رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

زنان در تاریخ کهن ایران

زنان در تاریخ کهن ایران
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
58 صفحه

زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است. به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان “آذر میدخت ” دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد. زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/06/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زنان در تاریخ کهن ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
183
کشور قزاقستان با داشتن منابع طبیعی همچون نفت و استپ های باور و جمعیت نسبتا کم برای پیشرفت و ترقی بسیار شایسته و مستعد می باشد.
از اوایل قرن هژدهم روسیه شروع به نفوذ به سه منطقه خان نشین نموده و تا اوایل قرن نوزدهم و با برچیدن این سه خان نشین کوچگر این بخش را زیر نفوذ خود در آورد و برای بهره برداری از منابع طبیعی بکر انبوه مهاجران روس و آلمانی را دعوت نمود.
اکنون نیمی از جمعیت قزاقستان را روس ها و آلمانی ها و کره ای ها و تاتار های کریمه و دیگر مهاجران تشکیل می دهند.
پس از استقلال این کشور از ثبات خوبی بهره مند بوده و اقوام در کنار هم زندگی می کنند.
قزاقستان تا کنون چند فیلم سینمایی پرخرج درباره پیشینه تاریخی خود ساخته ولی حال فرض نماییم که تنها به صرف داشتن پول نفت و گاز دولتمردان قزاقستان به فکر تاریخ سازی همچون اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس و یا پاکسازی قومی مانند ترکیه اوایل قرن بیستم بیافتند.
سرنوشت این کشور پهناور جز جنگ داخلی و دخالت بیگانگان نخواهد بود.
بیشتر این منابع شامل نقل قول های اینترنتی می باشند:
http://www.hammihan.com/post/5837692
و
http://www.miyanali.com/kamal739/2711
و
http://elturksavalan.blogfa.com/post/5
و جالب ترین نقل قول!
در مزار کوروش کبیر با خط میخی نوشته شده : آدم کوروش یعنی اسمم کوروش ، آد در زبان ترکی یعنی اسم و م نشانه مالکیته یعنی اسم من ،( تحقیق کنید )
کشتی حضرت نوح (ع) بعد از ۴۰ روز باران و طوفان ، به امر خدا در کوه آرارات ترکیه آرام گرفت‌ .
حضرت ابراهیم (ع) اهل بابل بود که بابل هم سرزمین ترک نشین بود
و نواده ایشان حضرت محمد (ص) است.
به روایتی حضرت شهر بانو (ع) مادر امام سجاد(ع) ، دختر یزد گردساسانی بوده که ایشان هم ترک هستند .
زبان دوم کشور آلمان ترکی می باشد‌ ‌.
اولین سکونت در ایران در استان ایلام کنونی می بود که آنان نیز ترک زبان بودند (حتما پیگیری کنید)
اولین خط جهان مخترعشان سومریها ترک زبان بودند (قبل از خط میخی )
تو خود بخوان حدیث این مجمل
[quote='اوروبروس']نقل قول از kaydan:
دوست گرامی افکار و عقاید شما پر از نفرت پراکنی و انزجار از اقوام غیر ترک است
هرچند که پیش از یهودیان بسیاری از مورخین یونانی به تاریخ پارس و اقوام فلات ایران(کنونی) اشاره نموده اند ولی گیریم که حرف شما کاملا صحیح به نظر شما چه اشکالی در این است که تاریخ یک قومی را مورخین قوم دیگر بنویسد؟!
کی قرار است دست از این کوته فکری و نفرت پراکنی برداریم دوست عزیز. بهتر نیست کمی منطقی باشید؟
جناب kaydan
بزرگوار بنده هر انسانی را همانند انسانی دیگر می بینم و ضد انسانی ترین و بی شرمانه ترین کار را تبعیض میان انسانها و نژادپرستی و نفرت از همنوع صرفا به خاطر اینکه از نژاد و قوم و ملتی دیگر است میدانم.
اما متاسفانه عده ای با ذهنیت مریض نژادپرستانه صبح تا شب بر علیه دیگران می تازند و انواع و اقسام بی احترامی ها و یاوه سرایی ها می کنند.
خیر جناب مشکلی ندارد دیگری تاریخ بنویسد چرا که گاها تاریخ هایی که دیگران نوشته اند منبع معتبری هم می باشد اما مشکل زمانی است که عده ای با اهداف سیاسی تاریخ می سازند و برخی چیزها را بزرگ و برخی چیزها را اصلا حذف می کنند.
و اینکه برخی هایی که تاریخشان و برخی شخصیت های تاریخیشان را یهودی ها و دیگران یا ساخته اند یا بزرگ کرده اند امروز هیتلری شده اند و یهودستیزی می کنند و با آن تاریخ جعلی سلاح ایدئولوزیک می سازند برای وحشی گری و تاختن به دیگران و نژادپرستی.
واقعا شرم باد.[/quote]
دوست گرامی در کامنت پیشین خود در رابطه با نام کورش در منابع قدیم اشاره نمودید و اینکه نام او در بسیاری از منابع و نسک های ایرانی نیامده، که خوب پرداختن به این موضوع بحثی مفصل می جوید و از حوصله این جستار خارج است. ولی همانقدر که در منابع یونان و کتیبه های بین النهرین و بابل به او اشاره گردیده خود کافیست برای پی بردن به وجود حقیقی او. شما اگر تمامی نسخ اوستا را در اختیار می داشتید و انگاه مدعی می شدید که اشاره ای به کورش نکرده است آن زمان میتوانستید بر این عدله خود استدلالهای خود را اقامه نمایید نه در زمانی که بسیاری از نسخ اوستایی در بوران حوادث و تاریخ خود دستخوش نابودی گردیده و بخش اعظم آن نیز در دوران ساسانی گردآوری گردیده،حال مدعی شوید که چون اشاره ای به نام کورش بزرگ نشده پس باید پذیرفت که چنین شخصیتی وجود خارجی نداشته است!
نام بسیاری از شاهان هخامنشی نیز در نسخ مانوی و پهلوی نیامده آیا این دلیل میشود که ما بگوییم چنین شخصیت های تاریخی وجود نداشته؟! این مهم را نیز نباید فراموش نمود که آوردن یک پاسخ قاطع براساس مستندات تاریخی(اعم از نسخ خطی،کتیبه ها،پلمه های گلی و دیگر آثار باستانی) کشف شده به این معناست که ما باور داریم که تمام آثار و شواهد باستان شناختی که از دوران هخامنشی برجای مانده در طی حفاری و کشفیات یکی دوقرن اخیر تا زمان حال همگی کشف شده و جای برای هیچ کشف تازه ای نمی گذاریم. در صورتی که چه بسا در آینده بسیاری از منابع و آثار باستانی کشف خواهد گردید که پرده از روی بسیاری از نکات تاریک و شبهات تاریخی برخواهد داشت. پس هرگز نمی توان به استناد به آثار کشف شده کنونی نظری قاطع اعلام نمود.
در مورد کامنت آخر شما نیز باید عرض کنم متاسفانه این توجیحاتی که می آورید به هیچ عنوان منطقی نیست. اینکه عده ای با نگاه نژاد گرایی و راسیسم تاریخ قوم یا ملتی را تحریف نمایند به هیچ عنوان دلیل بر این نیست که ما نیز همان روش را پیش بگیریم.
مانند این است که بگوییم چون بسیاری جنایت می کنند پس ما نیز باید دست به جنایت بزنیم. یا چون بسیاری دروغ می گویند ما نیز حق دروغ گفتن داریم. این شیوه استدلال آوردن متاسفانه اعتبار اخلاقی و عقلانی ندار. یک محقق و مورخ هرگز به این شیوه به تاریخ نمی نگرد اگر نیز بنگرد متاسفانه دستاوردهای او از تاریخ چندان اعتباری نخواهد داشت.
راستی اگر پانترکها لطف کنند و برایم دقیقا بگویند که آن جمله ایی که از "رنه گروسه "(«خداوند همه ملتها را فرمانبردار و ملت ترک را فرمانروا آفریده»)که آوردند از کدام کتاب اوست ، زیرا من تنها چیزی که تا حلا از کتابهای او خواندم این بوده که او همانند" بارتلد" و دیگر ترکشناسان ، این قوم را قومی بیابانگرد از استپهای شرق آسیا میدانسته ( امیدوارم که به کسی بر نخورد چون این سخن آنهاست )
خواستم پاسخی به حرفهای زننده mahan bahram khan در ارتباط با اتّهامِ جنایت و آدم کشی به پیامبر اعظم صلوات الله علیه بدهم به یاد حکایتی افتادم که؛ زنی عجوزه و کریه المنظر و به نهایت زشتروی به نکاح
نابینائی درآمد، آن زن به شوهر خود می گفت افسوس که این صورت چون آفتاب و رخساره ی چون گلِ گلاب من از نظر و چشمان تو پوشیده است، جمالی دارم بی نظیر و جبینی چون بَدرِ مُنیر و پیوسته لاف حُسنِ
نداشته ی خود می زد، عجوزه ی بد منظر فقط همسرِ کور خود را توانسته بود فریفته کند، اگر چه آن کور هم تردید داشته و به او گفته بود اگر چنین حُسن و جمالی داشتی همسـر مرد کوری چون من نمی شدی،
ادّعـای های مهمـل و دروغ هـای mahan bahram khan هم به مانند لاف زدنهای آن عجوزه است که فقط می تواند افراد نا آگاه و بی خبـر از واقعیات را بفریبـد و کوردلان هم اندیش خودش را خوشنود سازد، آنان که
اسلام را می شناسند هرگز اغوای دیوانگان نمی شوند و تٱثیری در باورهایشان نخواهد داشت، دیوانه ها هستند که چو دیوانه ببینند خوششان می آید و برایشان هورا سر می دهند ده ها سال است که فرد پلیدی
که فقط او می تواند راهبر گمراهیش باشد و او نیـر همین یاوه ها را بهم می بافد و در یکی تلوزیونهای ضدّ مردمی در آمریکا که نام نحسش را نمی آورم به همین سَبک و سیاق و دقیقاّ با همین الفاظ ازجمله " که
دین اسـلام و پیـامبر بـزرگوار از ابتدا دنبـال قدرت بود و از هیچ جنایت و آدم کشی کوتـاهی نکرد" به طور مکـرّر هاف هاف می کند ولی جُـز فراریانِ دربدر و مایوس از درهم شـکستن اسـتوانه ی چون کـوه جمهوری ی
اسلامی شنونده ای ندارد، آن مردک دیـوانه نیز با و اطـوار تاریخ دانی وقیحانه کتـابی در دست می گیرد و با مِن مِن کردن، به سـختی رو خوانی می کند و مجموعه ی گفتـار نکبت بار و تکراری اش فقط حول و حوش
همین چند کلمه ی جنون آمیـزی است که mahan bahram khan برآن تکیـه دارد، هیچوقت از این دروغگوی لاف زن نباید پرسـید که چرا دروغ می گوئی، چون بنا به جهلی که وجودش را فراگرفته تلاش خواهد کرد با
یک دروغ دیگر اندیشـه های ناپاک خود را توجیـه کند، البتـه که بسـیار کند ذهن است و بسـیار نابخرد و قابلیت مباحثه ندارد، کلنجار رفتن با وی نیز کوته بینی و اشتباه بزرگی است. باید وی را به حال خود واگذاشت،
بدون تـردید دُمش در جای مناسبی که سـزاوارِ آن است لای تله گیر خواهد کرد و دیگر پشیمانی سودی برایش نخواهد داشت، آن زمان دیر نیست و شب دراز است، مگر اینکه متـنبّه شود و بفهمد؛ اعتـقادات و باور
های میلیونها انسان را با سبکسری نمی توان به سُخریه گرفت و اسـتهزا کرد. حتماّ حکایتی را به این مضمون شـنیده و یا خوانده اید که گفته اند؛ نادانی در معبـری، تکّـه چوبی بر بـدن یکی از بـزرگان فـرو کـرد و آن
بزرگمرد تبسّم نمود و رهایش کرد، اعتراض همراهان مؤثر واقع نشد و در پاسخشان گفت جای دیگر به سزای رفتار زشتش خواهد رسید، زمان زیادی نگذشت که آن نادانِ ابله را مرده یافتند که با دیگری همان کار را
کرده بود ولی این بار به تیغ مجازات گرفتار آمده و در دم کشته شده بود، ،" از مکافات عمل غافل مشو "
کسانی که به مفاخر تاریخ ایران توهین می کنند
حتی کوچکترین اطلاعی از تاریخ ایران ندارند، و سخنان
آنها تنها به درد فحاشی در استادیوم های فوطبال و شاید هم
سر کوچه و خیابان بخورد، اولا چطور می شود که کسی یک صفحه از تاریخ ایران
را خوانده باشد و نداند که نام کورش بزرگ در کتیبه ی بیستون درج شده است
کتیبه بیستون، مهم ترین منبع تاریخ ایران باستان است. ثانیا جدا از منابع ایرنی
هیچ فرمانروایی چون کورش بزرگ در جهان نیست که منابع گوناگون بیگانه از سریانی
و ارمنی و گرجی تا عبرانی و ایتالیایی او را ستوده باشند، امری که خاری در چشمان
تجزیه طلب است. تنها باید به کتاب کورشنامه (تربیت کورش) گزنفون اشاره کرد که الهام بخش
بنیانگذاران ایالات متحده و تمامی سیاست مداران خردمند جهان بوده است. ثالثا برداشت ظاهری از
کتب مقدس روش انسان های ظاهر بین است تا شرک خود را در پوشش برداشت سطحی از آیات آسمانی پنهان سازند.
ببینید بحث این کتاب را یک پانترک با توهین و بدگویی به تاریخ ایران آغاز کرد ، و پاسخی ملایم دریافت کرد ، اکنون شما اگر دیدگاههای آدمهایی همچون "اوروبروس" را بنگرید آکنده از توهین به تاریخ و ملت ایران و جعلهای تاریخی توهم آمیز است ، و با این همه با پررویی تمام این قماش خود را ضد نژادپرستی هم میدانند و مظلوم نمایی میکنند، توصیه من اینست که به این قماش رو ندهید و همانند خودشان از قومگرایی خودشان تا توانستید عیب بگیرید.
[quote='kaydan']
دوست گرامی افکار و عقاید شما پر از نفرت پراکنی و انزجار از اقوام غیر ترک است
هرچند که پیش از یهودیان بسیاری از مورخین یونانی به تاریخ پارس و اقوام فلات ایران(کنونی) اشاره نموده اند ولی گیریم که حرف شما کاملا صحیح به نظر شما چه اشکالی در این است که تاریخ یک قومی را مورخین قوم دیگر بنویسد؟!
کی قرار است دست از این کوته فکری و نفرت پراکنی برداریم دوست عزیز. بهتر نیست کمی منطقی باشید؟[/quote]
جناب kaydan
بزرگوار بنده هر انسانی را همانند انسانی دیگر می بینم و ضد انسانی ترین و بی شرمانه ترین کار را تبعیض میان انسانها و نژادپرستی و نفرت از همنوع صرفا به خاطر اینکه از نژاد و قوم و ملتی دیگر است میدانم.
اما متاسفانه عده ای با ذهنیت مریض نژادپرستانه صبح تا شب بر علیه دیگران می تازند و انواع و اقسام بی احترامی ها و یاوه سرایی ها می کنند.
خیر جناب مشکلی ندارد دیگری تاریخ بنویسد چرا که گاها تاریخ هایی که دیگران نوشته اند منبع معتبری هم می باشد اما مشکل زمانی است که عده ای با اهداف سیاسی تاریخ می سازند و برخی چیزها را بزرگ و برخی چیزها را اصلا حذف می کنند.
و اینکه برخی هایی که تاریخشان و برخی شخصیت های تاریخیشان را یهودی ها و دیگران یا ساخته اند یا بزرگ کرده اند امروز هیتلری شده اند و یهودستیزی می کنند و با آن تاریخ جعلی سلاح ایدئولوزیک می سازند برای وحشی گری و تاختن به دیگران و نژادپرستی.
واقعا شرم باد.
سکوت منابع ایرانی در مقابل نام کوروش نشان می دهد ایرانیان با اینکه اندکی با او آشنا بودند اما کوروش در بهترین حالت شخصیتی ناچیز بوده که ایرانیان برای او اهمیتی قائل نبودند.
لوح های میخی بایگانی پاسارگاد بیشتر به امور جاری اشاره نموده ولی یونانیان که دیگر عامل صهیونیست جهانی نبوده اند.
فرهنگ ایرانی خلاف چینیان بیشتر شفاهی بوده است.
شاید کیانیانی که در شاهنامه و به احتمال زیاد خدای نامه های دوران ساسانیان به هخامنشیان اشاره نموده است.
بازهم دارید به روسیه میپردازید،
دبیر زاده آکنده از مهر به میهن
کلاه یکی از واحد های نظامی آرتش بریتانیای کبیر با دیگر واحد ها متفاوت می باشد.
نشان نظامی این هنگ بر دو طرف کلاه انها قرار دارد!
در یکی از جنگ هایی که بریتانیا با ناپلئون در اسپانیا انجام داد این هنگ انگلیسی از دو سو مورد حمله دشمن قرار گرفت. فرمانده با درایت فورا دو ستون تشکیل داده که پشت به یکدیگر و از دو طرف شروع به نبرد با فرانسویان نموده و دشمن را شکست دادند و به دلیل همین ابراز شجاعت مفتخر شدند که نشان نظامی خود را بر جلو و پشت کلاه نسب نمایند.
ببینید اکنون شما بجای آتجزینکه پاسخ دندان شکنی به ایرانستیزان بدهید بازهم دارید به روسیه میپردازید،
بزرگ دبیرا
من نیز همچون این هنگ پر افتخار قوای خود را به دو بخش تقسیم نموده و از دو سو به نبرد پرداخته ام!
اینجاست که آتشباری توپخانه صحرایی شما می تواند یگان های خصم را متزلزل نماید.
زنان در تاریخ کهن ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک