علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
دوستِ من ، شما ذهنِ خودتون و اوقاتِ شریف رو بیش از اندازه ، اتلاف کردی
هیچکس نیست که به جنابِ مستطابِ محمدعلی بگه که : باباجون!! .. اصلاً نسلِ انسان ، از 4!!!! میلیون سال پیش به این طرف ، از نیایِ مشترکِ خودش ، ایجاد شده! .. اونوقت شما چطوری ادعا میکنی که 65!!!!!! میلیون سالِ قبل! خدا برای میمون های درختی!! پیامبر مبعوث کرده بوده!؟ :))
حالا کاری به استرالیا هم نداریم!
جداً حرفهای محمدعلی بیشتر از آنکه توجیهِ حقّانیتِ اسلام باشد ، به نوعی ، توهین به اسلام و مقدّساتِ اسلامی ست! (!)
محمدعلی
همونطور که دوستِ عزیز CTR اشاره کرد : « در آن زمان زمین گرم تر بود و سطح آب دریاها کمتر بود و خشکی های بیشتری پس وجود داشت »
در زمان های قبلتر از این
زمانی که زمین در عصرِ یخبندان به سر میبرد ، به علتِ سرد شدنِ آبها و تبدیل شدن به یخ ، سطحِ آبِ دریاها کاهش داشته و مجمع الجزایرِ اندونزی و پاپووانیوگینه ی ، به یکدیگر متصل بوده و همگی ، از قسمتِ جنوبی ، به دماغهء شمالیِ قارهء استرالیا متصل بوده اند
بومیانِ استرالیا ، از مردمِ نیمه سیاهپوستِ ساکنِ خاورمیانه بوده اند
همانطور که میدانید ، نیای انسان ها ، از آفریقا ، شروع به spread در تمامِ کرهء زمین نمود (گسترش) و از طریقِ شبه جزیرهء سینایی ، واردِ خاورمیانه شده و کم کم از طریقِ فلاتِ ایران و شبه قارهء هند ، واردِ نقاطِ شرقیِ آسیا و استرالیا و آمریکای شمالی شده
به همین ترتیب ، نیای اقوامِ کرومایون ، در فلاتِ ایران ، به سمتِ اروپا حرکت کرده و در آنجا ، اجدادِ مردمِ بومیِ اروپا (نه اونهایی که به ایندواروپایی مشهور شده اند! .. دقت کنید) ساخته اند
بنابرین ، استرالیا ، مثلِ گذرگاهِ کامچاتکا ، آلاسکا ، مسیری برای عبورِ انسان ، به سمتِ سرزمین های حاصلخیز و علفزارهای پهناور بوده
(همانگونه که نمیدانید! (!) انسان از ابتدا موجودی علفخوار بوده و رفته رفته ، عادتِ غذاییِ این موجود ، برحسبِ فرگشت ، به گوشتخواری تغییر کرده)
* * * * * *
طوفان های 60 میلیون سال قبل رو قبول کردیم
جداشدنِ اجدادِ انسان ها رو در زمان های بسیار دور (البته کمتر از یک میلیون سال قبل!! نه 65!! میلیون سال!! توجه کنید (!)) رو هم قبول کردیم
بالا و پایین شدنِ سطحِ ارتفاعات رو هم قبول کردیم (گرچه جنابِ محمد علی نمیدونه که شبه قارهء هندوستان 50 میلیون سال قبل از قطبِ جنوب جدا شده و به سمتِ صفحهء تکتونیکِ اوراسیا حرکت کرده و کوههای هیمالیا از محلِ برخوردِ دو صفحه به وجود اومده!!! اون زمان هنوز حضرتِ نوح توی جزیره داشته اجدادِ بز ها رو پرورش میداده!! :)))
مسئله اینجاست دوستان :
- انسان های اولیه ، آیا نیازی به دانستنِ آداب و احکام و فقه و اصول داشته اند ، که لازم باشد برای اونها پیامبر ، برانگیخته بشه!!!!؟
- آیا انسان های اولیه و نادان ، که طولِ عمرهای کوتاه داشته اند (به خاطرِ سطحِ تکامل یافتگی و گیاهخوار بودن) ، چگونه ممکنه که نوح ، 1000 سال عمر کرده باشه؟
- چطور ممکنه که نوح ، از تنهء یک درخت ، که بومیِ منطقهء لبنان و قاهره بوده ، کشتی بسازه!!!!؟ (65 میلیون سال قبل)
خدایا ...
محمدعلی ، این ماجراهایی که تو با صبر و حوصله ، میای و اینجا مینویسی ، اصلاً خنده دار نیست دوستِ من (!)
فکر کنم دیگه کافی باشه
*
برای اطلاع علم دوستان می گویم
مهاجرت به قاره استرالیا هزارن سال پیش رخ داد
در آن زمان زمین گرم تر بود و سطح آب دریاها کمتر بود و خشکی های بیشتری پس وجود داشت
انسان از افریقا خارج بت خاورمیانه و بعد با جنوب شرقی آسیا و بعد به استرالیا رفت
حتی اگر همین الان هم به گوگل ارث نگاه کنید (با اینکه در زمان حال سطخ آب بالاتر هست) باز خشکی های زیادی را می بینید
قاره آمریکا آخرین جایی بود که توسط انسان تسخیر شد و ژنتیک نشان می دهد سرخ پوستان شباهت های ژنتیکی با اسکیمو ها و زرد پوستان دارند
موفق باشید
مَثَل شما شده مَثَل "گاهی با شتر از سوراخ سوزن گذشتن و گاهی پیاده از دروازه بیرون نرفتن" .
برای شما که از چنان قوه ی تخیلی برخوردارید که می تواند افسانه محیر العقولی همچون جمع آوری و گنجاندن تمام گونه های جانوری گیتی در یک کشتی چوبین و فرو رفتن کل سطح زمین با همه پستی ها و بلندی هایش در سیلابی جهانگیر را هضم و واقعیتی محکم و متقن بیانگارد و ساخت کشتی ای بدان عظمت در 65 میلیون سال پیش با آن فناوری پیچیده که چهل روز سیلابی چنان را تاب آورد و صدها کیلومتر آن سوتر بر کوهی فرود آید را باور پذیر به شمار می آورد آیا به راستی این موضوع ثقیلی است که مردمانی از آسیا توانسته باشند تنها چند ده هزار سال پیش فاصله تنها 60 کیلومتری عرض تنگه برینگ را بوسیله ی شناوری ساده طی کرده باشند و پای به قاره آمریکا گذارده باشند؟
http://www.russiablog.org/BeringStraitSchillerInstitute.jpg
http://en.wikipedia.org/wiki/File:Bering_Strait.jpeg
یا موضوع غیر قابل هضمی است که اجداد ابوریجین ها مسافت دریایی بسیار نزدیک اندونزی ، تیمور شرقی یا گینه پاپوا تا شمال استرالیا را که به واسطه رشته ای از جزایر پرشمار به راحتی با سرزمین اصلی آسیا مرتبط است طی کرده باشد.
http://www.geographicguide.net/oceania-map.htm
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/b/ba/TorresStraitIslandsMap.png
همچنان منتظر توضیح شما در خصوص علت بقای گونه های جانوری استرالیا پس از طوفان کذایی نوح هستم با توجه به اینکه از 200 میلیون سال پیش سرزمین استرالیا هیچ گاه دارای پیوستگی کامل زمینی با قاره آسیا یا سرزمین های متصل به آن نبوده است تا گونه های جانوری بازمانده از کشتی نوح بدانجا راه یافته باشند ، مگر این که بر این باور باشید که اجداد ابوریجین ها همراه خود نمونه هایی از تمامی گونه های جانوری استرالیا را وارد آن سرزمین کرده اند که البته با توجه به کثرت گونه های بومی استرالیا و انحصاری بودن بسیاری از آنان تنها به همان سرزمین و عدم وجود نمونه های آنها در آسیا یا هیچ کجای دیگری از جهان این فرضیه کلا بی اساس است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/34/NSRW_Australian_Types.png/378px-NSRW_Australian_Types.png
چهرههایی از بومیان استرالیابا ورود سپیدپوستان و دیگر مردمان به سرزمین استرالیا، ساختار زندگی بومیان که طی هزاران سال دست نخورده باقی مانده بود به شدت دچار دگرگونی شد. امروزه، بومیان همراه با دیگر گروههای قومی و نژادی، در مناطق مختلف استرالیا زندگی میکنند و تا حدودی سنتها و روش زندگی خود را حفظ کردهاند.
آزمایشهای رادیو کربن، قدیمیترین زمان سکونت در قاره استرالیا را حدود چهل تا پنجاه هزار سال قبل نشان میدهد. هرچند پژوهشهای ژنتیکی ارتباط مستقیمی بین بومیان استرالیا و هیچکدام از نژادهای جنوب آسیا نشان نمیدهد اما پژوهشگران به اتفاق بر این باورند که بومیان امروزی ساکنان قاره آسیا بودهاند که کم کم از نواحی جنوبی آسیا به شمال استرالیا وارد شده و طی هزاران سال در قالب قومها و گروههای مختلف در این سرزمین وسیع پخش شدهاند [۱]. گروهی از دانشمندان بومیان استرالیا را هم نژاد مردم هند میدانند اما ممکن است آنان از مناطق دیگری مانند جنوب شرق آسیا و یا حتی روسیه به استرالیا کوچ کرده باشند.
به نظر میرسد عامل اصلی مهاجرت به استرالیا شکار و یافتن غذا بودهاست. بومیان استرالیا به گروهی از انسانها تعلق دارند که میتوان آنها را شکارچی-گردآورنده (Hunter-gatherer) نامید. این شیوه زندگی قبل از فراگیری کشاورزی توسط انسانها رواج داشته و به این معناست که گروهی از انسانها، تمام مواد غذایی مورد نیاز خود را از راه شکار حیوانات و یا جمع آوری میوهها و گیاهان تامین نمایند.
در سال ۱۷۷۰ کاپیتان جیمز کوک نیروهای خود را در منطقه نیو ساوت ولز پیاده کرد و هشت سال بعد این منطقه رسما مستعمره بریتانیا شد
به جمله زیر دقت کنید:
چرا باید دانشمندان مردم استرالیا را هم نژاد مردم هند بدانند؟! چگونه ممکن است مردم هند به استرالیا رفته باشند؟! آیا این با پیوسته بوده قاره هند با استرالیا در میلیون ها سال پیش ارتباطی ندارد؟
چگونه این بومیان خود را به استرالیا رسانده اند؟ از چه مسیری حرکت کرده اند و با چه وسیله ای؟
آیا 50 هزار سال قبل استرالیا به محل خاصی نزدیک بوده است؟ تا بومیان بتوانند با قایق خود را به آنجا برسانند؟ آیا باز هم جایی یخ زده است؟!(مثل مهاجرت به آمریکا!)
چرا باید انسانها 30 هزار سال قبل به قاره آمریکا رفته باشند اما بسیار قبل از آن توانسته باشند وارد استرالیایی بشوند که میلیون ها سال قبل از سایر قاره ها جدا شده است و فاصله زیادی با سایر قاره ها دارد؟
آیا این بومیان نمی توانسته اند از طریق همان وسیله ارتباطی که به استرالیا رفته اند با مردم محل قبلی زندگی خودشان، ارتباط برقرار کنند. آیا به هنگام ورود اروپاییان در انجا کشتی هایی ساخت این مردم را دیده اند؟
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%D9%85%D8%B2_%DA%A9%D9%88%DA%A9
http://www.platetectonics.com/book/page_7.asp
چنان که می بینید 200 میلیون سال پیش ابر قاره پانگه آ به دو واحد سرزمینی بزرگ به نام های گوندوانالند و لوراسیا تقسیم شده و سپس در طی دهها میلیون سال دیگر گوندوانالند خود به قاره های آفریقا ، استرالیا ، آمریکای جنوبی ، شبه قاره هند و جنوبگان (antarctica) و در عین حال لوراسیا به دو قسمت اوراسیا و آمریکای شمالی تجزیه شده اند.
تداوم این گسستگی ها و پیوستگی ها بدانجا انجامیده که در پایان دوره کرتاسه (65 میلیون سال پیش و زمان مورد ادعای شما برای وقوع طوفان نوح) قاره آفریقا (به جز جزایر کوچک و بزرگی همچون ماداگاسکار) به اوراسیا پیوسته و شبه قاره هند در حال حرکت به سوی جنوب قاره آسیا می باشد اما سه قاره جنوبگان (Antarctica) ، استرالیا و آمریکای جنوبی به اتفاق هم ، چنان از اوراسیا و دیگر سرزمین های شمالی فاصله یافته اند و اقیانوسی موسوم به "تتیس" میان همه آنها را فرا گرفته که امکان تردد گونه های جانوری بازمانده از طوفان نوح به آنها میسر نمی باشد.
استرالیا هیچگاه پس از طوفان کذایی 65 میلیون سال پیش با اوراسیا یا سرزمین های متصل به آن پیوستگی نیافته تا گونه های بازمانده از کشتی نوح بتوانند بدان وارد شوند و نهایتا 30 میلیون سال پیش (چنان که خود اشاره نمودید ) پیوستگی اش با قاره جنوبگان نیز خاتمه یافته و سیر حرکت خود به سوی شرق و موقعیت کنونی اش را تداوم بخشیده است، همان زمان آمریکای جنوبی نیز حرکت خود به سوی آمریکای شمالی را آغاز کرده است.
این ناپیوستگی همیشگی استرالیا با اوراسیا که آغاز آن به 200 میلیون سال پیش باز می گردد به کلی اساس ادعای شما مبنی بر انتساب گونه های جانوری آن سرزمین به بازماندگان کشتی نوح را نفی می کند.
یعنی اینکه خدا یک ماهیتِ روحی و متافیزیکی هست ، اما زمان ، یک کمیتِ فیزیکی
اما ...
من از یک راهِ دیگر میخوام اونها رو مقایسه کنم
از روشِ فلسفه
در این روش ، هم خدا ، و هم زمان ، ماهیت های فلسفی هستند و میتونیم اونها رو با هم مقایسه کنیم!
* شروع میکنم
من میپرسم که : رابطهء خدا با زمان چگونه ست؟
حالتِ اول - آیا خدا زمان رو خلق کرده؟ یعنی اینکه آیا زمان ، مخلوقِ خداست و خدا ، مانندِ تمامِ مخلوقاتِ خودش ، بر زمان احاطه دارد؟
..
اینجا یک پرسشِ دیگر ایجاد میشود که : - اگر خدا زمان را خلق کرده و بر آن احاطه دارد ، و اگر خدا « عالمِ بکلِّ شئ » هست و اگر خدا « قادر متعالٍ » هست ... بنابرین بایستی بداند که در ازل ، چه بوده و در ابد ، چه اتفاقاتی میافتد!!
بنابرین : خدا میداند که اگر انسان را در سبدِ آزمایش قرار دهد ، چه نتیجه ای خواهد گرفت!!
بنابرین : خداوند ، از پیش ، میداند که انسان ، در آزمایشِ الهی ، موفق خارج میشود ، یا اینکه شکست میخورد!!
بنابرین : به راستی ، هدف از آزمایشِ انسان چیست؟
آیا خداوند ، را « حکیم » میدانید ، اما خداوند را آنچنان ، ساده میانگارید که برای فهمیدنِ چیزی که از پیش میداند ، لازم باشد انسان را در ورطهء آزمایش قرار دهد؟
___پ.ن
* بعضی ها اینجا ایراد میگیرند که : « خدا میخواسته ، نتیجهء آزمایش را به انسان و فرشتگان حالی کنه!! » اما من میگم : خداوند بر زمان احاطه داره .. پس چه لزومی داشت که انسان و فرشتگان رو خلق کنه ، تا بخواهد برای اونها ، اینچنین آزمایش و نمایشی ، رو صحنه سازی کنه!؟ (!)
حالتِ دوم - آیا خدا ، زمان را خلق نکرده و بر آن اشراف ندارد!؟ یعنی اینکه آیا خداوند ، خودش در قوانینِ جاریِ فیزیکی ، موجود ست و نیازمندِ این قوانین ست که خودش آنها را خلق نکرده و بر آن احاطه ندارد و مجبور ست منتظر بنشیند تا نتیجهء آزمایشِ انسان را مشاهده کند!؟
در این صورت ، این ایراد به وجود میاید ، که خدا ، در زمان ، حادث شده ، و از بعدِ ازلیِ زمان و مکان ؛ موجود نبوده ، و بعداً هم از بین خواهد رفت!
این نشان دهندهء تناقضِ آشکاری ست که هیچ دینِ الهی ، حاضر به پذیرشِ آن نخواهد شد
به نظرم هیچ ، حقیقتی خارج از دو حالتِ بالا وجود ندارد! (!)
پس خدا ، چگونه میتواند وجود داشته باشد؟
و بر زمان احاطه داشته باشد
و نیاز به آزمایشِ انسان داشته باشد
و حکیم باشد
و قادر متعال باشد
و علیم بکلِّ شئ باشد؟
پاسخ بدهید!
*
زمان ، همونطور که میدونید یک کمیتِ فیزیکی ست. در صورتی که زمان مثلِ دما ، یک کمیتِ وابسته به حساب میاد و یک کمیتِ حقیقی (مانندِ جرم!) نیست (!)
برای مثال
دما یک معیار برای سردی و گرمیِ اشیاء هست. اما شما نمیتونی ادعا کنی که ما ، دمای 23 درجه فارنهایت رو به شکلِ حقیقی در طبیعت داریم!
بلکه این انسان هست که تعیین میکنه که یخ ، سرد باشه و بخارِ آب ، گرم! .. اینها همگی نسبی هستند
مثلاً جرم رو در نظر بگیرید
شما میدونید که جسمی که 1 kg جرم داره (بعضی ها اشتباهاً وزن مینامند!) از جسمی که 2 kg جرم داره ، دارای چگالیِ کمتری هست و یا اینکه به طورِ مشخصی ، بزرگتره
بنابرین .. جرم یک حقیقت به حساب میاد
اما ..
چیزی مثلِ زمان ، فقط و فقط یک معیارِ نسبی ست و ما در ریاضیات ، چیزی به نامِ زمانِ لحظه ، نداریم (زمانِ مطلق)
چه آنکه ، کمیتی به نامِ زمانِ صفر ، وجود نداره و هیچگاه نمیتونید ادعا کنید که ساعتِ 4:00 بعداز ظهر ، در تمامِ کائنات ، یکی ست!!
بلکه چیزی که در عالمِ حقیقی وجود داره ، « اختلافِ زمانی » ست ، نه خودِ زمان به شکلِ مطلق (!)
منظورم اینه که ، شما وقتی که میخواهید اختلافِ زمانی رو محاسبه کنید ، مفهمید که زمان وجود داره
اما وقتی که میخواهید زمان رو در دو نقطهء مختلف ، به شکلِ مطلق و عددی ، نسبت به یکدیگر مقایسه کنید (این با اختلافِ زمانی فرق داره) متوجه میشید که زمان ، یک کمیتِ حقیقی نیست!
برای درکِ بهتر مثال میزنم! :
- مقایسهِ نسبیِ زمان های مطلق :
فرض کنید که یک فضانورد در ماه زندگی میکنه و ما هم در زمین هستیم
الآن اگر ساعتِ 4:00 بعداز ظهر باشه ، ساعت برای زمین و نقطه ای که ما در اون هستیم ، 4:00 بعدازظهر هست و هر ثانیه ، مقدارِ مشخصی ، زمین به سمتِ مقصدِ خودش حرکت میکنه ، پس طولِ عمرِ ثانیه های ما ، با طولِ عمرِ ثانیه های کرهء ماه ، متفاوت خواهد بود!!
این یعنی اینکه ممکنه شخصی که در ماه زندگی میکنه ، وقتی به زمین باز میگرده ، جوانتر از حالتی باشه که همون فرد میتوانست با زندگی کردن در زمین ، به اون نقطه دست پیدا کنه!!! :-(
- مقایسهء اختلافِ زمانی :
شما چون زمان رو کمیتی وابسته به شتاب و حرکت به حساب میآورید ، میتوانید اینطور بگویید که : « زمان از شتاب و حرکت به وجود میآید ، و اگر ما حرکت و سرعت رو تند تر کنیم ، زمان نیز تند تر خواهد گذشت ، بنابرین ، اگر یه پرتابه رو در نظر بگیریم ، و اون پرتابه رو یکبار در کرهء ماه ، و یکبار در کرهء زمین ، پرتاب کنیم و آزمایش کنیم ، متوجه میشیم که قانونِ پرتابه ، بدونِ تغییر باقی می مونه
این یعنی اینکه ، محاسبهء کمیتِ زمان ، به نسبتِ کمیتهای سرعت و شتاب ، تغییری نمیکنه و قوانینِ فیزیک ، بدونِ هیچ تفاوتی ، اعمال میشه (البته این قوانین هم در حقیقت آنچنان که فکر میکنیم مطلق نیستند و در برخی از نقاطِ کائنات میتونند تغییر کنند!)
*بگذریم
>> قسمتِ اول <<
ببین دوستِ من
شما میگی ، نوح یه حقیقت بوده و بعداً تبدیل به افسانهء بابلی شده
اما من میپرسم : مگر نه اینکه همهء افسانه ها بایستی اغراق آمیز باشند؟ (این رو خودت گفتی)
پس کدامیک اغراقِ بیشتری داره؟
اینکه باور کنیم رودِ دجله سیلاب کرده و یه پادشاه ، دستور داده برای حملِ احشام به پایین دستِ رودخانهء بلم (قایق های مسطح) ساخته بشه!!
یا اینکه در 60 میلیون سال قبل!!! یک آدمی از سوی خدا مأمور بشه که کشتی!! بسازه و تمامِ زوج های حیوانات رو در کرهء زمین ، نجات بده!!!!؟
کدوم یکی باورپذیر تره
حال آنکه داستانِ بابلی بر روی کتیبه های 3000 سالهء تاریخی وجود داره ...
اما داستانِ یهودی ، فقط و فقط توی یه کتابِ 1000 ساله نوشته شده که معلوم نیست دقیقاً به چه مواردی اشاره شده و بعداً هم در احادیث ، قلب و تحریف شده باشه!!
البته هنوز هم علمای مسیحی و یهودی و مسلمان ، راجع به داستانهایی که توی کتابهای خودشون دارند ، به اجماع نرسیده اند!!!!
(!)
محمدعلی
عجب صبری خدا داره!!
واقعاً کاش خودت هم این کامنتهایی که مینویسی رو میخوندی! (!)
فسقلی
آخرش متوجه نشدم ، موضعِ جنابعالی ، مخالفِ موضعِ محمدعلی هست (یعنی داری مسخره میکنی یا اینکه جدّی جدّی داری میگی!!! :O)
محمدعلی
بچه ها ، بیاید همگی با هم ، پول بذاریم ، محمد علی رو بفرستیم خارج از کشور ، بلکه نظریاتش رو بره توی مجلاتِ معتبر چاپ کنه ، اومدیم و زد و مقبول واقع شد
خدا رو چه دیدی؟
اصلاً برای خودت یه دانشنامه بساز
همه چیز رو از نو برای ما بگو ، تا دانشمندانِ جهان ، بنشینند و از روی فرمایشاتِ مشعشعِ جنابعالی ، جزوه بنویسند!! :))
*
به هیچ وجه نیاز نیست که الزاما در آن مقطع زمانی تمام قاره ها به هم وصل بوده باشند. فرایند حرکت صفحات زمین یک فرایند پیوسته می باشد. که می بایست موقعیت قاره ها را در زمان ها مختلف مورد بررسی قرار بدهیم نه اینکه فقط به یک نقشه که مربوط به آن زمان مشخص بوده است توجه کنیم
به شکلی که خودتان ارائه کرده اید دقت کنید از 65 میلیون سال پیش تا زمان حال، قاره آمریکای شمالی چقدر از سایر قاره ها فاصله گرفته است؟ چطور می شود حرکتی به این بزرگی را برای این قاره متصور شد اما برای سایر صفحات حرکتی را در نظر نگرفت. و فقط به موقعیت قاره ها در همان 65 میلیون سال پیش اکتفا کرد؟
http://www.platetectonics.com/book/page_7.asp
The collision began in the Upper Cretaceous period about 70 million years ago, when the north-moving Indo-Australian Plate, moving at about 15 cm per year, collided with the Eurasian Plate. About 50 million years ago, this fast moving Indo-Australian plate had completely closed the Tethys Ocean, the existence of which has been determined by sedimentary rocks settled on the ocean floor, and the volcanoes that fringed its edges
http://en.wikipedia.org/wiki/Himalayas
در 65 میلیون سال پیش صفحه هند که کاملا از سایر قاره ها جدا بوده است دیده می شود. (گمان می کنم شما آن را با استرالیا اشتباه گرفته اید)
ممکن است پرسیده شود که حیوانات چگونه به این محل(صفحه هند) مهاجرت کرده اند؟
This immense mountain range began to form between 40 and 50 million years ago, when two large landmasses, India and Eurasia, driven by plate movement, collided
http://pubs.usgs.gov/gip/dynamic/graphics/FigS8-2.gif
The 6,000-km-plus journey of the India landmass (Indian Plate) before its collision with Asia (Eurasian Plate) about 40 to 50 million years ago (see text). India was once situated well south of the Equator, near the continent of Australia
باید گفت که در طی این مدت زمان طولانی این صفحه مسیری6000 کیلومتری! را طی کرده است و در 10 میلیون سال پیش به آسیا وصل شده است. پس فرایند مهاجرت حیوانات به این صفحه از 10 میلیون سال پیش و از زمانی که به قاره آسیا وصل شده است اتفاق افتاده است.
پس چگونه می توان برای قاره آمریکای جنوبی و آتلانتیکا و استرالیا که در 65 میلیون سال پیش به هم وصل بوده و از سایر قاره ها جدا بوده اند هیچگونه پیوستگی با سایر قاره ها را در طی 65میلیون سال پیش در نظر نگرفت. توجه داشته باشید که قاره استرالیا تنها در 30 میلیون سال پیش به طور کامل از آتلانتیکا جدا شده است.
Australia completely separated from Antarctica about 30 million years ago
Australia and South America separated 30 million years ago
http://www.antarctica.gov.au/about-antarctica/fact-files/geology
همچنین در 65 میلیون سال پیش قاره آمریکا شمالی و جنوبی از هم جدا و فاصله زیادی بین آن ها بوده است. اما اکنون به هم وصل هستند. پس میزان حرکت پوسته های زمین بسیار زیاد می باشند.
به دیدار امام صادق علیه السلام رفتم. او بر سر گهواره فرزندش،موسی، ایستاده بود و آهسته با او سخن میگفت. من در گوشه ای نشستم. مدتی طولانی گذشت. وقتی گفتگوی امام صادق علیه السلام تمام شد، به خدمتش شتافتم و عرض ادب نمودم.
امام با اشاره به گهواره فرمودند:« به مولایت نزدیک شو و بر او سلام کن.»
نزدیک گهواره رفتم و بر نوزاد سلام کردم.
نوزاد به زبانی فصیح جواب سلام مرا داد و سپس فرمود:« نامی را که دیروز برای دخترت برگزیدی تغییر ده که آن نامی است مورد غضب خداوند.» (دیروز خداوند دختری به من عنایت کرده بود و من اسمش را «حمیرا» گذاشته بودم.)
امام صادق علیه السلام فرمود:« ای یعقوب! فرمان او را اطاعت کن تا به رشد و کمال برسی.»
من نیز نام فرزندم را عوض کردم.
منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 19ف ح 24 از ارشاد و اعلام الوری