رسته‌ها

فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها

فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 40 رای
کتاب با آوردن نتایج تحقیقات متعدد علمی ابطال داروینیسم را منطقا و عقلا اثبات می کند و سپس در پاسخ به پرسش چی به جایش در تلاش برای ارائه نظریه جایگزینی برای آن از دل قرآن بر می آید و با آوردن آیات متعدد فرضیه جدیدی را مطرح می نماید که ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
389
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hassan2008hassan
hassan2008hassan
1395/07/23
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها

تعداد دیدگاه‌ها:
189
ادامه پست قبلی
20- فرمودید " خداوند رحمان تبارک و تعالی واقف به امور عالم است"و یعلم سرّکم و جهرکم و یعلم ما تکسبون"" بسیار خوب پس با این معرفتی که کسب کردیم خیلی مهم است که در درون و برون حق طلب و باطل گریز باشیم تا لیاقت کسب بهترینها را داشته باشیم .
21- در پست دومتان ضمن تشکر از توضیحی که از داروین نقل فرمودید اضافه می کنم در مورد جمله " تفـاوت اندیشـه ی خدا باوری ی داروین با دینمداران در این است که گفتـه است، خدا جهان را خلق کرده و به حال خودش گذاشته است" خدای ساعت ساز با تعریفی که ارائه دادید مال مسیحیت است و البته مبانی آن بر تثلیث (3خدایی بر گرفته از عصر پاگان ,خدایان مصر و یونان ) شرک آلود است لذا به این اندیشه لا اله الا الله نمی گویند . و در مورد کلمه دینمداران , هم , توضیح داده شد, که اول تفکیک فرقه ای سپس تبیین .تا مشخص نشه کی به کیه که نمیشه دینداری کسی را قبول کرد .
22- فرمودید " نظرات شخصی ی هیچکس در باره ی داروین تآثیری در اصالت وجود فرضیات او ندارد" اگر منظورتان از نظرات شخصی , آراء بنده است جسارتا مطالب آنتی داروینیسم اکثرا مال کریشنیستهای آزاده غربی است که یک جریانند, بنده اگر خدا توفیق دهد در مورد حسنا ایسم مطالبی را ارائه داده ام . ثانیا خود بحث فلسفی "اصالت وجود " زیر سوال است حال وقتی آن را با فرضیه داروین ترکیب می کنید ببینید چه می شود !
23- فرمودید " ابطال و نفی و کنار گذاشتن فرضیات داروین و هر دانشمند و فیلسوف دیگر ناشدنی است" جسارتا بنده این کار را کردم و دیدم که شد و برای همه مخاطبان عزیز هم آرزو می کنم که این کار را بکنند و بشود . باور کنید افکار باطل است, که ذهن و عین ما را در غل و زنجیر کرده و تا وقتی تغییرشان ندهیم از عذابشان رهایی نداریم . لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ رعد 11
24- فرمودید " زیرا گفتار اندیشمندان بزرگ حتّی اگر نادرست باشند برای همیشه در صفحات تاریخ علم ثبت و ضبط می شوند،"
بله البته که جنایات آتیلاها و جغتای ها , هیتلرها و موسولینی ,بوش و ... در تاریخ ثبت و ضبط است لیکن دلیلی بر حق بودن آنها نیست امروز همه مردم آزاده آنها را به خاطر جنایاتی که کرده اند لعن و نفرین می کنند .
ادامه پست قبلی
- فرمودید " زیرا در راسـتای خدمت به بشـر و تنویر افکـار دانش ورزان بوده" نگاه یهود به غیر از قوم خودش نگاه به حیوان است این را در همه تعاریفی که از انسان ارائه داده اند می توانید بجوئید و لذا بنده با شما مخالفم . در مورد اختراعاتی عصری , که آنها به نام خودشون ثبتش می کنند اگر به تاریخچه اش نگاه کنید می بینید مثلا می خواستن بمب اتم بسازن برای کاربری نظامی و سلطه شرورانه به سایرین لیکن خدا از همان هم نعمت برای بشر جعل می کند مثلا نیروگاه اتمی را مسخر انسان می کند یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ(الصف/8) آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند! بنده با شما موافق بودم .
15- فرمودید " و مخاطبانشـان نیز اندیشـمندان بوده و نه تحمیق عوام" در یهودیت یک حکم کلی وجود دارد ربا دادن به یهودی حرام است ولی ربا دادن به غیر یهود واجب است و ... یهودی که اینطور تربیت شده و با این ترفند, بانکهای جهان را در قبضه خودشون گرفتند به نظر شما برای مخاطبان اندیشمند ارزشی قائلند یا از اندیشه به عنوان حربه ای برای تسلط خودشان بر جهان استفاده می کنند , ارجاع می دم شما را به پروتکلهای یهود برای تسلط بر جهان . ثانیا اگر از قسمت دوم جمله تان کنایه به بنده داشتید قضاوت را به سایر مخاطبان واگذار می کنم .
16- فرمودید " و باید در میان سـایر براهین و فرضیـات موجود محفـوظ بماند،" در مورد باطل هیچ بایدی در کار نیست حداقل بنده حقیر به قدر وسع خود هر برهان و فرضیه باطلی را ( با شاخصهای قرآن وعقل وعتره, اجماع ) می زنم, تا فضا برای اقامه حق باز شود .
17- در مورد تعریفی که از بنده فرمودید ضمن تشکر عرض می کنم هر چه اعتبار است مال کلام خداست ما کی باشیم, که کنار کلام خدا دیده شویم .
18- فرمودید " باید علما و دانشمندان و فلاسفه را با یاد نیک خدمت کنیم و ارج نهیم،" اگر منظورتان از یاد نیک , تائید آراء و عقاید آنهاست , طبق آیه زیر گناه یا ثواب هیچ انسانی و اندیشمندی را به پای من نمی نویسند ولی اگر از باطل اندیشمندی تبعیت کنم گناه آن را به پایم می نویسند . حداقل در مورد بنده این "باید " صدق نمی کند باقی مخاطبان به خودشان مربوطه
إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِی عَنْکُمْ وَلَا یرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِنْ تَشْکُرُوا یرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ(الزمر/7) اگر کفران کنید، خداوند از شما بی‌نیاز است و هرگز کفران را برای بندگانش نمی پسندد؛ و اگر شکر او را بجا آورید آن را برای شما می‌پسندد! و هیچ گنهکاری گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد! سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌سازد؛ چرا که او به آنچه در سینه‌هاست آگاه است!
19- فرمودید " ما عهده دار تعیین جایگاه در بهشت و جهنّم برای هیچ کس نیستیم" اگر کنایه تان به بنده است که من همچین کاری کرده ام : جوابتان آیه بالاست و اینکه ما مکلف به انتخاب هستیم و در انتخاب همیشه به دوراهی حق و باطل بر می خوریم خیلی زرنگ باشیم , خودمان را از جهنم نجات بدیم , تعیین جایگاه برای بهشت و جهنم دیگران پیشکش .
ادامه پست قبلی
- فرمودید " فرض کنید هم اینک تمام علوم و فنون غیر اسلامی و قرآنی را از مدارس و دانشـگاهها و حوزه های علمیه
و در نهایت از لابلای افکار جامعه حذف کنیم، جز مکارم اخلاق و دروس الٰهیات و فقه و تعلیمات مذهبی چه چیزی باقی می ماند!" فکر کنم با توضیحا تی که ارائه شد در مورد اینکه اسلام با ساینس در حوزه عالم خلق (که جزئی از علم اسلامی است ) پاسخ داده شد اینکه در علوم غیر از علوم انسانی با هم مشکلی ندارد . 2- در مورد اینکه حوزه علمیه , خودش را محدود کرده به رشته هایی که نام بردید و متاسفانه عقبتر از جامعه است, باید انتقادتان را به گوش خود آنها برسانید .
11- فرمودید " تحرک جامعه معطّل می ماند" باور کنید در دوره 30 ساله گذشته که مسئولین حکومت که شیرها دستشون بود و یکدفعه بستند و یادشون رفت باز کنند , و با قواعد مدرن کشور را به اسم اسلام اداره کردند خیلی بیشتر تحرک جامعه را معطل کردند کافی است به سطح فقر و غنا و اشتغال سن ازدواج و ... نگاه کنید تا متوجه بحرانی که در پیش رو داریم بشوید . بنده اشکال اصلی را در مبانی غلط نظری , می دانم و اینکه محال است با اسلام مالی کردن دم آن رشته ها ماهیتشون را تغییر داد . خانه از پایبست ویران است فیلاسوفی آو دکتریت از پایبست ویران است .
12- فرمودید " همه ی آثار علمی برخاسته از اذهان و مغز متفکّران و دانشمندان است که در واقع بخشی از موهبات الهی ودیعه نهاده شده در وجود انسان است که به بندگانش عطا گردیده" اولا اگر تفکیک را در فرق فکری قائل باشید نتیجه گیریتان معتبر تر خواهد بود حکم کلی در مورد تفکر مومن با تفکر کافر , غلط است . مومن فکر می کنه تا به حق برسه ولی فکر کافر جز در ضلالت و گمراهی نیست .( او برای هدف ضاله و پست دنیوی فکر می کنه تا هر وسیله ای را بسازه ) در مورد متفکران کافر : وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیکُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِیرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا(فاطر/42) آنان با نهایت تأکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبری انذارکننده به سراغشان آید، هدایت یافته‌ترین امتها خواهند بود؛ اما چون پیامبری برای آنان آمد، جز فرار و فاصله‌گرفتن از (حق) چیزی بر آنها نیفزود!
13- فرمودید : " امّا نمی شود،امثال داروین و یا فـروید را جزو کسانی لحاظ کرد که غرض ورزی کـرده اند،" در رویکردهای کارکرد گرایی و سپس نتیجه گرایی در حوزه تفکر از ظاهر آدمها حق و باطل بودن آنها را قضاوت نمی کنند . کارکرد داروینیسم چه بوده ؟ نتیجه داروینیسم چه بوده ؟ (وضعیت اسفبار امروز در سطح جهان از تخریب طبیعت تا ... )کارکرد فرویدیسم در جامعه چه بوده ؟ نتیجه فرویدیسم در جامعه غرب چه بوده ؟ ((X یادم رفته اسمش را ( بر اساس نظریات فروید دست به پژوهشها و تبلیغات آزادی جنسی زد و اولین لیستهای پورن را تهیه کرد و قبح آن را در جامعه ریخت که نتیجه فعالیتها و و تبلیغاتش , یک دهه بعد به انقلاب جنسی اول در آمریکا و بعد به کل غرب انجامید آیا این نتایج در اینکه آنها غرض ورز بوده انند کفایت نمی کند .
ادامه پست قبلی
علم حق و خدایی جزئی از دین الله است و دین نزد الله اسلام است . حال اگر منظور شما تقسیم بندی فعلی از دانشها با متد غربی اش است ( علوم انسانی ,علوم فنی ,علوم تجربی و ...) اولا آنها ساینس هستند و ساینس جزئی از علم است ( علم با تعریف قرآنی اش ) بنده اعلام می کنم اسلام هیچ مشکلی با علوم عالم خلق ندارد برق و مکانیک و پزشکی و ... چه اگر تاریخچه هر یک از آنها را در بیاورید می بینید دانشمندان مومن کلیدهای اصلی آن رشته ها بوده اند . اما اما اما مبنای علوم انسانی غرب ( که در حوزه عالم جعل باید بررسی شود ) غیر توحیدی و شرک آلود و تثلیثی است . (حتما می دانید این جمله را کی گفته ) دعوای ما با تمدن غرب تو این حوزه است و اگرنه همین الان اش هم تو آی اس آی و ... مقالات تاپ فنی مال مومنان است و در داخل هم پروژه های هسته ای و ... دست بچه متدین هاست .
لذا ساینس آنها هم وقتی کار می کنه, ( غیر از حوزه علوم انسانی ) یعنی سنت خداست و علم اسلامی است .
7- در مورد حدیث پیامبر " اطلبوا العلم حتّی بالسّین "معناش این نیست که علم توحیدی خودت را زمین بگذاری , بری از چین ین و یانگ آنها را به اسم علم بیاری به خورد خلق الله بدی . خیر منظور علوم عالم خلق است هیچ اشکالی نداشت اگر ما زودتر از انگلیسیها به چین می رفتیم و از مواد منفجره (که خدا علمش را به آنها داده بود ) یاد می گرفتیم تا وقتی شرق و غرب متجاوز به مرزهامون حمله کردند از خودمان دفاع می کردیم تا نوامیسمان بی سرپرست .... نمی شدن . به هر حال در مورد چین و علوم انسانی اتفاقا ما دستور داریم معارف کلام الله را به گوش آنها هم برسانیم .
8- فرمودید "... و صدها نفر دیگر از دانشـمندان ایرانی، همه از بهترین فلاسفه ی مطرح در عالم بوده اند،" اولا حساب اندیشمندان مومن و مسلمان را از حساب فلاسفه غرب جدا کنید این کجا و آن کجا از آبرویی که اینها دارند برای کسب آبرو برای آنها خرج نکنید . ثانیا اگر اسامی که نام بردید اعتباری دارند به خاطر فلسفه شان نیست بلکه به خاطر ایمانشان است که از الله رزقیشون را گرفتن ثالثا به نظر بنده ,عند الله , خیلی مهمتر از عند الانگلیس یا عند الاروپا است . در مورد کلمه عالم در آن جمله هم باید بگم: ای بابا باقی مردم دنیا که اثلا تو این باغها نیستند گیر شکم و امنیتشونند .
9- فرمودید " آن دانشمندان خود تحت تٱثیر فلاسفه دیگر از سایر ممالک دنیا بوده اند،" اندیشه را در حوزه مملکت نمی سنجند مثال اندیشه کمونیزم در پس از جنگ به اصطلاح جهانی 2 قریب 60 درصد سطح زمین را گرفت ولی در 90 میلادی به زباله دانی تاریخ سقوط کرد . لذا یکبار اندیشه را در قالب عالم ایمانی و عالم کفر تقسیم بندی می کنند, یکبار در 2 پارادایم کلی خدا محور یا سکولار و ... یکبار داخل اسلام اندیشه شیعه و اندیشه سنی و ... لذا همه اندیشمندان از , به یکدیگر تاثیر و تاثر دارند . لیکن شاخص برای ما منطق توحیدی حق و باطل در عالم خلق و جعل است . حرف حق از هر کس و هر مملکتی باشد می پذیریم و در مورد حرف باطل بالعکس
ادامه پست قبلی
- فرمودید : در حالیکه هیچکدام به دنبال نشر اکاذیب نبوده اند و همه ی آنها اندیشـمندانی بوده اند که با همّت والا خواهان کشف حقایق و اسرار طبیعت و خلقت بوده اند" عزیزم مسلمانان پس از رحلت پیامبر از اسلام واحد , همه انبیا و اولیا بیش از 72 فرقه درست کردند سوال : آیا همه بر حقند ؟ این که مال خودمان است اینجوری تکثر و اختلاف وجود داره , وای به حال فیلسوفهایی که حتی روی اساس عالم هم اشتراک نظر ندارند و... لذا هم اندیشمند مومن داریم مثل بسیاری از دانشمندان اسلامی و شاگردان امام صادق ع و ... , هم اندشمند کافر مثل اکثر فلاسفه غرب و هر کدام باز به فرقه های متعدد تقسیم می شود , لذا برای همه آنها یک حکم نپیچید .در مورد صدق و کذب هم , بنده تعریفم را از قرآن می گیرم و حاضرم ساعتها با شما بحث کنم تا به شما ثابت کنم وقتی نتیجه عمری از فکر دوانیدن آنها میشه الحاد, یعنی همه اش کذب بوده .
4- در خود غرب که خواستگاه فلسفه است به صراحت اعلام کردن که هدف ما از درخت فلسفه رسیدن به میوه آن یعنی تخنه ( یا تکنیک ) بوده و حالا که به آن رسیدیم دیگه باهاش کاری نداریم و امروز غرب داره تخنه یا تکنیک ( مثلا مدل زندگی ) به بقیه تمدنها صادر می کنه بعد از هگل , دیگه تقریبا هیچ فیلسوف زنده برجسته ای ندارن . چرا ما کاسه داغتر از آش بشیم و ...
5- فرمودید " بدین لحاظ می توان و باید گفت؛ فرضیه ها و دیدگاههای فلاسفه منشٱ پیدایش علم بوده است" اجازه دهید در این مورد بنده نظر خلاف با شما را داشته باشم . در مورد منشا علم شما را به این 3 آیه توجه می دهم : فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65) (در آن جا) بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم. وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ(الأنبیاء/80)
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند؛ آیا شکرگزار (این نعمتهای خدا) هستید؟
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا ینْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِینٌ(یس/69) ما هرگز شعر به او [= پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد)؛ این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است!
6- فرمودید " علم فقط و تنها علوم اسلامی نیست" نظر بنده : با توجه به آیه إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ وَمَنْ یکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ(آل عمران/19) دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می‌رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
با تشکر ویژه از آقای علی زنجانی بابت پیش کشیدن موضوع شوالیه های نئو آتئیسم و مقاله مربوطه که نگاه ایدئولوژیگونه به داروینیسم را بررسی می کند .
با تشکر از آقای نیکدوست بابت پاسخی که به کاربر هیرکان ارائه دادند و اما در پاسخ به پست اول آقای نیکدوست
ای کاش همه دانشمندان دنیا اخلاق نرم و و روحیه صلح طلب شما را داشتند ولی استاد بزرگوارم اگر جسارت بنده را به حساب بی ادبی ام نگذارید نکاتی را اعلام کنم
1- منطق قرآن منطق حق و باطل است صفر و یک مثل دیجیتال حد وسط ندارد , به شهادت مراجع , از منطق حد وسط ارسطویی اعتدال در نمی یاد . منطق حد وسط جزئی از منطق فازی است مثال ما در عالم خلق شب شب شب یا روز روز روز نداریم بلکه جایگزین شدن شب و روز به یکدیگر با یک سیر بسیار ملایم صورت می گیرد مثال 2 وقتی آب می خواهد به جوش بیاید درجه حرارتش بسیار ملایم از صفر درجه ( با شاخص سانتی گراد) شروع می کند آرام آرام تا به 100 برسد هر جا وسط این فرآیند یک درجه و دمایی دارد مثلا 37 یا 64 یا 87 یا ... اما کامپیوتر منطقش دیجیتال یعنی صفر و یک است اگر در بیت الکترون جاری باشد یعنی یک و اگر در بیت الکترون جاری نباشد یعنی 0 همه این داستان برای عالم خلق است برای عالم جعل داستان فرق می کنه و نباید این دو را با هم خلط کرد قرآن کتابی برای عالم جعل است . الله فقط حق را جعل می کند و اگر باطلی در دنیا وجود دارد کار ما انسانهاست . بین حق و باطل ما هیچ گزینه دیگری نداریم . اولش کمی پیچیده به نظر می یاد ولی اگر قواعد و قوانین عالم خلق را از عالم جعل تفکیک کنید کاملا متوجه موضوع می شوید مثال ماشین مال عالم خلق است و از قوانین آن تبعیت می کنه , به کافر و مومن هر کس که اصول رانندگی را بدانه , سواری می ده و ... این نکته ابهام خیلی از مدرنیستها و سکولار ها است فکر می کنند که مومنان به خدا با این قوانین مشکل دارند یا با کشفیات فنی و مهندسی و پزشکی مشکل دارند نه به خودش قسم , اتفاقا بیشتر از هر عالم و ساینتیستی سفارش به علم وفکر و عقل کرده . وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ(النحل/12)
او شب و روز و خورشید و ماه را مسخر شما ساخت؛ و ستارگان نیز به فرمان او مسخر شمایند؛ در این، نشانه‌هایی است (از عظمت خدا،) برای گروهی که عقل خود را به کار می‌گیرند! وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(النحل/14) او کسی است که دریا را مسخر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید؛ و زیوری برای پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید؛ و کشتیها را می‌بینی که سینه دریا را می‌شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر نعمتهای او را بجا آورید!
اما مشکل در عالم جعل است , شیطان و کارگزارانش نام جعل را مثلا روی اسکناس دروغی یا چک دروغی گذاشتند تا عظمت این کلمه را پایین بکشند اینقدری به شما بگویم : تمام علوم انسانی و تمام موضوعات که موجب درگیری و نزاع می شود مربوط به این حوزه است اینکه یک وهابی به اسم اسلام و با شعار الله اکبر سر شیعه ای را می برد تا بهشت بر او واجب شود یا یک شیعه انقلابی که برای دفاع از ناموس زن و بچه اهل سنت به خط مقدم مبارزه با همان وهابی ها می رود و با الله اکبر شلیک می کند هر دو طبق حکمی در عالم جعل دست به این عمل می زنند اما این کجا و آن کجا حق و باطل این پیچیدگیها را دارد .
داروینیسم و خداناباوری(و حتی شکل تندتر آن یعنی ضدیت و مبارزه با دین) در روزگار ما به هم گره خورده اند. اتفاقی نیست که چهار نماینده برجسته "نوآتئیسم" (که شوالیه های نوآتئیسم نام گرفته اند) در عصر ما همگی دیدگاهی داروینیستی دارند.فرض پیوند این دو مفهوم باهم در حال تبدیل به یک ایدئولوژی است. البته ایدئولوژی ناقص! چرا که که صرفا دارد خداوند و دین را "نفی" میکند و چیزی برای جایگزینی و جنبه "اثباتی" نمیتواند عرضه کند. "برایان اپل یارد" نقد ژورنالیستی ولی دقیقی بر این فرض (پیوند داروینیسم و خداناباوری) دارد که آقای محمود صدری آن را ترجمه کرده است. این مقاله جذاب را میتوانید در اینجا بخوانید.
با عذر خواهی از دوستان محترم به خاطر جا افتادگی ی نیم بیت از شعری که در دیدگاه اخیر خود نوشته بودم. کامل آن؛
عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جْز نقشی
که از خورشید جْز گرمی نیابد چشم نابینا
عـروسِ حضـرت قـرآن نقـاب آنگه بـرانـدازد
که دارالملک ایمـان را مجـرّد بینـد از غوغـا
به هیرکان؛
نمی نوان با صراحت در باره ی اندیشـه های داروین قضاوت کرد، موضـوع تازه ای نیست که بتوان از آن چنین نتجـه ای گرفت که " فرضیه داروین به هیچ روی نافی ذات باری تعالی نبوده و نیست "، اساساً فرضیه ی
تکامل داروین شک در وجود خدا است، داروین گفته بود « ناباوری بسـیار آهسته در من رسوخ کرد اما در نهایت کامل شد. سـرعت رسوخ، چنان کم بود که احساس هیچ گونه درماندگی نکردم و هیچ گاه نیز در اینکه
نتیجه گیری ام درست بوده شک نکرده ام »، داروین در اواخر عمر بنا به گفته ی دانشمندانی که خلقیـات و آثار وی را بررسی کرده اند، خداباور و طبیعتـاً خدا گرا بوده است. تفـاوت اندیشـه ی خدا باوری ی داروین با
دینمداران در این است که گفتـه است، خدا جهان را خلق کرده و به حال خودش گذاشته است، این نظریه ی او در عمق منـافاتی با باور بسـیاری از فلاسـفه دیگر ندارد. نظرات شخصی ی هیچکس در باره ی داروین
تآثیری در اصالت وجود فرضیات او ندارد. ابطال و نفی و کنار گذاشتن فرضیات داروین و هر دانشمند و فیلسوف دیگر ناشدنی است زیرا گفتار اندیشمندان بزرگ حتّی اگر نادرست باشند برای همیشه در صفحات تاریخ
علم ثبت و ضبط می شوند،اشکال بزرگ داروین آن بوده که با اسـلام نا آشنا بوده و الّا فرضیـات خود را به گـونه ای دیگر رقم می زد، چه بسـا عالم را متحیّـر می ساخت و در ردیف و جایگاه فضـلا و دانشـمندان بزرگ
اسـلامی قرار می گرفت، از نظر دور نداریم که اقوال نظری ی دانشـمندان ممتاز در طول تاریخ چه گذشتـگان و چه از آینـدگان را هرگز نمی تـوان با کلام الهی، خالق جهان هسـتی یعنی با قرآن حکیم مقایسه کرد، این
کتاب عظیم بی نظیر، مٱخذ و ریشه ی همه ی علوم دست یافته و دست نایافته است، در هر زمان و هر مکان موجب اقبال و بهروزی ی جمیع موجودات برای بشر و یا با واسطه ی بشر است،
عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جْز نقشی
که از خورشید جْز گرمی نیابد چشم نابینا
عـروسِ حضـرت قـرآن نقـاب آنگه بـرانـدازد
فرضیه داروین به هیچ روی نافی ذات باری تعالی نبوده و نیست و در هر حال داروین خالق و گرداننده ای را برای این مجموعه بی نظیر در نظر داشته است.
فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک