنی بدهد .
بعد از او عده ای جلوتر هم رفتند و گفتند اگر زندگی انسان پایان نداشت معنی دادن امکان پذیر نبود .
بهشت بسیار جای خوبیست . اما ما بینهایت روز در انجا قرار می گیریم و کاری جز خوردن نداریم . همین پوچی نیست ؟
ایا پوچی ان جهان بدتر از پوچی این جهان نیست ؟
این جهان به علت مرگ ما پوچ نشده است . اصلا این جهان پوچ نیست . بلکه تمام حرف نیچه ، کامو ، سارتر این است که زندگی ما پوچ است .
ان جهان هم بخودی خود پوچ نیست . بلکه زندگی ما در انجا پوچ است .
فکر می کنم تمام چیز هایی که گفتم به بحث ربط داشت . اگر نداشت مرا ببخشید .

میشه این جملتو بیشتر توضیح بدی؟ اگه ماده شعور ندارد پس چطور ضرورت و امکان را تشخیص میدهد؟

فکر کن یک محفظه داشته باشیم که درونش گاز را بشدت فشرده کرده باشیم . اگر حتی یک سوراخ کوچک هم در محفظه بوجود اید گاز از ان خارج می شود چون امکانش بوجود دارد .
منظور من این است که مواد ان کاری را انجام می دهند که ممکن است . نه کاری دلشان بخواهد . من اگر شما را هل بدهم بضرورت شما به جلو پرت خواهید شد اما این به شعور شما ربطی ندارد .
از zapas و bibaak ممنونم

خدائي بجز الله وجود ندارد و او زنده پايدار ( و جهان هستي را ) نگهدار است . او را نه چرتي و نه خوابي فرا نميگيرد ( و همواره بيدار است و سستي و رخوت بدو راه ندارد ) . از آنِ او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ( و در ملك كائنات ، او را انبازي نيست ) . كيست آن كه در پيشگاه او ميانجيگري كند مگر با اجازه او ؟ ميداند آنچه را كه در پيش روي مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است ( و مطلع بر گذشته و حال و آينده ، و آگاه بر بود و نبود جهان است و اصلاً همه زمانها و مكانها در پيشگاه علم او يكسان است . مردمان ) چيزي از علم او را فراچنگ نمي آورند جز آن مقداري را كه وي بخواهد . ( علم و دانش محدود ديگران ، پرتوي از علم بيپايان و بيكران او است ) . فرماندهي و فرمانروائي او آسمانها و زمين را دربر گرفته است ، و نگاهداري آن دو ( براي او گران نيست و ) وي را درمانده نمي سازد و او بلندمرتبه و سترگ است .
.

از متن بالا بدست می اید که خدا یگانه است . داناست . هرکاری با اجازه ی او انجام می شود . بر همه چیز بیناست و هیچوقت غفلت نمی کند .
از نام های خدا چند تا که از همه مهمتر است رادر زیر می اورم :
1-العدل بینهایت عادل
2-الحق راست، درست
3-المبدئ نخستین آفریننده
4-القادر توانا
5-المقتدر تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
6-القیوم قائم به ذات
علمای فقه به رسم غزالی نام های خدا را صفات او دانسته و تقسیم بندی هایی کرده اند .
این تقسیم بندی همیشه چندین پارادوکس داشته است .
در اخر به ان ها هم خواهیم رسید .

نقل قول::
متن پیام:
موضوع: جهان مسطح و قرآن
از وبلاگ: قرآن علم آفریدگار
http://ghoranvaelm.blogfa.com/
(ممنون از سوال خوبتان- منتظر چنین پرسشی بودم)
با توجه به اینکه پرسش فوق به موضوع مورد بحث مربوط میباشد لذا ترجیح دادم که در اینجا به این پرسش به صورت عمومی پاسخ بگویم.
همانطور که در سوال فوق مشخص است و در کامنت مربوط به جهان مسطح نیز بیان شد، زمانی که جهان مسطح باشد انبساط جهان برای همیشه ادامه خواهد داشت و بیگ گرانچی اتفاق نخواهد افتاد. اما آنچه از آیه ذکر شده بر آید: بازگشت با حالت اول (نقطه شروع (بیگ بنگ) و وقوع یک بیگ گرانچ(عکس بیگ بنگ) ) بیان شده است.
پاسخ بنده به این پرسش این است که در حالت بحرانی (جهان مسطح) همانند حالتی است که توپی در وضعیت نامتعادل قرار داشته باشد. مثل توپی که در قله یک تپه قرار گرفته و با کوچکترین تغییری وضعیتش تغییر می کند. در جهان مسطح نیز این حالت وجود خواهد داشت و طبیعتا ورود ماده موجود در جهان های دیگر و یا برخورد جهان های دیگر با این جهان باعث از بین رفتن شرایط حاکم بر جهان ما و از بین رفتن انبساط برای ابد خواهد شد.
امروزه جهان های موازی و وجود جهان های دیگر مورد توجه دانشمندان قرا گرفته است. لذا بر این اساس برخورد این جهان ها و یا انتقال ماده بین دو جهان باعث تغییر در شرایط موجود و برهم خوردن حالت حاکم بر جهان و باز گشت به نقطه آغازین خواهد شد. پس این اتفاق هرچند بر اساس قوانین فیزیک اتفاق می افتد اما به حکم و دستور آفریدگار انجام می گیرد که در آن آیه نیز به آن اشاره شده است.
با مسطح بودن جهان و وجود جهان های موازی، امکان سفر به آینده و جهان های دیگر عقلانی تر به نظر می رسد. در حقیقت بین این صفحات (جهان های مختلف) توسط کرم چاله (whorm hole ) یا همان تونل زمان ارتباط وجود داشته و از این طریق می تواند به صورت طبیعی به آینده سفر کرد. و این همان اتفاقی است که در معراج پیامبر(ص) به وقوع می پیوندد و پیامبر(ص) به آینده سفر کرده و بهشت و جهنمی را که در انتظار ما می باشد را دیده است.
جهان های موازی و وجود جهان های دیگر
http://leminuteur.free.fr/Universes.htm
معراج و سفر به آینده و اصحاب کهف
http://www.khodavaelm.blogfa.com/cat-9.aspx
خیلی ممنون از جوابتون من مدت هااین ایه ذهنم رو مشغول کرده بود و خوشحالم که می تونم این جا مطرحش کنم بله در مورد جهان های موازی که فرموده بودید که تا حدی ازش اطلاع دارم خوب وقتی برخورد دو تا جهان انجام می گیرد میتواند باعث انبساط بیشتر و تبدیل به مورد سوم شود(نمیتونه؟؟؟)چون به هر حال ناپایداری ایجاد می کنه و در ضمن مرد جهان های موازی که به طورقعی اثبات نشده؟؟به هر حال خیلی ممنون از جوابتون

نقل قول::
متن پیام:
موضوع: جهان مسطح و قرآن
از وبلاگ: قرآن علم آفریدگار
http://ghoranvaelm.blogfa.com/
(ممنون از سوال خوبتان- منتظر چنین پرسشی بودم)
با توجه به اینکه پرسش فوق به موضوع مورد بحث مربوط میباشد لذا ترجیح دادم که در اینجا به این پرسش به صورت عمومی پاسخ بگویم.
همانطور که در سوال فوق مشخص است و در کامنت مربوط به جهان مسطح نیز بیان شد، زمانی که جهان مسطح باشد انبساط جهان برای همیشه ادامه خواهد داشت و بیگ گرانچی اتفاق نخواهد افتاد. اما آنچه از آیه ذکر شده بر آید: بازگشت با حالت اول (نقطه شروع (بیگ بنگ) و وقوع یک بیگ گرانچ(عکس بیگ بنگ) ) بیان شده است.
پاسخ بنده به این پرسش این است که در حالت بحرانی (جهان مسطح) همانند حالتی است که توپی در وضعیت نامتعادل قرار داشته باشد. مثل توپی که در قله یک تپه قرار گرفته و با کوچکترین تغییری وضعیتش تغییر می کند. در جهان مسطح نیز این حالت وجود خواهد داشت و طبیعتا ورود ماده موجود در جهان های دیگر و یا برخورد جهان های دیگر با این جهان باعث از بین رفتن شرایط حاکم بر جهان ما و از بین رفتن انبساط برای ابد خواهد شد.
امروزه جهان های موازی و وجود جهان های دیگر مورد توجه دانشمندان قرا گرفته است. لذا بر این اساس برخورد این جهان ها و یا انتقال ماده بین دو جهان باعث تغییر در شرایط موجود و برهم خوردن حالت حاکم بر جهان و باز گشت به نقطه آغازین خواهد شد. پس این اتفاق هرچند بر اساس قوانین فیزیک اتفاق می افتد اما به حکم و دستور آفریدگار انجام می گیرد که در آن آیه نیز به آن اشاره شده است.
با مسطح بودن جهان و وجود جهان های موازی، امکان سفر به آینده و جهان های دیگر عقلانی تر به نظر می رسد. در حقیقت بین این صفحات (جهان های مختلف) توسط کرم چاله (whorm hole ) یا همان تونل زمان ارتباط وجود داشته و از این طریق می تواند به صورت طبیعی به آینده سفر کرد. و این همان اتفاقی است که در معراج پیامبر(ص) به وقوع می پیوندد و پیامبر(ص) به آینده سفر کرده و بهشت و جهنمی را که در انتظار ما می باشد را دیده است.
جهان های موازی و وجود جهان های دیگر
http://leminuteur.free.fr/Universes.htm
معراج و سفر به آینده و اصحاب کهف
http://www.khodavaelm.blogfa.com/cat-9.aspx
خیلی ممنون از جوابتون من مدت هااین ایه ذهنم رو مشغول کرده بود و خوشحالم که می تونم این جا مطرحش کنم بله در مورد جهان های موازی که فرموده بودید که تا حدی ازش اطلاع دارم خوب وقتی برخورد دو تا جهان انجام می گیرد میتواند باعث انبساط بیشتر و تبدیل به مورد سوم شود(نمیتونه؟؟؟)چون به هر حال ناپایداری ایجاد می کنه و در ضمن مرد جهان های موازی که به طورقعی اثبات نشده؟؟به هر حال خیلی ممنون از جوابتون
متن پیام:
با سلام خدمت شما خوشحالم که در راه نیکویی تلاش می کنید از ان جایی که من تا حدی در حوزه ی نجوم کار می کنم در مورد قران وجهان مسطح که در وبلاگتان مطلب گذاشته بودید باید بگویم که این ایه توجه من را به خودش جلب کرده بود ولی با کشف شدن ماده ی تاریک که البته ماهیتش هنوز مرموز است ولی بالاخره وجود دارد ثابت شد که ماده ی تاریک وانرزی تاریک به انبساط غلبه کرده و احتمالا مدل دنیای ما از نوع بسته نخواهد بود و شما هم زیر کلمه ی flatکه به معنی تخت است خط کشیده بودید که یعنی از نوع دوم که جهان انبساط پیدا میکند ولی به حالت اول برنمیگردد بلکه در همان حال می ماند نه از نوع جهان بسته یا کروی که همون حالت طومار هست In a closed universe lacking the repulsive effect of dark energy, gravity eventually stops the expansion of the universe, after which it starts to contract until all matter in the observable universe collapses to a point, a final singularity termed the Big Crunch, by analogy with Big Bang. However, if the universe has a large amount of dark energy (as suggested by recent findings), then the expansion of the universe could continue foreverهمون طور که این جا اشاره می کنه as suggested by recent findingsممنون میشم اگه اطلاعات بیش تری دارید بگید که ابهامات من هم برطرف بشه با تشکر

موضوع: جهان مسطح و قرآن
از وبلاگ: قرآن علم آفریدگار
http://ghoranvaelm.blogfa.com/
(ممنون از سوال خوبتان- منتظر چنین پرسشی بودم)
با توجه به اینکه پرسش فوق به موضوع مورد بحث مربوط میباشد لذا ترجیح دادم که در اینجا به این پرسش به صورت عمومی پاسخ بگویم.
همانطور که در سوال فوق مشخص است و در کامنت مربوط به جهان مسطح نیز بیان شد، زمانی که جهان مسطح باشد انبساط جهان برای همیشه ادامه خواهد داشت و بیگ گرانچی اتفاق نخواهد افتاد. اما آنچه از آیه ذکر شده بر آید: بازگشت با حالت اول (نقطه شروع (بیگ بنگ) و وقوع یک بیگ گرانچ(عکس بیگ بنگ) ) بیان شده است.
پاسخ بنده به این پرسش این است که در حالت بحرانی (جهان مسطح) همانند حالتی است که توپی در وضعیت نامتعادل قرار داشته باشد. مثل توپی که در قله یک تپه قرار گرفته و با کوچکترین تغییری وضعیتش تغییر می کند. در جهان مسطح نیز این حالت وجود خواهد داشت و طبیعتا ورود ماده موجود در جهان های دیگر و یا برخورد جهان های دیگر با این جهان باعث از بین رفتن شرایط حاکم بر جهان ما و از بین رفتن انبساط برای ابد خواهد شد.
امروزه جهان های موازی و وجود جهان های دیگر مورد توجه دانشمندان قرا گرفته است. لذا بر این اساس برخورد این جهان ها و یا انتقال ماده بین دو جهان باعث تغییر در شرایط موجود و برهم خوردن حالت حاکم بر جهان و باز گشت به نقطه آغازین خواهد شد. پس این اتفاق هرچند بر اساس قوانین فیزیک اتفاق می افتد اما به حکم و دستور آفریدگار انجام می گیرد که در آن آیه نیز به آن اشاره شده است.
با مسطح بودن جهان و وجود جهان های موازی، امکان سفر به آینده و جهان های دیگر عقلانی تر به نظر می رسد. در حقیقت بین این صفحات (جهان های مختلف) توسط کرم چاله (whorm hole ) یا همان تونل زمان ارتباط وجود داشته و از این طریق می تواند به صورت طبیعی به آینده سفر کرد. و این همان اتفاقی است که در معراج پیامبر(ص) به وقوع می پیوندد و پیامبر(ص) به آینده سفر کرده و بهشت و جهنمی را که در انتظار ما می باشد را دیده است.
جهان های موازی و وجود جهان های دیگر
http://leminuteur.free.fr/Universes.htm
معراج و سفر به آینده و اصحاب کهف
http://www.khodavaelm.blogfa.com/cat-9.aspx
خداوند نه مرد است و نه زن. او فوق امور طبیعی و مادیات است و به طور کلی در مورد امور فوق طبیعی (مجردات) زن و مرد بوده معنا ندارد. امّا این که چرا برای خدا از ضمیر مذکر استفاده می‏شود، مربوط به ادبیات عرب است. در ادبیات فارسی ضمیر مذکر و مؤنّث نداریم، ولی در عربی داریم. در ادبیات فارسی ضمیر مثنی نداریم، امّا در ادبیات عرب داریم. این از ویژگی‏های ادبیات عرب است. حال چرا ضمیری ویژه برای خدا وضع نکرده‏اند، می‏گوییم:اگر بنا باشد برای اموری که نه زن هستند و نه مرد، ضمیری وضع گردد، مشکلات عدیده‏ای در تکلّم پیدا می‏شود، آن گاه دیگر زبان عربی، زبانی فصیح و روان نمی‏باشد. می‏بایست برای خداوند ضمیری ویژه، برای فرشتگان ضمیری دیگر، همین طور برای هر چیز غیر مادی، حتی امور مادی (که زن و مرد در آنان نیست) می‏بایست برای همه ضمیری ویژه در نظر گرفت.
در این صورت تعلیم و تعلّم و تکلّم زبان عربی مشکل و دشوار می‏شد.
با توجه به مطالب فوق این نکته را نیز متذکر می‏شویم که اصولاً ضمایر مذکر تنها برای جنس مذکر یا مردان در کلام و ادبیات عرب استفاده نمی‏شود، بلکه استفاده از ضمایر یا صیغه مذکر متعدد است که تنها یک مورد آن برای جنس مذکر (مردان) استفاده می‏شود. گاهی با توجه به لفظ، ضمیر مذکر می‏آید، در حالی که شاید جنس مؤنث باشد، هم چنین در مورد خداوند و برخی از مجردات که زن و مرد در آن‏ها معنا ندارد. در مورد خداوند با توجه به لفظ اللَّه و بعضی از معیارهای دیگر است که ربطی به جنس مذکّر و مؤنّث ندارد.
این لینک
که اینجا ست *
رو حتماً حتماً حتماً بخونید
انگلیسی ست
البته میدونم ممکنه خیلی ها انگلیسی شون خوب نباشه
میخوام بفهمید که قبل از ما هم خارجی ها قرآن رو تحلیل کرده اند و خیلی نکاتِ جالبی توی قرآن پیدا کرده اند
من اصلاً
اصلاً
اصلاً
تمامِ حرفهای این لینک رو تأیید یا تکذیب نمیکنم
! (!)
اما یادمه که وقتی جوان بودم (یکی دو سال پیش!) این لینک رو خوندم و همهء آیه ها رو گشتم و پیدا کردم
این لینک فیلتر هست (!) همه هم ماشالاه فیلترشکن دارید :-)
@

ميدونيد شيطان پرستان وقتي ميخواهند اعقايد مادي گرايي را تبليغ كنند وجود شيطان رو تكذيب ميكنند چون اگه شيطاني باشه حتما خدايي هم هست

خب این شیطان پرستانی که وجود شیطان رو تکذیب می کنند بالاخره یه وقتی باید بگند شیطانی وجود داره تا بشه بهشون گفت
شیطان پرست!! در غیر این صورت باید بهشون گفت خداناباورانی که به اصول اخلاقی پایبند نیستند، نه شیطان پرست!!
توی محیطِ خرافاتی بزرگ شدن .. باعث شده که هنوز هم گهگاه از تاریکی بترسم

درک می کنم:D عادت هستش خب:-( و البته ترک عادت هم اصلا راحت نیست.باز هم ترس از تاریکی که خوبه!! من رو بگو که هنوز چادر
سرم می کنم(با این که اصلا مجبور نیستم) و روزه می گیرم!!! :))(خودم توی کار خودم موندم!)
خب من به پوچی رسیده ام
دارم خودم رو به زندگی برمیگردونم

فکر می کنم اون مورد پوچگرایی رو،منظور جناب استار دارک به من بود!
البته من اصلا برام مهم نیست که کسی بهم بگه پوچگرا;-) راحت باشند دوستان!!
قرآن کلام آفریدگار است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک