رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ   ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ  ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿری گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاد
نادرشاه فقط در میدان جنگ موفق بود . اما در اداره اقتصاد کشور ناتوان مطلق بود.اما شاه عباس کبیر در هر دو زمینه موفق بود.
در نظامی که فرمانروا خود را نایب یا نماینده یا ودیعه‌دارِ آسمان می‌داند، ناگزیر است که خود را پاسدارِ احکام آسمانی بشناساند تا اطاعت مردم را نسبت به خود پا برجا نگاه دارد، از این رو تظاهر به دینداری جزو نفسِ فرمانروایی به شمار می‌رود و شخص
منظور از وطن‌خواهی آن نیست که ملّتی خود را از دیگران جدا بینگارد، خود را ببیند و دیگران را نبیند. بلکه برعکس، احساس تعهّد و علاقه به کشور خود، تفاهم نسبت به ملّت‌های دیگر را افزایش می‌دهد، و با توجّه به فرهنگ انسانی و بی‌مرزی که ایران دارا
از کتابخانه‌ی کنگره در واشنگتن دیدار کردیم. چون در آمریکا همه چیز به بُعدِ سترگ گرفته می‌شود، این نیز در عظمت نظیری برایش نیست. گویا حدود هشتاد میلیون کتاب در آن جای داده شده است. میکرو‌فیلم و فیلم و مجموعه‌ی موسیقی و اسناد، جای خود دارند.
ارباب کیست: مـردم یـا حکومت؟ این سؤالی است که باید روشن شود. کسانی که در مشاغل مختلف هستند: روزنامه‌نویس، استاد، عالِم، پیشه‌ور... حتّی کارمند دولت، باید دید که چه کسی را ارباب خود می‌دانند: مردم یا دولت؟ تفاوت زیاد است، تا به حدّی که
روزی که مرحوم جنت مکان ستارخان قد علم نمود و در راه آزادی و استقلال وطن قدم برداشت، کسی به او نگفت سابقه خود را بیان کند. چنانچه این حرف گفته شده بود، شاید مأیوس می شد و کاری صورت نمی داد و بعد همه دیدند که از آن مرد شریف و وطن پرست، کاری ص
⁠کُرد؛ پیوستگی نژادی و تاریخی او کُرد یکی از شاخه‌های درخت کهن‌سال برومند نژاد ایرانی است که همواره در نقاط مختلف ایران با عزت و احترام زیسته و پیوندهای محکم، او را به سایر شاخه‌های این درخت مربوط ساخته است و یک قسم سرگذشت تاریخی آن
از نظر فردوسی قدرت مطلقه به ظلم و تباهی می‌انجامد. چارهٔ دفع بلای خودکامگی تقسیم قدرت است. این را در سراسر شاهنامه می‌توان دید. از دورهٔ اساطیری پیشدادیان، که پادشاه خود پهلوان و رهبر قوم بود چون بگذریم، در ادوار بعدی قدرت مطلق به دست پاد
🏴 داستان ضحاک یکی از جالب‌ترین قصه‌های شاهنامه است : ۱ - ضحاک عرب و از قوم سامی است و پایتخت او بیت‌‌المقدس است (منطقه ی مناقشه در طول تاریخ) ولی بر ایران. در دوران اسطوره ای با ترفندی سلطه می یابد!!! چه رویای عجیبی است این کابو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک