رسته‌ها
شعبان جعفری
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 40 رای
این کتاب در بخش های مختلفی تهیه شده که به زندگی شعبان جعفری از ابتدای زندگی تا حضور او در کودتای 28 مرداد و زورخانه ای که در پارک شهر فعلی احداث کرد می پردازد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه از زندگی او برداشتی داشته باشیم باید گفت جعفری با آن که ورزشکار باستانی کار بوده و علاقه مندی بسیار خودش را به این رشته کتمان نمی کند. ولی انسانی خودفروخته بود که خیانت های زیادی به مردم کرده است.

از پیشگفتار کتاب:
شعبان جعفری را برا ی نخستین بار در ۱۵ جولای ۱۹۸۶ در لُس آنجلس دیدم. هیكلی تنومند، ریشی انبوه و صدایی رسا داشت. هنگام احوالپرسی چشم بر زمین دوخته بود كه نگاه ش با نگا ه من — زن غریبه– برخورد نكند. هم این راه گریزی شد تا نگاهی گله مند به دوستی كه او را همرا ه خود به خانۀ ما آورده بود بیندازم كه: “شعبا ن جعفری اینجا چه می كند؟ ” مثل بسیاران ایرانی دیگر، ندیده و نشناخته از او گریزان بودم و شوقی به نشستن در كنارش احساس نمی كردم. ارتباطها همه در معنی نگاه ها، گردش چشم ها و حرکت ابروها بود و کلامی نبود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
488
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
divooneyeketab
divooneyeketab
1398/05/20

کتاب‌های مرتبط

هذیان زمستانی
هذیان زمستانی
4.5 امتیاز
از 4 رای
انقلاب مشروطیت ایران
انقلاب مشروطیت ایران
4.4 امتیاز
از 15 رای
مثل برف آب خواهیم شد
مثل برف آب خواهیم شد
4.3 امتیاز
از 6 رای
تذکره خوان نعمت - جلد ۱
تذکره خوان نعمت - جلد ۱
4 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شعبان جعفری

تعداد دیدگاه‌ها:
149
اول تائید می کنم که نگاه ما مشروطه خواهان رو به آینده همراه با حفظ ارزش های ملی و فرهنگی مان و پاسداری از میراث کشورمان است همانند کشورهایی قدیمی و دموکراتیک چون ژاپن و کشورهای اسکاندیناوی و بریتانیا و...
قحطی و شیوع آنفولانزای اسپانیایی که حاصل جنگ جهانی اول بود و همچنین مشکلات بسیار عدیده مملکت شرایطی برای کشور به وجود آورد که من و شما در اینکه چه باید می شد اختلاف نظر داریم
من از این رو اختلاف نظر دارم که:
در سیاست مطلق نگری و سیاه و سفید دیدن قضایا نتیجه ای نخواهد داشت، جز دور ساختن ما از واقعیات. با این تفاسیر، با قاطعیت می گویم حکومت پهلوی به هیچ عنوان با حکومت های قبل و بعد از خود قابل مقایسه نیست و از تمام جهات بر آن دو برتری دارد.
اینکه همه چیز را در توسعه سیاسی خلاصه کنیم و بصورت تک بعدی عملکرد حکومت ها را تحلیل نماییم ما را به نتیجه مطلوبی نخواهد رساند. در آن مقطع زمانی، در بحبوحه جنگ سرد و رشد چپگرایی و چریک بازی در تمام دنیا، توقع دموکراسی و توسعه سیاسی همپای امریکا و فرانسه و... در کشوری نظیر ایران تا حدودی غیرمنطقی می نماید، شهروندان ایران بسیاری حتی شناشنامه هم نداشتند و زندگی عشایری داشتند این جامعه ایران بشدت مذهبی و خواهان قوانین شرعی مثل سنگسار و محدودیت برای غیر مسلمان و مقابله در برابر مدرنیته بودند. مشروطه جز در مرکز و تهران نفوذ دیگری نداشت خان ها و خان زاده ها در گوشه و کنار ایران بدون هیچ پاسخ گویی هرچه دلشان می خواست می کردند. علارغم دستاورد های بزرگ مشروطیت که رخدادی نیکو و بزرگ در تاریخ ایران است طی پانزده سال از 1289 تا 1304 ایران حدود 26 نخست وزیر عوض کرد. یکی از دیگری ناکارآمد تر که تنها اختیار یکی دو اداره در تهران را داشت. حکومت مرکزی از هر جهت عاجز بود و بیگانگان روس و انگلیس و عثمانی با پرداخت بهایی اندک به خان ها آنها را می خریدند. در اواخر مشروطه بسیاری از بزرگان کشور دغدغه شان نه دموکراسی بلکه نان و امنیت برای مردم بود
اگر مانند دوستان بخواهیم همه چیز را از دریچه دموکراسی و آزادی سیاسی بنگریم و بررسی کنیم، در آن صورت رضاشاه، آتاتورک، ناپلئون، مارشال تیتو، عبدالناصر، مائو، لنین، استالین، فرانکو،،.. همگی دیکتاتور بوده اند، اما آیا می توان همه اینها را در یک رده قرار داد؟ آیا آتاتورک را می توان با استالین یکی انگاشت؟ یا مارشال تیتو را با ژنرال فرانکو؟ و...
آزادی های اجتماعی، آزادی پوشش، آزادی ادیان و مذاهب، پیشرفت های هنری، اقتصادی، صنعتی، نظامی،... دستاوردهای ارزشمند حکومت پیشین بود که نمی توان تنها با انگشت نهادن بر روی فقدان آزادی سیاسی، همه آنها را نادیده انگاشت و بی اعتبار دانست.
شرایط ایران با جهان در صد سال گذشته بسیار فرق کرده است بنابراین واژه بستر زمانی واژه ای فریبنده نیست و جمهوری اسلامی نمی تواند از این دلایل برای ادامه دیکتاتوری استفاده کند.
امروز کشور ما نیازمند دموکراسی و آزادی است (صرف نظر از تفاوت دیدگاهی که در صد سال پیش داریم)
تحصیلات مسلما عنصر کلیدی و کافی نیست چه بسا بی سوادانی پیدا می شدند که درک بهتری داشتند و با شما موافقم که مدرک گرایی و دانشگاه نماهای قارچ گونه جمهوری اسلامی تولید موثری ندارد
امروز نیز ایران اندیشمندان زیادی دارد چون دکتر فیروز نادری و امثال فیزیک دانانی چون دکتر نیری و ... اکثر این بزرگان شاید در دید بسیاری که تنها سرگرمی اینستاگرام دارند گمنام هست.
خوشبختانه در پروژه ققنوس و شورای گذار (از مشروطه خواه و جمهوری خواه) ایرانی هایی متخصص و کاربلد هستند که میشود برای آینده و دولت موقت به آنان تکیه کرد و نیاز نیست کل ملت اتوکشیده و متخصص باشند. من فکر می کنم خرد جمعی اکثریت ایرانیان امروز توان پاسداری از یک دموکراسی را دارند.
[quote='ctr2006'] امروز مشروطه خواهان با درنظر گرفتن شرایط فعلی مانند افزایش قشر تحصیل کرده ...[/quote]
فقط همین یک عامل کافیست تا به غارنشینی بازگردیم: در دوره مشروطه تحصیل کردگان و بسیاری بزرگان علم و فرهنگ داشتیم. آقا خان کرمانی، طالبوف تبریزی، حیدر عمواوغلی، کلنل پسیان، تقی زاده، جمالزاده، کسروی، فروغی و... داشتیم که در حد جهانی حرفی برای گفتن داشتند الان چه کسانی را داریم؟ امیدوارم نگویید پروفسور سمیعی یا اصغر فرهادی یا گلشیفته فراهانی. اما قشر تحصیل کرده کنونی:
۱- اکثر قشر تحصیل کرده توان تحقیق و مطالعه ندارد. انگیزه هم ندارد نگاه کنید به بازار فروش پایان نامه ها (حتی دکتری) آگهی های ارتقای مدرک از طریق گواهی سابقه کار و... دانشگاه علمی کاربردی و...
۲- اکثر تحصیل کردگان جوان بدون حمایت خانوادگی امنیت شغلی حتی امنیت اجتماعی ندارند. نیاز به هویت، و دیگر نیازهای جسمی و روانی آنها معمولا مهمل رها شده یا فاسد شده بدون درمان رها شده. اینها فرصت فکر کردن ندارند.
۳- از توان تحصیل کردگان ( اگر واقعاً توان و هنری داشته باشند) در تولید ثروت استفاده نمی شود. (ثروت به معنای زمین و مستقلات است که چیزی نیست که با دانش حتی تکنولوژی ایجاد شود) به این دلیل توان علمی و عملی آنها رشد نمی کند.
۴- برای تحصیل کردگان گرفتن مدرک دکتری ، ارشد و کارشناسی سپری هست که ظاهراً از بی سوادی مبری می شوند و ابزاری است برای پلمپ کامل مغز و اندیشه و مطالعه آنها.
۵- بخشی از توهم دانایی و باهوش بودن با داستانهایی پیوند خورده مثل پرفسور حسابی، فیروز نادری، پردیس ثابتی و دیگر پروفسورها و پدرها و مادرهای علم و دانش ایرانی اینها مبنایی برای صحه گذاری ندارد. موسسات معتبر و غیر معتبر و رسانه های داخلی و غربی با پول مرد علمی و دکتر پنج ساله، پروفسور ۱۱ ساله و ... تحویل می دهند. متوهمان تحصیل کرده مخاطب و معمولاً از مومنان این داستانها هستند.
[quote='ctr2006']آنها رضا شاه را در بستر زمانی خویش می سنجند و امروز مشروطه خواهان با درنظر گرفتن....[/quote]
پاسخ اینها بسیار زیاد می شود در حد ۲ - ۳ مقاله که فعلاً در توانم نیست. یک دو جمله اول را جواب می دهم.
[quote='ctr2006']آنها رضا شاه را در بستر زمانی خویش می سنجند[/quote]
به صورت مطلق گفتار بی معنایی است. زیرا اگر بستر زمانی هر کاری را توجیه می کند باید وضع موجود را هم در بستر زمانی فعلی قبول کنند و مشروطه خواهی را کنار بگذارند.
به صورت نسبی حقایقی در این گفتار هست. زیرا با وجود افراد بدتری مثل شیخ خزعل سمیتقو (سیمکوهی) بسیاری راهزنهای دیگر و وثوق الدوله و دیگر دولتمردان فاسد و رشوه خوار رضاخان توجیه می شود. دوگانه بد و بدتر که هنوز مطرح هست ادامه همین طرز فکر هست. خلاصه این که: رضا شاه بدترین نبود، یکی از بدها بود. یا به بیان دوستان رضا شاه او بهتر از بسیاری دیگر بود. دو گانه بد و بدتر و این طرز فکر که ناشی از ناامیدی و نشانگر اضطرار است آسیب زیادی به صاحبان این اندیشه وارد کرده و خواهد کرد. پس بهتر است از اندیشه بد و بدتر برای همیشه پرهیز شود.
[quote='ctr2006'] امروز مشروطه خواهان با درنظر گرفتن شرایط فعلی مانند افزایش قشر تحصیل کرده ...[/quote]
افزایش قشر تحصیل کرده؟ یعنی یکی از پایه های دموکراسی قشر تحصیل کرده موجود هستند که وضعیت بهتری از دوران مشروطه ایجاد می کند؟
بستر زمانی هم از ان جوکهاست جنایت نه زمان میشناسه نه مکان قتل جنایته چه در مریخ باشه چه در زمین چه الان چه هزار سال قبل در مورد دموکراسی هم شاه عباس را نمیتوانیم محکوم به دیکتاتوری کرد چون ان زمان در کل دنیا دموکراسی نبود اما از زمان مظفرالدین شاه تا الان هرکس بر خلاف ارای مردم عمل کند دیکتاتوره
کسانی که خواستار ازادی و دموکراسی اند شعار درود بر مصدق میتوانند سر بدهند چون نماد دموکراسی در کشور ما مصدق است نه رضا شاه در سال 88 ادمهای عاقل تری داشتیم که میگفتند استقلال ازادی جمهوری ایرانی احتیاجی به اوردن اسم هیچ فردی هم نبود خواهشن دیکتاتوری مثل رضاشاه را به اسم دموکرات رنگ نکنید تا وقتی با حقایق گذشته روبرو نشویم اینده ای هم نخواهد داشت
تشکر از دوستان
بعد از خواندن کامنت های دوستان به عمق فاجعه در کشورم پی بردم انقدر شکاف!
رضاشاه طبعا اشتباهات فراوانی داشته و نباید یک نکته را فراموش کرد او دست نشانده بوده ولی هر چه بوده این تنها مشکل دیروز بوده ولی همیشه لکه ننگ اشغال ایران در سه روز بر پیشانی ما خواهد ماند. ولی مشکل امروز ما این خلیفه مسلمین هست که مردم عزیز کشورم را خونشون در شیشه کرده و هفتاد میلیون ایرانی گروگان ولایت او هستند و از همه ما نمیتونیم کتمان کنیم موجوداتی متظاهر ، چاپلوس ، مزور ساخته به امید ایران آباد و آزاد که آن هم به همین راحتی ها به دست نخواهد آمد ایران همواره تنها بوده و خواهد ماند و تنها باید امید به مردم روشن فکر خود داشته باشیم . درود بر ایرانشهر
آنها رضا شاه را در بستر زمانی خویش می سنجند
و امروز مشروطه خواهان با درنظر گرفتن شرایط فعلی مانند افزایش قشر تحصیل کرده و سقوط کمونیزم و افزایش جامعه شهری و کاهش جامعه عشایری ایران و وجود شبکه های اجتماعی و... خواهان یک نظام مشروطه واقعی هستند که فرهنگ و میراث ایران را حفظ کند و پاسدار ارزش های ایرانی باشد و آنها خواهان یک دموکراسی پویا با نخست وزیری منتخب و خواستار یک پارلمان انتخابی و ملی هستند. زیرا می دانیم برعکس گذشته جامعه امروز ایران این قدرت را دارد پاسدار دموکراسی باشد و از بی سوادی و ناآگاهی اش سوءاستفاده نشود امروز دیگر ضرورت حکومت رضاشاهی وجود ندارد، سطح آگاهی ملت بالا رفته و پیش فرض های اولیه برای دموکراسی وجود دارد
امروز هیچ یک از دوستداران رضا شاه ( از جمله خودم و احتمالا اکثریت قاطع ای که در جوار مسجد گوهرشاد شعار رضا شاه روحت شاد سر دادند) خواهان سیستم رضاشاهی در ایران امروز نیستند بلکه خواهان حفظ ارزش های ملی و خواهان حفظ قانون اساسی مشروطه هستیم که ماحصل بیش از صد سال مبارزه ملت ایران برای آزادی و دموکراسی است.
درواقع در نگرش ما اهمیت ندارد پادشاهان ایران بعد از مشروطه کارنامه خوبی دارند یا خیر امری که برای ما اهمیت دارد حفظ ارزش های کشور عزیزمان و حفظ نماد های کشور باستانی ماست. ارزش هایی که تمامیت ارضی کشورمان و حفظ میراث تمام ادیان و اقوام و زبان های ایران همراه با منافع ملی میهن مان را تضمین کند. ارزش هایی که تاریخ کشورمان و مبارزات ایران دوستان را برای ما یادآوری کند.
[quote='Ariarman']... آیا مردمی را که ... فریاد "رضاشاه روحت شاد" سر دادند، دیدید؟ ... و شعار "بازگشت به مشروطه" ... نمی‌شنوید؟؟؟؟[/quote]
کسروی در دفاعیاتش از سرپاس مختاری و پزشک احمدی که در همین سایت موجود هست ( https://ketabnak.com//book/36917/دفاعیات-کسروی) ( صفحه ۳۷ ) گفته: "ما نیک میدانیم چون رضا شاه به روی کار آمد اصول دیکتاتوری را در پیش گرفت و بسیاری از قانونها را از میان برد. نخست قانون انتخابات را از میان برد که نمایندگان را خود دولت بر می گزید. سپس قوانین دایر به بازداشت و زندان را از میان برد. که شاه هر که را می خواست بازداشت و زندان می داد..."
آخر این مردمی که می خواهند با دعا به روح رضاشاه به مشروطه بازگردند نمی دانند او خود بنیاد مشروطه را برانداخت؟
درود بر رضاشاه یعنی درود بر قتل عام یک شبه خوانین بختیاری اینها را جواب بدید
دی ماه 96 نشاد داد ملت ایران هنوز به شعور دموکراسی نرسیده رضاشاه روحت شاد یعنی درود بر قاتل شاعر وطن میرزاده عشقی یعنی درود بر دکتر احمدی قاتل انسانهای بیگناه در زندانهای رضا شاه بابا این رضاشاه انقدر پست بود که به رفیق خودش تیمورتاش هم رحم نکرد به رفیق خودش محمد علی فروغی هم رحم نکرد و دامادشو کشت رضاشاه دربون کاخ فرمانفرما بود پسر فرمانفرما راهم کشت چه اشغالی الگوی یک ملت شده الگوی این ملت همینهاند که به دموکراسی نرسیده(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)
شعبان جعفری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک