رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

زنان در تاریخ کهن ایران

زنان در تاریخ کهن ایران
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
58 صفحه

زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است. به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان “آذر میدخت ” دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد. زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/06/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زنان در تاریخ کهن ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
183
«پرسش:
فرضا مردی با رضایت خواهر تنی که از یک پدر و مادر هستند، تقبل نماید که با او ازدواج نماید اما قبل از اینکه این تصمیم را رسما اعلام کند و قبل از اینکه از طرف خانواده صاحب اختیار شناخته شود، مردی بدون مجوز یا نمایندگی پدر یا مادر و یا برادر دختر بیاید و با او ازدواج نماید میزان گناه او تا چه اندازه است؟
روایت اِمید اَشَوَهیشتانپاسخ:
اگر در پرسش مطروحه نکته تلویحی دیگری نیست که مستلزم پاسخ دیگری باشد، میزان چنین گناهی برابر با گناه زن دزدی است و گناه زن دزدی سزایش مرگ است. در این مورد خاص گناه کبیره بر هم زدن عمل ثواب ازدواج با محرم هم به آن اضافه می گردد.
در دین زرتشتی به صراحت آمده که کسی که باعث بر هم زدن ازدواج با محرم شود طوری که آن ازدواج هرگز صورت نگیرد آن شخص بر هم زننده هرگز در ملکوت نخواهد زیست. بین او و ملکوت فاصله ای به پهنا و اعماق زمین خواهد بود. او هرگز به حیطه نیکوزیستی راه نخواهد یافت.
منبع:
روایت اِمید اَشَوَهیشتان، ترجمه: نزهت صفای اصفهانی، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.
اتوماتیک در مقابل هرگونه ایرادگیری درست یا نادرست به گذشته‌ی ایران می‌ایستید
فایده خواندن و دانستن تاریخ چیست؟
آیا تنها شنیدن شرح پیروزی ها و خونریزی ها پاسخگوی صرف زمانی است که برای مطالعه تاریخ هزینه می نماییم؟
ابتدای مبحث از جایی شروع شد که کاربرانی بناگاه به مواردی از احکام زرتشتی اشاره نمودند که در یکی از سایت هایی نقل شده بود که بنام نقد این آیین سعی در سیاه نمایی پیشینه ایرانیان به نفع جریانی خاص داشت.
انصاف دهید!
عامل یهودی خواندن کوروش در حالی که منابع مستند یونانی و بابلی از او و کارهایش یاد کرده اند آیا پرسش هایی را درباره هدف مطرح کننده این سوال ایجاد نمی نکند.
و یا شاید همچون مکتب شهبازی باید کوروش را عامل فراماسون هم هم قلمداد نمود؟
آیا بکار گیری عنوان کوروش کویر بجای کوروش کبیر سعی در تحریک دیگر کاربران نیست؟
[quote='دبیرزاده'] ببینید بحث این کتاب را یک پانترک با توهین و بدگویی به تاریخ ایران آغاز کرد ، و پاسخی ملایم دریافت کرد ... [/quote]
جناب دبیرزاده: با اینکه این اشاره‌ی شما به چند کامنت آغازین از آقای taymaz_turksever می‌باشد ولی خواستم یادآوری کنم که یک اینکه این کامنت‌ها در ارتباط با زرتشتیسم بوده و حداقل من یکی چیزی درباره‌ی «تاریخ ایران» ندیدم که شما ذکر کرده‌اید؛ دوم این که از چه زمانی نقل‌قول‌ از کتاب‌های محققین غربی معادل «توهین و بدگویی» شده است؟!!
شاید منظورتان این بوده که این دوستمان با این نقل‌قول‌ها در ارتباط با آئین/دین زرتشتی درصدد حمله به «تاریخ ایران» بوده که بازهم جای شک و تردید است چرا که می‌توانست مانند آقا/خانم اوروبروس نظر خود را درباره‌ی تاریخ باستانی ایران رک و راست بازگویی کند.
پس از تقریبا شش صفحه کامنت‌گذاری شما و جناب هیرکان می‌توانم بگویم که شما یا اتوماتیک در مقابل هرگونه ایرادگیری درست یا نادرست به گذشته‌ی ایران می‌ایستید و یا این که بر اساس کارنامه‌ی کاربران علیه آنان صحبت می‌کنید فارغ از این که کامنت‌ فعلی‌شان درست است یا نادرست.
در هر صورت، روش جالبی به نظر نمی‌آیند.
به آقای اوروبروس
در پاسخ شما :من نمیدانم وکیل مدافع پارسها نیستم ، و بر این باورم که چیزی همچون" قوم پارس" در ایران امروزی نیست ، درست است که زبان فارسی زبانی هندواروپایی است ولی من مردم ایران امروزی را فرآورد آمیختگی مردمان بسیاری میدانم همچون بومیان پیش از هندواروپایی ها همچون : ایلامی و سومری و کاسی و کاسپی و نیز هندو اروپایی همچون میتانی و مادی و پارسی و سامی همچون سریانی و حتی نیز یونانی و رومی و ترک و مغول ..، و کوتاه سخن همه ما ایرانی اییم ، حالا اگر کسی بیاید و بخواهد از روی زبان خودش را جدا بکند و بخودش هویت جداگانه بدهد از دید علمی هم درست نیست و تنها زیان آور است.
من زبان فارسی دری را زبانی فرهنگی و ملی میدانم که در طول تاریخ در ایران همه شهروندان با آن گفتگو میکرده اند بی آنکه به قومی خاص وابسته باشد .
[quote='دبیرزاده'] همانند" بارتلد" و دیگر ترکشناسان ، این قوم را قومی بیابانگرد از استپهای شرق آسیا میدانسته ( امیدوارم که به کسی بر نخورد چون این سخن آنهاست )[/quote]
جناب دبیرزاده
چگونه است ملت ترک تماما در مناطق حاصل خیز و سر سبر زیسته اند حداقل اکثریتشان می شوند بیابانگرد! اما پارسها که در مناطق بیابانی میزیند و تمام از مناطق حاصل خیز اطراف خود که متعلق به اقوام و ملل غیر پارس هست بهره مند می شوند بیابانگرد نیستند؟(امیدوارم کسی ناراحت نشود چون حقیقتی است که قابل کتمان نیست)
[quote='kaydan']
نام بسیاری از شاهان هخامنشی نیز در نسخ مانوی و پهلوی نیامده آیا این دلیل میشود که ما بگوییم چنین شخصیت های تاریخی وجود نداشته؟! این مهم را نیز نباید فراموش نمود که آوردن یک پاسخ قاطع براساس مستندات تاریخی(اعم از نسخ خطی،کتیبه ها،پلمه های گلی و دیگر آثار باستانی) کشف شده به این معناست که ما باور داریم که تمام آثار و شواهد باستان شناختی که از دوران هخامنشی برجای مانده در طی حفاری و کشفیات یکی دوقرن اخیر تا زمان حال همگی کشف شده و جای برای هیچ کشف تازه ای نمی گذاریم. در صورتی که چه بسا در آینده بسیاری از منابع و آثار باستانی کشف خواهد گردید که پرده از روی بسیاری از نکات تاریک و شبهات تاریخی برخواهد داشت. پس هرگز نمی توان به استناد به آثار کشف شده کنونی نظری قاطع اعلام نمود.
در مورد کامنت آخر شما نیز باید عرض کنم متاسفانه این توجیحاتی که می آورید به هیچ عنوان منطقی نیست. اینکه عده ای با نگاه نژاد گرایی و راسیسم تاریخ قوم یا ملتی را تحریف نمایند به هیچ عنوان دلیل بر این نیست که ما نیز همان روش را پیش بگیریم.
مانند این است که بگوییم چون بسیاری جنایت می کنند پس ما نیز باید دست به جنایت بزنیم. یا چون بسیاری دروغ می گویند ما نیز حق دروغ گفتن داریم. این شیوه استدلال آوردن متاسفانه اعتبار اخلاقی و عقلانی ندار. یک محقق و مورخ هرگز به این شیوه به تاریخ نمی نگرد اگر نیز بنگرد متاسفانه دستاوردهای او از تاریخ چندان اعتباری نخواهد داشت.
[/quote]
بزرگوار شما مطمئن هستید که نوشته من رو به صورت کامل و دقیق خوانده اید؟
من منکر وجود کوروش بودم؟ من با استدلال عرض کردم که کوروش شخصیت مهمی نبوده و چنان شخصیت ناچیزی بوده که حتی خود منابع ایرانی به او نپرداخته اند و در هیچ کدام از منابع مهم شاهنامه،منابع مانوی،زرتشتی،سغدی،بلخی،سکایی و ... نیامده و حتی در کتیبه های دوره ساسانی( و تاکید می کنم منظور این بود و هست که شخصیت مهمی نبوده در واقع شخصیت ناچیزی بوده)!
صحیح است بزرگوار باید در مقابل کسانی که تحریف تاریخ می کنند تاریخ حقیقی را نمایاند همان کاری که من قصد دارم.
به آقای اوروبروس
سپاسگزارم آن کتابها را خواهم خواند
[quote='دبیرزاده']راستی اگر پانترکها لطف کنند و برایم دقیقا بگویند که آن جمله ایی که از "رنه گروسه "(«خداوند همه ملتها را فرمانبردار و ملت ترک را فرمانروا آفریده»)که آوردند از کدام کتاب اوست ، زیرا من تنها چیزی که تا حلا از کتابهای او خواندم این بوده که او همانند" بارتلد" و دیگر ترکشناسان ، این قوم را قومی بیابانگرد از استپهای شرق آسیا میدانسته ( امیدوارم که به کسی بر نخورد چون این سخن آنهاست )[/quote]
جناب دبیرزاده
البته به صورت دقیق حضور ذهن ندارم که در کجا گفته شده فکر می کنم کتاب Le conquérant du monde : vie de Gengis-Khan (فاتح جهان:زندگی چنگیز خان)
یا کتاب L'empire des steppes : Attila, Gengis-Khan, Tamerlan ( امپراتوری استپ: آتیلا،چنگیز خان،تیمور لنگ) باشد.
بسیاری از پایه گذاران دودمان های حکومتگر پس از اسلام برای مشروعیت دادن به خود در جامعه خویشتن را از تخمه ساسانیان و یا خاندان هایی همچون بهرام چوبینه می دانستند.
توجه به ایران باستان به معنای شوونیسم و باستان گرایی کور دوران پهلوی نیست.
در بسیاری از کتاب ها همچون سیاست نامه خواجه نظام الملک کشور داری ساسانیان را الگویی برای خاندان های حاکم در نظر می گرفته اند.
فتحعلی شاه را شاید بتوان نخستین پادشاه ایران پس از اسلام دانست که تاج کیانی بر سر گذاشت و همچون ساسانیان تصویر خود را بر سنگ برجسته نمود.
کتاب های تاریخی همواره بخش بزرگی از ادبیات مکتوب ایران پس از اسلام را تشکیل داده و در میان طبقه تحصیل کرده اطلاع از وضع و حال پیشینیان ارزش زیادی داشت.
طبقات بی سواد با شنیدن اشعار شاهنامه و یا نظامی گنجوی با گذشته خویش آشنا می شدند.
به آقای هیرکان
بله در همین کتابناک هم کتابی هست با نام "پاسخ یاوه سرایان درباره آذربایجان.." نوشته موسی هریسی نژاد، که با شعر جعلی از نظامی آغاز میشود
"پدر بر پدر مرا ترک بود- که به فرزانگی هر یکی گرگ بود" و پر از ادعاهایی بسیار عجیب و نژادپرستانه و توهین آمیز به ملت ایران، نمونه این قماش است و باعث خنده بسیار میگردد.
که نویسنده اش حتی فردوسی و آلمانی ها را هم ترکتبار میداند و چنگیز مغول را هم ستایش میکند.
زنان در تاریخ کهن ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک