عصر پهلوی به روایت اسناد
نویسنده:
علیرضا زهیری
امتیاز دهید
از مقدمه کتاب:
مجموعه ای که به عزیزان پژوهشگر و اندیشمند تقدیم می گردد، روایتی است از دوران رویارویی روحانیت و نیروهای اجتماعی با رژیم پهلوی و نقش امام خمینی (ره) در شکل گیری انقلاب اسلامی از منظر اسناد و مدارک که با تلاش و جدیت برادر ارجمند جناب آقای علیرضا زهیری و با استفاده از اسناد موجود در مراکز اسنادی و کتابهای معتبر تاریخ فراهم آمده است. در پیوست پایانی کتاب مجموعه ای از تصاویر مربوط به عصر پهلوی و دوران مبارزه که برخی از آنها از ارزش تاریخی و سندی بالای نیز برخوردارند، به چاپ رسیده است.
امید است که انتشار این مجموعه ره توشه ای برای تحلیلگران انقلاب اسلامی و قدمی در جهت احیای سنت مطالعات میدانی در تاریخ معاصر ایران می باشد.
بیشتر
مجموعه ای که به عزیزان پژوهشگر و اندیشمند تقدیم می گردد، روایتی است از دوران رویارویی روحانیت و نیروهای اجتماعی با رژیم پهلوی و نقش امام خمینی (ره) در شکل گیری انقلاب اسلامی از منظر اسناد و مدارک که با تلاش و جدیت برادر ارجمند جناب آقای علیرضا زهیری و با استفاده از اسناد موجود در مراکز اسنادی و کتابهای معتبر تاریخ فراهم آمده است. در پیوست پایانی کتاب مجموعه ای از تصاویر مربوط به عصر پهلوی و دوران مبارزه که برخی از آنها از ارزش تاریخی و سندی بالای نیز برخوردارند، به چاپ رسیده است.
امید است که انتشار این مجموعه ره توشه ای برای تحلیلگران انقلاب اسلامی و قدمی در جهت احیای سنت مطالعات میدانی در تاریخ معاصر ایران می باشد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عصر پهلوی به روایت اسناد
بنده نمی دانم پیمان شکستن چه ربطی به کفر ورزیدن دارد؟ آن آیه دوم توضیحات بیشتری درباره کافران از دید قران می دهد، همچنین این آیه با آیههای دیگر که من فرستادم دانسته شود زیرا قرآن خیلی دوست دارد ناسازگارانشان را جانور بنامد، در راستی خدا از آفریدههای خودش به عنیان دشنام یا ریشخند به کار برد:
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
و اگر مىخواستیم، قدر او را به وسیله آن [آیات] بالا مىبردیم، اما او به زمین [=دنیا] گرایید و از هواى نَفْس خود پیروى کرد. از این رو داستانش چون داستان سگ است [که] اگر بر آن حملهور شوى زبان از کام برآورد، و اگر آن را رها کنى [باز هم] زبان از کام برآورد. این، مَثَل آن گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. پس این داستان را [براى آنان] حکایت کن، شاید که آنان بیندیشند.(فولادوند، 176 اعراف)
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
مثل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلف گردیدند] آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مثل خرى است که کتابهایى را برپشت مىکشد. [وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید. (فولادوند، 5 جمعه)
بنده ندانستم خوب است اینان کافران جنگ (همانگونه که شما پیش خود دسته بندی کرده اید با این که در قرآن کافر به همه اطلاق شده است و کافران آن زمان همه با مسلمانان جنگیدند) نیستندو کافران تئوری (دسته مندرآوردی ایشان :))) هستند که قرآن ایشان را جانور می نامد. «ادب از که آموختی؟ - از قرآن» آن مردمی که دلیلشان این است که از نیاکانشان پبروی کنند اندیشیده اند تا این دلیل را بدست آوردند، همانگونه که مانندش را "اهل حدیث" با "اخباریان" اینکار را میکردند
امروزه نواندیشان یا نواندیشنمایان دینی (همانگونه که سیاوشخان یک نمونه از اینان است را دیدیم) برآنند آیههای جهاد با کافران قرآن، کرانمند به همان زمان گذشتهای است که کافران دشمنان بودند نه اینکه هرکسی که امروزه کافر است دشمن است، با این روی حجت الاسلام خونیرثی که از بنیادگرایان بنام است، در زیر کتاب "چرا مردم از آمریکا متنفر هستند؟" در برگه 26 گوید:
[quote='Khwanirath'] ... این اشتباه است که تصور کنیم که قرآن کریم، یک کتاب قرائت صرف است و دستورالعمل ها و توصیه های قرآنی برای همان زمان بوده است. پس نماز هم نخوانیم که شان نزول دارد؟ مشابه این برداشت شما، رفتار این مردگان متحرک است که قرآن از طلا می سازند و بر روی آن آیه 9 سوره شریفه توبه در مذمت ثروت اندوزی و عدم انفاق طلا و نقره در راه خدا را حک می کنند ...[/quote]
خب جدای از آن آیههای خشونتبار که پیش تر فرستادم، امروزه بایستی بر نوبغانپرستان (Neopagans) که مانند مشرکان آن زمان خدایان را پرستندو اهل کتاب یا کافران ذمی این بلاها را هم بیاوریم زیر از دید حجت الاسلام خونیرثی آیهها وِیژه زمانی نیست:
قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّىٰ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
با کسانى از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمىآورند، و آنچه را خدا و فرستادهاش حرام گردانیدهاند حرام نمىدارند و متدین به دین حق نمىگردند، کارزار کنید، تا با [کمال] خوارى به دست خود جزیه دهند. (فولادوند، 29 توبه)
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ ۚ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
پس چون ماههاى حرام سپرى شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکُشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بنشینید؛ پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است. (فولادوند، 9 توبه)
همچنین حجت الاسلام خونیرثی باز هم برداشت خودش را کرد، بنده آن آیه 89 نساء را آوردم تا نشان دهم قرآن کافر را هر کافری نداندو کافر به اسلام داند، آن آیه هم در کنار دیگر آیهها به خوبی نشان داد.
حجت الاسلام خونیرثی دست بلندی در گوزن را به شقایق پیوست کردن دارد، بنده گفتم خود واژه "کافر" جدا از پیشنهاش، خشونتبار است؟ بنده خودم که گفتم "نامسلمان" نه مانند یکی از دوستان "خداناباوران"، پس نیازی نیست شمار بروید "کافران ذمی" را برای ما بیاورید، گویا ایشان مانند کودکان دنبال گافجویی هستند. کافر همانگونه که نشان داده ام، واژه ای است که در قرآن در آن با دشمنیو ستیز یاد شده است، خودش هم آن را با یک مشت دشنام دیگر در جاور خشم به من گفت، این واژه بار منفی داردو حتا مسلمانان گروههای دیگری از خود را که نوآور یا بدعتگزار دانند، "تکفیری" مینامند. برای آن که نشان دهم در همین صوفیگری هم کافران دشمن هستند با اینکه خشونتورزی به آنان، به اندازه قرآن نیست، سخن یکی از بزرگترین رهبرهای صوفیان، امام محمد غزالی را آورم:
درجات خشم با مخالفان خدای تعالی
بدانکه درجه مخالفان خدای تعالی متفاوت است، خشم و تشدید با ایشان که باید متفاوت بود:
درجه اول کافرانند: اگر اهل حرب باشند، خوددشمنی ایشان فریضهایست و معاملات با ایشان کشتن و بنده گرفتن است.
درجه دوم اهل ذمت هستند: دشمنی با ایشان نیز فریضه است و معاملت با ایشان آن است که ایشان را حقیر دارند و اکرام نکنند و راه بر ایشان تنگ کنند در رفتن، اما دوستی با ایشان به غایت مکروه است، و باشد که به درجه تحریم رسد، که خدای تعالی می گوید: نخواهی یافت مردمی را که بخدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و مخالفان خدا و پیغمبرش را دوست بدارند. و رسول میگوید - علیه السلام - : ((هر که به خدای تعالی و قیامت ایمان دارد، با دشمنان خدای تعالی دوست نباشد)) اما بر ایشان اعتماد کردن و ایشان را به عمل و ولایت بر مسلمانان مسلط کردن، استخفاف بود بر مسلمانی و از جمله کبایر بود و ... (کیمیای سعادت، رویه 313 - 312)
من دیدگاه سلفی ندارم، از تفسیر سورآبادی و تفسیر عرفانی رشیدالدین فضل الله تا المیزان هم خوانده ام، اگر به قول شما آنقدر پیچیده است که بعد از 1400 سال هنوز ترجمه درستی نشده، تا 1400 سال دیگر هم نمیشودو به عمر ندیده های من و شما هم قد نمیدهد، حال برفرض ترجمه شما قرآن به قرآن و درست، آخرش میخواهیم متوجه شویم منظور از کافر چی بوده و چی گفته، اونجا که گفته گردنشون رو بزنید این بوده منظورش و این نبوده، چی اضافه میشه به دنیا؟ چه قدمی برای جامعه برداشته میشه؟ ایمان تضعیف شده یکی رو میخواید قوی کنید؟ چه درس اخلاقی ای میخوایم بگیریم که حتی یک کودک ده ساله قرآن نخوانده بلد نباشه؟ من قصد توهین به هیچ عقیده ای ندارم، اما همه با همان عقلی که دارند و پیامبر درونی شان هست که خدا، طبیعت، کائنات.... یا هرچی اسمش رو بذاریم در نهاد بشر قرار داده، میفهمند دزدی بد آیت، دروغ بد است، خوردن مال یتیم بد است، کشتن انسانها بد است، نیکی به پدر و مادر خوب است، احسان خوب است،... سوال من این است به کجا میخواهیم برسیم؟ اثبات اعجاز قرآن و کلام خدا بودن آن؟!! [/quote]
بزرگوار
در زیر این آسمان پهناور و بر روی این کره خاک؛ هیچ حادثه ای نمی شناسم که از معاد برای انسان مهم تر و هیچ کسی نمی شناسم که از خدا بزرگتر باشد. کودک ۱۰ ساله معاد را از کجا درک می کند؟
هدف چیست؟ اطاعت محض از خداوند (عبادت او)؛ راه کدام است؟ شناخت قرآن و پیروی از آن. بر خلاف آنچه شما معتقدید؛ خوبی و بدی به روشنایی روز و تاریکی شب نیستند. مسائل اختلافی زیادی وجود دارد که عقول بشر در آن ها متفق القول نیستند. حجاب خوب است یا بد؟ چند همسری چطور؟ قصاص باشد یا نباشد؟ همجنس بازی رواست یا ناروا؟ این ها را اگر همه اتفاق نظر بر سر آن داشتند که مشکلی نبود. دین امری فطری ست ولی احکام چنین نیست و سخن شما (ضمن احترام به شما) به غایت آرمانی؛ غیر واقعی و خوشبینانه است.
یکی از اصطلاحاتی که آن را درک نمی کنم؛ واژه "اسلام رحمانی" ست. ما ورسیون های مختلف اسلام نداریم که همه ی آن ها بر حق باشند. اسلام یکیست و آن هم اسلام قرآنی. وظیفه ی هر مسلمانی -در صورت مشاهده دروغ بستن به کلام خدا- بیان این وجه از اسلام و تنها و مطلقا همین یک وجه است.
وفقکم الله لمرضاته
من دیدگاه سلفی ندارم، از تفسیر سورآبادی و تفسیر عرفانی رشیدالدین فضل الله تا المیزان هم خوانده ام، اگر به قول شما آنقدر پیچیده است که بعد از 1400 سال هنوز ترجمه درستی نشده، تا 1400 سال دیگر هم نمیشودو به عمر ندیده های من و شما هم قد نمیدهد، حال برفرض ترجمه شما قرآن به قرآن و درست، آخرش میخواهیم متوجه شویم منظور از کافر چی بوده و چی گفته، اونجا که گفته گردنشون رو بزنید این بوده منظورش و این نبوده، چی اضافه میشه به دنیا؟ چه قدمی برای جامعه برداشته میشه؟ ایمان تضعیف شده یکی رو میخواید قوی کنید؟ چه درس اخلاقی ای میخوایم بگیریم که حتی یک کودک ده ساله قرآن نخوانده بلد نباشه؟ من قصد توهین به هیچ عقیده ای ندارم، اما همه با همان عقلی که دارند و پیامبر درونی شان هست که خدا، طبیعت، کائنات.... یا هرچی اسمش رو بذاریم در نهاد بشر قرار داده، میفهمند دزدی بد آیت، دروغ بد است، خوردن مال یتیم بد است، کشتن انسانها بد است، نیکی به پدر و مادر خوب است، احسان خوب است،... سوال من این است به کجا میخواهیم برسیم؟ اثبات اعجاز قرآن و کلام خدا بودن آن؟!!
اگر انگ صوفیگری یا اومانیست به بنده نمیزنید به قول شمس: انقدر عمر که تو را هست در تفحص حال خود خرج کن، در تفحص عالم چه خرج میکنی؟ شناخت خدا عمیق است؟؟!! ای احمق... عمیق تویی. اگر عمیقی هست تویی
اینگونه نیست و قرآن کتاب ساده ای نیست. لقد یسرنا القرآن للذکر؛ برای پند گرفتن آسان است.
دیدگاه سلفی ها همچون شماست و معتقدند قرآن نیاز به هیچ تفسیری ندارد. به عکس تغییر زبان عربی و دشواری های ادبی قرآن؛ تفسیر این کتاب شریف را لازم و بلکه واجب نموده است. پس از ۱۴۰۰ سال هنوز یک ترجمه بی اشکال از قرآن به زبان فارسی نمی یابید؛ تفسیر که جای خود دارد. و درست ترین تفسیر تفسیر قرآن به قرآن است که با پرهیز از کراوات بستن به قرآن ارائه می شود.
کسی اینجا قرآن را باب میل دیگری تفسیر نمی کند. آنگونه که هست باید بدان نگریست و مجموعه این بحث ها برای همین است.
...
جماعتی مسلمان-برونان کافر اندرون مرا دعوت کردند، عذرها گفتم، میرفتم به کلیسا، کافران بودندی دوستان من، کافر-برونِ مسلمان-اندرون (شمس تبریز)
...
من خود روزی روانپریشی را در امین آباد دیدم که چه زیبا میگفت کافر یعنی پوشاننده حق و چه بسیارند کسانی که نماز گذارند و کافرند...
و واقعا درک نمیکنم چه اصراری هست که جمله ای رو با تفسیر و توجیه زیبا جلوه بدیم!! در قرآن بارها عنوان شده که به زبان بسیار ساده و روان برای همه گفته شده، اگر قرار است با هزار تفسیر عرفانی به یک معنای ساده و اخلاقی برسیم واقعا عقلانی ست؟ همه خوبی رو از بدی میتونن تشخیص بدن، این همه جملات زیبا و اخلاقی و آموزنده که میتونید بخوانید و لذت ببرید و اگر واقعا با پیامبر درونی تان که همانا عقل است قادر به تمیز خوب و بد نیستید از آنها بیاموزید، چرا باید بر سر آیه ای بحث کرد که اینجور گفته و آنجور گفته؟ مثلا میخواهید با هزار تفسیر عرفانی و توجیه به چی برسیم؟
نخست اینکه اینگونه نیست که هر چه در قرآن "کافر" بکار رفته را لفظ عام تلقی کنیم و احکامی که فی المثل بر سر کافران حربی است را بر سر کافرانی که در تئوری کفر می ورزند و بر علیه مسلمان ها سلاح بدست نمی گیرند تفسیر کنیم. در قرآن احکام ایشان بطور دقیق و واضح؛ در جایگاه خود بکار رفته است.
آیه ۱۷۱ البقره؛ این آیه که با واو شروع می شود؛ عطف آیه قبل آن است. این دو آیه را با هم ببینیم:
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ(۱۷۰) وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً ۚ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (۱۷۱)
و هنگامی که به ایشان گفته می شود که از آنچه الله نازل فرموده تبعیت کنید؛ می گویند بلکه از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم تبعیت می کنیم. آیا اگرچه پدرانشان چیزی ندانند و هدایت شده نباشند؟ (۱۷۰) و مثل کسانی که کفر ورزیده اند چنان است که کسی به حیوانی که جز آوایی یا ندایی نمی شنود بانگ زند؛ اینان کر و لال و کورند و در نتیجه نمی اندیشند (۱۷۱)
مشاهده می شود که آیه در خصوص کسانی است که صرفا از نیاکانشان تبعیت می کنند و با استدلال و منطق کاری ندارند.
آیه ۵۵ الانفال:
من نفهمیده ام خشونت این آیه کجاست؛ ولی محض اطلاع؛ این آیه دنباله ای هم دارد که آیه ۵۶ است:
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ (۵۵ الانفال) الَّذِینَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا یَتَّقُونَ (۵۶ الانفال)
همانا بدترین جنبندگان نزد الله کسانی هستند که کفر می ورزند و در نتیجه ایمان نمی آورند (۵۵)؛ همان کسانی که از ایشان پیمان گرفتى ولى هر بار پیمان خود را مى شکنند و پروا نمى دارند (۵۶)
می بینیم که آیه کسانی را خطاب قرار داده که در مقابل مسلمین؛ پیمان شکنی می کنند و ایشان را بدترین جنبندگان نزد الله می داند.
آیه ۱۲ محمد (ص):
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ
همانا الله کسانی که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند را داخل باغستان هایی می کند که از زیر ایشان نهرها جاریست و کسانی که کفر ورزیده اند بهره مند می شوند و همان گونه که چارپایان می خورند؛ می خورند و جایگاه ایشان آتش است.
در این سوره هم از آیات ۱ تا ۱۳ در خصوص کافران صحبت می کند. مشخصات این کافرانی که مثل چارپا بدنبال بهره مندی از دنیا هستند بدین گونه است:
آیه ۱: مردم را از راه خدا باز می دارند
آیه ۳: از باطل پیروی می کنند
آیه ۴: سلاح به دست می گیرند و با مسلمین می جنگند
آیه ۸: اعمالشان تباه است
آیه ۹: از قرآن کراهت دارند
آیه ۱۰: همچون کافران قبلی زیر و زبر خواهند شد
آیه ۱۳: پیامبر را از شهرش بیرون راندند
حال این آیات را قرآن شناس معاصر "خشونت بار" دانسته است.