محمدامین ریاحی
(1302 - 1388 هـ.خ)
ادیب، پژوهشگر، نویسنده و مورخ
مشخصات:
نام واقعی:
محمد امین ریاحی خویی
سایر نامها:
محمدامین ریاحی خویی
تاریخ تولد:
1302/03/11 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1388/02/25 خورشیدی (86 سالگی)
محل تولد:
خوی
جنسیت:
مرد
ژانر:
تاریخ - زبان و ادبیات پارسی
زندگینامه
دکترمحمدامین ریاحی ادیب، مورخ و شخصیت فرهنگی معاصر ایرانی، صاحب آثار پژوهشی در زمینهٔ فرهنگ ایرانی، ادب پارسی، فردوسی و شاهنامه، حافظ، و تاریخ روابط ایران و عثمانی و وزیر علوم و آموزش و پرورش دکتر شاپور بختیار است.
به نوشته محمدعلی اسلامی ندوشن، وی «یکی از آخرین کسان از نسل ادبای معتبر بود.. که طی شصت سال در صحنه فرهنگ ایران حضور داشت و هرچه نوشت دقیق و قابل اعتماد بود.»
محمدامین ریاحی از سال ۱۳۲۷ که آغاز کار او در فرهنگ بود، دبیر و رئیس دبیرستانهایی در قم، گرگان، قزوین و تهران، رئیس دانشسرای گرگان (از ۱۳۳۰) و استاد دانشگاه تهران (تا ۱۳۵۷) بودهاست. او از ۱۳۳۵ به مدت پنج سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود. از سال ۱۳۲۷ عضو هیأت مدیره جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی بود. در ابتدای سال ۱۳۴۰ عهدهدار مدیرکلی وزارت فرهنگ شد، و در مدت سه سال در پرتو تجربههایی که طی سالهای تدریس دبیرستانی از وضعیت نابسامان کتابهای درسی داشت، طرح ساماندهی و یکنواختسازی کتابهای درسی دبیرستانی را به اجرا درآورد. هدف این طرح، خارج ساختن کتابهای درسی از میدان رقابت ناسالم ناشران و مؤلفان، قرار دادن کار تألیف و چاپ کتابهای درسی دبیرستانی در اختیار وزارت فرهنگ، و تهیه کتابهای درسی دبیرستانی با کیفیت مناسب بود. طرح کتابهای درسی با وجود مخالفتها و دخالتهای گسترده ناشران و مؤلفان ذینفع در تهیه و چاپ کتابهای درسی، طی چند مرحله به اجرا درآمد، و نهایتا در سال ۱۳۴۲ با تأسیس سازمان کتابهای درسی وابسته به وزارت فرهنگ (بعداً وزارت آموزش و پرورش) برای تالیف کتابهای درسی جدید، موجبات ارتقای کیفیت آموزش دبیرستانی را فراهم آورد.
محمدامین ریاحی طی سالهای بعد عهدهدار چندین سمت فرهنگی از جمله رایزنی فرهنگی ایران در کشور ترکیه و تدریس در دانشگاه آنکارا (از ۱۳۴۲)، دبیرکلی هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور (از ۱۳۵۰)، نیابت ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران، ریاست دانشکده هنرهای دراماتیک، ریاست بنیاد شاهنامه فردوسی (از ۱۳۵۴)، مشاور وزیر فرهنگ و هنر، و وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۷) بود.
در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ مسئولیت کتابخانههای عمومی کشور را به عهده داشت. در این دوره، به نوسازی ساختار کتابخانههای عمومی کشور پرداخت، و طرحهای مربوط به احداث سیصد کتابخانه عمومی جدید را در مناطق مختلف کشور آغاز کرد. از دیگر اقدامهای ماندگار مدیریت او در آن دوره، تهیه و اجرای طرح حمایت از مؤلفان و ناشران توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور بودهاست که در چارچوب آن کتابهای جدید ناشران برای کتابخانههای عمومی سراسر کشور خریداری میشود.
از مشهورترین تألیفات محمدامین ریاحی میتوان به «سرچشمههای فردوسیشناسی»، «گلگشت در شعر و اندیشه حافظ»، «تاریخ خوی» و «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» اشاره کرد که از نظر اصالت و دقت نظرهای ابرازشده مورد توجه ادبشناسان قرار داشتهاست. آثار محمدامین ریاحی در حوزه شناسایی و تصحیح متون کهن فارسی، و کوششهای او در این زمینه همچون مرصادالعباد، نزههالمجالس, شش فصل علاوه بر آنکه راهگشای پژوهندگان متون فارسی از نظر روش تحقیق و تصحیح بوده، با توجه به یافتههای تحقیقی ارائهشده در مقدمهها و تعلیقات همواره مورد استفاده و استناد پژوهشگران در حوزههای ادب و تاریخ و فرهنگ ایران قرار داشتهاست.
فصل مهمی از فعالیتهای علمی و پژوهشی محمدامین ریاحی مربوط به شاهنامه و فردوسی بودهاست. بنیاد شاهنامه فردوسی بنابر طرح پیشنهادی وی به وزارت فرهنگ و هنر تأسیس شد و او علاوه بر تهیهٔ اساسنامهٔ بنیاد شاهنامه، از ابتدای تشکیل بنیاد در سال ۱۳۵۰ عضویت هیأت امنای آن را داشت. در سال ۱۳۵۴ جانشین مجتبی مینوی در سمت ریاست علمی بنیاد شد. از آن هنگام تا زمان توقف فعالیت در پایان سال ۱۳۵۷ فعالیتهای بنیاد شاهنامه در زمینهٔ گردآوری نسخههای خطی شاهنامه و ویرایش و انتشار بخشهایی از متن شاهنامه شتاب بیشتری یافت. در آبان ۱۳۵۶ به دعوت او نخستین مجمع علمی بحث در باره شاهنامه با حضور تعدادی از محققان برجسته در بندرعباس تشکیل شد که برگزیدهای از گفتارهای این مجمع تحت عنوان «شاهنامهشناسی» سال بعد منتشر شد. محمدامین ریاحی در سال ۱۳۶۹ موجبات تجدید چاپ شاهنامه ژول مول را که هنوز از ویرایشهای معتبر شاهنامه به شمار میآمد فراهم آورد و مقدمهای جامع بر آن نوشت. در مقاله «سالشماری زندگی فردوسی و سیر تدوین و تکمیل شاهنامه» که در سال ۱۳۷۱ انتشار یافت برپایه اشارههای موجود در متنهای کهن به زندگی فردوسی و نیز با تکیه بر بیتهایی از شاهنامه سالشماری دقیقی از رویدادهای زندگی فردوسی تا آنجا که منابع امکان میداد فراهم آورد. چندی بعد در ۱۳۷۲ یکی از مهمترین آثار پژوهشی او «سرچشمههای فردوسیشناسی، مجموعه نوشتههای کهن درباره فردوسی، شاهنامه و نقد آنها» منتشر شد. در این اثر مرجع، وی با بررسی منابع قدیم فارسی آنچه را با زندگی فردوسی پیوند دارد، همراه با بررسی انتقادی و به ترتیب تاریخی، آوردهاست. مقدمه جامع این کتاب که خود رسالهای در فردوسیشناسی است، پرتوهای تازهای بر زندگی فردوسی میافکند و دربردارندهٔ آگاهیهای بسیاری درباره آفریننده شاهنامهاست. اما مشهورترین کوشش ریاحی در راه شناخت شاهنامه و فردوسی، تألیف کتاب «فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او» است که اولین بار در ۱۳۷۵ انتشار یافته و به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران بهترین اثر عمومی در معرفی فردوسی و شاهنامهاست.
از سال ۱۳۱۸ که اولین مقاله به قلم محمدامین ریاحی در مجله ارمغان به چاپ رسید، طی بیش از شصت سال مقالههای پژوهشی او در نشریههای تحقیقی، و نیز در یادنامههای بزرگان ادب و فرهنگ ایران منتشر شد. گزیدهای از این مقالهها با عنوان چهل گفتار در ادب و تاریخ و فرهنگ ایران در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسید. از فعالیتهای مطبوعاتی او سردبیری هفتهنامه مهرگان (ارگان جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی)، مدیریت هفتهنامه کیهان فرهنگی (برای معلمان)، ماهنامه آموزش و پرورش (نشریهٔ وزارت فرهنگ)، و فصلنامه سیمرغ (نشریه بنیاد شاهنامه) را میتوان نام برد.
در سال ۱۳۳۷ محمدامین ریاحی ضمن مقالهای که در مجله یغما انتشار داد، مدفن فراموششده شمس تبریزی را در شهر خوی بازشناسی کرد و طی تحقیقات بعدی با ارائه شواهد تاریخی قطعی، واقع بودن مدفن شمس تبریزی را در این محل به اثبات رساند. از آن پس مزار شمس تبریزی در خوی توسط غالب محققان شناخته شد، و بازسازی محوطه تاریخی مزار شمس تبریزی از دهه ۱۳۷۰ در دستور کار مسئولان قرار گرفت.
بیشتر
آخرین دیدگاهها