رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

وحدت قومی کرد و ماد: تاریخ تمدن کردستان

وحدت قومی کرد و ماد: تاریخ تمدن کردستان
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 34 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 34 رای
وحدت قومی کرد و ماد با عنوان فرعی منشأ، نژاد و تاریخ تمدن کردستان کتابی ست در ۱۱ فصل از حبیب‌الله تابانی که به معرفی تاریخ تمدن کردستان و منشأ مردم کرد می‌پردازد. این کتاب جلد ۱۷ام از «مجموعه پژوهش‌های تاریخ» است که نشر گستره منتشر کرده‌است. این کتاب از جمله منابع جدیدی ست که دربارهٔ تاریخ کردها نوشته شده‌است.
این کتاب چند سال پس از انتشار به فارسی، توسط جلیل گادانی با عنوان «هاونه‌ته‌وه‌ای کورد و ماد: چاوگه، ره‌گه‌ز» به زبان کردی نیز ترجمه شد.

فصلهای کتاب:
چهره جغرافیایی کردستان و شناخت آن
تاریخ و ریشه نژادی کردان
دولت‌های معظم باستانی کردها
کردستان و کردها بعد از مادها
روم و سازمان اداری و تشکیلات آن
تمدن و مظاهر آن در کردستان تا ظهور اسلام
نقش کردستان در گسترش فرهنگ و تمدن جهانی
آثار تاریخی موجود در کردستان
دین، مذهب و معتقدات فرعی در کردستان
خط-زبان در ادبیات کردی و سرگذشت آن
آداب و عادات و رسوم و اعیاد و دیگر مراسم در کردستان
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1397/05/06
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی وحدت قومی کرد و ماد: تاریخ تمدن کردستان

تعداد دیدگاه‌ها:
9
[quote='mt1397'] ... تا جایی که بنده پژوهش داشتم و از کسانی که در این باره آگاهی دارند پرسیدم، اینکه تنها کُردها از نوادگان ماد هستند را رد کردن. نوادگان ماد بسیار هستند، تنها به یک تیره محدود نمیشه. چرا که با گذر زمان مادها با تیره‌های زیادی حل شده. این نَسک به دست آقای تابانی دستکاری شده و به متن اصلی‌اش وفادار نیست! مینورسکی یک خاورشناس بوده نه یک زبان‌شناس. از نوادگان ماد میتوان به گیلکی‌ها و لَک‌ها و... اشاره کرد. البته گویا لک‌ها بیشتر به ایشان نزدیک‌اند ... به هر روی، نمی‌شود ماد را تنها به یک تیره محدود کرد، چرا که بازمانده زیاد دارند، اما این لک‌ها روی همه رفته توانستن فرهنگ و زبان خودش را بیشتر نگاه دارد. در پایان، برگردان دیگری برای این نَسْک گیر بیارید.[/quote]
می دانید چرا لکها فرهنگ‌و زبان خود را بیشتر از همه توانسته اند نگاه دارند؟ چون ایشان خودش لک هست، در زیر نبیک "شایست ناشایست" در برگه 3 گوید:
[quote='mt1397']رستم که روتستهم است (= گویا از مادهای پارتاکانی) را میتوانم به زبان مادری ام (= لکی ) که از بازماندگان زبان پهلوی است، ترجمه کنم. رۆت+ستهم، در زبان ما رۆت یعنی خالی/تهی کردن و چیزی را از بیخ تهی از چیز دیگری کردن، و ستهم هم همان ستم است، ولی اگر ت را هم بندازیم، سهم (= یا سهم سی ) در زبان ما یعنی ترس برای انجام دادن یا ندادن کاری بَد. روی هم، یعنی ریشه کن/تهی کننده ستم یا ستمگران. آترادات نیز همین می باشد. البته در اوستا «رو/رُ» هم آمده. در زبان ما به رستم، رۆسهم می گوییم. آتر در اول آترادات هم اندکی برایم جالب به چشم می آید، من را یاد آگِر در زبان لکی به معنی آتش، و واژه آذر می اندازد.
در اسطوره شناسی تطبیقی، خیلی جاها زبانم و زبان کُردی به کمکم میان.[/quote]
پیش از همه رستم که رستهم هم گفته اند، به گفته دهخدا، از "رس = راودهه (بالش و نمو) [ رستن و روییدن از همین ریشه است ] + تهم = تَخْمه در پارسی باستان وگاتها و دیگر بخشهای اوستا به معنی دلیر و پهلوان" باشد، پس نیازی به زبان های ایرانی نو مانند لکی‌و کردی نیست. استاد که صد گونه زبان داند، چرا یک نگاهی به لغتنامه نکرده است؟ ایشان بسیار کوشیده است در پارسی نو به سود زبان خودش دست برد. آشکار است چرا لکها از همه بیشتر زبان‌و فرهنگ خود را نگه داشته اند. شگفت آن است، ایشان هم خودش را بازمانده مادها داندو هم بازمانده پهلوها (پارتها) :O. پارتیان همان زمانی که مادها می‌زیستند، فرتاش داشتندو زیست می‌کردند. بسیاری از هم-کردها (Pan-Kurdists)، همین باورهای ناخردمندانه‌و دارای پارادَخش (Paradox) ایشان را دارند.
[quote='mt1397']اینکه کُردها از بازماندگان ایرانیان باستان میباشد درش هیچ شک و گمان نیست، بنده خودم آشنای‌ای با این زبان دارم، زمانی که واژگانش را می‌خوانی پی میبری که از بازماندگان زبان باستانی ایرانه، البته با توجه به اینکه یک پهرست از واژه‌های پهلوی را در کنارش بخوانی. این مردمان، از ایرانی‌های نژاده(=اصیل) هستند ...[/quote]
بنده هم به این زبان تا اندازه ای آشنایی دارم و ریشه های آریایی (هندوایرانی) در آن دیده می شود، همانند آنکه مانند آذری باستان و سانسکریت به کَردِمان یا کارواژه "گفت" وَت می گویند. با این روی از زبان مادها چند وامواژه از زبان پارسی تنها به دست آمده، پس چجوری برخی همین گونه چند زبان ایرانی را بازمانده آن می دانند؟ چون همه این زبانها ازآن شاخه زبانهای ایرانی شمالی غربی هست؟ پارسیان به خورشید در پارسی میانه هم خورشیت می گفتند و هم هورشیت (به "فرهنگ پهلوی" نوشته بهرام فره وشی، بنگرید)، در پارسی کلاسیک، "شید" آن که به آرِش نور هست، افتاده شد و "خور" و "هور" هم افزون بر آن می گفتند، چناچکه سعدی گوید: نور گیتی فروز چشمه هور/زشت باشد به چشم موشک کور. این "هور" هم با "سور" سانسکریت به آرِش "خورشید" هست هم ریشه است. هورشید هم دهخدا از سوی (انجمن آرا) گزارش کرده، همچنین عمید و معین هم گزارش کرده اند. فره هم در پارسی نو هنوز هست، چنانچکه مولوی گوید: ور بگوید او نخواهم من فره/گو بگیر و هر که را خواهی بده. شما پیش از این، در راستای دست بردن در پارسی نو کوشیده بود، پیشتر هم در زیر نبیک "شاهنامه"، ویرایش جلال خالقی مطلق، پوشینه 2، فرموده بودید "برز" در زبانهای بلوچی و کردی و لکی به جا مانده است، با این که در خود پارسی نو هنوز هست، چناچکه زنده یاد فردوسی می فرماید: ببودند یک هفته بر برز کوه/سرِ هفته گشتند یکسر ستوه. زبان مادی هم به برآیند من بیشتر به زبان تالشی و تاتی نزدیک است، به این نمونه بنگرید:
مادی: اِسپَکَ ← تالشی: اِسبَ ← پارسی میانه: سگ و سک ← پارسی نو: سگ ← کردی: سگ ← گیلکی: سک ← بلوچی: کُچِک
همانگونه که می بیند کردی و بلوچی و گیلکی تا چه اندازه از زبان مادها دور هستند. گذشته از این، ما دستور زبان مادی را نداریم، پس خواهشمندم دزدی نفرمایید. برخی از هم-کردها (Pan-Kurdists) واژه "اسپ"، به آرِش "اسب" را که همانندی با مادی اسپَ دارد به دهان گرفتند، بیک نمی دانند که در زبان پارسی میانه به "اسب"، "اسپ" می گفتند. بسیاری از "پ" ها در پارسی نو به "ب" دگرگون شد.
ترجمه ی نادرست متن ها ، گهگاه می تواند برداشت نادرست از برخی دانسته های کلیدی و تعیین کننده را در پی داشته باشد. یکی از کتاب هایی که در سال های گذشته مورد توجه پژوهشگران حوزه ی تاریخ و فرهنگ کردستان قرار گرفته، کتاب ُ « کردها، یادداشت ها و نظرها » (КУРДЫ, ЗАМЕТКИ и ВПЕЧАТЛЕНИЯ) به قلم ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس نامدار روس بوده است. در بازار کتاب ایران ترجمه هایی به زبان های فرانسه، انگلیسی، و عربی از این کتاب در دست است. در این میان پژوهشگر کرد، « محمدسعید محمدکریم » متن عربی این کتاب را به کردی برگردانده است و همین متن کردی انگیزه ای برای برخی از مترجمان ایرانی شده تا این اثر را به فارسی برگردانند. متاسفانه در این ترجمه های فارسی اشتباهات تاثیرگذاری دیده می شود که دستاویزی برای تبلیغات برخی از قوم گرایان شده است.
بدترین ترجمه از این کتاب به زبان فارسی به قلم حبیب الله تابانی انجام شده است. برای نمونه کافی است به صفحات نخستین فصل دوم این کتاب که در باره ی تاریخ کردها نوشته شده است، توجه کنیم. جدا از ترجمه ی بسیار ضعیف و مغرضانه توسط این مترجم، متن فارسی کتاب را نیز به سختی می توان فهمید. برای نمونه این جمله های را بخوانیم :
« بررسی ریشه کرد به صورتی دقیق تر و جدا از دیگران و چگونگی اولین پیدایش آنان در کردستان مسئله ای است کهن و امروز هم بحث های بسیاری در این باره صورت می گیرد و آراء و نظریات گوناگون ابراز شده و می شود. در کتاب های کلاسیک، زمانی که از کردستان صحبت می شود، اسم های زیادی را مطرح می کنند که به گونه ای با لفظ کرد شباهت دارند. تا همین اواخر گفته می شد که کردها که کردها نوادۀ (کاردوخیانی) هستند که در سال ۴۰۱ پ.م گزنفون فرماندۀ هزار نفر یونانی، هنگام عقب نشینی تاریخی خود از ایران به یونان، آنها را دیده و با آنها برخورد پیدا کرده است.
اما در این اواخر این نظر تغییر پیدا کرد! [علامت تعجب از مترجم است و ربطی به نویسنده ندارد.] و اطلاعات تازه ای که در این مورد به دست آمد، سبب شد که این مردم (کردها) را در دو شاخه، بر حسب ارتباطی که با این کلمه (کاردوخویی) دارند، به قرار زیر مورد مطالعه قرار دهند: یک شاخه که می گوید «کاردوخویی ان» ریشه آریایی ندارند، و دیگر آنکه کورتی ها یا «کاردوخیان» که در قسمت شرق سرزمین کاردوخیان زندگی می کنند، نیاکان کردهای امروزی اند! [علامت تعجب از مترجم است و ربطی به نویسنده ندارد.] آنهایی که در غرب سرزمین «کاردوخیی ان» هستند. این نظریه هر طور که باشد، در غایت قومی که از آن صحبت می کنیم، قبل از شناخته شدن هم چندین قرن در کوهستان های کردستان بوده اند و نیز روشن شده است که کردها آریایی نیستند و فقط زبان آنها به گروه زبان های آریایی وابسته است. بر این مبنا من ( مینورسکی) تصور می کنم که سرزمین و زبان آنها هم به شرق برمی گردد.» ( مینورسکی، ۱۳۷۹: ۲۷-۲۸)
در سلسله مقالات مربوط به ماد و مادآتروپاتن هم به تفصیل دیده ایم که به گواه ماد شناسان معروف و بخصوص سرآمد این دسته از باستانشناسان و زبانشناسان یعنی ایگور دیاکونوف، پیش از کوچ مادها به فلات ایران کنونی و از جمله آتروپاتن و یا «ماد کوچک» متشکل از همدان، آذربایجان، کردستان و گیلان کنونی، ده ها قبیله بومی این در مناطق بوده اند. سرزمین مادها به هیچ صورت محدود به مناطق کنونی کردنشین نبود، بلکه از ری و طبرستان تا اصفهان و همدان و از آذربایجان و کردستان و شرق آناتولی و شمال عراق تا گیلان و حتی فارس و عیلام و لرستان را دربرمیگرفت. حتی در «ماد کوچک» یعنی آتروپاتن بعدی نیز ده ها قبیله و قوم میزیستند
امیدوارم این مطالب کمک کنه به ما که بدون حب وبغض به تاریخ نگاه کنیم
البته که کردهاقومی باستانی هستند اما نگاه انحصارطلبانه و تحریف بعضی از واقعیات کمکی به مانخواهد کرد
شاد وموفق باشید
در سال ۱۹۶۱، یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی. ان. مک کنزی که جزو معروف ترین متخصصین فارسی میانه (پهلوی) و زیان کردی شمرده میشود، مقاله ای با عنوان «ریشه های زبان کردی» نوشت. او در این نوشته اظهار تعجب کرد که چرا باوجود آنکه استاد مینورسکی به بسیاری ادعاهای مبالغه آمیز و مبهم در باره «ریشه کردها» جواب داده است، هنوز «موضع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه میگیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری ماد ها هنوز باصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمیکنند که میخواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند»
شاید ولادیمیر مینورسکی، شرقشناس معروف روسی-بریتانیائی (۱۸۷۷-۱۹۶۶) از اولین کسانی است که ریشه های مردم شناختی کردها را از نگاه تاریخی و حتی تا حدی زبانشناسی در میان گذاشت و در چاپ نخست «دایره المعارف اسلامی» از سال ۱۹۲۷ زیر عنوان «کردها: مردم شناسی، جامعه شناسی و ریشه شناسی تباری» نوشت که کردهای معاصر، همچون یکی از گروه های قومی ماد باستان، چنان آمیزه ای (از «تیپ» های تباری خاورمیانه) هستند که «هرگونه کوشش جهت یافتن تعریفی عمومی برای تیپ کُردی تاحد زیادی خیالبافی خواهد بود»
اینکه کُردها از بازماندگان ایرانیان باستان میباشد درش هیچ شک و گمان نیست،
بنده خودم آشنای‌ای با این زبان دارم، زمانی که واژگانش را می‌خوانی پی میبری
که از بازماندگان زبان باستانی ایرانه، البته با توجه به اینکه یک پهرست از واژه‌های
پهلوی را در کنارش بخوانی. این مردمان، از ایرانی‌های نژاده(=اصیل) هستند که
در آن زمان کوچ‌نشین بودن. هتا در زبان عربی، کُرد به معنی کوچ کردن می‌باشد.
اگر تواریخ فتوحات اسلامی همچون فتوح البلدان بلاذری یا فارسنامه ابن بلخی و همچنین
بن‌مایه‌های ساسانی همچون کارنامه اردشیر بابکان را بخوانید میبینید که بلوچ‌ها، دیلمی‌ها،
گیلک‌ها، لرها، کرد نامیده میشوند و مثلا اعراب در فتوحاتشان در خوزستان و فارس و
کرمان و تبرستان از کردها سخن میگویند که در اصل عشایر آن سرزمین بودند.
تا جایی که بنده پژوهش داشتم و از کسانی که در این باره آگاهی دارند پرسیدم،
اینکه تنها کُردها از نوادگان ماد هستند را رد کردن. نوادگان ماد بسیار هستند، تنها به یک
تیره محدود نمیشه. چرا که با گذر زمان مادها با تیره‌های زیادی حل شده. این نَسک به دست
آقای تابانی دستکاری شده و به متن اصلی‌اش وفادار نیست! مینورسکی یک خاورشناس
بوده نه یک زبان‌شناس. از نوادگان ماد میتوان به گیلکی‌ها و لَک‌ها و... اشاره کرد. البته
گویا لک‌ها بیشتر به ایشان نزدیک‌اند. شاهنامه‌ی لَکی و واژه‌نامه‌ی ۳۰ هزار واژه‌ی لَکی را میتوان
با واژه‌های اوستا و پهلوی برابری داد. مانند: در زبان لَکی به زیاد میگن "فِرَ" و در پهلوی "فره"،
خورشید فارسی امروزی از حورشید لَکی گرفته که پیش‌تر هورشید گفته شده و لکی از پهلوی،
حور= مرکز روشنایی. شید= تشعشعات. "شید" همچنان در مردمان سیمره و دلفان گفته میشه.
مانند: وَ شید ئه حورَ قسم.در لَکی به باد، وا گفته میشه که در اوستا واتَ آمده و در پهلوی واد.
(آمده در: یادداشت‌های استاد محمدرضا نظری دارکولی)
در اوستا به "باد برده" گفته شده "واتو برتَ" که در گذر زمان در زبان لَکی به "وابِردی" دگرگون شده.
(بن‌مایه: زبان لکی بازمانده‌ای از زبان‌های باستان، سیدحشمت الله موسوی و شهناز عزیزی، تهران:
پیشرو مبتکران ، ۱۳۹۳. و فرهنگ زبان پهلوی نوشته‌ی دکتر بهرام فره‌وشی)
و هزاران واژه‌ی دیگه.
به هر روی، نمی‌شود ماد را تنها به یک تیره محدود کرد، چرا که بازمانده زیاد دارند، اما این لک‌ها
روی همه رفته توانستن فرهنگ و زبان خودش را بیشتر نگاه دارد.
در پایان، برگردان دیگری برای این نَسْک گیر بیارید.
در این کتاب و همچنین ترجمۀ تابانی از کتاب کرد مینورسکی، متاسفانه سخنان مینورسکی دربارۀ کردها تحریف شده. همچنین نویسنده سخنان بی پایه و اساسی دربارۀ کرد بودن حضرت زرتشت بیان کرده. در کل آقای تابانی با نگاه از عینک مورخان کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به تاریخ ایران نگریسته است.
https://iranchehr.com/?p=8986
تاریخ ماد مینورسکی را خیلی زیبا تحریف کرده. ری و اذربایجان با آن عظمت ماد نبودند و فقط کرد ها ماد هستند و تمدن آن ها را یدک می کشند!!
وحدت قومی کرد و ماد: تاریخ تمدن کردستان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک