دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای / فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
دست دعا اضافه اقترانی است.
هنر زبانی حافظ سبب می شود که دعا، را که امری انتزاعی، و یا فرشته را ، که موجودی مجرد است، دارای دست تصور کنیم.
هر چند مصرع دوم دارای مفهوم کنایی است، این نکته نیز به ذهن متبادر می شود که فرشته دست انسان را می گیرد و او را از ورطه لغزش و گناه بیرون می آورد؛ البته انسانی که بر تعلقات دنیوی پشت پا زده و تا مرتبه ای از کمال و تعالی پیش رفته که متصف به صفت فریشتگی شده است.
در بیت زیر چه نسبتی بین انسان و فرشته وجود دارد؟
دست دعا چه گونه اضافه ای است؟
نکته برجسته زبانی شعر در کجا و در نسبت کدام کلمات قابل تبیین است؟
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای / فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
گمون کنم که منظور این بیت از "خوبی" یک خوب یا همون "خوبان" باشه یعنی زیبارویان. بنابراین معنی بیت میشه "هر کسی که عشق نورزید و از زیبارویان بهره ای نبرد یا نجست...
بنابراین به نظر نمیرسه که پیشنهاد شما درست باشه. البته اگر که من این بیت رو درست فهمیده و معنی کرده باشم.
بیت دیگر:
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
بیت مزبور در دیوان کهنه حافظ به همین شکل آمده است. آیا می توان مصرع اول این بیت را به صورت زیر هم خواند:
هر کو نکاشت مهر و نچید از وفا گلی.....
کدام صورت ارجح است؟
با سلام خدمت دوستان
خیلی عالی بود. بنده واقعا یاد گرفتم.
مخصوصا بحث نسخه شناسی و ذکر نظر اساتید صاحب نظر در چنین مواردی بسیار راهگشا است.
تشبیه لاله به ندیم شاه که جامی از شراب ارغوانی در دست دارد، احتمالا به شکل ظاهری این گل، که به صورت جام شراب است، و همچنین به رنگ آن مربوط می شود. البته آنچه که دوست فرهیخته، سیمین خانم، بیان فرمودند، در ایجاد چنین تصویری، دور از ذهن نیست.
لازم به ذکر است که نظر استاد خرمشاهی همانگونه که در کتاب «حافظ» (انتشارات ناهید) نوشتهاند بر این است که ابیات هر غزل استقلال خودش را دارد و میتوان هر بیت را مستقل از محور عمودی غزل تعبیر کرد؛ ولی استاد دکتر سعید حمیدیان در کتاب «شرح شوق» دقیقاً مخالف این رای هستند و تعبیر و تفسیر هر بیت را با توجه به کلّ غزل و همچنین کلّ دیوان میدانند.
این بیت مربوط به غزلی با این مطلع است: دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد / که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
ترتیب ابیات این غزل در نسخهی قزوینی ـ غنی با نسخهی خانلری متفاوت است.
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله / به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
در این بیت مخاطب، معشوق است یا هر کسی که شعر حافظ را میخواند.
گل در اینجا به شاهی تشبیه شده که بر تخت نشسته است و لاله چون یکی از ندیمان شاه است که جام شراب شاه را به دست دارد. به باغ بیا و پادشاهی گل سرخ را تماشا کن
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
جناب دکتر واحدپور ، اضافه بر توضیح ارزشمند شما ( البته جسارتا ) نکته ای به ذهنم می رسه که بیان می کنم و خوشحال می شم توضیح جامع تر رو شما ارائه بدین
وزن شعر : فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
بسیاری از ابیات حافظ به اصطلاح شان نزول دارن. یعنی فلان غزل به مناسبتی سروده شده و منظور شخص خاصی بوده است. این غزل بنا بر مشهور در وصف شاه شجاع که ممدوح حافظ بوده، سروده شده. نکته جهت اطلاع :، محمدمبارزالدین، پدر شاه شجاع، پادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود و زمانی که شاه شجاع به حکومت می رسد، دوباره آزادی و شادمانی حاکم می شه. حافظ در ابیاتی حکومت شاه شجاع را ستوده و در این عزل هم گویا دوره سلطنت وی را به حکمروایی بهار تشبیه کرده
نکته جالبی که به ذهنم می رسه در باره لاله ست که در ادبیات ما به نوعی سروری و سیادت داره و نماد سرخی و ... محسوب می شه
از عظمت تخت سروری ، این که لاله با همه سروری ، حکم ندیم شاه رو پیدا کرده و نقش ساقی رو در مجلسش ایفا می کنه و حافظ به زیبایی از چنین مفهومی بهره برده
چون دوستان چیزی ننوشتند، بنده چند جمله کوتاه در مورد بیت زیر می نویسم:
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
آنچه در نگاه اول در این بیت قابل شناسایی است، صنایعی چون تشبیه و استعاره و تشخیص است.
اما این بیت از هنر اصلی حافظ که « ایهام » است، بی بهره نیست. این ایهام قدری پوشیده است.
در این بیت در کلمه « ایاغ » ایهام وجود دارد.
ایاغ در ترکی علاوه بر پیاله شراب،به معنی« پا » نیز آمده است. در واقع ایاغ در معنای ثانوی خود با کف ایهام تناسب دارد.
علاوه بر این ایاغ، ظاهرا یکی از خط های جام نیز بوده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان کهنه حافظ
دست دعا اضافه اقترانی است.
هنر زبانی حافظ سبب می شود که دعا، را که امری انتزاعی، و یا فرشته را ، که موجودی مجرد است، دارای دست تصور کنیم.
هر چند مصرع دوم دارای مفهوم کنایی است، این نکته نیز به ذهن متبادر می شود که فرشته دست انسان را می گیرد و او را از ورطه لغزش و گناه بیرون می آورد؛ البته انسانی که بر تعلقات دنیوی پشت پا زده و تا مرتبه ای از کمال و تعالی پیش رفته که متصف به صفت فریشتگی شده است.
در بیت زیر چه نسبتی بین انسان و فرشته وجود دارد؟
دست دعا چه گونه اضافه ای است؟
نکته برجسته زبانی شعر در کجا و در نسبت کدام کلمات قابل تبیین است؟
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای / فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
بنابراین به نظر نمیرسه که پیشنهاد شما درست باشه. البته اگر که من این بیت رو درست فهمیده و معنی کرده باشم.
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
بیت مزبور در دیوان کهنه حافظ به همین شکل آمده است. آیا می توان مصرع اول این بیت را به صورت زیر هم خواند:
هر کو نکاشت مهر و نچید از وفا گلی.....
کدام صورت ارجح است؟
خیلی عالی بود. بنده واقعا یاد گرفتم.
مخصوصا بحث نسخه شناسی و ذکر نظر اساتید صاحب نظر در چنین مواردی بسیار راهگشا است.
تشبیه لاله به ندیم شاه که جامی از شراب ارغوانی در دست دارد، احتمالا به شکل ظاهری این گل، که به صورت جام شراب است، و همچنین به رنگ آن مربوط می شود. البته آنچه که دوست فرهیخته، سیمین خانم، بیان فرمودند، در ایجاد چنین تصویری، دور از ذهن نیست.
این بیت مربوط به غزلی با این مطلع است:
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد / که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
ترتیب ابیات این غزل در نسخهی قزوینی ـ غنی با نسخهی خانلری متفاوت است.
در این بیت مخاطب، معشوق است یا هر کسی که شعر حافظ را میخواند.
گل در اینجا به شاهی تشبیه شده که بر تخت نشسته است و لاله چون یکی از ندیمان شاه است که جام شراب شاه را به دست دارد.
به باغ بیا و پادشاهی گل سرخ را تماشا کن
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
جناب دکتر واحدپور ، اضافه بر توضیح ارزشمند شما ( البته جسارتا ) نکته ای به ذهنم می رسه که بیان می کنم و خوشحال می شم توضیح جامع تر رو شما ارائه بدین
وزن شعر : فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
بسیاری از ابیات حافظ به اصطلاح شان نزول دارن. یعنی فلان غزل به مناسبتی سروده شده و منظور شخص خاصی بوده است. این غزل بنا بر مشهور در وصف شاه شجاع که ممدوح حافظ بوده، سروده شده. نکته جهت اطلاع :، محمدمبارزالدین، پدر شاه شجاع، پادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود و زمانی که شاه شجاع به حکومت می رسد، دوباره آزادی و شادمانی حاکم می شه. حافظ در ابیاتی حکومت شاه شجاع را ستوده و در این عزل هم گویا دوره سلطنت وی را به حکمروایی بهار تشبیه کرده
نکته جالبی که به ذهنم می رسه در باره لاله ست که در ادبیات ما به نوعی سروری و سیادت داره و نماد سرخی و ... محسوب می شه
از عظمت تخت سروری ، این که لاله با همه سروری ، حکم ندیم شاه رو پیدا کرده و نقش ساقی رو در مجلسش ایفا می کنه و حافظ به زیبایی از چنین مفهومی بهره برده
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
آنچه در نگاه اول در این بیت قابل شناسایی است، صنایعی چون تشبیه و استعاره و تشخیص است.
اما این بیت از هنر اصلی حافظ که « ایهام » است، بی بهره نیست. این ایهام قدری پوشیده است.
در این بیت در کلمه « ایاغ » ایهام وجود دارد.
ایاغ در ترکی علاوه بر پیاله شراب،به معنی« پا » نیز آمده است. در واقع ایاغ در معنای ثانوی خود با کف ایهام تناسب دارد.
علاوه بر این ایاغ، ظاهرا یکی از خط های جام نیز بوده است.