رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
قلندر و قلعه
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 111 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 111 رای
روایتی ویژه از زندگی شیخ شهاب‌الدّین سهروردی

قلندر و قلعه، داستان زندگی شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی بن حبش سهروردی از حکما و عرفای بزرگ قرن ششم هجری ایران است.این کتاب به قلم دکتر سید یحیی یثربی نوشته شده است. نویسنده در این کتاب که جنبه زندگینامه ای آن بسیار دقیق و قوی است به نحوه شکلگیری ذهنیت شیخ شهاب الدین از کودکی و تاثیرپذیری وی از معلمان و استادانش پرداخته است. در این داستان تا حدی دیدگاههای فلسفه سهروردی به زبان ساده آمده است و اساس این نوشته راه و رسم سلوکی اوست که میراث حکما، علما و به ویژه فرزانگان است.

در آغاز این داستان نویسنده دوران کودکی شهاب الدین را توصیف کرده است. به گونه ای که یحیی در دوران کودکی هر شب خواب میبیند که برای پرواز کردن یک بال بیشتر ندارد و احتیاج به بال دیگری دارد که با آن پرواز کند و چون میفهمد که این بال همان علم و دانش است طی پافشاریهای زیاد سرانجام پدر و مادرش را راضی میکند که برای یادگیری علوم مختلف به شهرهای دیگر سفر کند، اما پس از این همه تلاش و درس خواندن، سرانجام به جایی میرسد که ادامه دادن این درسها را بی فایده دانسته و همه آنهایی را که خوانده است تکراری می پندارد. از طرفی هر وقت یحیی حرفی میزد و یا نکته ای می گفت، از هر طرف به خاموشی و تسلیم وادارش می کردند و تعقیب و آزار و تهدیدش می کردند، به همین دلیل تصمیم گرفت به جستجو بپردازد. روزی در راه ناگهان در پی این جست و جو به آتشکده زرتشتیان میرسد و با مغ آتشکده آشنا می شود، صحبتهایش را می شنود، احساس می کند که حرفهایش از جنس سخنهایی که تا آن روز شنیده بود و خوانده بود نیست. در آتشکده با دختری به نام سیندخت آشنا می شود. سیندخت دختر مغ است و حوادث را از پیش می داند. از باطن افراد خبر می دهد و گاهی آینده آنها را برایشان بازگو می کند یحیی به شدت شیفته او می شود. از طرفی آگاهی سیندخت از باطن دیگران او را نگران می کند؛ شاید سیندخت این دلدادگی را نشان گستاخی بپندارد.
یحیی در پی اطلاعاتی که از مغ کسب می کند سرانجام تصمیم می گیرد که از آن جا برود و سفری دیگر را آغاز کند. سفری که سرآغاز شهرت سهروردی در فلسفه و عرفان می گردد. اما دیری نمی پاید که عقل سرخ شیخ، پای اندام نحیفش را به دادگاهی میکشاند که میکوشد تا سر سبز او را به پای حلقه چوبه دار بکشاند. اما...

کتاب قلندر و قلعه نه تنها روایتی رمان گونه و کمی آمیخته به تخیل از زندگی شیخ شهاب الدین سهروردی است بلکه دفتری کوتاه وساده برای معرفی اندیشه های شیخ اشراق و تهجر زمانه او نیز می باشد. دادگاهی که شیخ در آن گرفتار می آید، رستاخیزی است که همیشه در آن جهل و باطل به نبرد حقیقت می روند. اما حقیقت همیشه زمان را فتح می کند و این را اندیشه شیخ اشراق به اثبات رسانده است.

کتاب قلندر و قلعه کتابی شیرین و شیوا است که قدرت قلم فرسایی نویسنده را با درون مایه ای بسیار قوی به رخ میکشاند. اگر دوستدار رمانهایی با درون مایه قوی و یا اندیشه های اشراق می باشید، از خواندن این کتاب حتماً لذت خواهید برد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
ghalam1356
ghalam1356
1389/11/02

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قلندر و قلعه

تعداد دیدگاه‌ها:
23
این یکی از بهترین کتابایی بود که هدیه گرفتم و خوندم
متاسفانه تا قبل از این کتاب سهروردی رو نمیشناختم
و چه حیف که امثال سهروردی همین الانشم سرنوشتی جز سرنوشت شیخ پیدا نمی کنند !
[quote='haniye_haniye']سلام چرا پس بقیه دانلود کردن ما نمیتونیم دانلود کنیم؟
لطفا جواب بدید...[/quote]
کاربر گرامی! با اعتراض ناشران بر موضوع حق نشر کتاب ، کتاب هایی که دارای حق نشر هستند ، قابل دریافت نبوده و فاقد لینک دریافت می باشند. اگر به نوشته داخل کادر زرد رنگ توجه می کردید پاسخ سئوال تان را دریافت می کردید.
سلام چرا پس بقیه دانلود کردن ما نمیتونیم دانلود کنیم؟
لطفا جواب بدید...
کتاب بسیار جالبی ست وروایت سفر وزندگی رو به خوبی مطرح کرده.
ممنون از کتاب های خوبتون
البته امیدوارم نویسنده ها هم کمی بیشتر به این نوشته ها دقت کنندو چگونه قلم زدن را بیاموزند کمی به خود سخت بگیرند و هر نوشته ای رو تو سایت نزارن.

عالی ست .... باسپاس فراوان که این کتاب را در اختیارمان قراردادید .
همین الان کتاب را گرفتم . بسیار خوشحالم . میرم می خونم و نظرم رو میدم .
گفتم خوشحالیم و زودتر ابراز کنم !
[quote='بهنوش ادیبی']ممنون ار آپ لود کتاب . امیدوارم این دوستان خوب روشنی بخش اتاق های تاریک ذهن ما باشند[/quote]
سلام بهنوش جان....دیریست که اتاق های تاریک ذهنمان هر روزنه نوری را بروی خود میبندند!
قلندر و قلعه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک