فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
نویسنده:
شهروز حسنی
امتیاز دهید
کتاب با آوردن نتایج تحقیقات متعدد علمی ابطال داروینیسم را منطقا و عقلا اثبات می کند و سپس در پاسخ به پرسش چی به جایش در تلاش برای ارائه نظریه جایگزینی برای آن از دل قرآن بر می آید و با آوردن آیات متعدد فرضیه جدیدی را مطرح می نماید که ...
بیشتر
آپلود شده توسط:
hassan2008hassan
1395/07/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
به نظر بنده شما بیش از حد تند روی می کنید، به تمام فیلسوفان توهین می کنید و نظرات آنان را باطل و مردود می دانید، در حالیکه هیچکدام به دنبال نشر اکاذیب نبوده اند و همه ی آنها اندیشـمندانی بوده اند که
با همّت والا خواهان کشف حقایق و اسرار طبیعت و خلقت بوده اند، بدین لحاظ می توان و باید گفت؛ فرضیه ها و دیدگاههای فلاسفه منشٱ پیدایش علم بوده است،علم فقط و تنها علوم اسلامی نیست، پیامبر اکرم
یکی از توصیه های مهمش به جوامع اسلامی؛ " اطلبوا العلم حتّی بالسّین " بوده، یعنی برای کسب دانش حتّی به چین سفر کنید، کسب دانش در نظر پیامبر اسلام فضیلت به شـمار می رفته، تردیدی نیست آغاز
علم و حکمت در پرتو خدا شناسی شکل گرفته، امّا همان هم با اهتمام و سعی فلاسفه بوده است، ابوعلی سینا، سهروردی، ملّا صدرا، فخر رازی طبرسـتانی و صدها نفر دیگر از دانشـمندان ایرانی، همه از بهترین
فلاسفه ی مطرح در عالم بوده اند، آن دانشمندان خود تحت تٱثیر فلاسفه دیگر از سایر ممالک دنیا بوده اند، فرض کنید هم اینک تمام علوم و فنون غیر اسلامی و قرآنی را از مدارس و دانشـگاهها و حوزه های علمیه
و در نهایت از لابلای افکار جامعه حذف کنیم، جز مکارم اخلاق و دروس الٰهیات و فقه و تعلیمات مذهبی چه چیزی باقی می ماند!، تحرک جامعه معطّل می ماند، همه ی آثار علمی برخاسته از اذهان و مغز متفکّران و
دانشمندان است که در واقع بخشی از موهبات الهی ودیعه نهاده شده در وجود انسان است که به بندگانش عطا گردیده، با سخنان شما مخالفتی ندارم، امّا نمی شود، امثال داروین و یا فـروید را جزو کسانی لحاظ
کرد که غرض ورزی کـرده اند، اگر یهودی هم بوده باشـند و فرضیـات آنان اگر باطل هم باشـد قابل تٱمل است، زیرا در راسـتای خدمت به بشـر و تنویر افکـار دانش ورزان بوده و مخاطبانشـان نیز اندیشـمندان بوده و نه
تحمیق عوام و باید در میان سـایر براهین و فرضیـات موجود محفـوظ بماند، جنابعالی کار بسـیار با اهمیت و خوبی انجـام داده اید که با ادلّه ی مبسـوط اسـلامی به مقابله با فرضیات داروین مطالبی نوشته اید، این
اقدام مستطاب شما نیز باید مورد توجّه واقع شود، بخصوص که برای تدوین آن زحمت زیادی کشیده اید و بنده به نوبه ی خود قدر دانی می کنم، البته فرصت مطالعه ی آن را نیافته ام و فقط دیدگاههایتان را دیده ام.
عامیان کورند و بینا در جهان ... زمره ی اربابِ فضل و دانش اند
وارث پیغمبـران مرسلین ..... حاملان علم و اهل بینش اند
حاصل این عبارات این است که باید علما و دانشمندان و فلاسفه را با یاد نیک خدمت کنیم و ارج نهیم، فرقی هم نمی کند یهودی یا نصرانی یا مسلمان باشند، ما عهده دار تعیین جایگاه در بهشت و جهنّم برای هیچ
کس نیستیم. خداوند رحمان تبارک و تعالی واقف به امور عالم است"و یعلم سرّکم و جهرکم و یعلم ما تکسبون"
- فرمودید " فک کنم با همت شما دوستان تو سال های آینده تو دانشگاه رشته ی بیولوژی اسلامی ، فیزیک اسلامی تاسیس بشه همونطور که اقتصاد اسلامی ، روانشناسی اسلامی به وجود آوردند" عزیزم تو نظر قبلی نظرم را راجع به اسلام مالی کردن ساینس غربی گفتم . بنده این کار را باطل می دانم التقاط از سوی هر کس که باشد باطل است . نمی شود سر در دانشگاهی نام مبارک ائمه را زد ولی در داخلش محصولات ساینس غربی را درس دارد ( حالا کار پژوهش علمی پیشکششون) رشته هایی به نام اقتصاد اسلامی و روانشناسی اسلامی و ... من در آوردی حجت الاسلام دکتر هاست . در علوم انسانی ,جعلیات در پارادایم دین و کلام خدا کاملا با جعلیات در پارادایم های فلسفی با اصل ماتریالیستی و ضد خدای واحد فرق دارد لذا نمیشه به هم خوراندش اما در علوم خلقی مثل فرمولهای فیزیک و شیمی و ریاضی و علوم فنی , برق قدرت , الکترونیک ,کنترل , ابزار دقیق , سخت افزار و ... سنت خدا تغییر بردار نیست یعنی چه توسط یک ساینتیست غربی یا شرقی یا مومن یا کافر یا ... کشف و به کار گیری بشه کار می کنه مثلا آب در 100 درجه به جوش می یاد در همه جای جهان (اغماضا با لحاظ از سطح دریا) و ما در این امور با هیچ کافری دعوا نداریم لذا فرض شما در مورد بیولوژِی اسلامی یا فیزیک اسلامی باطله .
8- فرمودید " اگه تخصصت بیولوژی نیست یا حداقل مطالعه نکردی جزوه ، مطلب و هیچی نذار باشه ؟؟؟؟؟؟ " عزیزم دغدغه من بیولوژی نیست دغدغه من انحرافی است که وضع جامعه بشری را به حد از انحطاط رسانده و می خواهم با زدن مبانی نظری باطل سیستمهایی که با آنها درست شدند را زیر سوال ببرم لذا حتما توصیه می کنم کتاب تخصص مرحوم شریعتی را بخونید .
9- رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَینِ لَکَ پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! بقره 128
– فرمودید " مطمئن باشید این فلاسفه ملحد اگر واقعا از روی عقل خدا را رد کرده باشند از بسیاری از دینداران جاهل دیندار ترند." شماا اگر با بنده مشکل دارید و می خواهید جاهل ببینید بسیار خوب اعتراضی ندارم . ولی تو را به خدا به خودتان رحم کنید بنده تنم لرزید وقتی جمله اول شما را خواندم به کجا دارید می رید , خدایا اهدنا الصراط المستقیم .
در پاسخ به کاربر محترم " آتیلا آذربایجانی"
1- هموطن عزیزم از توجهی که راجع به بیولوژی دادید تشکر می کنم لوژی در انتهای کلمات انگلیسی مثل بیولوژی , سایکولوژی ,اپیستمولوژی و ... یعنی شناختن سازوکار مربوطه و بیو یعنی حیات زندگی
2- فرمودید " حوزه ی تکامل یا همون فرگشت مبحثی از علم بیولوژی هستش که البته نظریه ی تکامل زیر بنای علم بیولوژی مدرن هستش ،" ای کاش حرفی که داروین زده بود در همان حوزه بیولوژی می ماند و خفه می شد ولی حاکمان ظلم و جور غرب آن را از حوزه تخصصی خودش بیرون آوردند و به همه حوزه ها تسری داده اند امروز بر نتایج باطلی که از فرضیه باطل داروینیسم گرفته شده کل نظامات اقتصاد داروینیستی و داروینیسم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را با مشخصه اصلی , هر چیز غیر از لحاظ اثر خدای واحد تنظیم و عملیاتی کرده اند . مصیبت امروز بشر حاصل این است .
3- فرمودید " بنده خودم تحصیلاتم مهندسی برق هست ولی به بیولوژی فوق العاده علاقه مند هستم،" تبریک می گویم و توصیه می کنم به هیچ وجه خود را محصور تقسیم بندی های فعلی از دانشها نکنید امروز مطرح ترین نظریه ها و حرفها از فعالین و پژوهشگرهای میان رشته ای در می یاد راتون آرزوی توفیق می کنم .
4- فرمودید " ولی شمایی که در حوزه ی بیولوژی کتاب نوشتید مطمئن هستم حتی یک کتاب بیولوژی عمومی همچون کمپبل یا سولومون رو نخوندید " دوست خوبم موضوعات فکری و علمی و کاری و سازمانی و . به 3 سطح کلی استراتژیولوژی و تاکتولوژی و تکنولوژی تقسیمی می شوند موضوع این کتاب در سطح استراتژیولوژی است و هدفش بررسی موضوع داوینیسم از بالاترین جایی که می شود مشرف شد . و در این سطح باید اطلاعات وسیعی از اکثر رشته های دانشگاهی و ... داشت از طرفی مخاطب آن بیولوژیستها نیستند بلکه عامه جوانان از همه رشته هاست .
5- فرمودید " اگه فصل اول کتاب بیولوژی کمپبل رو ورق بزنید تو همون اول گفتن که نظریه ی تکامل زیر بنای بیولوژی امروزیه" خوب برادر من مگه بنده غیر از این گفتم که داروینیسم زیربنای بیولوژی و اکثر رشته های فعلی دانشگاههاست . و وقتی که ابطال این فرضیه ثابت بشه اکثر آنها دچار تحول می شوند .
6- فرمودید " برادر من نظریه تکامل یک فرضیه نیست بلکه نظریه هست ، همچون که گردش زمین به دور خورشید یک نظریه هست ،" عزیزم در خصوص فرق فرضیه و نظریه نظرات قبلی ام را مطالعه کنید اجمالا اینکه ادعای علمی (از نوع ساینس ) اولش فرضیه است اگر مدعی توانست با آزمون و خطا و آزمایشات مختلف و تکرار و تجربه نتایج مشخص و ملموس و قابل درک توسط حواس 5 گانه (بینایی , شنوایی , بویایی,لامسه,چشایی) انسان ها ارائه دهد آن وقت تبدیل به نظریه می شه داروینیسم هنوز در سطح فرضیه است چون مدعیان آن در آزمایشگاههاشون هنوز نتوانسته اند از نسل میمون هیچ انسانی را متولد کنند یا از یک نیای مشترک (حالا هر چیز) یک میمون و یک انسان متولد کنند و ...
7
- بو علی سینا در آخرین کتابش اعتراف کرده که راه را اشتباه رفته و به جای پرداختن به قرآن خود را سرگرم فلسفه کرده است
دستگاه فکری ملاصدرا هم که در اسفار اربعه تجلی داده ماخوذ ه از ارسطوی یونانی است یعنی حرفی از داخل قرآن نیست بلکه حرفهایی است که در تقابل با هلنیات وارداتی زده است و ...
من به زحمت همه آنها احترام می گذارم و آنها را جزئی از هویت فرهنگی و تمدنی خودمان ارج می نهم ولی تابع قرآن ظاهر و قرآن باطن یعنی عقل هستم . چون باید روز قیامت حساب پس بدم لذا اولا بیشتر از اینکه بخواهم به حرفها و برداشتهای آنها بپردازم به اصل کتاب قرآن رجوع می کنم ثانیا مسائلی که من درگیر آنها هستم , مسائل آنها و دوره آنها نیست ثالثا هر جا با آنها به اختلاف نظر بخورم به رای خودم (و در موضوعات تخصصی به رای مرجع تقلید مربوطه )عمل می کنم بالاخره نا سلامتی ما در دوره اینترنت و انفجار اطلاعات هستیم زمان آن بنده های خدا یک صدم اطلاعا ت امروز در دسترسشان نبوده و ... اگر قرار باشه باز به همان حرفها رجوع کنیم که خیلی ..
5- فرمودید " آنها هم کافر و بی دین بودند؟!" لطفا مغلطه نکنید . بنده هیچگاه چنین جسارتی نکرده و نمی کنم . ولی من , فقط نظر خودم را دارم آیا این جرمه کسی نظری مخالف آنها داشته باشه شما هم نظر خودت را داشته باش هیچ اشکالی ندارد . هدفت خدا باشه از هر راهی به آن رسیدی درسته .
6- در مورد لفظ کوجیتو یا کوگیتو بنده دعوای لفظ ندارم ولی در کتب مختلف از هر دو استفاده شده , اثلا آنیکه شما می گویید , شما به کارکرد آن توجه کنید.
7- در مورد اشکالی که گرفته بودید : دکارت میگوید: «در هر چیزی اگر شک کنم خواهم گفت ولی در خود اندیشه نمیتوانم شک کنم» و میاندیشم پس هستم بنده مستقیم فهوای کلامش را زدم اینکه : شک می کنم پس هستم برای اطلاعات بیشتر به نقد دینانی از فلسفه دکارت مراجعه شود .
8- در مورد اینکه به بنده تفقد فرمودید و از زبان کاشف اصفهانی گفتید " خوشا به حال آنکه کره خر آمد ، الاغ رفت[!]"
آیه زیر را تقدیم می کنم :
وَمِنْهُمْ مَنْ یسْتَمِعُ إِلَیکَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ یرَوْا کُلَّ آیةٍ لَا یؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوکَ یجَادِلُونَکَ یقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ(الأنعام/25)
پارهای از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامیدهند؛ ولی بر دلهای آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند؛ و در گوش آنها، سنگینی قرار دادهایم. و (آنها بقدری لجوجند که) اگر تمام نشانههای حق را ببینند، ایمان نمیآورند؛ تا آنجا که وقتی به سراغ تو میآیند که با تو پرخاشگری کنند، کافران میگویند: «اینها فقط افسانههای پیشینیان است!»
9- در مورد رستگاری و نا آرامی هم فقط کافی بود به سطح فکر و علم سوال کننده توجه می فرمودید تا متوجه می شدید چرا مجبور شدم مثالی ساده بزنم . در ثانی مگر غیر از آن است بگذارید صریحتر بگویم هیچ فیلسوفی رستگار نشده و نمی شود هیچکدام نتوانسته اند حتی یک خانواده درست کنند و اکثرا مقطوع نسلند فوکوو و خیلی های دیگه شان , همجنس باز بودن , فلسفه آنها آنها را به آن درجه از انحطاط رساند ولی از این ور چقدر براتون مثال بزنم پیرمرد و پیر زنهایی که بچه هایی تربیت کردن که شهید راه حسین و امام زمانشان باشند این کجا و آن کجا
- فرمودید " اولا بسیاری از فلاسفه به خداوند ایمان داشتند،" لطفا چند تاشون را نام ببرید با فقط یک جمله مومنانه از آنها که ثابت کند موحد بوده اند .
11 با حدیثی از امام صادق - " هر که عاقل است دین دارد ، و هر که دین دارد بهشت می رود." و برابر هم قرار دادن فلاسفه با عاقل , التقاط سنگینی کردید و خیانت بزرگی به اسلام و مسلمین مرتکب شدید از من گفتن بود ...
11- فرمودید " مطالبی که هر یک پاسخهای علمی خود را پیشاپیش گرفتهاند" عزیزم در مورد مطالب آنتی داروینیسم , یک طرفه قاضی نرو هنوز دعوا جریان داره نهایت اینکه می توانی بگویی اساتید داروینیسم غرب این جواب ها را داده اند و...
در مورد hosnaism هم که این فرضیات تازه یک ماهه علنی شده هنوز خیلی ها نمی دانند که بخوان راجع بهش نظر بدن . لذا شب دراز است و قلندر بیدار
12- من هم بابت ابراز وجودی که در قالب نظرهاتون ارائه دادید از شما تشکر می کنم .
در پاسخ به کاربر محترم padshah nashnas
1- بابت احادیثی که نقل فرمودید تشکر می کنم ولی به شخصه بهترین تعریف از عقل را حدیث حضرت رسول می دانم که فرمودند این کتاب قرآن ظاهر است و قرآن درون , عقل است . (قریب به مضمون )
2- اینکه احادیث عقلی را آوردید و بعد از دشمنی بنده با فلسفه یاد کردید برداشت می کنم که احتمالا شما عقل و فلسفه را یکی گرفته اید !؟ در حالیکه عقل کلمه ای قرآنی است و 49 بار در قرآن به کار رفته است و مدام خداوند ما را به آن تنبه می دهد حال آنکه فلسفه از ریشه philosophia واژه ای یونانی است که حتی یکبار هم در قرآن ولو به جهت انذار نیامده است در تحقیقات جدید دیرین شناسی فهم , مشخص شده است که ریشه فلسفه از کیفیت و کمیت و لوگوس تشکیل شده و ... و مهمترین کارکردش این است که در برابر آیه های الهی , آرخه ارائه دهد به زعم یکی از دوستان فلسفه همان شجره خبیثه است که در قرآن ما را از آن پرهیز داده اند .
3- کلمه فلاسفه اسلامی غلط است . نمیشه با اضافه کردن یک کلمه " اسلامی " پشت هر چیزی (هر مفهوم از غرب و شرق آمده ای) آن را اسلامی کرد به عبارت دیگر با اسلام مالی کردن مفاهیمی چون فلسفه , بانکداری و دانشگاه و فیزیک و ... ماهیت آنها به اسلامی تغییر نمی کند . اگر افرادی این کار را کردند به آن می گویند التقاط و امام فرمودند : التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ است به اسلام و مسلمین "
- فرمودید " اگر «نافهمی» هم در بین باشد باز هم برمیگردد به افکار شما که با سماجت خاصی در پی آشتی دادن این دو موضوع هستید." فرض کنید بنده نا فهم هستم , مطمئن باشید هرگز پیچ نمره 14 به مهره نمره 8 نمی رود, هرگز سیب به جای افتادن به سمت زمین به طرف آسمان پرتاب نمی شود و ... قوانین الهی برای دنیا ثابتند چیزهایی که با هم ممزوج هستند را هر کاری کنید از هم جدا شود نمی توانید علم کلمه ای قرآنی است که حداقل 1400 سال قدمت دارد و بارها در قرآن به آن استناد شده و ساینس غربی که خائنان در کشور آن را به علم ترجمه کرده اند حداکثر 400 سال قدمت دارد لذا هموطن عزیز علم و دین با هم هستند .
5- بابت سماجتم هم اگر موجب تکدر خاطرتان شده از شما عذر می خواهم .
6- فرمودید " همچنین هیچگاه با افراد مشکلی ندارم و حیطهی خصوصی و فردی همه برایم محترم و باارزش است" بنده برعکس شما " انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم اهل البیت ع " با کسانی که با دین اهل بیت ع در سلم و آشتی اند آشتی ام و با کسانی که با آن در حرب و دشمنی اند دشمنم و با دوستداران اهل بیت دوستم و با دشمنان آنها دشمنم تا چقدر خداوند لیاقت دهد .
7- فرمودید " چیزی که تاب نمیآورم نظریات مغشوش و عقبماندهایست که در فورومهای عمومی ارائه میشود " اگر منظور تکثر آرائی است که مدرنیست ها دارند (به سبب اینکه به نسبیت در همه چیز قائلند ) بنده هم موافقم ولی اگر منظورتان حرفهای بنده است به استحضار می رسانم هر جایی از این حرفها مخالف قرآن و عقل (سالم) بود را خط بزنید اشتباه بنده است و اگرنه حرفی که 124000 نبی و 12 امام معصوم به خاطرش همه هستیشان را دادند همواره یکی بوده یکی هست و یکی خواهد بود َکَلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا (توبه 40)
- فرمودید " شاید بهتر است در محافل خصوصی به نشر آراء ضدعلمی خود ادامه دهید!" دوست عزیز می دانید 85 درصد محافل عمومی اینترنت (85 درصد حجم ترانسفر دیتای اینترنت) در جهان به چه کاربری اختصاص دارد؟ ( دانلود و آپلود پورن با لیستهای وحشتناک) بنده اصراری ندارم آرائم را ولو به زعم شما ضد ساینس بخوانید , شما هم می توانستید به جمع آن 85 درصد در محافل عمومی اینترنتی بپیوندید . به موضوع از دید دیگری نگاه کنید شاید یکی از این حرفها یک جرقه ای در شما زد و هدف و مسیر زندگیتان را به سمت بهتر شدن تغییر داد .
- فرمودید " در ضمن، زیاد خود را مبرا از توهینگویی ندانید" می دانید خشم خدا را در قرآن کجا می توان متوجه شد جاییکه با شدت لعن و نفرین می کنه لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا(الأحزاب/60) اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان میشورانیم، سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! مَلْعُونِینَ أَینَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا(الأحزاب/61) و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید!
سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا(الأحزاب/62) این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت!
بنده خود را در شاخص توهین گویی به دشمنان خدا و دین و مردم بسیار پایین می دانم و از این بابت شرمنده ام .
با تشکر از کاربر محترم Khwanirath که مطلبی را به ما آموختند .و اما در جواب کاربر محترم آقای Behruz67 :
1- همه انسانها به کسی یا چیزی به عنوان خدا باور دارند از سنگ و چوب و مجسمه بگیر تا امروز که در غرب money is god or mind is god or …. لذا شما هم ببین خدایت کیست یا چیست . ولی اگر منظورت این است که به خدای 124000 پیامبر و خدای ابراهیم و نوح و موسی و عیسی و محمد علیهم السلام و امام معصوم اهل بیت ع باور نداری لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(البقرة/256) در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
2- اینکه فرمودید " عادت به اهانت به ادیان و در اینجا قران ندارم" 1- عزیزم إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ (آل عمران 19) پس ما یک دین بیشتر نداریم و ادیان را کاسبان میراث انبیا باب کرده اند 2- را قرآن صاحب داره إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ(الحجر/9) ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم! لذا اگر قدرت مقابله با صاحبش را داری اهانت کن 3- قرآن رسول بیرونی است عقل رسول درونی است و این 2 کاملا با هم همپوشانند. لذا به عقل درون خودت مراجعه کن و هر مطلب غلط و باطل و اشتباهی را رد کن ولو از قرآن باشد وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ ییأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلَا یزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى یأْتِی وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یخْلِفُ الْمِیعَادَ(الرعد/31) اگر بوسیل؛ قرآن، کوهها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیل؛ آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آوردهاند نمیدانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت میکند (اما هدایت اجباری سودی ندارد)! و پیوسته بلاهای کوبندهای بر کافران بخاطر اعمالشان وارد میشود، و یا بنزدیکی خانه آنها فرود میآید، تا وعده (نهایی) خدا فرا رسد؛ به یقین خداوند در وعد؛ خود تخلف نمیکند!
3- فرمودید " و گرنه من هم مانند خیلیهای دیگر خط تمایز جدی بین دین به مثابهی امری شخصی بین یک نفر و خدای خود با علم به مثابهی روش شناخت و درک جهان مادی دارم" اجازه دهید بنده جزء آن خیلیهای دیگر نباشم , شاید آن خیلیها همگی بخوان برن تو دره یا بخوان برن جهنم یا بخوان خودشان را از مهمترین کتاب دنیا محروم کنند آیا من هم باید از آنها تبعیت کنم ؟ بنده هیچ تمایزی بین کلام خدا و راه خدا (دین ) و علم (به معنای قرآنی آن نه الزاما ساینس) و عقل سالم ندارم و دین من هم شخصی نیست و در جامعه به همه احکام جماعت (جمعیتی که امام دارد) پایبندم و لذا زندگی بورژوایی پیش ما اعتباری ندارد .
بیاد داشته باشیم که همه قانونها و فرضیه ها و اصل ها یی که در کتابهای درسی منتشر میشوند تنها برداشت و تفسیر بعضی انسانها از پدیده های طبیعی است ، بدیگر سخن ، در طبیعت چیزی همچون اصل و فرضیه و قانون نیست ، بلکه پژوهش گر میکوشد تا پدیده های طبیعی را طبقه بندی کند و آنها را با روشها آزمونی قانونمند نشان بدهد تا بتواندآن پدیده ها رااتدازه ایی برای اندیشه مردمی فهمپذیر بگرداند ،
نمونه : در طبیعت شماره-0- و یا شماره ها منفی ، را نمیتواند ثابت کرد ، و اینکه آنها در فرمولهای ریاضی بکار میروند دلیل بر آن نیست که طبیعت نیز بایستی از شمارگان فرضی صفر و یا شمارگان منفی پیروی کند ، در حالیکه پدیده های طبیعی برای همگان روشن است و نیازی به مغلطه و سخنپردازی نیست
اگر شما مذهبی باشید ، خدا هیچ توان واندامی را بیهوده نیافریده است و اگر به ما عقل داده است آن را برای بکار بردن در فهم و بررسی پدیده ها داده است ، پس اگر خدا را دوست دارید و خدا خواه اید ، همان عقل خدادادی را همچون اندامی بایددرست بکار برد و نیازی به استناد به نوشته های مقدس و تاریخی ( هر چند که آنها را گرامی میداریم) نیست .
و اگر کسی به مذهبی پایبند نباشد ، او نیز باید توان منطقی و عقلی خودش را چنان پرورش دهد که بی نیاز از استناد به نوشته های دیگران بتواند پدیده ها را توجیه و بررسی کند.
فرضیه داروین و فرگشت یا درست است و یا نادرست است ، چرا هموطنان چه مذهبی و چه مدرنیست ، نمیکوشند تا با عقل خود و دلیل های روشن و منطقی در اثبات و رد آن بکوشند؟
بنده میخوام چند تا مطلب بگم ، شما که زحمت نوشتن کتابی (که البته اگه اسمشو گذاشت کتاب) رو کشیدید جای تقدیر داره ، ولی حوزه ی تکامل یا همون فرگشت مبحثی از علم بیولوژی هستش که البته نظریه ی تکامل زیر بنای علم بیولوژی مدرن هستش ، بنده خودم تحصیلاتم مهندسی برق هست ولی به بیولوژی فوق العاده علاقه مند هستم، ولی شمایی که در حوزه ی بیولوژی کتاب نوشتید مطمئن هستم حتی یک کتاب بیولوژی عمومی همچون کمپبل یا سولومون رو نخوندید اگه فصل اول کتاب بیولوژی کمپبل رو ورق بزنید تو همون اول گفتن که نظریه ی تکامل زیر بنای بیولوژی امروزیه، برادر من نظریه تکامل یک فرضیه نیست بلکه نظریه هست ، همچون که گردش زمین به دور خورشید یک نظریه هست ، فک کنم با همت شما دوستان تو سال های آینده تو دانشگاه رشته ی بیولوژی اسلامی ، فیزیک اسلامی تاسیس بشه همونطور که اقتصاد اسلامی ، روانشناسی اسلامی به وجود آوردند ، اگه تخصصت بیولوژی نیست یا حداقل مطالعه نکردی جزوه ، مطلب و هیچی نذار باشه ؟؟؟؟؟؟
شما فرمودید:
به کوجیتو دکارت استناد می کنم که می گه من شک می کنم پس هستم.
دوست عزیز!
آن کوگیتو(cogito) و می اندیشم پس هستم(cogito ergo sum) ، هست نه آنی که فرمودید.
در ضمن خود دکارت در رساله اصول فلسفه می گوید:
با این همه باید توجه داشت که منظور من از شک ، استفاده ی عام از آن [در همه ی زمینه های زندگی] نیست.شک را تنها در [اشتغال به تفکر و] نظاره ی حقایق باید به کار گرفت.زیرا روشن است که ما در امور زندگی ملزم به پیروی از عقایدی هستیم که فقط به ظاهر حقیقی اند ؛ چون اگر غیر این باشد ، فرصت های اقدام ، اغلب ، پیش از آنکه ما بتوانیم خود را از قید تردید های خویش برهانیم ، از دست می رود.و اگر فرصت های متعددی برای اقدام در یک موضوع معین پیش آید ، با آنکه حقیقت هیچ کدام ، از نظر ما ، به ظاهر بیش از دیگری نیست ، عقل حکم می کند یکی را برگزینیم.و چون این گزینش انجام شد ، چنان عمل کنیم که گویی به حقیقت آن یقین داشته ایم. (رنه دکارت ، اصول فلسفه ، اصل سوم)
و فرمودید:
بسیاری اساتید فوق فوق فوق دکترا هم می تونی پیدا کنی که احساس بدبختی بد بختی می کنند و نا آرامند ،
و گفتید:
بسیاری از پیرمرد و پیرزن های بیسواد را هم می توانی پیدا کنی که رستگارند
دوست عزیز،
فقط اینجا این جمله ی کاشف اصفهانی را نقل می کنم:
خوشا به حال آنکه کره خر آمد ، الاغ رفت[!]
در باره ی الحاد فلاسفه فرمودید:
اولا بسیاری از فلاسفه به خداوند ایمان داشتند،
دوما همانطور که امام ششم(ع) فرمودند:
هر که عاقل است دین دارد ، و هر که دین دارد بهشت می رود.
مطمئن باشید این فلاسفه ملحد اگر واقعا از روی عقل خدا را رد کرده باشند از بسیاری از دینداران جاهل دیندار ترند.
سخن در جواب ردیه های شما بر فلاسفه بسیار است اما فعلا به همین بسنده می کنیم.
موفق باشید.