احمد احرار
(1313 - 1401 هـ.خ)
نویسنده، مترجم و روزنامه نگار
مشخصات:
نام واقعی:
احمد احرار
سایر نامها:
کشکول ابوالفضول
تاریخ تولد:
1313/01/01 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1401/10/01 خورشیدی (88 سالگی)
محل تولد:
جنسیت:
مرد
ژانر:
ادبیات و تاریخ ایران
زندگینامه
احمد احرار، روزنامه نگار و نویسنده سرشناس، کار حرفهای خود را به عنوان خبرنگار سیاسی و پارلمانی روزنامه بزرگ عصر تهران، «اطلاعات» آغاز کرد و تا امروز که ۴۵ سال از آن تاریخ می گذرد، بی وقفه به کار نویسندگی و روزنامه نگاری ادامه داده است. در سالهای قبل از انقلاب، احمد احرار سرمقاله های سیاسی روزنامه اطلاعات را مینوشت و در همه حال، مقالات انتقادی و اجتماعی او که با امضای آشکار یا مستعار در این روزنامه یا نشریات دیگر تهران چاپ می شد، به سبب سبک خاص و دقت نظر و لطافت قلم نویسنده، علاقمندان و طرفداران بی شمار داشت. علاوه بر این، تألیفات احمد احرار از پرخواننده ترین کتابهای تاریخی و داستانی است که قبل و بعد از انقلاب در تیراژ وسیع و چاپ های مکرر انتشار یافته است. وی سردبیر روزنامه کیهان لندن بود.
بیشتر
آخرین دیدگاهها
احمد احرار با توجه به حضور متمادی در مجلس، خاطرات جالبتوجهی از نمایندگان مجلس و نحوهٔ تصویب برخی از مصوبات خود داشت که در مقالات از آن استفاده می کرد . احرار در سالهای قبل از 1357، سرمقالههای سیاسی روزنامه اطلاعات را مینوشت و همزمان در زمینه مسائل اقتصادی و تاریخی با نشریات دیگر نیز همکاری داشت. مطالب انتقادی و اجتماعی او در این روزنامه یا نشریات دیگر تهران چاپ میشد، به خاطر نثر روان و شیوا همراه با ضربالمثلهای به جا و دقت نظر وی علاقمندان و طرفداران بیشمار داشت. وی حضور نزدیکی در وقایع روزنامهنگاری دوران پهلوی داشت. شاید بتوان از او به عنوان محرم اسرار دوران روزنامه نگاری پهلوی یاد کرد.
جواد طالعی روزنامه نگار قدیمی درباره احمد احرار چنین نوشته است:
احمد احرار، روزنامهنگار سرشناس، پنجشنبه دوم دیماه در سن ۸۸ سالگی در تبعید پاریس درگذشت.آخرین سردبیر کیهان لندن در دوران انتشار چاپی آن، از خبرنگاری پارلمانی اطلاعات در سال ۱۳۳۲ تا پایان ماموریت خود در مقام سردبیری کیهان لندن در سال ۱۳۹۲ شصت سال از زندگی مطبوعاتی خود را با فراز و فرودهای بسیار سپری کرد. او در خانواده مطبوعات ایران به عنوان عضوی معتدل، آگاه، باهوش و همهفنحریف جایگاهی ویژه داشت. احرار از آن شخصیتهای معتبری بود که حتی احترام منتقدان و مخالفان خود را برمیانگیخت.
احمد احرار که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی چشم بر جهان گشوده بود، در ۱۹ سالگی درست پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فعالیت حرفهای خود را به عنوان خبرنگار پارلمانی روزنامه اطلاعات آغاز کرد.
در شرایط خاص پس از کودتا و در هنگامه دستگیریهای گسترده و اعدام و تبعید بسیاری از رهبران و کادرهای حزب توده و جبهه ملی، حضور در مجلس شورای ملی به عنوان یک خبرنگار از یکسو به میانهروی و از سوی دیگر به تیزهوشی سیاسی ویژهای نیاز داشت که احرار از همان زمان تا پایان عمر خود به آن شهرت داشت.
روزنامهنگار ادیب و داستاننویس
احمد احرار اندکی پس از آغاز فعالیت خود به عنوان خبرنگار نشان داد که از استعداد سرشاری در عرصه داستاننویسی و طنز برخوردار است. به این ترتیب به جایگاه روزنامهنگاری ادیب فراروئید که داستانهایش به عنوان پاورقی در نشریات متعدد موسسه اطلاعات خوانندگان پر و پا قرصی داشتند.
اژدها، مردی از جنگل، شاهزاده و عیار، بهار و خون و افیون، شاهین سپید، افسانه شجاعان و توفان و ایران در شمار داستانها و پاورقیهایی هستند که احرار از خود به یادگار گذاشته است. این داستانهای پرخواننده با نثری شیوا و روان نوشته شدهاند و همین شیوایی یکی از دلایل مهم علاقه مردم به کار احرار بود. سلطه کمنظیر احرار بر ادبیات و امثال و حکم ایرانی به او کمک می کرد تا یادداشتها، مقالهها و داستانهای خود را با استفاده از ضربالمثلهای مناسب و بجا به کارهایی مثالزدنی در سبک و سیاق زمان خود تبدیل کند.
در دوران جوانی احرار، روزنامهنگاران اغلب حتی در تهیه گزارش خبری از روش داستانی استفاده میکردند. روشی که بعدها منسوخ شد و نگارش مدرن پلکانی و تلگرافی جای آن را گرفت که جهانشمول است و امروز نیز در رسانههای حرفهای به کار گرفته میشود.
احرار در عین حال که در نوشتههای طنز و یادداشتهای خود سبک داستانی را با طنز خاص خود در میآمیخت، نه تنها از تحولات تازه در شیوه نگارش خبر و مقاله غافل نماند، بلکه خود به یکی از مربیان این سبک نیز تبدیل شد.
احرار در دوران پاورقینویسی
پاورقینویسی، از دوران جوانی تا میانسالی احمد احرار، در رسانههای نوشتاری ایران رواج بسیار داشت. پاورقینویسانی مثل مرتضی مشقق کاشانی، رسول ارونقی کرمانی، جواد فاضل، امیر عشیری، سبکتکین سالور، منوچهر مطیعی و دیگران داستانهای پرهیجان و عامهپسند دنبالهدار را در فصلهایی کوتاه چنان مینوشتند که هر فصل بتواند در یک شماره نشریهای که با آن همکاری میکردند منتشر شود.
مهمترین توانایی پاورقینویسان همنسل احرار این بود که داستان را درست در جایی قطع میکردند که به اوج رسیده بود و به این ترتیب خواننده با هیجان انتظار انتشار شماره بعدی نشریه را میکشید تا بفهمد سرنوشت قهرمانان داستان سرانجام به کجا میکشد. این انتظار گاه بیش از یک سال طول میکشید.
با این روش، پاورقینویسان از دهه ۲۰ تا دهه ۵۰ خورشیدی یکی از مهمترین تضمینکنندگان تیراژ رسانههای چاپی بودند و مدیران مطبوعات به همین دلیل از همکاری با آنها استقبال میکردند.
پاورقینویسان در عین حال در عادت دادن مردم عادی و جوانان به ادبیات داستانی نقش مهمی داشتند. جامعه روشنفکری ایران به طور معمول پاورقیها و داستانهای عامیانه را نمیپسندید و اغلب نویسندگان آنها را سرزنش میکرد، فارغ از این که آنها، در عمل مسیر گرایش جوانان را به ادبیات جدی هموار میکردند.
احمد احرار از چند سال پس از آغاز کار در اطلاعات، یکی از روزنامهنگاران پرآوازه در مطبوعات ایران بود و در سال های دهه ۵۰ به اوج رسید و تا عضویت شورای سردبیری روزنامه اطلاعات پیش رفت. در مدت حدود سی و پنج سالی که احرار با روزنامه اطلاعات همکاری میکرد، روزنامهنگاران معروفی چون تورج فرازمند، احمد بنی احمد، محمدحسین کردبچه و در آستانه انقلاب غلامحسین صالحیار سردبیری اطلاعات را که روزنامهای محافظهکار و مورد علاقه افراد مسن شناخته میشد به عهده داشتند. احرار مورد احترام همه این سردبیران بود و آنها از یادداشتها و مقالات سیاسی او که در بسیاری موارد به چاشنی طنزی اثرگذار آمیخته بود استقبال میکردند.
دگرگونی ۵۷ و تبعید پاریس
اندکی پس از انتقال قدرت سیاسی از رژیم شاهنشاهی به جمهوری اسلامی پس از سال ۱۳۵۷ خورشیدی، خمینی شخصا مدیریت موسسه اطلاعات را به حجتالاسلام دعایی و سردبیری آن را به شمس آلاحمد، برادر جلال آلاحمد، سپرد که هیچ پیشینهای در روزنامهنگاری نداشت.
رژیم نوظهور در حالی که در حرکتی تهاجمی و سریع روزنامه کیهان را از روزنامهنگاران حرفهای خالی و آیندگان را تعطیل کرده بود، با ورود افراد مورد اعتماد خمینی به اطلاعات امکان داد که روزنامهنگاران قدیمی و سرشناس چند سالی به کار خود در این روزنامه ادامه دهند تا کادرهای جدید و مورد اعتماد حکومت به تدریج جایگزین آنها شوند. محمد حیدری، محمد ابراهیمیان، جواد مجابی، احمدرضا دریایی و دیگران قربانیان اطلاعات در سالهای بعدی بودند.
احمد احرار که در این دوران همسطح با سردبیر کار می کرد، یکی دیگر از قربانیان سیاست پاکسازی تدریجی اطلاعات بود و ناگزیر جلای وطن کرد و تبعید پاریس را به جان خرید. او که در ایران هرگز با روزنامه کیهان، رقیب بزرگ اطلاعات، همکاری نکرده بود، در خارج از کشور به تیمی پیوست که زندهیاد دکتر مصطفی مصباحزاده، مدیر مسئول و صاحب امتیاز کیهان، برای راهاندازی "کیهان لندن" تشکیل داده بود.
احرار چند سال نخست در کیهان لندن با نامهای "حکیم حق نظر" و "خیراندیش" مقالات آمیخته به طنزی مینوشت که خوانندگان بیشمار داشت و یکی از مهمترین تضمینکنندگان فروش این روزنامه بود. ستون "پستچی" نیز که با هدف ایجاد ارتباط متقابل با خوانندگان این روزنامه به وسیله زندهیاد احرار راهاندازی شده بود، در شمار پرخوانندهترین ستونها بود.
در سال ۱۳۸۲ پس از درگذشت هوشنگ وزیری، سردبیر وقت کیهان لندن، احمد احرار سردبیری این روزنامه را به عهده گرفت. او تا انتشار آخرین شماره کاغذی کیهان لندن در مرداد سال ۱۳۹۲ به رغم مشکلات شدید مالی به این مسئولیت ادامه داد. کیهان لندن اکنون تنها به صورت اینترنتی به سردبیری الهه بقراط انتشار مییابد.
احرار در کنار روزنامهنگاری و داستاننویسی، در تجربه خاطرهنویسی و نگارش رمانهای تاریخی نیز موفق بود. مهمترین اثر باقیمانده از این روزنامهنگار صاحبسبک کتابی است که در عرصه تاریخ مطبوعات نگاشته و عنوان "دو قرن فراز و نشیب مطبوعات و سیاست در ایران" را بر پیشانی دارد.
در دو کتاب "بهار و خون و افیون" و "اژدها" نیز که پیشتر به صورت پاورقی و بعدها به صورت کتاب منتشر شدهاند، احرار به آثار ویرانگر حکومت صفویان بر سرنوشت تلخ ایران پرداخته است.