رسته‌ها
آشویتس، دروازه جهنم
امتیاز دهید
5 / 3
با 10 رای
نویسنده:
مترجم:
احمد مرعشی
امتیاز دهید
5 / 3
با 10 رای
کتاب آشویتس، دروازه جهنم نوشته‌ی نیکلاوس نیسلی، خاطرات یک پزشک یهودی است که در اردوگاه مرگ آشویتس خدمت می‌کرد. نیسلی، که متخصص پزشکی قانونی بود، پس از دستگیری توسط نازی‌ها به آشویتس فرستاده شد و در آن‌جا به‌دلیل تخصصش، از سوی اس‌اس برای کار در کنار دکتر یوزف منگله، مشهور به "فرشته مرگ"، انتخاب شد. او در آزمایشگاه‌های بلوک ۱۰، جایی که آزمایش‌های غیرانسانی و وحشتناک بر روی زندانیان انجام می‌شد، مشغول به کار بود.
این کتاب، گزارشی تکان‌دهنده، صریح و بی‌پرده از جنایات نازی‌هاست؛ از سوزاندن اجساد در کوره‌ها، اتاق‌های گاز، تا آزمایش‌های وحشیانه روی زنان و کودکان. نیسلی که خود در میانه‌ی کابوسی هولناک، در تلاش برای زنده‌ماندن بود، تلاش کرده روایتی دقیق و بی‌تزویر از آنچه دیده و تجربه کرده ارائه دهد. آن‌چه اثر را متمایز می‌کند، نگاه انسانی و همراه با احساس نویسنده است؛ کسی‌که با وجود ناچار بودن به همکاری، همواره وجدانش بیدار مانده و رنج انسانی را به‌خوبی درک کرده است.
آشویتس، دروازه جهنم یکی از مستندترین و دردناک‌ترین روایت‌های باقی‌مانده از آشویتس است؛ کتابی که نه‌فقط شرح وقایع، بلکه سندی تاریخی و اخلاقی درباره‌ی سقوط بشر در تاریک‌ترین لحظات تاریخ مدرن به‌شمار می‌رود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
200
آپلود شده توسط:
souba
souba
1404/05/11

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آشویتس، دروازه جهنم

تعداد دیدگاه‌ها:
16
تمام علم مدرن و وسایل ثبت وقایع را برای پاسخ به این سوال به‌کار بگیریم:
3میلیون و 110هزار و 722 یهودی تا دسامبر 1942 در تمام کشورهای اروپایی تحت سلطه و نفوذ آلمان نازی بوده‌اند. چگونه از 3میلیون و خرده‌ای یهودی، 6میلیون نفرشان قتل‌عام می‌شوند؟!
(این آمار از معتبرترین سرشماری‌های اروپایی و آمریکایی بدست آمده و در The American Jewish Year Book منتشر شد.) (برای منابع نگاه کنید به تاریخ یک ارتداد روژه گارودی بخش دوم)
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
هدف دانشمندان اروپایی و آمریکایی از نقد علمی اسطوره‌پردازی‌های صهیونیسم، انکار وجود قربانیان یهودی نیست، بلکه نشان دادن واقعیت‌هایی از این قرار است:
اول) پروژه جهان‌گیری نازیسم به‌شدت به نیروی کار مفت نیاز داشت (نیروی کاری که با دو کاسه سوپ 12 تا 15 ساعت کار کند). دولت نازی دیوانه نبود که برای خودش هزینه‌هایی اضافه بتراشد و با ساختن اتاق گاز و کوره آدمسوزی و ... خود را ظرف چند ماه از این نیروی کار محروم کند. بنابراین ما با «نسل‌کشی هدفمند و سیستماتیک در اروپا» روبرو نیستیم، بلکه با کشتن انسانهای غیرنظامی در اثر اعدام‌های تنبیهی، کهولت، بیماری و ضعف شدید جسمی یا تحت فشار کار شدید مواجه هستیم. صهیونیسم هرگز دومی را نمی‌پذیرد و همیشه بر «نسل‌کشی شتابان» پافشاری می‌کند، چون:
دوم) صهیونیسم جهانی بر مبنای ادعای «نسل‌کشی سیستماتیک و جنون‌آمیز در اروپا» دستاویز مناسبی برای اشغال فلسطین و انجام نسل‌کشی‌های سیستماتیک خود دست‌وپا کرد. دروغ «نسل‌کشی سیستماتیک و شتابان یهود در اروپا» توجیه‌گر واقعیت نسل‌کشی در خاورمیانه شد.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
وظیفه علم مدرن در این رابطه چیست؟
کشتن بیش از 4 میلیون، در برخی منابع بیش از 6 میلیون، یهودی اروپایی، در آن محدوده زمانی مشخص، مستلزم وجود تکنولوژی، معماری و وسایل مخصوص آدم‌کشی است. (مثل ZYKLON B و دستگاه‌های منتشرکننده و حبس‌کننده و امحاکننده‌ی آن)
علم مدرن وظیفه‌اش را به‌خوبی انجام داده است. دانشمندان با قطعیت نشان داده‌اند که در هیچ‌کدام از اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌های هیچ‌گونه رد و اثری از این نوع تکنولوژی، معماری و وسایل مخصوص یافت نشده است.
گزارش 196 صفحه‌ای فرد لوختر، مهندس آمریکایی، (Fred A. Leuchter) علاوه بر این، ثابت می‌کند تمام تکنولوژی‌های قتل‌عامی که توسط صهیونیستها شرح داده‌ شده‌اند، زاده خیا‌ل و وهم هستند و کوچکترین شاهدی برای تصدیق آن‌ها وجود ندارد.
دوستانی که علاقه دارند اول به گزارش لوختر رجوع کنند:
https://archive.org/details/fred-a.-leuchter-robert-faurisson-germar-rudolf-the-leuchter-reports-critical-edition
سپس به پژوهش ارزشمند روبرت فوریسون فرانسوی (Robert Faurisson) که خود از قربانیان رژیم نازی بود:
https://archive.org/details/RudolfGermarDissectingTheHolocaustEN2003617P.
آشویتس، داخائو نمی‌دونم اتاق گاز و کوره‌های آدم‌سوزی همه افسانه، دروغ محض و چرت و پرت هستن. هر کی دوست داره باور کنه، من مشکلی ندارم.
ولی مجبورم نکن که منم مثل تو باور کنم این قضیه رو
با همین منطق، من هم میگم کشتار صبرا و شتیلا و انتفاضه اول و جنگ ایران و عراق هم افسانه و دروغه و اصلا اتفاق نیافتاده...البته خیلی از وقایع تاریخی دیگه رو هم که ماقبل ظهور علم مدرن و وسایل ثبت وقایع اتفاق افتادن رو میشه با همین فرمون از بیخ و بن انکار کرد.
منظورتون رو درک می‌کنم و موافقم باهاتون ولی انکار وقایع تاریخی که قبل از ظهور علم مدرن و وسایل ثبت وقایع اتفاق افتادند، با انکار هولوکاست که این قدر سند برایش وجود داره و کسانی که در این اتفاق نقش داشتند، بهش اعتراف کردند، یکی نیست.
به نظر من مقایسه درست همونه که ابتدای کامنت گفتید.
هولوکاست فلسطینی را رها کرده‌اند که هر روزه در پیشِ چشمِ چند میلیارد نفر رخ می‌دهد و چسبیدند به این‌که شمار قربانیان هولوکاست گذشته چقدر بوده است!
چه کسی هولوکاست فلسطین را رها کرده؟ ماشاالله پیچ هر جایی از رادیو گرفته تا تیلیویزیون و... را باز می‌کنی سخن از فلسطینه، پیامک وارد می‌شود همانا و بازگویی مشکلات فلسطین همانا، خیابان و میدان هم که بنامش هست، یک روز در تقویم را هم که کمپلت به این مسئله اختصاص دادند، بیلبوردهای شهری هم که هستند.
به چپ و راست میزنی، اتفاقا مردم جایی که مقام کشورشان می‌گوید:
«در آب و برق و پول مشکل داریم و نه پشت سد آب هست و نه زیر پایمان، نه برق داریم و نه...»
مردمی هستند رها شده.
تکلیفِ آن‌هایی که اشاره کردید، روشن است. منظور کسان دیگریست.
درباره سخن پایانی شما نیز باید گفت اثبات شیء نفی ماعدا نمی‌کند.
خوب خدا رو شکر که شما و دیگرانی هستید تا تکلیف آنها و ما و همگی را روشن کنید، چون راستش را می‌خواستید ما یا همان کسان دیگری که شما نامیدید سالهاست در تشخیص و تمیز دادن هر از بر وامانده بودیم چه برسد که بتوانیم تشخیص درستی و غلطی چیزهای دیگر را بدهیم.
چرا اتفاقا پایش بیوفتد می‌کند، آدم اگر عرضه داشته باشد اول باغچه خودش را بیل می‌زند، نه که هنوز هزار و یک کوه نکنده باشد و خیز بردارد برای هزار و یکمی.
من تکلیفم با خودم روشن نیست، وانگهی برای دیگران تعیین تکلیف کنم! پیامِ من در واقع یک حاشیه در زیر پیامِ شما بود. سخنِ شما درباره مسئولیت فردی درست است و بی‌گمان هر کسی باید نخست به مسائلِ خود و جامعه نزدیکش رسیدگی کند. اما زمانی که می‌گویم «تکلیف روشن است»، منظورم نظام کنونی است؛ نظامی که با اهداف سیاسیِ خود، بارها و عملاً مظلومیت فلسطینیان را پایمال کرده و در بسیاری موارد استفاده از این مسئله برای منافع و اهداف سیاسی، حقیقی بودن رنجِ مردم را تحت تأثیر قرار داده است.
بنابراین، توجه به کشتارها و فجایع جاری فلسطین و نقد سیاست‌هایی که این رنج را نادیده می‌گیرند، با رسیدگی به مسائلِ خودمان تناقض ندارد. می‌توان هم «باغچه خود را بیل زد» و هم نسبت به ستمی که در پیشِ چشمِ جهان رخ می‌دهد، بی‌تفاوت نماند.
بدبختانه گاهی کسانی که در این جستارها شناخت بسنده ندارند، به مشکلات داخلی کشور اشاره می‌کنند و تلاش می‌کنند توجه را از کشتار و ستم واقعی فلسطینیان منحرف کنند. اما یادمان باشد که اشاره به مشکلات داخلی، هرگز نمی‌تواند مصائب میلیون‌ها انسان بی‌گناه را کم‌رنگ کند یا توجیهی برای سکوت در برابر ستم باشد. همان‌گونه ما از سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری چشمداشت داریم که نسبت به مسائل حقوق بشری ایران بی‌تفاوت نباشند، دیگرانی نیز هستند که همین چشمداشت را از سازمان‌ها و مردم جهان دارند.
پس ظاهرا من منظور شما رو بد متوجه شدم، پوزش بابت پیام کنایه آمیزم.
اکثرش دروغه. هولوکاست فوق فوقش ۲۰۰ هزار یهودی کشته شده باشن. ۶ میلیون دروغ محضه.
شما از خود پیشوا شنیدی این 200 هزار رو؟
بعد هم اگه ماشین کشتار و سرکوب هیتلر که تعلیم و آموزش دیده برای از بین بُردن افراد و نابودسازیشون فقط 200 هزار نفر رو کشته باشه که خاک بر سر میشه، چون کشور ما فقط طی سه سال در حوادث جاده‌ای 54هزار کشته داده!
این عدد رو با فرمول‌های احمدی‌نژاد حساب کردی؟
حتی اگر این طور باشد باید پرسید احمدی‌نژاد جدید یا احمدی‌نژاد قدیم؟
مردمی که در مقطعی از تاریخ مورد ظلم قرار گرفتند،خود انها الان جنایتکارترین کودک کش ترین خونخوار ترین مردم شده اند.قتل عام مردم بی گناه،گرفتن سرزمین مردمان دیگر،شهرک سازی،گرسنگی دادن سازمان یافته،و ده ها جنایت دیگر انها را در کنار دیگر سفاکان پلید تاریخ قرار داده است،انها در جنایت روی دست قاتلان دیروز خود بلتد شده اند.اقرار در هولوکاست تصویب قواتین مختلف برای جلوگیری از هرگونه پرسش و پیگیری و تحقیق درباره این مساله و استفاده کاملا ابزاری از ان برای توجیه هر جنایت و پلیدی و ادمخواری این مردم از مشخصه های اکنون انهاست.مراجعه به کتابها و سخنان سرکردگان ثروت مند وبانفوذ انها بروشنی نشان میدهد که هولوکاست ادعای انان عاملی برای غصب زمین و سرزمین مردمی بوده است که هیچ کار و ستمی بر انها نکرده بودند.کشتار کودکان یا با بمباران یا با گرسنگی در قرن ۲۱ ننگی ابدی بر دامنشان خواهد گذاشت.جنگ ۱۲ روزه ایران سربلند با این جنایتکاران بخوبی قساوت انان را در کشتار مردم بی پناه نشان داد.فیلم بمباران خیابانی در شمال تهران و کشتار مردم بی گناه تصویر روشن واضخی از خونخواری انان است.قربانیان دیروز،جنایتکاران سفاک خونریز امروز زمیننند
این کتاب یکی از خاطرات بازماندگان آشویتس هست که نویسنده‌اش نیکلاوس نیسلی (Nikolaus Nössler یا Nyiszli) یک پزشک یهودی مجارستانی بود که در آشویتس مستقر بود و مدتی در کنار یوزف منگله (پزشک berüchtigt معروف به "فرشته مرگ") کار کرد.
این کتاب از لحاظ تاریخی جزء منابع مهم برای شناخت درون آشویتس محسوب می‌شه، ولی برخی محققین به برخی جزئیات کتاب انتقاد دارند (مثلاً اینکه بعضی قسمت‌ها رو بزرگ‌نمایی کرده یا روایت‌های متفاوتی وجود داره). با این حال، بخش بزرگی از محتوای کتاب با اسناد دیگر، اعترافات نازی‌ها، و شهادت بازماندگان هم‌خوانی داره.
آشویتس، دروازه جهنم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک