علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
خوب تعجب شما از طرح پایانی و زیبایی خاصی که شما زیبا مینگارید هست-آیا واقعا عجیب و زیباست یا دیدگاه ما اینطور است؟آیا واقعا بی نقص و زیباست یا نگاه و درک ما اینگونه می انگارد؟ انسان به نسبت کاملترین موجود زنده است اما این زیبایی و کامل بودن و بی نقص بودن نسبی و از دیدگاه ما اینطور مینمایاند-و طبیعت توانایی و تغییراتش دراین حد و مسیر بوده فعلا(البته به نظر من)
پس نظرتون اینطوره که فیزیک و بیولوژی که توضیح چگونگی تکامل و آفرینش رو میدهند و جهان رو بی نیاز از خالق ممکن می دونند نادرست گمان میکنند-دلیل هایتان را توضیح بدهید قانع کننده نیستند
در مورد تحقیقات دکتر ولز، من بدون اظهار نظری در مورد این تحقیقات، فقط به بیان نتیجه آن پرداختم و اینکه آقای دکتر ولز با بررسی یافته های بیشماری که در اختیار داشته اند به این نتیجه رسیده اند که زنانی که استعداد باروری و تولید مثل انسانی بصورت انسان کنونی داشته اند از حدود 100 تا 200 هزارسال پیش در شرق افریقا بصورت گسترده ای زندگی میکرده اند. در کناراین زنان مستعد و حامل کروموزم ایکس که آنها را "حوای میتوکندریایی" مینامند مردان مذکر فراوانی بوده اند که فاقد کروموزم "Y" مشابه انسان امروزی بوده اند به همین دلیل بدون حضور کروموزم فوق، انسان امروزی تا زمانیکه اولین مرد مذکر حامل این کروموزم پیدا نشد بوجود نیامد. با پیدا شدن اولین مرد حامل این کروموزم که بنام "آدم رنگین تن Y" شناخته شده است با آمیزش آن مرد اولین فرزندان نسل آدم در 60 تا 90 هزار سال پیش در شرق افریقا پا به عرصه وجود نهادند
در ژنتیک انسانی آدم رنگینتن Y جدیدترین نیای مشترکِ (ج.ن.م) تمامی انسانها از طرف پدری است (بدین معنی که اگر تنها در امتداد خط پدری در درخت خانوادگی به گذشته برگردیم، ج.ن.م نقطهایی است که تمامی این خطوط به هم میرسند). آدم رنگینتن Y احتمالا در آفریقا بین ۹۰،۰۰۰ و ۶۰،۰۰۰ سال پیش زندگی میکرد و همتای مذکر حوای میتوکندری است، اگر چه آدم رنگینتن Y خیلی بعد از حوای میتوکندری، احتمالا ۵۰،۰۰۰ تا ۸۰،۰۰۰ سال بعد، زندگی میکرد
نام آدم رنگینتن Y ازحضرت آدم که در کتب مقدس ادیان ابراهیمی نام برده شدهاست اقتباس شدهاست. البته این تنها یک هماسمی استعاره آمیز است. این نامگذاری ممکن است منجر به این تصورغلط شود که آدم رنگینتن Y تنها مرد زندۀ زمان خود بودهاست اما در واقع او با بسیاری از مردمان دیگر (زن و مرد) همزمان بودهاست. البته، هیچیک از مردان معاصران آدم رنگینتن Y قادر به تولید خطی ناگسسته و مستقیم تنها از طرف پدری به مردمان امروزی نبودهاند. رنگینتن Y در این نام به این موضوع اشاره دارد که این رنگینتن یا کروموزوم خاص (Y) تنها از طرف پدری به فرزندان انتقال پیدا میکند
توجه کنید که آدم رنگینتن Y تغییر میکند. ج.ن.م تمامی انسانهای امروزی ج.ن.م تمامی انسانهای تمام دوران گذشته نبودهاست و در آینده یکی از نوادگان ج.ن.م امروزی ممکن است ج.ن.م تمام انسانهای موجود شود. به عنوان مثال اگر تمام فرزندان یکی از خطوط در شکل نمایش داده شده از بین بروند، ج.ن.م مردمان روی زمین تغییر میکند
حوای میتوکندریایی به جدیدترین نیای مشترک تمام انسان های امروزی از طرف مادری میگویند. دیانای میتوکندری که همواره از مادر به فرزند منتقل میشود، در همهٔ انسانهای امروزی به طور مستقیم از حوای میتوکندریایی به ارث رسیده است.
حوای میتوکندریایی همتای مؤنث آدم رنگینتن Y (که جدیدترین نیای مشترک از سمت پدری است) میباشد اما زمان زندگی ایندو هزارها سال با هم متفاوت بودهاست. معمولا تخمین زده می شود که حوای میتوکندری حدود ۲۰۰۰۰۰ سال پیش و به احتمال زیاد در شرق آفریقا زندگی می کردهاست. این همان زمانی است که گونه هومو ساپینس ساپینس (انسان دانای دانا یا همان انسان امروزی) در حال جدا شدن از دیگر گونههای انسانی بوده است
دوست عزیزم محمد علی، امیدوارم پاسخ خود را در بین مطالب فوق بدست آورده باشید
من قبلا اشاره کرده بودم که بحث اثبات و یا رد وجود خدا یک بحث علمی نیست زیرا علوم تجربی فقط بر اساس داده های مادی و قابل اندازه گیری بحث و نتیجه گیری میکند و هر چیزی که خارج از این محدوده باشد بطبع در قلمرو علوم تجربی نبوده و مورد بررسی آن قرار نخواهد گرفت
بحث خدا شناسی یک بحث فلسفی و نظری است و باید از این منظر مورد گفتگو قرار بگیرد. حال چه جهان مادی حادث باشد یا ازلی و ابدی، چه تکامل را بپذیریم و یا خلقت خلق الساعه را، در هر دو صورت میتوان هم بی خدا بود و هم با خدا
مگر قبل از تئوری بیگ بنگ و یا تئوری نسبیت بیخدایان و یا با خدایان کم بودند؟ مگر قبل از بحث تکامل مادیگرایی وجود نداشت؟
بحث های علمی بسیار جالب و پیچیده است اما اختلاط آن با نتایج فلسفی باید با ظرافت و دقت صورت گیرد.
تنها محدوده ای که میتوان بطور علمی نه درباره خدا، بلکه در باره کتب دینی بحث علمی کرد، و آنها را مورد نقد وبررسی قرار داد جایی است که کتب دینی و مذهبی وارد محدوده علوم تجربی شده اند و در باره طبیعت و جهان اطراف ما، این کتب اظهار نظر کرده اند. تنها در اینگونه موارد است که علم میتواند بعنوان منتقد وارد عمل شده و صحت آنها را به چالش کشد و الا بحث خداوند به هر طریق خارج از اظهار نظر علمی است. چنانچه در برابر فیزیکدانان و دانشمندان بی خدا، هزاران دانشمند خداپرست هم وجود دارد
من شخصا بعنوان کسی که باور به شروع جهان کنونی در اثر حادثه بیگ بنگ دارد، و کسی که نمیتواند بپذیرد از "هیچ" بتوان "هستی" را بوجود آورد، و کسی که پیوستگی ژنتیکی و ارتباط تکاملی موجودات زنده روی کره زمین از جمله انسان را باور دارد، در کنار این باورها، باور بالاتری دارم بنام اعتقاد به شعور لایزالی که تمام این حوادث را در اختیار خود گرفته و طرح این هستی را ریخته است
شما میتوانید ثابت کنید که انسان و موجودات زنده دیگر از چند ملکول دی.ان.ای ساخته شده اند اما هرگز نمیتوانید طرح عظیم و خارق العاده ای که در پشت ملکول دی.ان.ای وجود دارد را انکار کنید ، مشکل چگونگی بوجود آمدن اولین ملکول دی.ان.ای یا اولین ترکیبات مواد آلی در روی زمین نیست بلکه توضیح اینکه چگونه صدها هزار ژن با ترتیب و ترکیبی خاص بدون دخالت یک شعور ناظر و طراح کنارهم قرارگرفته اند تا این انسان را بسازند، مشکل آفرین است.
بجای بحث در باره چگونگی ، به چرایی ساختمان ملکول دی.ان.ای بپردازید که با چه احتمالی میتوان این ترکیب زیبا و هوشمندانه را بدست آورد؟
شما میدانید که ساختمان یک کتاب همانند یک ملکول دی.ان.ای که از ترکیب و توالی ژنها بدست میاید، از حروف و کلمات ساخته شده است. چقدر یک عقل سلیم احتمال میدهد که صدها هزار حروف الفباء را بطور درهم ریخته و آشفته روی هم انباشته کنیم و از این انباشتگی یک کتاب مثنوی معنوی و یا شاهنامه ( که نشان از نویسنده ای با شعور دارد) بدست آوریم. مهم نیست که علم چگونگی پیدایش و چیدن حروف و الفبا را تشریح میکند اما هیچ علمی قادر نیست طرح زیبایی را که بدست می اید توضیح دهد
طرح نهایی است که نشان میدهد آیا تکامل و خلقت هوشمند بوده و یا فقط یک حادثه است؟ هرچه طرح نهایی پیچیده تر و سازمان یافته تر باشد، احتمال وجود و حضور طراحی هوشمند و با شعور بیشتر خواهد شد
بین یافته های علمی و اعتقاد به خداوند نمیتوان تناقضی یافت این ما هستیم که گمان اشتباه داریم
امیدوارم این حرفم رو توهین ندونید چون قصد تو هین ندارم.باور کنید افراد باهوشی بودند بیش از شما و پیش از شما...
لابد میشه که دانشمندا قبولش دارند نه؟ مسلما این چیزهایی که به ذهن شما می رسه به ذهن اونها هم رسیده بوده. در ضمن اگه فرابنفش می تونست هر پیوندی رو بشکنه اون زمان H2O ای در کار نبود.
کامنت جناب هوشیار رو بخونید.مگه حرف از تکامل جانوریه که موندید نبود لایه اوزون رو چی کار کنید؟
نه،بفرمایید که جواب هام براتون قانع کننده نبود.من اون قدر برای شخصیت مخاطبم ارزش قائل هستم که در حد توانم
به سوالی که ازم بپرسه جواب می دم.
وقتی می گند به سوال جواب ندادید که طرف مقابل 4 بار از عمد یه سوال رو ندیده می گیره.انفصال موهو و گوتنبرگ
رو که یادتون نرفته؟
در چنین اتمسفری فعالیتهای الکتریکی توان تسهیل و تسریع ایجاد مولکولهای حیاتی ساده را داشتهاند. در سال ۱۹۵۳ این واقعیت در آزمایش میلر- یوری نشان داده شدهاست.
فسفولیپیدها (در صورتی که به اندازه کافی بلند باشند) توان تشکیل خود بخودی لیپید دو لایه که یکی از اجزای بنیادین غشای سلولی است را دارند.
یکی از پرسشهای اساسی در این باره، ماهیت نخستین همانندساز است. در سلولهای امروزی همانند سازی در اثر تعامل و همکاری پروتئین و اسیدهای نوکلئیک رخ میدهد. بر اساس دیدگاه اندیشمندان در مورد اولویت تشکیل پروتئین یا اسید نوکلئیک نظرات به دو دسته تقسیم میگردند. یک دسته معتقد به پیدایش نخستین پروتئین هستند و گروه دیگر به اولویت ایجاد اسید نوکلئیک اعتقاد دارند.
منشا مولکولهای آلی
دو احتمال برای منشا مولکولهای آلی اولیه بروی کره زمین مطرح است.
•منشا زمینی- مولکولهای آلی با کمک انرژی ناشی از تصادف اجرام آسمانی و سایر منابع انرژی (مانند انرژی الکتریکی) در زمین بوجود آمده اند
•منشا برون زمینی-مولکولهای آلی توسط اجرام آسمانی چون کندریتهای کربنه (سنگهای آسمانی بدون نشانهای از ذوب شدن یا تغییر)و یا به طور مستقیم و به شکل مولکولها ی آلی یا اشکال اولیه حیات ازفضا بوسیله جاذبه زمین، به کره زمین راه یافته اند.
رعد و برق و فرابنفش هم که جای خودشونو داشتند[/quote]
مگر این حباب ها در درون آب نبوده اند؟
حداکثر دمای آب (نه بخار) چقدر می تواند باشد؟
آیا این دما می تواند باعث ترکیب مولکول ها CH4 , NH3 شود؟
نبود لایه ازون رو چی کارش کنیم!!
اینکه آمینو اسیدها راستی و چپی هستند رو چکارش کنیم.
آیا پرتو ماورائ بنفش فقط باعث نابودی و تجزیه مولکول های CH4 , NH3 و ...می شوند؟ یعنی اگر این مولکول ها با هم ترکیب بشوند و یک آمینو اسید را ایجاد کردند دیگر پرتو ماورائ بنفش قادر به نابودی و تجزیه آنها نیست؟
می خواهم بدانم که امواج ماورائ بنفش نمی تواند آمینو اسیدها را نابود کند؟ و فقط می تواند CH4 , NH3 را نابود کنند؟ چرا ترکیب این مواد را نمی تواند نابود کند؟ بلاخره این حباب در سطح دریا می ترکد و در برابر این امواج قرار می گیرد
متاسفانه به سوالات جواب ندادید و فقط حجم کامنتتان زیاد است.
تحلیل های تازه به روی نمونه های آرشیو شده از دهه 1950 حاکی از آن است که این گاز می تواند تحت شرایط مناسب، در واکنش های شیمیایی که به تولید - آمینو اسیندها - منجر می شود نقش داشته باشد. پروتئین از ترکیب آمینواسیدها تولید می شود.
آزمایش های میلر که ابتدا در سال 1953 انجام شد با گذراندن جریان الکتریکی از میان محفظه ای حاوی ترکیبی از آب، متان، آمونیاک و هیدروژن همراه بود.
او می خواست بداند اگر صاعقه به گازهایی که تصور می شد در اتمسفر زمین - که آن زمان خالی از اکسیژن بوده - وجود داشته برخورد کند چه اتفاقی می افتد.
آزمایش های او به تولید آمینواسیدها منجر شد که یک کشف تعجب آور بود.
آزمایش های بعدی که با تزریق بخار داغ همراه بود به تولید ترکیب حتی غنی تری از مواد شیمیایی ارگانیک (کربنی) منجر شد.
ابزارهای مدرن
میلر در سال 2007 درگذشت و همه مواد او - از جمله یادداشت هایش و چندین جعبه لوله های آزمایشگاهی حاوی نمونه های خشک شده آزمایش هایش - در اختیار جفری بادا از دانشجویان سابقش قرار گرفت.
او و تیم پژوهشگرانش اکنون درحال گشتن در میان آرشیو میلر هستند تا ببینند حاوی چه گنجینه های شیمیایی مهمی است.
یافته های تازه که در نشریه "پی ان اِی اس" منتشر شده است حاصل نتایج آزمایش های میلر در سال 1958 بود اما خود او هرگز آنها را تحلیل نکرد و نتایجش را ننوشت.
میلر در این آزمایش ها با عوض کردن ترکیبی که از اتمسفر اولیه زمین ساخته بود، مقداری سولفید هیدروژن - که بعضی به خاطر بویش آن را تخم مرغ گندیده می خوانند - به آن تزریق کرد.
جفری بادا و همکارانش رسوبات به دست آمده در آزمایش های میلر را با کمک فنون موثر پیشرفته که در سال 1958 در دسترس نبود و میلیاردها بار حساستر از ابزارهای تحلیلی موجود در زمان میلر بود، آزمایش کردند.
تیم پروفسور بادا در مجموع 23 آمینو اسید و چهار آمینه از جمله هفت ترکیب اورگانو-سولفور را در رسوبات پیدا کرد.
محققان می گویند که این نتایج مؤید این ادعاست که مقدار عظیم سولفید هیدروژن متصاعد شده از آتشفشان های اولیه، در صورت برخورد صاعقه به تولید طیف وسیعی از آمینواسیدها منجر می شد که به نوبه خود استعداد ترکیب و بدل شدن به پروتئین ها را داشتند.
پروفسور بادا به بی بی سی گفت: "آنچه واقعا چشمم را گرفت، این بود که تنوع آمینو اسیدها در این آزمایش خیلی بیشتر از هر آزمایش دیگری بود که او انجام داده بود."
"به این ترتیب روشن است که سولفید هیدروژن باعث فرآیندهای شیمیایی جالب اضافه ای می شود؛ در واقع به تولید دسته گسترده تری از آمینواسیندها منجر می شود."
سنگ آسمانی
تیم محققان همچنین این ترکیب آمینو اسید در رسوبات آرشیو شده توسط میلر را با آنچه در شهاب سنگ معروف مرچیسون یافت شده بود مقایسه کرد. شهاب سنگ مرچیسون در سال 1969 به زمین افتاد و در میان دانشمندان شهرت زیادی دارد.
پروفسور بادا می گوید که شباهت های قوی میان آن دو وجود دارد که مؤید این ایده است که بعضی از فرآیندهایی که به پیدایش مواد شیمیایی ماقبل حیات منجر شد در منظومه شمسی و ورای آن به وسعت موجود است.
مشاهده اینکه آزمایش های تایخی همچنان به ارائه شناخت بهتر علمی منجر می شود جالب است - و ممکن است نتایج بیشتری در راه باشد.
پروفسور بادا توضیح داد: "حتی تا سال 1972، استنلی قسمتی از مواد استخراج شده از آزمایش هایش را برای حفظ کردن کنار گذاشته بود."
"باید بیش از 200 لوله آزمایشی در مجموع او وجود داشته باشد و ما احتمالا فقط 24 تای آنها را آزمایش کرده ایم. بخش غم انگیز آن این است که من این مجموعه از نمونه ها را پس از آنکه او دچار سکته فلج کننده مغزی شد کشف کردم؛ او دیگر قادر به ارتباط برقرار کردن نبود. من هرگز این فرصت را نیافتم که بگویم 'استنلی، تو همه اینها را حفظ کرده ای و ما قصد تحلیل آنها را داریم'."
من جوابم رو گرفتم و به خاطر شما نمي تونم وقت خودم رو بگيرم و توي 100 صفحه بگردم و جواب شما رو پيدا كنم. يادمه دوستمون هشيار جواب شما رو داد و اگر اشتباه نكنم با يك مثال در مورد گرگ بود. اگر واقعا دنبال كسب علم هستيد خودتون برگرديد به صفحات قبل و جوابتون رو پيدا كنيد. احتمالا اصلا اون كامنت رو نخوندين واسه همينه كه هيچي يادتون نيست.
اگه حقیقت رو همه دوست دارن سوگند به حقیقت هیچکدام ازین افراد نیستم و نمی شناسم چون چندروزه که اومدم اما ازین اتهام خیلی خوشحال هستم چون این توهم توطئه ویروسی هست که مردم رو مشغول کرده-همه اقشار جامعه انگار یکیند این از مردم کوچه،این از جوونای تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر....اون یک دهم درصد که می فهمند هضم میشن.....پایان حضورم در میزگردهای نظرات
روزگار همه خوش