رسته‌ها

داستان داستانها: رستم و اسفندیار در شاهنامه

داستان داستانها: رستم و اسفندیار در شاهنامه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
درباره:
فردوسی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
این کتاب تحلیلی است از داستان رستم و اسفندیار، که برجسته‌ترین داستان شاهنامه شناخته شده است‌، و هیچ اثری در فارسی نیست که در عمق و معنا و بلندی کلام با آن برابری کند.

آنچه در این کتاب آمده است :
جنگ رستم و اسفندیار، جنگ آزادی و تعبّد
پرومتئوس و رستم‌
مفهوم کنائی بند
اسفندیار: قهرمان دین بهی‌
نماینده ساده دلی عوام‌
روئین تنی‌، گز و شراب‌
گشتاسب‌، خودکامگی به دستاویز دین‌
روایت ملّی و روایت دینی‌
تیره سه گانه فکر:
- تیره رستمی‌
- تیره اسفندیاری‌
- تیره گشتاسبی‌
کسان دیگر داستان‌
سخن گفتن پهلوانی‌
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
283
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ermia
ermia
1401/03/17

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی داستان داستانها: رستم و اسفندیار در شاهنامه

تعداد دیدگاه‌ها:
4
از تحلیل ها و تفسیرهای بسیار خوب داستان رستم و اسفندیار است که البته تفسیر شاهرخ مسکوب از نظر زمانی قبل از آن منتشر شده بود.از این تحلیل ها و تفسیرها(دکتر اسلامی دکترای حقوق داشت و مسکوب هم لیسانس حقوق ) نباید انتظار معنی دقیق بیت به بیت داشت و در این زمینه باید به شروح کلمه به کلمه استادانی مانند دکتر انوری و دکتر شعار و دیگران مراجعه کرد.
از حقوق خواندگان و قانون دانان بیشتر توقع داریم که واژگان را دقیق به کار ببرند و گزاره ها را مستند و مستدل بچینند و بریسند . رابطه خدا / بنده و فرمان ده / فرمان بر در هسته داستان های شاه نامه جای دارند و اساساً علت گردآوری گشت جهان و سرگذشت نیاکان ، این بود که بدانند که چگونه جهانداری کردند که « ایدون خوار بگذاشتند ؟ » داستان رستم و سهراب ، مثل و مدل رابطه پدر و پسر در بخش رزمی ( لشکری ، نظامی ) است ، رابطه سیاوش و کی کاووس رابطه پدر و پسر در بخش سیاسی ( کشوری ـ درباری ) ، رابطه گشتاسب و اسفندیار از یک سو و رستم و اسفندیار ، هم متضمن رابطه پدر و پسر ( فرمانروای پیشین و پسین ) است و هم رابطه دو بخش لشکری و کشوری . پرداختن به این موضوعات در حد مقدمات و بررسی اشکال بدوی ( ساده و آغازین ) حقوق اساسی است .

کتاب داستان‌ داستان‌ها نوشته دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
خلاصه: رستم‌ و اسفندیار در شاهنامه‌ . این‌ کتاب‌ تحلیلی‌ است‌ از داستان‌ رستم‌ و اسفندیار، که‌ برجسته‌ترین‌ داستان‌ شاهنامه‌ شناخته‌ شده‌ است‌، و هیچ‌ اثری در فارسی‌ نیست‌ که‌ در عمق‌ و معنا و بلندی‌ کلام‌ با آن‌ برابری کند.
زمانی‌ که‌ درس‌ فردوسی‌ در دانشکده ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ با من‌ بود، متن‌ آن‌ را برای‌ دانشجویان‌ ترتیب‌ دادم‌، و اندکی بعد به‌ صورت‌ کتاب‌ در آمد.
در دیباچه‌ آن‌ آمده‌ است‌:
«داستان‌ رستم‌ و اسفندیار حاوی تعدادی از مهم‌ترین‌ مسائلی است‌ که‌ در برابر انسان‌ دنیای‌ باستانی قرار داشته‌ است‌، و عجیب‌ این‌ است‌ که‌ هنوز هم‌ این‌ مسائل‌ تازگی خود را از دست‌ نداده‌اند...»
«حرف‌ بر سر چیست‌؟ جنگ‌ بر سر چیست‌؟ در یک‌ کلمه‌ می توان‌ گفت‌: بر سر آزادی‌ و اسارت‌...»
«در این‌ داستان‌، آنگونه‌ که‌ خاص تراژدی های بزرگ‌ است‌، روح‌ آدمی‌ به‌ بالاترین‌ حد کشش‌ و تقلای‌ خود می‌رسد...»
در آن‌ تیره‌های‌ سه‌ گانه‌ فکر، که‌ هر یک رکنی‌ از طبیعت‌ بشری‌ را تشکیل‌ می‌دهند، به‌ تحلیل‌ گذارده‌ شده‌اند: تیره ‌رستمی ‌فکر، تیره‌ اسفندیاری‌ فکر، تیره گشتاسبی‌ فکر.
«جنگ‌ رستم‌ و اسفندیار بیش‌ از هر جنگ‌ دیگر در شاهنامه‌، جنگ‌ معنوی‌ است‌، برخورد دو طبیعت‌ و دو عالَم‌ درون‌ است‌. از این‌ رو می‌بینیم‌ که‌ در آن‌ آن‌ قدر عمل‌ با حرف‌ همراه‌ می گردد، گفت‌ و شنود جریان‌ می یابد و باز، از همین‌ رو همه‌ چیز آنقدر کنایه‌ دار می‌شود، حتی شیهه اسبان‌ که‌ گویی نهیبی‌ است‌ که‌ از حلقوم‌ روگار بیرون‌ می‌آید تا اعلام‌ فاجعه‌ بکند.»
«و این‌ دو پهلوان‌ نه‌ محدود به‌ خود، بلکه‌ نماینده‌ دو تیره‌ و گروه‌ هستند. وجود هر یک‌ تجسمی ‌است‌ از جهان‌ بینی‌ای‌ که‌ می‌کوشد تا بر کرسی‌ بنشیند، و یا از موجودیّت‌ خود دفاع‌ کند.»
«رستم‌، توانایی‌ و ناموری او در آن‌ است‌ که‌ نماینده مردم‌ است‌. پرورده‌ تخیّل‌ هزاران‌ هزار آدمیزاد، که‌ در طی زمان های‌ دراز او را به‌ عنوان‌ کسی‌ که‌ باید تجسمی‌ از «رؤیاها و آرزوهایشان‌» باشد، آفریده‌اند.»
«اسفندیار، نماینده‌ اتحاد دین‌ و دولت‌ است‌. وی‌ چون‌ پرورده‌ تعبّد است‌، نمی‌تواند مشکل‌ رستم‌ را دریابد. متعجب‌ است‌ که‌ چرا دست‌ به‌ بند نمی‌دهد.»
«گشتاسب‌، برای‌ آنکه‌ چند صباحی‌ بیشتر پادشاهی کرده‌ باشد، پسرش‌(اسفندیار) را به‌ زوال‌ گاه‌ زابل‌ روانه‌ می کند.» هر یک از اینان‌ پاداش‌ خود را از زمانه‌ می‌گیرند؛ نه‌ تعبّد اسفندیار کارساز می‌شود، نه‌ جاه‌طلبی‌ گشتاسب‌. برنده‌ نهایی‌ رستم‌ است‌ که‌ «نام‌» را نجات‌ داده‌ است‌، «آزادگی‌» را. این‌ داستان‌ می‌نماید که‌ در شاهنامه‌ یک‌ چیز برتر از هر چیز شناخته‌ می‌شود، برتر از قدرت‌ مُلکداری‌، برتر از همه‌ آنچه‌ مواهب‌ زندگی‌ خوانده‌ شده‌، حتی‌ از جان‌، و آن‌ نام‌ است‌، شرف‌ انسانی‌.
تفسیر محمد علی اسلامی ندوشن بر تغییر معنی « دست بسته » و بی توجهی به بیت های حاکی از بندگی رستم استوار است ؛ تفسیری است خلاف متن .
داستان داستانها: رستم و اسفندیار در شاهنامه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک