رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
زنان در تاریخ کهن ایران
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
58 صفحه

زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است. به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان “آذر میدخت ” دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد. زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/06/24
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زنان در تاریخ کهن ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
183
در کتاب وندیداد می گوید :هر گاه زن در خانه مزدا پرست نشان حیض ببیند باید یک معبر در خانه که از گیاه ودرخت خالی باشد انتخاب نماید وزمین آن را سنگ ریزه نرم بپاشد و آنرا از نصف،ازسه یک ، از چهار یک یا از پنج یک خانه جدا سازند والا ممکن است دید زن به آتش افتد وباید از آتش سی گام ، از آب سی گام،از شاخه برسم (شاخه های تازه بریده درخت )سی گام ، از مرد پارسا باید سی گام فاصله داشته باشد.!!! مردی که برای این زن غذا وخوراک بهمراه آورد باید سه گام از او فاصله بگیردودوقطعه نان خشک ویک مقدار آب جو به اندازهای که ضعیف نشود !! هر گاه کودک او را لمس کند باید دستها وسپس او را شستشو دهند. هر گاه او بیش از نه روز حیض ببیند سه سوراخ در زمین بکنند وزن را در دو سوراخ اول با ادرار گاو !!ودر سوراخ سوم با آب بشویند
از جمله بحث زن حائض که جناب نتگرد هم بدان اشاره کردند .زنی که حیض ببیند که اصطلاحا او را «زن دشتان» گویند، احکام غریبی دارد. از جمله آن که در وندیداد می‌خوانیم:
[ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد – باید از وی در چه فاصله باشد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی باشد – باید از وی سه گام فاصله داشته باشد.
در وندیداد نسبت به زنانی که حائض شده اند چنین آمده است:
"این زن هرگاه پس از نه شب بازهم در خون حیض باشد چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان آفت خود را به این زن نازل ساخته اند. مزداپرستان در این موقع باید یک معبر (گذرگاه)که از درخت و گیاه خالی باشد انتخاب نمایند و سه سوراخ در زمین بکنند و زن را در دو سوراخ اول با شاش گاو و در سوراخ سوم با آب شستشو دهند"(وندیداد ت دکتر جوان ص 240). البته این شستشو و یژة زن حائض نیست، وضوء با گمیز یا گومز یعنی ادرار گاو! در آئین زرتشت شهرت دارد(وندیداد پژوهش آقای هاشم رضی.ج3 ص 725).
در وندیداد تکلیف زنی را که کودکی مرده بزاید چنین تعیین کرده است:
"ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته باشاش گاو به اندازة سه لقمه، شش لقمه یا نه لقمه میل کند"(وندیداد دکتر جوان ص 128)
برخی از احکام ظالمانه آن جهت خدمت به موبدان پایه ریزی شده است.به طور نمونه احکام مجازات مرد گناهکاررا که در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند هشتم به بعد آمده است شگفت آور و ظالمانه است؛ در قسمت ششم بند هشتم در کیفر مرد گناهکار آمده است:
"مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه ای از زیورآلات زینتی و طلاجات برای مردان اشو(موبد) به ازدواج دهد.البته این دختر باید خواهر 15 ساله خود را نیز همراه گوشواره(جهیزیه) برای مردان اشو بیاورد"
در متون دیگر زرتشتیان مطالب تحقیرآمیز فراوانی میان زن و مرد دیده می‌شود. در کتاب مادیکان هزار دادستان نوشته کریستیان پارتلمه آمده است زن شخصیت حقوقی نداشته و به عنوان شخص شناخته نمی‌شده و در حکم شی، مطرح بوده است. بر اساس عقاید زرتشتیان اگر زنی از خود پسری نداشته باشد، بسیار دشوار خواهد بود که از پلی که در رستاخیر به بهشت متصل است، عبور کند، یعنی تنها داشتن فرزند پسر، عامل نجات و گذر از پل صراط فرض شده است.
در این دین با توجه به این‌که زمین، گیاه، آب و آتش مقدس بوده، زنان را در ایام حیض و زایمان سبب آلودگی این عناصر می‌دانستند. ازین‌روی آنان را در زمین شوره‌زار و بایری که دشتان‌ستان(= حیض‌ستان) نام داشت، اقامت می‌دادند. زن بعد از اتمام این دوران در پیچیده‌ترین مراسم غسل به وسیلة شاش گاو و اندکی آب به وسیلة روحانیون ویژه، چند بار به مدت چند روز، غسل داده می‌شد. زنان در ایام حیض، حق خوردن نذری ایزدان را نداشتند( افتخارزاده، 1377: 362).
به اعتقاد زرتشتیان، عادت ماهیانه زن، اثر اهریمنی بود که در زن پدیدار می‌شد زیرا در این ایام، اهریمن به زن نزدیک می‌شد و او را پلید می‌ساخت بنابرین مردان چون دچار چنین حالتی نمی‌شدند از زنان پاک‌تر بودند(راوندی، 1340: 588).
در ارداویراف‌نامه تأکید شده، زنان حایض نباید به آسمان و خورشید بنگرند(حجازی، 1370: 134). هم‌چنین پنهان کردن دوران حیض، معاشقه با زنان حایضه و هم‌بستر شدن با آنان نیز از جرم‌های سنگین معرفی شده است(افتخارزاده، 1377: 293).
ه‌غیر از محدودیت زنان در ایام دشتان، محدودیت‌های دیگری نیز بر زنان اعمال می‌شد. این محدودیت‌ها به نظر می‌رسد مجازات عملی بود که زنان در شکل‌گیری آن نقشی نداشتند مانند به دنیا آوردن فرزند مرده. در دین زرتشت اگر زنی فرزند مرده به دنیا می‌آورد نجس محسوب می‌شد و می‌بایست سی‌گام از آب، برسم، مردان مقدس و آتش دور باشد. چنین زنی را در محوطه‌ای نگه می‌داشتند و خوراک آن، شاش گاو آمیخته به خاکستر بود. او می‌بایست بعد از سه روز به وسیلة موبدان با شاش گاو و آب تطهیر شود و تمام لباس‌های او دور انداخته می‌شد(همان،294).
زن زرتشتی اگر بچه سقط می‌کرد نیز می‌بایست محدودیت‌ها را تحمل می‌کرد چنان‌که در وندیداد آمده است«... که چنین زنی باید به اندازة یک پیمانه آب بخورد. همة دینداران باید نظارت کنند اگر افراد ناظر تخلف نمایند دویست تازیانة اسب‌رانی و دویست تازیانة چرمی باید در فرد متخلف زده شود»(همان، 293).
اول؛ سپاس از مدیر ارشد کتابناک " هانیه" که نباید از مفهوم کلمه ی سپاس هم به سادگی و بی سپاس گدشت. امّا و آیا معنی ی سپاس چیست؟!
سپاس نزد ایرانیانِ پاک سرشت، وصف سه پاس است که باید آنها را در تمامی عمر پاس بداریم و پاس گزاریم.
پاس اوّل: پندار نیک
پاس دوم: گفتار نیک
پاس سوم: کردار نیک
پس وقتی در مقابل الطاف دیگران سپاس می گوئیم در واقع به خود و به آنان یاد آور می شویم که باید آن سه پاس را پاسداریم و سپاسگزار باشیم، سپاس، فراوان سه پاس
دوم؛ بنده این کتاب را هم اکنون دیدم و هنوز نخوانده ام که بتـوانم بر آن نظر دهم، امّا موضوع زن، قطبِ عالَمِ انسـانی و محور وجود بشـر بر روی کُره ی خاکی، موضوع تازه ای نیسـت که نتـوان برایش مطلبی گفت و
نوشت، شاید با موضوع کتاب چندان بی ارتباط نباشد که عرض کنم بهترین وصف برای زن همانی است که " پروین اعتصامی " جنّت مکان، به اشارت گفته که زن نخِ سوزن، و مرد سوزن است، و من از خود می گویم
که نخ هنرورزی است که کارآئی بسیار دارد ولی سوزن بدون نخ حربه ای برای نیشتر و گزش است و فقط به همراه نخ مصون و ارجمند، یادش گرامی باد:
در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی
کای هرزه ‌گَردِ بی سر و بی پا چه می‌کنی
ما می رویم تا که بدوزیم پاره‌ا ی
هر جا که می رسیم، تو با ما چه می‌کنی
خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم
بنگر به روز تجربه تنها چه می‌ کنی
هر پارگی به همّت من می شود درست
پنهان چنین حکایتِ پیدا چه می ‌کنی
در راه خویشتن، اثر پای ما ببین
ما را زِ خطِ خویش، مجزا چه می ‌کنی
تو پای بندِ ظاهر کار خودی و بس
پرسندت اَر زِ مقصد و معنی، چه می کنی
گر یک شبی زِ چشم تو خود را نهان کنیم
چون روز روشن است که فردا چه می‌ کنی
جائی که هست سوزن و آماده نیست نخ
با این گزاف و لاف، در آنجا چه می کنی
خود بین چنان شدی که ندیدی مرا به چشم
پیش هزار دیده ‌ی بینا چه می‌ کنی
پندار، من ضعیفم و ناچیز و نا توان
بی اتّحاد من، تو توانا چه می‌ کنی
زنان در تاریخ کهن ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک