گاثای زرتشت
نویسنده:
زرتشت
مترجم:
رضا مرادی غیاث آبادی
امتیاز دهید
نسخه ای انتقادی ست نسبت به سایر ترجمه ها
اكنون آن مسير حيات طولاني را كه هيچكس در واقع نديده و شما خدايان آن مسير را مي رويد، در مقابل من قرار ده.
صريح به من بگو اي اهورا، چگونه من بايد مخارج مراسم قرباني گاو را بدست آورم: ده ماديان با يك اسب نر، و
همچنين يك شتر، پاداشي كه به من الهام كرده اي اي مزدا.
از گاثاي زرتشت
بیشتر
اكنون آن مسير حيات طولاني را كه هيچكس در واقع نديده و شما خدايان آن مسير را مي رويد، در مقابل من قرار ده.
صريح به من بگو اي اهورا، چگونه من بايد مخارج مراسم قرباني گاو را بدست آورم: ده ماديان با يك اسب نر، و
همچنين يك شتر، پاداشي كه به من الهام كرده اي اي مزدا.
از گاثاي زرتشت
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گاثای زرتشت
کاش به جای ادعا میشد به نمونهی تحریفات ادعایی هم اشاره کرد! کدام تحریفها؟ و کدام متن در اینترنت؟! در ضمن مگر خود غیاثآبادی نگفته که متن وی بر اساس ترجمهی هومباخ و شروو میباشد (نه ترجمه)!
ص ۱۳:
«ترجمه دیگری از گاثا متعلق به هلموت هومباخ است که با عنوان «گاثای زرتشت» در سال 1959 در هایدلبرگ به زبان آلمانی منتشر شد. این کتاب در سال 1991 با همکاری ژوزف الفنبین و پرادز اُکتور شروو بازنگری و ویرایش اساسی شد و با نام «گاثای زرتشت و دیگر متنهای اوستای کهن» در هایدلبرگ به زبان انگلیسی متنشر شد. این کتاب هماکنون از معتبرترین ترجمههای گاثا و همراه با ترجمه مستقل شروو از گاتها که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، اساس کتاب حاضر است.»
در ضمن، صفحات ۱۹ تا ۲۲ این کتاب حاوی انتقادات به ترجمههای کنونی از گاتها است که برای علاقمندان میتونه جالب توجه باشه.
ترجمه دوستخواه:
ای مزدا!ای سپند مینو!
اینک در آغار با دست های برآورده،ترا نماز می گزارم و خواستار بهرورزی و رامشم.[بشود که]با کردار های اشه و با همه خرد و منش نیک گوشورون را خشنود کنم.
*
ترجمه پوداود:
خواستارم در نماز با دستهای بلند شده نخست ای مزدا رامش از برای همه آفرینش سپند مینو ، ای اردیبهشت [و] اینکه خرد بهمن را خشنود توانم ساخت و گوشورون را
*
ترجمه غیاث آبادی:
با دست های برافراشته در تجلیل از او ، آن حامی من ، از همه شمایان نخستین حالت الهام را درخواست می کنم .ای مزدا ، ای که به واسطه نظم کیهانی تو/من زندگی می بخشی.ای که به واسطه عمل من و به خاطر آن ، به پندار راهنمایی کننده ی پندار نیک من و نفس روح ماده گاو به خوبی گوش می دهی.
*
و برای بند دوم:ترجمه دوستخواه:
ای مزدا اهوره!
با منش نیک به تو روی می آورم.
پاداش هر دو جهان استومند و مینوی را که از اشه [است] دین آگاهان را گشایش و رامش می بخشد ، به من ارزانی دار.
*
ترجمه پورداود:
من که به شما روی می آورم ، ای مزدا اهورا ، یا منش نیک ، به من ارزانی دارید آن آبادی دو جهان خاکی و مینوی بدستیاری اردیبهشت که بیاران گشایش دهد.
*
ترجمه غیاث آبادی:
من خواستار طواف به دور همه ی شما هستم.ای مزدا اهوره ، با پندار نیکی که به تو دارم ، غنیمت هر دو عالم هستی را به من ارزانی بدار.آن عالمی که استخوان دارد و آن عالمی که پندار است. مطابق با نظم کیهانی ، غنیمت هایی که هرکس می تواند به واسطه آنها حامیان خود را در آسایش قرار دهد.
این فقط نتیجه مقایسه دو بند اول گاهان است.لطفا دوست اوستایی دان لطف کنند و ترجمه ی وفادارتر و صحیح تر را مشخص کنند!
من هم منتقد غیاث آبادی ام و بیشتر گفته های او را قبول ندارم ولی کاش که میشد از ضرورت فارسی نویسی درست و بکار بردن دستور زبان بویژه برای به اصطلاح روشنفکران (بلا نسبت شما !)نیز راه حلی پیدا میکردند ، در ضمن نمیدانم چرا برای نقد هرکتاب و هر کامنتی بایستی گرایشهای سیاسی خود را دخالت داد و از "احمدی نژاد " و رائفی پور " یاد کرد که هیچ ربطی به این کتاب و این موضوع ندارند ؟
در مورد افرادی هم که میخوان خودشون رو طرفدار این نگاه عوامانه و سطح پایین نشون بدن باید بگم ، چندسال پیش مد شده بود هر تازه به دوران رسیده ای که میخواست ژست روشنفکری بگیره وظیفه خودش میدونست اول بدون هیچ مطالعه ای فرض رو بر این بگیره که تاریخ ایران تا حالا برمبنای دروغ تالیف شده و بعد تازه شروع کنه به خوندن تاریخ اونهم فقط با این هدف که اون پیش فرض جعلیش رو اثبات کنه.کتابهای از این دست هم خوراک اینجور آدما بود.البته سال به سال که میگذره تعدادشون کمتر میشه چون پشتوانه علمی مناسبی ندارن...
یک دلیل شایع دیگه اش هم جذابیت نگاه متفاوت داشتن به تاریخه که خیلی ها رو به بهای دوری از واقعیات گذشته مسحور خودش میکنه و مولف هر چرندی رو فقط به خاطر اینکه با برداشت هایی که تا الان از تاریخ وجود داشته متفاوته و از این نظر جذابیت داره راحت به خورد مخاطب میده.
انسانی که واقعا روشن باشه قبل از هر چیز مراقب خودشه و چیزی که نقد میکنه در درجه اول بنیانهای اندیشه خودشه ، اونهم نه یک بار و ده بار همیشه و همیشه پیش از هر نقدی..بعد میره سراغ جامعه و تاریخ و مذهب ، که نقدشون و درصورت لزوم کنارگذاشتنشون هم ضرورت داره.
زرینکوب پنجاه سال پیش ، از ضرورت تعلیم روش شناسی تاریخ به دانشجوها و حتی علاقه مندان این رشته گفته بود. دلیلش رو هم این عنوان کرده بود که چون ماده علم تاریخ در دسترس همه هست خطر قبول تالیفهای بازاری به عنوان واقعیت توی این رشته خیلی زیاده...اون زمان البته هنوز اعجوبه های همه فن حریفی مثل رائفی پور و غیاث آبادی و پورپیرار و امثالهم خلق نشده بودن که علم تاریخ رو اینطور به لجن بکشن.