رسته‌ها

جنگ ناشناخته: روایت آلمانی از جنگ جهانی دوم

جنگ ناشناخته: روایت آلمانی از جنگ جهانی دوم
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 139 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 139 رای
در سال 1945 با تسلیم بدون قید و شرط آلمان و ژاپن، جنگ جهانی دوم پس از شش سال کشت و کشتار بیرحمانه پایان یافت. این هولناکترین جنگی بود که تاریخ بشر به یاد دارد، چون بیش از پنجاه میلیون نفر تلفات بر جای گذاشت و صدها میلیون نفر را به دنبال تحولات سیاسی پس از جنگ از خانه و کاشانۀ خود آواره ساخت. مهمترین پیامد جنگ جهانی دوم خرد شدن قدرت نظامی و صنعتی آلمان و ژاپن و پیدایش امپراتوری عظیم کمونیستی از برلین و اروپای شرقی تا پکن، پیونگ یانگ و سایگون بود که طی نزدیک به نیم قرن لرزه بر اندام هر فرد آزادیخواه در چهار گوشۀ جهان می انداخت.
در طول دهه های گذشته کتابهای بیشماری در بارۀ جنگ جهانی دوم نوشته شده که بیشترشان از منابع غربی (انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی، ایتالیایی) و تعداد کمتری از منابع روسی بوده است. "جنگ ناشناخته" نخستین اثری در این زمینه است که نظریات آلمانیها را بیان می کند و روایت جدیدی از این جنگ عالمسوز به دست می دهد که به کلی با روایتهای غربی و شرقی آن تفاوت دارد.
اتو اسکورزنی افسری اتریشی بود که با عملیات شگفت انگیز خود در دوران جنگ، شهرت به سزایی یافت و با عملیاتی مانند نجات موسولینی، ربودن پسر دریاسالار هورتی و رخنه کردن در صفوف سربازان متفقین در جبهۀ بلژیک، "خطرناکترین مرد اروپا" لقب یافت. او در این کتاب حقایق ناگفته ای را فاش می سازد و نشان می دهد که بسیاری از ادعاهای متفقین در زمان جنگ، عاری از حقیقت بوده و جنبۀ شعار داشته و به منظور بی آبرو ساختن رایش آلمان ساخته و پرداخته شده بوده است که قهرمانانه تا استالینگراد و العلمین پیشروی کرد ولی سر انجام در برابر نیروهایی ده برابر بیشتر و نیرومندتر شکست خورد.

مندرجات این کتاب از بسیاری جهات دست اول است و برای بسیاری از خوانندگان که همیشه قلم را در دست دشمنان رایش آلمان یافته اند ناشناخته است و تازگی دارد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
682
آپلود شده توسط:
farhadpartica
farhadpartica
1399/03/02

کتاب‌های مرتبط

آنها که زنده اند
آنها که زنده اند
4.6 امتیاز
از 13 رای
راه بی پایان
راه بی پایان
4.7 امتیاز
از 10 رای
جنگ و هولوکاست
جنگ و هولوکاست
4.2 امتیاز
از 44 رای
رازهای جنگ جهانی دوم
رازهای جنگ جهانی دوم
4.2 امتیاز
از 12 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جنگ ناشناخته: روایت آلمانی از جنگ جهانی دوم

تعداد دیدگاه‌ها:
58
در «چای نیمه شب» هم شرکت کردم. هیتلر در میان دو بانوی منشی اش یوهانا ولف و ترودل یونگ نشسته در استکانی با انگاره نقره ای چای می نوشید. آن شب به خصوص با سفیر هه ول نماینده ریبن تروپ در قرار کل گفتگو می کرد. قبلا به من گفته بود : «اسکورزنی هر وقت به میان ما آمدید، همیشه به اجتماعات ما دعوت خواهید شد. من همیشه از دیدارتان خوشحال می شوم»
از پیشوا تشکر کردم ولی دیگر در این «چایهای نیمه شب» که اغلب تا ساعت سه یا چهار بامداد طول می کشید شرکت نکردم. در این محفل بود که بسیاری از اشخاص به برکت چاپلوسی و دسیسه و زدوبند به مقاماتی می رسیدند. مشروط بر اینکه توجه مارتینبورمان رئیس دفتر هیتلر را که همیشه حاضر بود قرار گیرند. گفتگوهای آزاد که پس از جنگ انشتار یافت مدعی است که مکالماتی را که در طی برخی از «چایهای نیمه شب» صورت گرفته بیان کرده است دو تن از همکاران بورمان به اسامی هانری پیکرت و دکتر هاینریش هایم بدون استحضار هیتلر مامور شده بودند سخنان پیشوا را به خاطر بسپارند و سپس روی کاغذ بیاورند دکتر هایم تصریح می کند که این گفتگوها را از حافظه اش می نوشته و تنها گاهی بعضی مطالب مهم را روی کاغذی که روی زانویش می نهاده به سرعت یادداشت می کرده است بورمان متنی را که به او تسلیم می کردند باز بدون استحضار هیتلر جرح و تعدیل می کرده است از سوی دیگر ناشران گفتگوهای را که به نظرشان پاره ای از قسمت ها قابل چاپ نبوده، متن را دستکاری کرده اند. بنابراین مورخان باید این کتاب را با قید احتیاط زیاد تلقی کنند و به اصالت آن مشکوک باشند. مارتین بورمان که به شدت ضد مذهبی بود هیتلر را بهصورت یک آدم خدانشناس و ضد کاتولیک معرفی کرده است در حالی که هیتلر که با مذهب کاتولیک بار آمده و تربیت شده بود هیچ گاه آن مذهب را نفی نمی کرد. بلکه بر عکس بارها گفته و تکرار می کرد که کلیسای روم و امپراتوری بریتانیا دو رکن تمدن غرب می باشند.
اکنون دچار این ضعف شده ام که فکر می کنم شاید اشتباه کردم که هر بار به «چای نیمه شب» دعوت می شدم. در آن شرکت نکردم. در این صورت امکان می یافتم که پیشوا را متوجه واقعیت های بکنم که اطلاع نداشت می گویند امکان نداشت بتوان نظری مخالف با عقیده هیتلر ابراز کرد.. این موضوع عاری از حقیقت است. او با کمال میل بحث با مخالف را می پذیرفت مشروط بر اینکه مخاطبش کاملا به موضوع احاطه داشته باشد و راه حل منطقی پیشنهاد کند.
صفحات 382 و 383 جنگ ناشناخته اثر اتو اسکورزنی
در زمانه ای که ساواک ، تطهیر و مظلوم تاریخ می شود ،
هیتلر هم می تواند قدیس باشد !
ولی فراموش نکنید هر دلیل و هر روایتی هر اندازه منطقی و صحیح ، باز هم نمی تواند مجوزی باشد برای آغاز جنگ و حمله به سایر کشورها ....
مانند روسیه که هزار و یک دلیل هم بیاورد نمی تواند به حمله او به اوکراین مشروعیت بخشد ...
به خصوص اگر دولت آغاز گر جنگ به قول شما دهها برابر قوی تر هم باشد ،
این دیگر می شود عذر بدتر از گناه.....
آنچه پیش بینی می کردم و آرزو داشتم تحقق یافت. ترک ها با شتاب زیاد پاسخ من را همزمان به اطلاع روس ها و امریکایی ها رساندند. سفیر امریکا بی درنگ عازم واشنگتن شد و در مراجعت با مقامات وزارت خارجه ترکیه ملاقات کرد و آنان نیز نقطه نظرهای وزیر خارجه امریکا و کاخ سفید را به من ابلاغ کردند. آلمان باید بداند که ایالت متحده آماده امضای پیمان صلح جداگانه با آن کشور 24 ساعت قبل از اتحاد شوروی می باشد. ص 180
نوشته تکان دهنده فوق گفته های فون پاپن در سال 1949 به اسکورزنی می باشد که زمانی که پس از پیمان کازابلانکا در ژانویه 1943 بین شوروی و دول متفق بسته شد در آوریل همان سال هر دو کشور حاضر به صلح با آلمان پشت پا زدن به پیمان کازابلانکا بودند!
نسخه چاپ اصل این کتاب رو سال گذشته خواندم و متوجه شدم که یک منبع خوب برای مطالعه درباره جنگ جهانی دوم است .
کتاب دارای تصاویر فوق العاده ای از اتو اسکورزنی و پیشوا می باشد .
‍ ‍ قیام خلبانان پادگان قلعه مرغی علیه متفقین
ایران از سال ۱۳۲۰، به اشغال #شوروی و #انگلیس درآمد. آنها حضور ستون پنجم نازی را در ایران، به عنوان توجیه جنگ مطرح میکردند، اما #جوادعامری سرپرست وقت وزارت خارجه چند وقت بعد، انگیزه متفقین را از همان ابتدا "دست یابی به ارتباط بین انگلیس در جنوب و شوروی در شمال" دانست. این ادعای او بعدها با افشای تماس محرمانه وینستون چرچیل با ژوزف استالین تایید شد. آنها از بامداد سوم شهریور همان سال رسما وارد خاک ایران شدند و چهار ساعت بعد، این ورود را به #رجبعلی_منصور، نخست وزیر وقت اطلاع دادند! از صبح همان روز هواپیماهای شوروی بر فراز آسمان تهران پرواز میکردند و بر سر مردم اعلامیه‌ هایی در مخالفت با هیتلر و به نفع متفقین میریختند. #رجبعلی_منصور، ناامید از تغییر شرایط، پنجم شهریور استعفا کرد. فروغی جایگزین او شد و بلافاصله بعد از معارفه‌ کابینه‌ جدید، طی جلسه ای در هیئت دولت به این نتیجه رسید که فرمان #ترک_مقاومت را به نیروهای مسلح اعلام کند!
بعد از دریافت امریه‌ ترک مقاومت، سربازهای دو پادگان #قلعه_مرغی و #باغشاه به سربازخانه ‌ها برگشتند. #سروان_شوشتری در خاطراتش با عنوان #فرمان_مقاومت، از گریه‌ خلبانان ایرانی هنگام پرواز روس ها بر فراز تهران نوشته است. شوشتری در خاطراتش مینویسد:
"" #سرتیپ_احمدخسروانی، فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی را به عهده‌ داشت و هنگ یکم هوایی (مستقر در قلعه‌ مرغی) مامور دفاع از آسمان پایتخت در برابر حمله هواپیماهای بیگانه بود. فرماندهی این هنگ را #سرهنگ_دوم_محمدمعینی و فرماندهی گردان یکم شکاری این هنگ را #سرگردمصطفوی به عهده داشتند. بعد از ظهر ششم شهریور هنگامی که سرگرد مصطفوی افسران و افراد گردانش را جمع کرده و برای آنها سخنرانی میکرد، #سروان_یدالله_امینی، رئیس شعبه اطلاعات هنگ با خودرو به محل سخنرانی نزدیک شده و پس از پیاده ‌شدن از خودرو به ‌سوی سرگرد مصطفوی روانه شد. در این موقع سرگرد هم سخنرانی خود را قطع کرده و منتظر ماند ​ببیند رئیس شعبه اطلاعات چه خبر تازه‌ ای آورده است. وقتی سروان امینی نزد سرگرد مصطفوی رسید، اظهار کرد:
" جناب سرگرد! آمده ‌ام به شما اعلام #ترک_مقاومت بدهم..."
- سرگرد مصطفوی خطاب به‌ رئیس شعبه اطلاعات هنگ گفت:
" شاید فراموش کرده اید که ما مامور دفاع از پایتخت هستیم؛ چگونه میتوانیم به ‌دستور شفاهی ترتیب اثر دهیم؟ دستور شفاهی در این مورد قابل اجرا نیست و... "
- #سروان_امینی، پس از گذشت چند دقیقه، ابلاغیه‌ رسمی را با امضای سرهنگ دوم معینی، فرمانده هنگ، مبنی بر لزوم #ترک_مقاومت ارائه داد "".
در نیمه شب هشتم شهریور در قسمتی از هنگ یک فعالیت پنهانی در جریان بود و با وجود دستور ترک مقاومت، نقشه‌ای برای مقاومت در برابر دشمن کشیده میشد... آن شب عده‌ای از افسران و درجه داران جوان هنگ در دفتر #سروان_احمد_وثیق (فرمانده گروه یکم گردان یکم شکاری) دور هم آمده و هرکس شمه‌ای از آنچه را که پیرامون اوضاع مغشوش و نابسامان اخیر کشور شنیده بود، بازگو میکرد. استوار ابراهیم شوشتری همراه سروان وثیق، مامور پرواز شناسایی روی پایتخت بود. این خلبانان تصمیم گرفته بودند در برابر متفقین، مقاومت کنند. ساعت ۹ صبح، روز هشتم شهریور، #سرتیپ_خسروانی فرمانده‌ نیروی هوایی و #سرهنگ_معینی فرمانده‌ هنگ، به قلعه مرغی رفتند و برای خلبان ها صحبت کردند. معینی با صراحت اعلام کرد:
" تا چند ساعت دیگر سربازان روس میرسند... وقتی که آمدند، اسلحه را جلویشان گذاشته و هرچه گفتند اطاعت کنید! "
این سخنان، قلب خلبان‌ها را جریحه دار کرد و بلافاصله قیام آغاز شد. طی یک درگیری کوتاه، خسروانی بازداشت و معینی زخمی شد و زمانی که معلوم شد زره پوش‌های باغشاه برای سرکوب قیام در راه قلعه مرغی هستند، وثیق و شوشتری پرواز کردند. آنها که میدانستند اگر در ایران بمانند، کشته خواهند شد، به سمت دریاچه‌ خزر حرکت کردند تا با هواپیماها و کشتی‌های شوروی روبرو شوند. پنج هواپیمای شوروی از کشتی‌ها بلند شدند و طی پنجاه دقیقه نبرد، سروان احمد وثیق به شهادت رسید، اما هواپیمای شوشتری به دلیل تمام شدن سوخت در جنگلی نزدیک به ساحل سقوط کرد و او که به طرز معجزه آسایی زنده ماند، اسیر نیروهای شوروی شد. قیام قلعه مرغی شکست خورد، اما خلبانان غیور این یگان پیروز شدند.
هشتم شهریور (۱۳۲۰)؛ سالروز قیام خلبانان پادگان قلعه مرغی بر ضد متفقین
منابع:
۱. جنگ‌ ناشناخته‌: روایت‌ یک‌ آلمانی‌ از جنگ جهانی ‌دوم‌، نوشته اتو اسکورزنی، ترجمه‌ عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی‌، تهران‌ ۱۳۷۴.
۲. کتاب "فرمان مقاومت: خاطرات استوار خلبان ابراهیم شوشتری"
درود سپر بلوط عزیز
فرمان مقاومت واقعا کتاب کم حجم و پرباری هست از تلاش خودجوش افسران نیروی هوایی ایران در دفاع از استقلال کشور و رویارویی با حمله بیگانگان و اشغال خاک ایران و بیان سرکوب آن‌ها از سوی حکومت پهلوی تدوین شده، هر کسی که به ایران عشق بورزد از خواندنش لذت خواهد برد
با همه این تفاسیر و احترام برای مقاومت‌هایی که صورت گرفت مثل پل ارس و بایندرها و پایگاه قلعه مرغی ، با توجه به عدم محبوبیت رضاشاه و کوچکی ارتش ایران بهترین گزینه این بود که به توصیه های ساعد مراغه ای که سفیر ایران در شوروی بود توجه می‌شد و با دیپلماسی امکان عبور قوای خارجی فراهم میشد . و از اشغال کشور جلوگیری به عمل می آمد.
اتو اسکورزنی شخصیت فوق العاده پیچیده ای هم داشت و پس از جنگ جهانی دوم در اسپانیا میلیونر شد حتی در سال 1970 پزشکان وجود تومورهایی را درستون فقرات بدن اسکورزینی تشخیص دادند و سپس در هامبورگ اقدام با خارج کردن دو تومور نمودند ولی این جراحی باعث شد تا او از کمر به پایین فلج شود. برای شش ماه او شروع به تمرین با یک پزشک مخصوص نمود و بعد از این مدت دوباره به روی پاها بازگشت او حتی به گواه خبرگزاری های شوروی وظیفه آموزش نیروهای مخصوص امریکایی یا همان کلاه سبزها را در زمان جنگ ویتنام برعهده داشت.
« .... آنچه ما در روسیه مرکزی مشاهده کردیم و آنچه بعد در اوکرائین دیدیم به ما ثابت کرد که ملت روس رهایی واقعی اش را از ما انتظار دارد. متأسفانه افرادی مانند مارتین بورمان و اریش کوخ رئیس بخش حزبی اوکرائین مسئول سیاست اشغال بیهوده می باشند. مردم روستایی به جای اینکه تبعید شوند، می بایست آزاد شوند و با تفاهم و هوشمندی با آنها رفتار شود. آلفرد روزنبرگ وزیر سرزمین های اشغال شده نیز همین نظر را داشت، ولی منظمأ با سیاست حسن تفاهم او مخالفت شد . » [ برگرفته از صفحه 153 کتاب ]
نکته مهم در فهم چرایی بسیج همه علیه آلمان و رسیدن نیروهای جبهه مخالف به ده برابر بیشتر همین جاست : مخالفت منظم با « سیاست حسن تفاهم » ، که بی اساس نبود ؛ پیامد ناگزیر ناسیونال سوسیالیسم آلمان بود .
« ... قهرمانانه تا استالینگراد و العلمین پیشروی کرد ولی سر انجام در برابر نیروهایی ده برابر بیشتر و نیرومندتر شکست خورد. » دشمن تراش بودن رفتار رزمندگان مهاجم و پیوستن بی تفاوت ها به « دشمن » ، در مخیله جنگ سالاران نمی گنجد . رایش سوم نه فقط گسترش فضای حیاتی در شرق ، بل که فتح اروپا را هدف گرفت . این کار همه را علیه آن متحد کرد و نیروهای رو در رو به ده برابر بیشتر رساند .
سلام خانم هانیه..ممنون که زحمات ی بی دریغی برای نشر کتب انجام میدید..درخواست کتاب سقوط بهشت (اسکات کوپر )دارم،البته با کیفیت فونت بهتر،کتاب در فضای مجازی موجود اما فوتت ریز هست یا کتاب بصورت دستی نوشته شده..اگر مقدور پیگیر این کتاب باشید..سپاس
جنگ ناشناخته: روایت آلمانی از جنگ جهانی دوم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک