غزلیات سعدی
نویسنده:
سعدی
امتیاز دهید
طیبات، بدایع، خواتیم، غزلیات قدیم و ترجیعات، ملمعات، رباعیات، مفردات
مطابق با نسخه تصحیحشده محمدعلی فروغی
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهایی است که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بهوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شده است. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد. سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشته است. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیده است. علی دشتی وجه تمایز سعدی از دیگر غزلسرایان را در طنین و ترنمی میداند که در اشعار و بهخصوص غزلیات وی وجود دارد. به تعبیر وی، «موزونی و خوش آهنگی» کلام در غزلیات سعدی به سادگی قابل توصیف نیست و آن را به یک منحنی یا دایره تشبیه میکند که در آن پیوستگی واژگان با هیچ زاویهای شکست برنمیدارد.
بیشتر
مطابق با نسخه تصحیحشده محمدعلی فروغی
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهایی است که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بهوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شده است. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد. سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشته است. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیده است. علی دشتی وجه تمایز سعدی از دیگر غزلسرایان را در طنین و ترنمی میداند که در اشعار و بهخصوص غزلیات وی وجود دارد. به تعبیر وی، «موزونی و خوش آهنگی» کلام در غزلیات سعدی به سادگی قابل توصیف نیست و آن را به یک منحنی یا دایره تشبیه میکند که در آن پیوستگی واژگان با هیچ زاویهای شکست برنمیدارد.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/03/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غزلیات سعدی
به نشود
جز به بویِ یار . . .
من چنان عاشق رویت که ز خود بی خبرم *** "تو" چنان فتنه خویشی که ز ما بی خبری
به چه ماننده کنم در همه آفاق "تو" را *** کان چه در وهم من آید "تو" از آن خوبتری
برقع از پیش چنین روی نشاید برداشت *** که به هر گوشه چشمی دل خلقی ببری
دیده ای را که به دیدار "تو" دل می نرود *** هیچ علت نتوان گفت بجز بی بصری
گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم *** نتوانم که به هر جا بروم در نظری
به فلک می رود آه سحر از سینه ما *** "تو" همی برنکنی دیده ز خواب سحری
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست *** تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری
هر چه در وصف "تو" گویند به نیکویی هست *** عیبت آنست که هر روز به طبعی دگری
گر "تو" از پرده برون آیی و رخ بنمایی *** پرده بر کار همه پرده نشینان بدری
عذر سعدی ننهد هر که "تو" را نشناسد *** حال دیوانه نداند که ندیدست پری
تقدیم به "تو" : با تو از ابراهیم حامدی!
با تو انگار تو بهشتم ...با تو پر سعادتم من...دیگه از مرگ نمیترسم....عاشق شهامتم من...
اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم / صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
ﮔﺮ ﺑﺰﻧﻨﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﯿﻎ، ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﯽﺩﺭﯾﻎ * ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭ ﯾﮏ ﻧﻈﺮ، ﺻﺪ ﭼﻮ ﻣﻨﺶ ﺧﻮﻧﺒﻬﺎﺳﺖ
.
عاشق آن است که بی خویشتن از ذوق سماع/.../ زیر شمشیر غمش رقص کنان می آید
.
...
اندرون با تو چنان انس گرفتست مرا/..../ که ملولم ز همه خلق جهان می آید
شیرین سخن ادب پارسی , سعدی بزرگ میگوید:
الا ای که بر خاک ما بگذری
به جان عزیزان که یادآوری
که گر خاک شد سعدی، او را چه غم؟
که در زندگی خاک بودهست هم
به بیچارگی تن فرا خاک داد
وگر گرد عالم برآمد چو باد
بسی برنیاید که خاکش خورد
دگر باره بادش به عالم برد
مگر تا گلستان معنی شکفت
بر او هیچ بلبل چنین خوش نگفت
عجب گر بمیرد چنین بلبلی
که بر استخوانش نروید گلی
( بوستان - باب چهارم در تواضع- حکایت ذوالنون مصری)
من دگر شعر نخواهم بنویسم ، که مگس
زحمتم می دهد ، از بس که سخن شیرین است !! :D
( سعدی )
..................
سالروز بزرگداشت سعدی شیرین سخن بر دوستان خوب کتابناکی مبارک باد ...
هر چند که:"لا نبی بعدی"
اوصاف و قصیده و غزل را
فردوسی و انوری و سعدی
تذکره الشعرا
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
سالروز بزرگداشت سعدی بر تمام فارسی زبانان در سراسر جهان گرامی باد .
حاصل عمر آن ،،دم،، است باقی ایام رفت.
سالروز مرد حکمت و اخلاق بر همه ی ایرانیان مبارک باد.