فرهنگ اسلام در اروپا - جلد 2
نویسنده:
زیگرید هونکه
مترجم:
مرتضی رهبانی
امتیاز دهید
این کتاب از تمدن اسلام صبحت کرده و تنها ملت عرب مورد نظر نیست .ملتهایی همچون ایران ، هند ، سوریه ، مصر ، و... که تحت حکومت اسلام رهبری می شدند و نه تنها زبان عربی در میانشان رواج و ملاک قرار گرفت بلکه برای آنها اسلام نمونه ای بود برای هر کس که خود را با آن ساخته و به همین جهت به یک تمدن یکپارچه مبدل گردند. تمدنی که دانشمندان آن از هر قوم و کشوری بودند اما کمتر آنان را به نام کشورشان می شناسند .دکتر در پایان مقدمه خود از مسلمانان تشکر نموده و بیان نموده که این تشکر را از دیر زمان مدیون مسلمانان می داند و این را بدلیل تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم تمدن اسلامی می داند. و در آخر می نویسد:
دستهای زیادی فرش تمدن را می بافند. همه اینان توانایی خود را در آن می نهند و همگی استحقاق سپاسگزاری و قدردانی را دارند.
در این جزوه فهرست کتاب مذکور دقیقا ذکر شده و فقط به یک بخش از ان کمی بیشتر پرداخته شده است در سراسر کتاب وضعیت اروپا و مسلمانان در بخشهای مختلف مقایسه شده و تاثیر فرهنگ اسلامی را در دوره انحطاط و فقر و خرافه پرستی در اروپا را بیان می دارد برای مثال در بخشهای ابتدائی آورده شده که چگونه غرب با پیشروی مسلمانان در زمانی نچندان زیاد بعد از یک دوره قطع ارتباط با مسلمانان دوباره زمینه تجارت با آنان را برقرار نموده و به رفع نیاز مندیهای خود چه از مواد خوراکی ، پوشاک ،کاغذ ،مواد محترقه و دیگر مایحتاج زندگی گرفته تا علم اندوزی از قبیل نحوه محاسبات ، نجوم با وجود خرافه پرستی های موجود در اروپا ، علم ریاضی و اعداد ،علم ساخت وسائل و ابزار محاسباتی در نجوم (علم مکانیک )، علم پزشکی ووضعیت خرافه پرستی و خشونت در طبابت در اروپا از قبیل دفع جن نمودن، ممنوع بودن جراحی توسط کلیسا و در قبال آن پیشرفت طبابت در میان دانشمندان و پزشکان مسلمان ، ساخت و ساز ، زمین شناسی و هنر.
بیشتر
دستهای زیادی فرش تمدن را می بافند. همه اینان توانایی خود را در آن می نهند و همگی استحقاق سپاسگزاری و قدردانی را دارند.
در این جزوه فهرست کتاب مذکور دقیقا ذکر شده و فقط به یک بخش از ان کمی بیشتر پرداخته شده است در سراسر کتاب وضعیت اروپا و مسلمانان در بخشهای مختلف مقایسه شده و تاثیر فرهنگ اسلامی را در دوره انحطاط و فقر و خرافه پرستی در اروپا را بیان می دارد برای مثال در بخشهای ابتدائی آورده شده که چگونه غرب با پیشروی مسلمانان در زمانی نچندان زیاد بعد از یک دوره قطع ارتباط با مسلمانان دوباره زمینه تجارت با آنان را برقرار نموده و به رفع نیاز مندیهای خود چه از مواد خوراکی ، پوشاک ،کاغذ ،مواد محترقه و دیگر مایحتاج زندگی گرفته تا علم اندوزی از قبیل نحوه محاسبات ، نجوم با وجود خرافه پرستی های موجود در اروپا ، علم ریاضی و اعداد ،علم ساخت وسائل و ابزار محاسباتی در نجوم (علم مکانیک )، علم پزشکی ووضعیت خرافه پرستی و خشونت در طبابت در اروپا از قبیل دفع جن نمودن، ممنوع بودن جراحی توسط کلیسا و در قبال آن پیشرفت طبابت در میان دانشمندان و پزشکان مسلمان ، ساخت و ساز ، زمین شناسی و هنر.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرهنگ اسلام در اروپا - جلد 2
بله منظورم اینست که علم و اندیشه از آدمها پدید میآید و هر دانشمند و یا اندیشمندی ویژگی های ژنتیکی ملت خودش را دارد ، هیچ انسانی دارای ژن اسلام و مسیحیت و بودایی نیست ،بطوریکه " آفریقای سیاه" و یا بعضی از اقوام زردپوست ، چه مسلمان باشد و چه مسیحی از دید ژنتیکی و فرهنگی توانایی علمی و ذهنی بالایی نداشته است در در اروپا نیز یش از مسیحیت علم و صنعت بوده و با تغییر دین های جورواجور باز همان روند را ادامه داده است در ایران پس از اسلام به بسیاری از دانشمندان انگ رافضی و زندیق و ملحد (ابوعلی سینا و رازی و ناصر خسرو و ابن مقفع و ...) میزدند و آنها از متعصبین مذهبی در رنج بودند ،البته انصافا ،اسلام و مسیحیت در یک چیز به ملتها کمک کردند و آنهم آموزش همگانی خواندن و نوشتن است که در گذشته تنها در انحصار اشرافزادگان بود
اسلام "ملیت " نیست بلکه "دین" است همانطوری که "مسیحیت " ملت نیست بلکه دین است ، خود اروپایی ها به دانشمندانشان نمیگویند " دانشمندان مسیحی " و این از نا آگاهی بعضی غربی ها و متاسفانه بعضی ایرانی هاست که ملت را با دین یکی میگیرند.[/quote]
برداشت من از فرموده حضرتعالی این است که پیشرفت ها مدیون ملل است ولی تصدیق می فرمایید چه اسلام و چه مسیحیت جایگاه مهمی در پیشرفت داشته اند.البته قبول دارم که تعصب مذهبی در علم جایگاهی ندارد.
اسلام "ملیت " نیست بلکه "دین" است همانطوری که "مسیحیت " ملت نیست بلکه دین است ، خود اروپایی ها به دانشمندانشان نمیگویند " دانشمندان مسیحی " و این از نا آگاهی بعضی غربی ها و متاسفانه بعضی ایرانی هاست که ملت را با دین یکی میگیرند.