رسته‌ها
قرآن کریم
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده می‌شود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلی‌اند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظت‌شده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
417
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/02/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن کریم

تعداد دیدگاه‌ها:
759
عدم مالکیت برده. قرآن کریم درضمن مثال به عدم مالکیت برده اشاره کرده است
«ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لایقدر علی شیء و من رزقناه منا رزقاً حسنا فهو ینفق منه سراً و جهراً هل یستوون الحمدلله بل اکثر هم لایعلمون» (نحل ۷۵) «خداوند مثلی می زند بین برده ای مملوک که قدرت بر هیچ کاری ندارد و بین کسی که ازسوی خویش به او روزی نیکویی بخشیده ایم و او از همان پنهان و آشکار می بخشد، آیا این دو برابرند؟ سپاس خداوند را، آری بیشترینشان درنمی یابند.»
مجازات فحشا در کنیز نصف حره است
«فاذا احصن فان اتین بفاحشه فعلیهن نصف ما علی المحصنات من العذاب» (نساء ۲۵) «آن گاه چون (کنیزان) ازدواج کردند، اگر مرتکب ناشایست (زنا) شدند، مجازات آنان به اندازة نصف مجازاتی است که بر زنان آزاد مقرر است.» آقا یکی به من جواب بده اگه اینا باهم برابراند چرا کنیز نصف زن آزاد قصاص داره. یعنی به عبارتی میشه یک چهارم مرد آزاد :))
من از کتب حدیث برای شما مثال نمیارم تا باز نگید اینا همش تحریفه و کار کار اسرائیل و امریکاست و دست ملکه الیزابت تو قضیه پیداست. اونجا خیلی فاجعه است این قوانین و مقررات بردگی مو برتن آدم سیخ میشه. از قرآن براتون مثال آوردم که حرف و حدیثی نباشه توش
در قصاص تساوی در حریت و رقیت لازم است
«یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر و العبد بالعبد» (بقره ۱۷۸) «ای مؤمنان بر شما در مورد کشتگان قصاص مقرر گردیده است که آزاد در مقابل آزاد و برده در مقابل برده (قصاص شود)» آزاد به واسطة قتل برده قابل قصاص نیست
استمتاع جنسی از کنیزان همانند همسران برای مالک مجاز است
«فان خفتم الاتعدلوا فواحده اوماملکت ایمانکم» (نساء ۳) «و اگر می ترسید که مبادا (با چهار زن) عادلانه رفتار نکنید، فقط به یک تن یا کنیز اکتفا کنید» «و الذینهم لفروجهم حافظون الاعلی ازواجهم اوما ملکت ایمانکم فانهم غیرملومین فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون» (مؤمنون ۷ ـ ۵، معارج ۳۱ ـ ۲۹) «(مؤمنان) کسانی (هستند) که پاکدامنی می ورزند مگر درمورد زنانشان یا کنیزانشان که در این صورت نکوهیده نیستند، پس هرکس که از این فراتر رود، اینانند که تجاوزکارند.»
جواز استمتاع مالک از کنیز شوهردارش بعد از استبراء
«و المحصنات من النساء الاماملکت ایمانکم» (نساء ۲۴) «(استمتاع از) زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر کنیزتان.»
والا ما این مدل مستخدم(به قول دوستان) ندیده بودیم که بشه باهاش رابطه جنسی هم داشت حتی اگر شوهر دار باشه البته تو سریال های فارسی وان و جم میشه دید. :))
[quote='artificial_harm']برخی از مسلمانان اجازه غنیمت گرفتن زنان شوهردار و نکاح با آنها که در قرآن آمده است را اینگونه توجیه می کنند که:
از نظر اسلام مرد کافر به زنش حرام است و عقد آنها از نظر اسلام باطل است. درنتیجه می شود زنان شوهردار را در جنگ با کفار به غنیمت گرفت!
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُم
و نکاح زنان شوهردار نیز (براى شما حرام شد) مگر آن زنانى که (در جنگهاى با کفّار، به حکم خدا) متصرّف شده‏اید. این حکم خدا بر شماست، و هر زنى غیر آنچه ذکر شد شما را حلال است که به مال خود به طریق زناشویى بگیرید نه آنکه زنا کنید.
[/quote]
ملکت ایمانکم به معنای ملکی هست که بدیشان پیمان بسته اید. "در جنگ متصرف شده اید" در هیچ کلمه ای از آیه مد نظر نیست. در باب نشوز در ذیل همین کتاب گفتگوی مفصلی صورت گرفت و عرض شد که نشوز به معنای بلندی ست و ناشزه به زنی می گویند که اصطلاحاً زیر سرش بلند شده است و فحشای جنسی مرتکب می شود. ترجمه نشوز به نافرمانی محال عقلی است و ممکن نیست که دو نفر از هم نافرمانی نکنند. یکی مطیع است و دیگری مطاع.
برخی از مسلمانان اجازه غنیمت گرفتن زنان شوهردار و نکاح با آنها که در قرآن آمده است را اینگونه توجیه می کنند که:
از نظر اسلام مرد کافر به زنش حرام است و عقد آنها از نظر اسلام باطل است. درنتیجه می شود زنان شوهردار را در جنگ با کفار به غنیمت گرفت!
صرف نظر از محکومیت تعرض به غیر نظامیان در جنگها و محکومیت به غنیمت گرفتن انسان ها به عنوای یک کالا
فرض کنید دشمنان شما چنین اعتقادی داشته باشند و پس از حمله به شهرتان ، مادر یا خواهر و یا دختر شما را بنا به اعتقادات خودشان به غنیمت بگیرند ویا زن شما را بر شما حرام بدانند و او را دزدیده و به نکاح خود در آوردند !
حالا این توجیه از نظر شما درست است ؟
آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند!
سوره نساء آیه 24
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُم
و نکاح زنان شوهردار نیز (براى شما حرام شد) مگر آن زنانى که (در جنگهاى با کفّار، به حکم خدا) متصرّف شده‏اید. این حکم خدا بر شماست، و هر زنى غیر آنچه ذکر شد شما را حلال است که به مال خود به طریق زناشویى بگیرید نه آنکه زنا کنید.
خوب الان این استدلال غلطه؟ یا اینکه درسته و مشکلی نداره و دقیقا همینطوریه؟
دیدگاه شما به این علت حذف گردید.
سایت کتابناک قوانینی را پیش از عضویت برای مطالعه و اعلام موافقت بر تعهد بر التزام و پایبندی به قوانین درج کرده است که از جمله شرایط عضویت ، عدم توهین به مقدسات و قوانین جمهوری اسلامی است. به شما توصیه می کنم قوانین و شرایط عضویت را یک بار دیگر مطالعه کنید
عقیده یا بی عقیده بودن شما به کتابناک ربطی ندارد ، اما زیر پا گذاشتن قوانین و شرایط عضویت را از سوی شما نمی پذیرد. هر دیدگاهی مبتنی بر توهین به باور و عقاید نویسنده یا کاربران مشمول حذف می گردد. اگر نمی توانید این اصول را رعایت کنید، لطفا از درج دیدگاه خودداری فرمایید.
شرط اول ورود در مباحث این است که با ادبیات مناسب به دور از توهین و تمسخر و تحقیر در گفتگوها شرکت کنید.

[edit=simin]1393/04/04[/edit]
5- قُلْ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» [انعام:164]؛ (ای پیغمبر! به کسانی که تو را همچون خود به شرک‏ورزی می‏خوانند) بگو: آیا (سزاواراست) پروردگاری جز خدا بطلبم (و معبودی جز او را پرستش بکنم) و حال آنکه خدا پروردگار هر چیزى است؟
6- «أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ الله وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ الله» [آل‎عمران:64]؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او نکنیم، و برخى از ما برخى دیگر را به جاى خداوند یگانه، به خدایى نپذیرد. شایسته نیست که انسان غیر از خدا را به عنوان دوست و سرپرست و ولی گرفته و به آن مانند خدا محبت نماید «قُلْ أَغَیْرَ اللهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ» [انعام:14] بگو: آیا غیر از خدا را معبود و یاور خود بگیرم؟ درصورتی که آفرینندۀ آسمانها و زمین است.
7- قرآن کریم در بعضی جاها کفر به طاغوت را قبل از ایمان به الله ذکر می‎کند: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا» [بقره:256]؛ بنابر این کسی که از طاغوت (شیطان و بت‎ها و معبودهای پوشالی و هرموجودی که برعقل بشورد و آن را از حق منصرف کند) نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم ترین دستاویز در آویخته است (و او را از سقوط و هلاکت می‎رهاند و) اصلاً گسستن ندارد.
8- رسول الله صلی اللّه علیه وسلم می‎فرماید: «من قال لا إله إلا الله وکفر بما یعبد من دون الله حرم ماله وحسابه علی الله»؛ کسی که بگوید «لاإله إلا الله» و به آنچه غیر از خدا است کفر ورزد، مال و خونش حرام و حسابش با خداست. [رواه مسلم] پیامبراکرم صلی اللّه علیه وسلم تنها اقرار به کلمه توحید را باعث محفوظ بودن خون و مال نمی‏داند بلکه تمامی آنچه را که غیر از خدا پرستش می شوند را باید تکفیرکرد.
9- أَنِ اعْبُدُواْ اللهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» [نحل:36] که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید. اما طاغوت چیست؟طاغوت کلمه ایست از مشتقات طغیان به معنی از اندازه تجاوز کرده. اما عبارات گذشتگان در چگونگی معنایش متفاوت است. عمر می گوید : «طاغوت همان شیطان است». جابر می گوید : «که طاغوت‏ها افراد پستی هستند که بر آنها شیطان وارد می‎شود» و امام مالک گفته: «هر چیزی که به غیر از خدا بندگی شود طاغوت است».این سخنان مثال‏هایی هستند که طاغوت را یاد آوری کرده ولی تمام معنی‏اش راشامل نمی‏شود و امام ابن قیم جوزی طاغوت را چنین توضیح می دهد: «طاغوت عبارت است از هربنده‎ای که از حدودش تجاوز کرده و معبود و یا متبوع و یا مطاع شناخته شود».
1- آیۀ 157سوره اعراف "همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی می‏کنند پیامبری که . . . و ناپاکیها را تحریم می کند و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می‏دارد" (‌آیا این نفی و مذمت برده داری نیست )
2- یوسف 39 : یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
ای هم بند زندانی من : آیا ارباب های مختلف و متعدد بهترند یا خدای واحد مقتدر ( آیا اینها مذمت برده داری نیست ؟ )
3- پیامبر صلی اللّه علیه وسلم دعوتنامه‏ای را که برای کسری و قیصر و دیگر پادشاهان و امرا فرستاده بود به این آیه ختم کرد: «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ الله وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ الله فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ». [آل‏عمران:64] اى اهل کتاب! بیایید به سوی سخن دادگرانه‏ای که میان ما و شما مشترک است (و همه آن را بر زبان می‏رانیم، بیایید بدان عمل کنیم، و آن این) که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او نکنیم، و برخى از ما برخى دیگر را به جاى خداوند یگانه، به خدایى نپذیرد. پس هرگاه (از این دعوت) سربرتافتند، بگویید: گواه باشید که ما منقاد (اوامر و نواهی خدا) هستیم.
4- هنگامی که رستم فرخزاد فرمانده لشکریان فارس از ربعی بن عامر ، در جنگ قادسیه پرسید: شما چکاره‏اید و خواسته و هدف شما چیست؟ چنین جواب داد: «نحن قوم بعثنا لنخرج الناس من عباده العباد إلی عباده الله وحده ومن ضیق الدنیا إلی سعتها و من جور الأدیان إلی عدل الإسلام) ما قومی هستیم که خداوند ما را از عبادت و بردگی بندگان به عبادت خداوند یکتا ، از تنگی دنیا به سوی گشایش آن، و از جور و ستم ادیان به سوی عدالت اسلام مبعوث ساخته است.
[quote='siawash110']نقل قول از مهدی63:توقع داشتم دوستان قران پژوه به سوال فوق العاد ساده ی من یه جواب ساده بدن نه سفسطه و آدرس غلط دادنچرا اسلام شراب خوردن رو ممنوع کرد ولی برده داری رو ممنوع نکردنخوردن و ممنوع کردن گوشت خوک مهمتر بود یا حفظ کرامت و آزادی انسانها و لغو برده داری یا حداقل مذمت این کاریک آیه فقط یک آیه در قرآن نشون بدید که برده داری رو مذموم شمرده باشهشما متاسفانه به چیزی به عنوان کرامت انسانی اعتقاد ندارید
بیشتر آیات قران در نفی بردگی و بندگی است
قولو لا اله الا الله تفلحوا
[/quote]
ممنون از پاسخ های عالی و کامل شما
فقط من یک نکته ای در مورد منع برده داری در اسلام یادم اومد که شاید بد نباشه، اینکه برای کفاره در قران داریم که:
خدا شما را به خاطر سوگندهای لغو و بی هدفتان مجازات نمی کند، ولی به سبب [شکستنِ] سوگندهایی که به طور جدّی و با قصد و اراده خورده اید، مؤاخذه می کند؛ پس کفّاره [شکستن] این گونه سوگندها، طعام دادن به ده نفر مسکین از غذاهای متوسطی است که به خانواده خود می خورانید، یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر، یا آزاد کردن یک برده. و کسی که هیچ یک [از این کفّاراتِ سه گانه] را نیابد کفّاره اش سه روزْ روزه است. این است کفّاره سوگندهایتان زمانی که سوگند خوردید [و آن را شکستید]. لازم است سوگندهای خود را حفظ کنید. این گونه خدا آیاتش را برای شما بیان می کند تا سپاس گزارید.
سوره مائده: ۵
حتما برده داری مورد رضایت خداوند نیست که برای شکستن سوگندها باید یک برده ازاد کرد تا دوباره خداوند به واسطه ی این نیکی در حق یک بنده اش سوگند ما را بپذیرد
اين هم آيه اي كه دوست خوبمان گفتند در قرآن وجود ندارد ولي با كمال تعجب وجود داشت !‌!‌!‌ :
بسم اللّه الرحمن الرحیم
لا اقسم بهذا البلد (1) و انت حل بهذا البلد (2) و والد و ما ولد (3) لقد خلقنا الانسن فی کبد (4) ایحسب ان لن یقدر علیه احد5 یقول اهلکت مالا لبدا (6) ایحسب ان لم یره احد (7) الم نجعل له عینین (8) و لسانا و شفتین (9) و هدیناه النجدین (10) فلا اقتحم العقبه (11) و ما ادرئک ما العقبه (12) فک رقبه (13)
به نام خدای رحمان و رحیم
گو اینکه حاجت به سوگند نیست ولی به این شهر (مکه ) سوگند می خورم (1).
شهری که تو در آن ساکن هستی (2).
و سوگند به آن پدری که این شهر را بنا نهاد و فرزندی که پدید آورد (3).
که ما انسان را در رنج آفریده ایم (4).
آیا گمان می کند احدی بر او قدرت ندارد؟ (5).
نتیجه این انکار ، معادلش این شد که وقتی اندک مالی بسیاری را از دست دادم (6).
آیا پنداشته که احدی او (و انفاق او) را نمی بیند (7).
آیا برای او دو چشم قرار ندادیم ؟ (8).
و یک زبان و دو لب ؟ (9).
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم (10).
پس چرا به مجاهده و کارهای دشوار اقدام نکرد؟ (11).
و تو چه می دانی که منظور از کار دشوار چیست ؟ (12).
آزاد کردن برده (13).
کسانی که با زبان عرب و طنین اصوات و الحان آن آشنایی دارند به خوبی می دانند وقتی که یک نفر عرب این آیات را می شنود چگونه مو بر اندام او سیخ می شود این آیات کوتاه که چون شلاق به سر و روی روح و اندیشه آدمی می خورد و او را از خود بیخود می کند یکی یکی فرو می آید برای ضربت آخر ! یعنی ابتدا می گوید ما انسان را چنان آفریدیم و او چنین است و و و و و ناگهان در انتها برای رهایی از اینهمه فشار روحی می گوید راهش آزاد کردن بنده و برده است که این آزادی در معنای ظاهری رهایی جسم یک انسان از بردگی دیگری و در معنای وسیع تر باطنی : رهایی روح و اندیشه او از هر گونه استعمار و استثماری است . . . که اين مهم : وظیفه نویسندگان و هنرمندان و رهبران خداپرست سیاسی در هر كشور است . . .
مردی بادیه نشین به رسول خدا(ص) عرض کرد: عملی را به من تعلیم ده که مرا به بهشت ببرد. رسول خدا(ص) فرمود: «أعَتِقِ النَّسمةَ و فُکَّ الرقبةَ» آن مرد گفت: آیا «عتق نسمه و فکّ رقبه» هر دو، به یک معنا (آزاد کردن برده) نیست؟ فرمود: نه; «عتق رقبه» آن است که به تنهایی برده را آزاد کنی و «فکّ رقبه» آن است که در آزادیِ برده ای کمک کنی».
نقل قول : بیشتر آیات قران در نفی بردگی و بندگی است
در تایید صحبت دوستمون سياوش باید اضافه کنم که در دنیایی کنونی وقتی کسی مستخدم دولت میشه تمام وقت و آزادیشو به دولت می فروشه و در قبالش مزد می گیره . حال سوال اینجاست که اگر کسی مدتی طولانی رو در خدمت دولت بوده و در این مدت از کسب مهارتهای بیشتر دور مانده باشد ( مانند اکثر مستخدمین دولتی در ایران ) و یك دفعه دولت به او بگوید از امروز تو آزادی و می توانی در بازار آزاد کسب درآمد کنی و دیگر ما به خدمت تو نیاز نداریم چه اتفاقی می افتد ؟ قطعا زندگی این فرد دچار آسیب شده و متلاشی می شود اما اگر در دوران خدمت او مهارتهایی به او آموزش داده شده باشد که با این مهارتها در بازار بیرون بتواند براحتی به ادامه زندگی خود بپردازد برای آزادیش از استخدام دولت هیچ اشکالی نیست . برده ها در دوران قبل از اسلام افرادی بودند که به لحاظ موقیت اجتماعی مثل نداشتن اصل و نسب و یا نداشتن قبیله و قومی از طرف دیگر افراد به استخدام در می آمدند که البته در قبل از اسلام با آنها بد رفتاری هم می شد ولي بعد از اسلام این مستخدمین نمی توانستند با آزادی به زندگی خود ادامه دهند و لازم بود مهارتهای آزاد زندگی کردن و خو دباوری در آنها تقویت شود و بعد آزاد شوند در نتیجه اسلام برده داری را به یکبار ممنوع نکرد البته نه برای حمایت از برده داران بلکه برای حمایت از خوده برده ها و در ادامه دستورراتی برای درست رفتار کردن با آنها و تلاش برای آزادی آنها نیز صادر کرد .
قرآن کریم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک