تاریخ آذربایجان
نویسنده:
ا. آ. افشار
امتیاز دهید
از پیدایش اجتماع انسان های اولیه تا جنبش های کارگری اوایل قرن بیستم
آنچه در این کتاب میخوانیم:
عنوان
فصل اول: اجتماع انسان های اولیه در آذربایجان
فصل دوم: طوایف و قبایل در آذربایجان
فصل سوم: پیدایش مناسب فئودالی و مبارزه علیه اشغالگران ساسانی
فصل چهارم: مبارزات آزادی بخش توده های مردم علیه حکومت خلفای عرب در آذربایجان
فصل پنجم: آذربایجان از قرن هشتم تا نیمه دوم قرن نهم
فصل ششم: آذربایجان تحت اشغال مغولها، دولتهای فئودال در قرن 15
فصل هفتم: آذربایجان در قرن پانزده
فصل هشتم: آذربایجان در اوایل قرن شانزدهم، مبارزه علیه اشغالگران ترکیه و ایران
فصل نهم: آذربایجان در نیمه اول قرن 18
فصل دهم: خانخانی آذربایجان در نیمه دوم قرن هیجدهم - اوضاع افتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور
فصل یازدهم: پیوستن آذربایجان به روسیه
فصل دوازدهم: آذربایجان در سالهای 30 تا 50 قرن نوزدهم
فصل سیزدهم: فرهنگ آذربایجان در نیمه اول قرن نوزدهم
فصل چهاردهم: اصلاحات سالهای 60 تا 70 در آذربایجان در رفرم های دهقانی آذربایجان در دوره های بعدی
فصل پانزدهم: تکامل صنعت در نیمه دوم قرن نوزده در آذربایجان، سرمایه داران و کارگران، آغاز جنبش های کارگری
فصل شانزدهم: فرهنگ آذربایجان در نیمه دوم قرن 19
بیشتر
آنچه در این کتاب میخوانیم:
عنوان
فصل اول: اجتماع انسان های اولیه در آذربایجان
فصل دوم: طوایف و قبایل در آذربایجان
فصل سوم: پیدایش مناسب فئودالی و مبارزه علیه اشغالگران ساسانی
فصل چهارم: مبارزات آزادی بخش توده های مردم علیه حکومت خلفای عرب در آذربایجان
فصل پنجم: آذربایجان از قرن هشتم تا نیمه دوم قرن نهم
فصل ششم: آذربایجان تحت اشغال مغولها، دولتهای فئودال در قرن 15
فصل هفتم: آذربایجان در قرن پانزده
فصل هشتم: آذربایجان در اوایل قرن شانزدهم، مبارزه علیه اشغالگران ترکیه و ایران
فصل نهم: آذربایجان در نیمه اول قرن 18
فصل دهم: خانخانی آذربایجان در نیمه دوم قرن هیجدهم - اوضاع افتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور
فصل یازدهم: پیوستن آذربایجان به روسیه
فصل دوازدهم: آذربایجان در سالهای 30 تا 50 قرن نوزدهم
فصل سیزدهم: فرهنگ آذربایجان در نیمه اول قرن نوزدهم
فصل چهاردهم: اصلاحات سالهای 60 تا 70 در آذربایجان در رفرم های دهقانی آذربایجان در دوره های بعدی
فصل پانزدهم: تکامل صنعت در نیمه دوم قرن نوزده در آذربایجان، سرمایه داران و کارگران، آغاز جنبش های کارگری
فصل شانزدهم: فرهنگ آذربایجان در نیمه دوم قرن 19
آپلود شده توسط:
شازده
1399/03/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ آذربایجان
من در مورد مسلمین داعش صحبت نکردم در مورد چند میلیون ایغور صحبت کردم که شما آنان را یا کافر یا تروریست خطاب کردید . عرض کردم در بین آنان افکار گوناگون مختلفی وجود دارد
سخن های شما عجیب است من قانع نشدم چون استدلال شما تناقض داشت الان هم مسلمین فلسطین را به دو دوسته خوب و بد تقسیم می کنید که کرانه باختری بد و غزه خوب است انگار نه انگار که مجسمه صدام شهید !! در حکومت تحت امر حماس نصب شده است علت این خودفریبی شما را درک نمیکنم تکرار می کنم تکلیف خویش را با خود مشخص کنید فرق خاصی بین ایغورها و چچنی ها و فلسطینی ها نیست، فلسطینی ها اگر موفق شوند یا حکومت سکولار شکل می دهند یا حکومت مذهبی بر ضد جمهوری اسلامی و از این دو حالت خارج نیست.
تبریک و درود به شما برای دریافت مدال برنز ژیمناستیک، عجیب است که تاکنون آنرا به رهبر انقلاب اسلامی یا هیئت علی اصغر محله خویش تقدیم نکرده اید و نزد خویش نگه داشته اید، البته بدانید در کشورهایی که پادشاه مشروطه دارند از آنجا که فرامین شاه و ملت یکی است درواقع هر گونه پیشکش به اسم شاه درواقع برای ملت است و صرفا این امور گفته های تشریفاتی و فرهنگی است.
چرا راه جوانی را ادامه نمی دهید؟ گاهی بهتر است بجای قرآن خواندن، از عمر و علی یاد کردن کمی آفتاب بگیرید و در کنار خانواده محترم شاد باشید و به ایران فکر کنید آن هنگام حب شی نخواهید داشت
با این حال باید از شما نخست پوزش بخواهم اگر ناخواسته باعث رنجش شما شدم و دوم از شما سپاس سپاسگزاری کنم علارغم تناقض های موجود در نظر شما در بخش تفاوت قایل شدن و سکوت و حمایت شما در مورد مسلمین ایغور و فلسطین به یک نکته اعتراف کردید اینکه یک مسلمان نمی تواند سکولار ( یا کافر اندیش به قول شما ) باشد از این رو واژگانی مانند ملی - مذهبی یا مسلمانان سکولار نمی تواند معنی داشته باشد و یک مسلمان اگر به جدایی دین از سیاست عمل کند و قوانین حقوقی و قضایی و مدنی کشور را جدا از قوانین 1400 سال پیش بخواهد نمی تواند یک مسلمان باشد و با این تعریف سکولار کافر اندیش می شود به گفته های خمینی در مورد اقتصاد، سیاست، حقوق بشر، دانشگاه و... رسید
از این رو اسلام را به شخصه دشمن ترفی و ایران می دانم. حمایت شما از اسلام و قرآن را وحی ملزم دانستن در قرن 21 ام عجیب و باور نکردنی است
اندکی صبر سحر نزدیک است ، ایران همچون ققنوس بارها از گور خود برخواسته و شاهنامه آخرش خوش است
فاتحه نمی خوانیم ما عمل می کنیم بزودی فریاد آزادی خواهی ملت ایران را در خیابان ها اینبار رسا تر و بلند تر خواهید شنید
دخترکی 13 ساله که با داس سربریده شده رو فاسد می خوانید؟ باعث تاسف است. اسلام همین است دختر بچه ای که توسط یک پدوفیل فریب می خورد را فاسد می دانند. پدوفیلی اسلامی را می شود در رساله پیشوای رژیم محبوب شما خمینی دید آیا تفخیذ در رساله رهبر جمهوری اسلامی نیست؟ آمار ازدواج های امام و پیغمبرتان نیز موجود است و می دانیم سن ازدواج بعد از فتنه 57 به چه رقمی کاهش یافت.
رفتار شاهزاده نیز یک رفتار عادی در یک خانواده معمولی امروزی بود الان هم قرن 21 ام است من و شما هیچ یک سبک زندگی پدربزرگمان را نداریم و وی صرفا یک شاهزاده در سیستم مشروطه است
شما متاسفانه یک نفرت کور دارید و این نفرت چشم شما را کور کرده است و حب بی دلیلی به اسلام دارید
عجب!!! بشار اسد می داند تنها راه ساخت زیرساخت های مجدد سوریه غرب است و از شروط آنان خروج جمهوری اسلامی و سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ( ایران؟ ) است و روسیه نیز خواهان خروج ایران است از بمباران های بدون پاسخ اسراییل به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آگاهی دارید؟! بعد از این هزینه سرسام آور جنگی در سوریه الان خطر دفع شده عجبا!! بشار اسد جزء کفار یا تروریست ها برای شما طبقه بندی نمی شود ؟ که هیئت مدافعین اسد راه انداختید؟
تکرار می کنم من مسلمان نیستم ولی ایرانی هستم و راضی نیستم ثروت ملت ایران خرج فرقه گرایی شود امثال من به این بذل و بخش رای نداده اند
جوک زیبایی نیست جناب..
جمهوری اسلامی ملی گرایی ایرانی را در معرض خطر قرار داده است و در این دوره حتی در مرزهای درون ایران عده ای سخنان تجزیه طلبانه ای می زنند که تا به حال در ایران شنیده نشده بود جمهوری اسلامی مناطق ایرانشهری را رها کرده و هیچ نفوذی در کشورهای ایرانشهر ندارد و شما می گید مرزهای ایران به مدیترانه رسیده؟ به خاطر پول های هنگفتی که جمهوری اسلامی از جیب ملت خرج حزب الله می کند؟ لبان یک کشور کوچک است که فایده ای با آن کسر بودجه شدیدش برای ایران ندارد و این کشور کوچک سه بخش مسیحی و شیعی و سنی دارد که شیعیان در بخش از آن کشور کوچک هستند البته به لطف پول های جمهوری اسلامی دیگر فقیر نشین نیستند به هر حال برای جمهوری اسلامی خوزستان و خرمشهر فقط نفتش ارزش دارد و حزب الله لبنان مهم تر است.
خدا حب شیء را از شما دور کند
همانطور که پیشتر گفتم رژیم اسلامی کلا تاریخ ایران را در روایتی مذهبی در تورات خلاصه کرده به قصد ایران ستیزی و یهودستیزی انگار در تاریخ ایران هیچ نکته دیگری وجود ندارد
بیشتر مخالفین ( نه همه ) تروریستهای اسلامی و کمونیستی مانند مجاهدین خلق و گلسرخی بودند جالب هست اسلام گرایانی که برای یک برگ روزنامه اعدام نوجوانان در دادگاه های چند دقیقه ای داشتند برای گلسرخی امروز مرثیه می سرایند و وی را قابل احترام می دانند.
کشور را نابود کردند و اینک طلبکار هستند و با مرتجعین فعلی همدست
کشور روسیه امروزه درآمد و ثروت افسانه ای از صادرات گاز به اروپا دارد و از آن برای یک اهرم سیاسی نیز استفاده می کنند آنزمان ایران قصد داشت به چنین جایگاهی برسد که از دید همین دوستان کمونیست و اسلامی استعمار بود ولی الان اداعا می کنند استخراج منابع از دریای مازندان هزینه بر هست و یا خط ساحلی کم هست و روسیه ما رو استعمار نکرده است و این حرف ها و باید عرض کنم در بخش عمیق دریای مازندران منابع زیاد انرژی موجود است و حتی خط ساحلی ایران با دریای مازندان در شرایط کنونی نیز کم نیست و سودآوری آن از بهای استخراج آن بسیار بیشتر است البته اگر یک رژیم ملی سرکار باشد
لطفا آمار از امثال محسن سازگارا و بقیه اعضا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ندهید هژمونی شوروی و روسیه در دوران پهلوی شکسته شد و حتی تلاش برای کشیرانی شروع شد امروزه مشخصا جمهوری اسلامی برای راضی نگه داشتن روسیه فرض میکند اصلا دریای مازندران وجود ندارد.
خجالت آور هست
سعی می کنند چون سوئد دموکراتیک جلوه دهند و ساده سازی و عادی سازی کنند اول اینکه در مورد کشور ایران صحبت میکردم نه این شما مغلطه کنید بفرمایید فلان کشور هم چون انجام می دهد کار خوبی است و دوم بحث این هست قوانین تبلیغی جمهوری اسلامی باعث شدت این اعمال می شود و سوم در آن کشور اشد مجازات 21 سال زندان است و در ایران اشد مجازات تازیانه کنار دار و اعدام در ملاءعام با جرثقیل است قیاس شما از اساس نادرست است و این نادرستی اظهر من الشمس بود
منوچهر بختیاری را بی خیال شویم؟ و بگویم خوب حالا یکی مرد بی خیال؟ شرمنده من چنین خیانتی نمیکنم ضمنا حکم اعدام ازهاری هم بطور غیابی در دادگاه انقلاب صادر شده و لازم الاجرا است وی چون فرار کرد رژیم محبوب شما موفق به اعدامش نشد این را عرض میکنم تا بدانی چنین شخصی طبق تعریف نظام محبوب شما یک مجرم است البته از نظر من همانطور که پیشتر عرض کردم قبول واقعیات برای وی سخت است و رویاپردازی می کند که جمهوری اسلامی یک رژیم ملی و مردم گرا است
یک چیزی رو در رابطه با دریای خزر باید بگم، دریای خزر عمقش در همه جا یکسان نیست، قسمت پرعمق آن در سمت ایران واقع شده است، برای همین لوله کشی در آن، بسیار بسیار کاری سختی برای کشوری مثل ایران است تا بتواند از آن نفت استخراج کند. ولی اینکه ایران حق استخراج ندارد، دروغ است.
بنده نگفتم ایران زیر بارش رفته است، در درصدبندی واپسین دو کشور ترکمنستان و ایران بهره خویش را از دریای مازندران را نپذیرفتند، تنها درصدهایی که بخش شد را گفتم. همچنین شکوه میرزادگی، بهترین دوست عاطفه گرگین، همسر خسرو گلسرخی که همدست با آن بود، میگوید گلسرخی و دیگران به آنچه که به آنان نسبت دادند، خستو شدند:
یوتیوب: گفتگوی صدای آمریکا با شکوه میرزادگی
بویژه از 30:00 تا 29:40 را ببینید. همچنین گلسرخی در دادگاه زیر شاخچهای که به آن بستهاند نمیزند زیرا میداند خودش چه کرده است و سخنان بیجا دربارهی مارکسیگری و اسلامگرایی میزند.
سخنان شما در توجیه جنایت پوریم هم نامعقول است. بنده نمی توانم صحت این رویداد تاریخی را تایید یا تکذیب کنم.
نقل قول از ctr2006:خشایارشا شاه ایران بود و باید از همه ایرانیان صرفه نظر از دین و قومیت آنها دفاع کند و یهودیان بخشی از شهروندان بودند
حتی قرائت من در آوردی شما از یک رویداد مورد اختلاف! جالب است این حرف را کسی می زند که واقعه بنی قریظه را علی رغم اختلاف با متن قرآن و یهودی زاده بودن راوی آن (ابن اسحاق) و مخالفت با روایت ابن اسحاق حتی در زمان حیات خود او توسط علمای مسلمان (گمان می کنم ابوحنیفه-مطمئن نیستم) بدون بررسی و تحقیق صحیح می داند. [/quote]
درود.
آن فرد انس بن مالک، امام مدینه بود که سر این جریان با ابن اسحاق به شدت مخالفت می ورزید که دروغگو و گمراه است و می رود از یهودیانی روایت می کند که با ما مخالفت دارند. جدا از آن که علمای دیگر هم بودند که مخالفت می ورزیدند که چرا ابن اسحاق می رود از کسانی روایت می نویسد که بدخواهی را وارد گفتار خود می کنند. که البته مخالفت مالک با ابن اسحاق به همین روایت بنی قریظه برمی گردد.
و بگذریم از این که اسناد پس از ابن اسحاق نیز از او روایت کردند و پُر از دوگانگی و ناسازگاری است. حتی این اسناد حکم را برای پیامبر روایت نکرده اند و گفته اند حکم را به مرد کهنسالی به نام سعد بن معاذ سپردند که زمانی در میان خود یهودیان بوده و با ایشان دوست بوده است، به هوای این که از برای دوستی اش با ایشان، آنها را ببخشد.
یهودیان برپایه قرآن بیشترین کینه و ستیز را داشتند (مائده/82). اما با این حال، نسبت به اسیرهای بنی قینقاع و بنی نظیر گذشت پیشه کرد. و نیز نسبت به یهودیان جنگ خیبر. در فتح مکه، که سال های سال با او جنگیدند و در فشارش گذاشتند، به مردم اسیرشده گفت اذهبوا انتم الطلقاء بروید که شما آزادید. وحشی قاتل عموی اش، حمزه را بخشید، و نیز ابوسفیان را با آن همه دشمنی. اسیران جنگ بنی المصطلق را آزاد کرد. و نیز اسیران جنگ بدر و و و و
آیا اینها در تاریخ دوگانگی نیست؟ از اصول تاریخ پژوهی این است که نباید به روایت هایی که دوگانگی فراوانی داشته باشند، متکی شد. آن هم روایتی که در زمانِ خودِ روای اش این همه مخالف داشته است.
روایت استر نیز حال چندان خوبی ندارد. این هم از بزرگ ترین دروغ های تاریخ است. پیش تر در این باره نوشتاری نوشته بودم و برایتان فرستادم. اگر خوانده باشید، از این نسک 8 برگه ای، 16 تا دوگانگی در آورده بودم. و برخی از رویدادهایش را با رخدادها و اساطیر خاورمیانه سنجیده بودم.
و یهودیان بخشی از شهروندان شاهنشاهی ایران بوده اند؟ البته که نبوده اند. حتی در اقلیت هم نبوده اند. زیرا اگر چنین بود باید در سنگ نگاره های پارسه، از قوم ایشان نیز نگاره ای می ساختند. در واقع، نویسندگان جاعل یهود، کشتار نسک استر را از روی ماگوفونی (مغ کشی) جعل کرده اند. وگرنه خشایارشا این اندازه بی عرضه و بزدل نبوده است که چنین دستوری به کشتن چند ده هزار تن از ایرانیان را صادر کند، آن هم از برای این که یک دل نه و سد دل عاشق استر تی تیش مامانی شده بود. تا جایی که بنده در جریانم، شهبانوی دربار باید از نجیب زادگان ایرانی می بود. تنها سند و بن مایه ی نسک استر، خود نسک استر است و دیگر تاریخ نویسان باستان آن را روایت نکرده اند. بسیار به دور است که رویدادی به این مهمی از قلم تاریخ نویسان باستان افتاده باشد، حتی با وجود این که این کشتار در دیگر ساتراپ های شاهنشاهی هخامنشی نیز روی داده و تنها ویژه ی ایران داخلی نبوده است. نسک استر در طومارهای دریای مرده (بحرالمیت) یافت نشد. این نشان می دهد که نسک استر، نوشته ای تازه بوده است.
بدرود.
بله فلسطین دو هویت سیاسی دارد. 1-کرانه غربی رود اردن در اختیار فتح است، معتقد به رویکرد دو کشور (بخوانید هبه کردن بخشی از خاک فلسطین) است، بدنبال بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 است، وابسته به عربستان است.
2-غزه در اختیار حماس است، معتقد به تشکیل فلسطین بزرگ از بحر تا نهر است، وابسته به ایران است، بدنبال حکومت سرتاسری در مرزهای 1948 است.
کنجکاو نشدید چرا در تمامی انتخابات ها در فلسطین، حماس پیروز می شود و فتح شکست می خورد؟ معنای این پیروزی و آن شکست، حمایت قاطع اکثریت مردم فلسطین از محو اسرائیل از پهنه خاک و آزادسازی سرتاسر سرزمینشان است.
در میان اویغورها چگونه است؟ 1-جنبش جهانی اویغور، حاکم بر هیچ کجا، بدنبال حکومت سکولار (همان کافرکیش) است.
2-حزب اسلامی ترکستان، همپیمان القاعده
از کفار سکولار در چه صورتی می توان حمایت کرد؟ در صورتی که منفعتی برای مسلمین داشته باشد. از تروریست ها در چه صورتی می توان حمایت کرد؟ در هیچ صورتی!
بله اگر جریان فکری دیگری در ترکستان ایجاد شود و مومنینی پیدا شوند که بدنبال برپایی شریعت اسلامی و حکومت الله باشند و با تروریست ها زاویه داشته باشند، باید از ایشان حمایت کرد. من ترجیح می دهم تا زمان پیدایش چنان جریان فکری در سین کیانگ، پشت سر کافران و تروریست ها سینه نزنم.
وارد مسائلی مثل نزول قرآن و ارتجاعی بودن آن هم نمی شوم. از کسی که سگان درنده اسرائیلی را سربازانی دلیر بخواند، فاجعه پوریم را بدون دلیل نپذیرد و دلقک بازی های ربع پهلوی را نوگرایانه بداند، هیچ انتظاری ندارم. وقت بخیر
بله پدر قاتل آن دخترک فاسد، فراموش کرده بود کلیپ ورزشی شاهزاده تان را ببیند و یاد بگیرد با خانواده چگونه باید برخورد نمود. چون خیلی نکات آموزشی و اخلاقی در آن کلیپ بوده. قانون اسلام ولی مشخص است. النفس بالنفس! من تعجب می کنم شما که از اسلام اطلاعی ندارید، چگونه در باب آن نظر می دهید؟ پیشوای پدوفیل کدام است؟ ازدواج با کودکان در قرآن حرام است! نمونه دیگری از اظهار نظر بدون اطلاع!
کسی که پشتک وارو زدن را عجیب می داند مرتجع است؟ بعضی آقایان اگرچه برای من بسیار قابل احترامند، ولی کم کم در سلامت عقلی ایشان هم دارم شک می کنم. تعریف نوینی از نوگرایی را می بینم. از این به بعد حضرات نوگرا می توانند در کنار همسرانشان نه تنها پشتک وارو، آفتاب بالانس و مهتاب بالانس بزنند، بلکه یورچنکو، سوکوهارا و پرش روی خرک هم انجام دهند تا تفکرات نوین خود را به نمایش بگذارند. بنده خودم در جوانی یک برنز ژیمناستیک گرفته ام. خاضعانه به پیشوای اعلی حضرت بزرگ ژیمناستاران آینده ایران و پادشاه نیروهای نواندیشی چون شما تقدیم می کنم. گاهی وقت ها چیزهایی که در کتابناک می خوانم را باور نمی کنم. این ابتذال مفهوم نوگرایی در ذهن شما و نشانه ابتذال سلیقه است، نه بیشتر. با این سطح از ایده آل گرایی و حمایت از اقدام جاهلانه یک فرد فیک، آنوقت به من می گویید که اخلاق گرایی سیاسی به واقعیت سازگار نیست و قرآن با واقعیات موجود ناهمخوانی دارد؟
سخنان شما در توجیه جنایت پوریم هم نامعقول است. بنده نمی توانم صحت این رویداد تاریخی را تایید یا تکذیب کنم. ولی در صورت صحت آن، حرف شما به ماستمالی یک جنایت فجیع می ماند. استدلال شما هم در نوع خود بی نظیر است. از کجا می دانید خشایارشا چنان کاری نکرد؟ از آنجا که:
[quote='ctr2006']خشایارشا شاه ایران بود و باید از همه ایرانیان صرفه نظر از دین و قومیت آنها دفاع کند و یهودیان بخشی از شهروندان بودند[/quote]
این هم شد استدلال؟ اینکه "باید چه می کرد" را به کنار بنهید. اینکه "چه کرد" را بچسبید. اقدام رضا پهلوی مثل این می ماند که چشم در آوردن مردم تفلیس توسط آغا محمد خان را به ایرانیان تبریک بگوییم، چرا که گرجستان بدنبال تجزیه بود.
واقعا درست گفته اند که "حُـبّ ٌ الشَّـیءِ یُعـمـی و یُـصِـمّ". یعنی علاقه به چیزی، انسان را نابینا و ناشنوا می کند. هیچ مسئله ای تبریک گفتن "ایرانی کشی" به یهودیان را توسط آقای پهلوی توجیه نمی کند. حتی قرائت من در آوردی شما از یک رویداد مورد اختلاف! جالب است این حرف را کسی می زند که واقعه بنی قریظه را علی رغم اختلاف با متن قرآن و یهودی زاده بودن راوی آن (ابن اسحاق) و مخالفت با روایت ابن اسحاق حتی در زمان حیات خود او توسط علمای مسلمان (گمان می کنم ابوحنیفه-مطمئن نیستم) بدون بررسی و تحقیق صحیح می داند. حالا پوریم را دروغ می پندارد، چرا که خشایارشا باید از همه ایرانیان دفاع کند!!!!! باید دفاع می کرد اما آیا دفاع کرد؟ هواداری از رضا پهلوی هم بیش از آنکه اسباب انبساط خاطر باشد اسباب تاسف است. در مسائل جهان دقت نمی کنید و بر سر قبری فاتحه می فرستید که در آن جنازه ای نیست.
اول اینکه به حزب الله لبنان دلخوش نباش آنان مگسان هستند دور شیرینی همین گروهک اسلامی به وقتش به ارباب هایش پشت می کند نمونه بارز آن همین بشار اسد که دارد جمهوری اسلامی را از سوریه بیرون می کند و روسیه مخالفتی بعد از هزینه های هنگفتی که رژیم اسلامی برای حفظ اسد کرد نمی کند.[/quote]
خوبتر بود که مخاطب هر بخش صحبت شما مشخص می شد. در هر حال من به بخش ایدئولوژیک سخنان شما و رجزخوانی ها و حریف طلبی ها و "من آنم که رستم بُوَد پهلوان" کاری ندارم. اما در خصوص دو بخش سخنان شما حرفهایی برای گفتن هست.
بنده مثال از حزب الله لبنان زدم که وفاداری تام و مطلق به جمهوری اسلامی دارد. این وضعیت در خصوص حزب الله صادق است و در خصوص سوریه نیست. چرا؟ چون حزب الله را بایستی در چارچوب Non-State Actor ها در نظر گرفت که عاملی غیر دولتی ست و در نتیجه، آزادی عمل و فراغ بال بیشتری نسبت به دولت سوریه -که البته علوی هستند و مثل لبنانی ها شیعه اثنی عشری نیستند- دارد. پیوند فرهنگی میان ایران و لبنان در عصر صفوی و با ورود فقهای شیعه چون شیخ حر عاملی -مولف وسائل الشیعه- و شیخ بهایی به ایران برای گسترش مذهب شیعه مستحکم شد. همانگونه که تردید ندارم در صورت پیدایش تهدید حیاتی بر علیه حزب الله، ایران نیز وارد عرصه خواهد شد. من نمی دانم اینکه می گویید سوریه در حال خارج سازی ایران از سوریه است از روی کدام شواهد و مدارک و اسناد است؟ مایه ی خوشوقتی است اگر سندی ارائه دهید. اگر باشد هم ایرادی نیست و قرار نبوده که ایران، سوریه را ضمیمه خاک خود کند. تهدید نظامی پدید آمد، ایران به کمک شتافت، تهدید کم شد، از ضرورت حضور ایران کاسته شد.
پس از هزار و پانصد سال، حضور دوباره ایران در سواحل مدیترانه را به فال نیک می گیرم و این بار نیز نیزه مرد پارسی، بسیار دور از پارس جنگید. نگاه بنده به این امر توسعه طلبانه نیست و مبادا سوء تفاهم شود، این رستاخیز دوباره ایران تاریخی ست و این امر هست که برای من بسیار مبارک است. حزب الله و جمهوری اسلامی، پیوندی ناگسستنی و فرهنگی دارند و اصطلاح مگس دور شیرینی را می توان برای برخی ابرقدرت ها بکار برد که رسماً و علناً همپیمانان خود را گاو شیرده می خوانند، یک قلاب سنگ هم حاضر نیستند برایشان بیندازند. و اگرنه حزب الله در قضیه سوریه، بخاطر جمهوری اسلامی خون داده است.
[quote='ctr2006']
منافع مشترک باعث می شود کشوری از کشوری حمایت کند (صرفه اینکه حق باشد یا نباشد) و تضاد منافع باعث می شود حمایت نکند . در موضوعات مختلف نیز رویکرد کشورها فرق دارد در موضوعی تضاد منافع است و در موضوعی منافع مشترک است موضوعی که شما می فرمایید واقعیتی در دنیای ما ندارد.[/quote]
تضاد منافع، امری طبیعی ست ولی این فرق می کند با بی اخلاقی سیاسی مد نظر شما. هیچ کشوری -حداقل بطور علنی و آشکار- از داعش حمایت نکرده است. واقعیت ندارد یعنی چه؟ در کجا سیر می کنید؟ واقعیت دارد و حتی مشاهده می کنیم که در قضیه بمباران مدرسه ای در یمن توسط نیروهای سعودی، ایالات متحده هم پا پس می کشد. فلذا اخلاق سیاسی، امری بدیهی ست و این مسئله در دنیای ما هم وجود دارد. وظیفه ما هم تحقق بخشیدن به نمونه اعلای آن -همچون قضیه ای مثل محو اسرائیل- است.