تاریخ مشروطه ایران
نویسنده:
احمد کسروی
امتیاز دهید
این اثر تاریخی، که به حق باید آن را برجستهترین سند مکتوب دربارهی نهضت مشروطیت و اسناد و مدارک آن دانست، از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی بعدها وقتی انتشار دیگر نوشتههای کسروی ممنوع و اندیشهاش باطل شمرده شد، همچنان جایگاه خود را به عنوان سندی دقیق در بین پژوهشهای تاریخی حفظ کرد و در بیان اهمیتش همین بس که «ایوان سیگل»، آن را به زبان انگلیسی برگرداند و در تمام دنیا منتشر ساخت.
کسروی انگیزههای زیر را برای نگارش این نبشته برمیشمرد:
«سی سال گذشت و یکی از آنان که در جنبش پا در میان داشته بود یا خود میتوانست آگاهیهایی گرد آورد به نوشتن آن برنخاست، و من دیدم داستانها از میان میرود و در آینده کسی گرد آوردن آنها نخواهد توانست. یک جنبشی که در زمان ما رخ داده، اگر ما داستان آن را ننویسیم دیگران چگونه خواهند نوشت؟!...»
بررسی رازهای ناکامی جنبش
شناساندن قهرمانان راستین و پیشگیری از واژگونه نمایی تاریخ
پیشگیری از چسباندن این جنبش به بیگانگان
یاداوری کوشش کسانی که در آینده کنار گذارده شدند.
پیشگیری از نوشته شدن تاریخ میهن به دست بیگانه
و سرانجام درد فراموشی ایرانیان
وی در نگارش تاریخ مشروطه ایران از «تاریخ بیداری ایرانیان» و «کتاب آبی» بهره جسته است. نویسنده تاریخ مشروطه ایران که در زمان انقلاب مشروطه شانزده سال داشته، از نزدیک شاهد وقایع و حوادث تبریز، دومین کانون انقلاب مشروطه، بوده است. وی با سران مشروطه آذربایجان آشنایی داشته و کوشیده است تا دیدهها و شنیده های خود را به رشته تحریر درآورد و کمتر به حدس و گمان تکیه کند. به عنوان مثال می توان به ماجرای محاصره تبریز اشاره کرد که مؤلف مشاهدات خود را در جریان محاصره تبریز بیان کرده است. وی با استعانت از مشاهدات خود و بقیه عوامل و رهبران نهضت، از یادداشت های دست اول خصوصی، گزارش ها، اعلامیهها و تلگراف های رسمی داخلی و خارجی و روزنامهها و کتابها در مطالب خود بهره برده است که البته بیشتر در پاورقیها به آنها اشاره کرده است.
بیشتر
کسروی انگیزههای زیر را برای نگارش این نبشته برمیشمرد:
«سی سال گذشت و یکی از آنان که در جنبش پا در میان داشته بود یا خود میتوانست آگاهیهایی گرد آورد به نوشتن آن برنخاست، و من دیدم داستانها از میان میرود و در آینده کسی گرد آوردن آنها نخواهد توانست. یک جنبشی که در زمان ما رخ داده، اگر ما داستان آن را ننویسیم دیگران چگونه خواهند نوشت؟!...»
بررسی رازهای ناکامی جنبش
شناساندن قهرمانان راستین و پیشگیری از واژگونه نمایی تاریخ
پیشگیری از چسباندن این جنبش به بیگانگان
یاداوری کوشش کسانی که در آینده کنار گذارده شدند.
پیشگیری از نوشته شدن تاریخ میهن به دست بیگانه
و سرانجام درد فراموشی ایرانیان
وی در نگارش تاریخ مشروطه ایران از «تاریخ بیداری ایرانیان» و «کتاب آبی» بهره جسته است. نویسنده تاریخ مشروطه ایران که در زمان انقلاب مشروطه شانزده سال داشته، از نزدیک شاهد وقایع و حوادث تبریز، دومین کانون انقلاب مشروطه، بوده است. وی با سران مشروطه آذربایجان آشنایی داشته و کوشیده است تا دیدهها و شنیده های خود را به رشته تحریر درآورد و کمتر به حدس و گمان تکیه کند. به عنوان مثال می توان به ماجرای محاصره تبریز اشاره کرد که مؤلف مشاهدات خود را در جریان محاصره تبریز بیان کرده است. وی با استعانت از مشاهدات خود و بقیه عوامل و رهبران نهضت، از یادداشت های دست اول خصوصی، گزارش ها، اعلامیهها و تلگراف های رسمی داخلی و خارجی و روزنامهها و کتابها در مطالب خود بهره برده است که البته بیشتر در پاورقیها به آنها اشاره کرده است.
آپلود شده توسط:
hamidhamidi
1389/07/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ مشروطه ایران
خواستم مطلبی عرض کنم (مشروطیت سلطنت نیست!)
بیشترین مطلب در مورد مشروطیت را در رابطه با امریکا نوشتند
مشروطه؛ نظام نو در برابر نظام کهنه
🔹ما با انقلاب مشروطه نظام جدید ساختیم؛ نظام نو در برابر نظام کهنه.
در نظام جدید به این پرسش که چه کسی قانون وضع میکند؛ پاسخ جدید دادیم.
در نظام قدیم به این پرسش که چه کسی قانون وضع میکند؛ پاسخ داده شده بود شاه!
در نظام جدید پاسخ این بود "ایرانیان" که گاهی بصورت ابناء وطن طرح میشد.
این پاسخ با شکافی که در نظریه نظام قدیم روی داد؛ ممکن شد و زمینه این شکاف را آشنایی با نظامهای جدید در غرب فراهم کرد.
🔹در نظامهای سیاسی پرسش این است که چه کسی قانون وضع میکند؟ سپس این قانون برای تامین مصالح چه گروهیست، یا ضابطه وضع قانون چیست؟
در نظام جدید، ایرانیان حق وضع قانون داشتند، برای مصلحت عمومی.
این بنیاد نظری نظام جدید و پارلمان محل ظهور عقل ملی بود. این تحولات کاملا در گسست منطقی از نظام قدیم ایجاد شد و از درون آن بیرون آمد.
🔹اینکه عدهای گمان میکنند این فکرها صرفا در تقلید و در خلاء درست شد اشتباه میکنند. با این مقدمات مبنای نظام جدید روشن شد؛ پادشاهی یا قدرت سیاسی از آن ایرانیان بود؛ در تعبیر نو یعنی ملت.
🔹شاه نه تنها نماینده دولت قدیم ایران و نشانه استمرار آن بود بلکه پاسدار این حق بنیادین و قانون اساسی بود.
قانون برای مصلحت عمومی و بر پایه رضایت عمومی باید وضع میشد. اینها فلسفه نظام جدید ماست. انقلاب ۵۷ علیه این نظام روی داد.
متن از حجت کلاشی: چهاردهم امردادماه روز مشروطیت بر آزادی خواهان ایرانی همایون باد