آخرین روزها: پایان سلطنت و درگذشت شاه
امتیاز دهید
از پیشگفتار کتاب:
بخش بزرگی از بررسی های من بر اساس خاطرات شخصی از رویدادها و گفتگوهای طولانی که ابتدا در مکزیک و سپس طی دو سفر با آخرین شاه ایران در دوران تبعیدش داشتم پایه گذاری شده است. همچنین این روایتها مدیون خاطرات و مشاهدات کسانی نیز هستند که با مهر هرچه تمامتر و با تحملی گاه بیش از حد انتظار دانسته های خود را در اختیارم قرار داده اند. به خوبی آگاهم که برای بسیاری بازگویی رویدادهای گذشته تا چه حد دردناک است.
آقای دکتر امیر اصلان افشار آخرین رئیس کل تشریفات همکار بسیار نزدیک و مورد احترام محمدرضا پهلوی در هجده ماه آخر پادشاهی اش. سپس در اوایل تبعید او و همچنین در آخرین روزهای زندگی اش. ده ها صفحه یادداشت هایی که ایشان برایم نگاشتند. گفتگوهای تلفنی بسیاری که باهم داشتیم و ملاقات هفت ساعته ای که بخاطر این کتاب در شهر نیس در ۱۲ فوریه ۲۰۰۱ داشتیم. منبع اطلاعات بسیار ارزنده ای برایم بوده است...
بیشتر
بخش بزرگی از بررسی های من بر اساس خاطرات شخصی از رویدادها و گفتگوهای طولانی که ابتدا در مکزیک و سپس طی دو سفر با آخرین شاه ایران در دوران تبعیدش داشتم پایه گذاری شده است. همچنین این روایتها مدیون خاطرات و مشاهدات کسانی نیز هستند که با مهر هرچه تمامتر و با تحملی گاه بیش از حد انتظار دانسته های خود را در اختیارم قرار داده اند. به خوبی آگاهم که برای بسیاری بازگویی رویدادهای گذشته تا چه حد دردناک است.
آقای دکتر امیر اصلان افشار آخرین رئیس کل تشریفات همکار بسیار نزدیک و مورد احترام محمدرضا پهلوی در هجده ماه آخر پادشاهی اش. سپس در اوایل تبعید او و همچنین در آخرین روزهای زندگی اش. ده ها صفحه یادداشت هایی که ایشان برایم نگاشتند. گفتگوهای تلفنی بسیاری که باهم داشتیم و ملاقات هفت ساعته ای که بخاطر این کتاب در شهر نیس در ۱۲ فوریه ۲۰۰۱ داشتیم. منبع اطلاعات بسیار ارزنده ای برایم بوده است...
آپلود شده توسط:
تونی
1400/05/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آخرین روزها: پایان سلطنت و درگذشت شاه
خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خِرامان حافظ
که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود
مانند من و تو و دقیقا از همان لندن دارند
سر شما را گول می مالند! ! !
با طرح مجدد یک نظام دیکتاتوری و تبلیغ
برای بازگشت شاهزاده ...
و آرام آرام یک نفر را دوباره آویزان قانون اساسی
می کنند و دوباره روز از نو و روزی از نو ...
خدا رحمت کند برشت را که چه زیبا گفت
کاملترین انقلاب ، انقلابیست که در آن
با روده های آخرین کشیش
آخرین پادشاه را به دار بیاویزند
و هم از جناب دکتر نهاوندی ممنونم که تاریخ مزبور را ثبت و ظبط نمودند.
دوستان علاقمند را به شنیدن تاریخ شفاهی هاروارد با دکتر نهاوندی توصیه میکنم.
شهریار
هموطن نخست اینکه من درباره تاریخ کوروش و ساسانیان چیزی نگفتم من درباره تاریخ براندازی پهلوی در سال 57 دیدگاه میگذارم چون خودم در دوران نوجوانی آنروزگار را آزمودم و گواهش بودم ، طبیعی است که هر حکومتی به هر دلیلی مردمان ناخرسند از فقر و کمبود ها و فساد و نیز جناح اپوزیسیون خودش را داشته باشد اما اگر این ناخرسندی از وضع شان را قدرت های بیگانه با سیاهنمایی بیشتر از واقعیت و پروپاگاندای بلند راهبردی کنند توده مردم برانگیخته به خشونت و رفتار ویرانگرانه میشوند ، در آنروزگار مردم به رادیو های بیگانه بسیار گوش میکردند و طنز تلخ در اینست که در دوران حکومت پهلوی ها از برای رفرم های با گرایش های سوسیالیستی که پهلوی ها پدید آوردند همچون آموزش همگانی و بهداشت رایگان ، سوبسید برای خوراک و کالا های بنیادی و انرژی و سرویس های همگانی ، و نیز نابودی فئودالیسم سنتی اسلامی ، پخش زمینهای کشاورزی میان کشاورزان بی زمین ،ساخت صنعت و معدن دولتی و... طبقه میانحال(بورژوازی!!) بزرگی با استانداردهای رفاهی بالاتری پدید آمد و سطح چشمداشت (توقع) مردم بالا رفت و شاه سیاست خارجی بسیار خردمندانه ایی داشت و هم با شوروی و بلوک شرق رابطه دوستانه ایی داشت و هم با آمریکا و غرب نزدیک بود ( هم شرقی هم غربی !!) ولی آمریکایی ها از شاه به چند دلیل نا خوشنود بودند یکی اینکه شاه دربست و یکسره با شوروی دشمنی نداشت ( در همین کتاب هم به این نکته یاد آوری شده ) و حتی در واپسین سالها داشت به شوروی و بلوک شرق نزدیکتر میشد ، و دیگر اینکه شاه خود رویای خود بسندگی (خود کفایی) و شکوفایی بزرگ اقتصادی و گسترش نفوذ قلمروایران را داشت که آمریکا و انگلیس که همین منش و روش را از رضا شاه دیده بودند را دلواپس وآشفته کرد و نیز آمریکا یی ها میدانستند که شاه ایران که به شیعه ملایم و ایرانگرا ( که شما به آن برچسب" باستانگرایی" میزنید،) باور داشت، به هیچ روی با اسلامگرا های سنی سلفی در افغانستان و سوریه و مصر که از پشتیبانی آمریکا برخوردار بودند ، کنار نخواهد آمد، پس آمریکایی ها خمینیست ها را که گرایش به اسلامگرایی سلفی ( اسلام ناب محمدی ) و سازگاری و همگرایی با جنبش اسلامگرایی آمریکایی انگلیسی همچون پاکستانی ها و مجاهدین افغانستان و اخوان المسلمین در مصر و سوریه را داشتند را برای هدفهایشان سودمند تر یافتند.
شما میگویید « حکومت پهلوی به رغم حمایت همه جانبه حامیان « غربی » در حالیکه در آنروزگار همه رسانه های غربی یر ضد شاه بودند و خود آمریکایی ها ، بر پایه بسیاری از رفرنس های آنزمان میخواستند شاه براندازی شود ، رویدادهای سال 57 بیشتر یک "regime change operation " مهندسی شده خود غربی ها بود تا انقلاب براستی مردمی.
هوشنگ نهاوندی آخرین روزها: پایان سلطنت و درگذشت شاه صفحه 8 و 9 کتاب.