رسته‌ها

خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای

خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 60 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 60 رای
این کتاب اولین کتاب درباره ی خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای می باشد و از دو جهت مهم است:
1. این خاطرات بخش مهمی از تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران می باشد.
2. و از جهتی دیگر به خاطر اینکه این کتاب خاطرات یک رهبر اسلامی می باشد.
این کتاب خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای از سال 1358 تا نیمه اول سال 1394 را شامل می شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
1341
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amirghorbani
amirghorbani
1394/09/10
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای

تعداد دیدگاه‌ها:
17
1 ـ « بله تغییر کردم. هم از نظر سیاسی و هم اعتقادی. از نظر سیاسی باور به اصلاح پذیری ج.ا رو کنار گذاشتم » ؛ اما موضوع سخن تغییر عقیده درباره اصلاح پذیری نظام سیاسی و عقاید دینی نبود ؛ موضوع سیاست خارجی مشخصاً جنگ سوریه بود . 2 ـ « نگفتم "همه"! فریب خورده اند! » ؛ من هم ننوشتم شما گفته اید « همه فریب خورده اند » ، نوشتم « همه را احمق و فریب خورده و ... تصور نکنید » ، سخنی که اولاً محصور نیست ، ثانیاً برگرفته از نوشته شماست : نوشته اید « جریان ایدئولوگ های ابله اسلامیست شیعه » ، « ...خیلی از مردم هم فریب میخورند » ... 3 ـ « از من میشنوید زیاد هم درگیر "برنارد لوئیس" نباشید چون خیلی قبل از این که نظرات برنارد لوئیس پرطرفدار بشه » ، نکته ای که بدان اشاره کردم پرطرفدار شدن برنارد لوئیس نبود ؛ ربط رخدادها بود .
[quote='padshah nashnas']در متون اسلامی حاکمان و کارگزاران به خصلت هایی وصف شده اند که به برخی از آنها در اینجا اشاره می کنم:۱-عدالت محوری:رسول خدا(ص)فرمودند:یک لحظه امام عادل از عبادت هفتاد سال برتر است.کافی ج۵،ص۱۷۵(من که به عدال بودن این آقا اعتماد ندارم)۲-مسئولیت پذیری:پیامبر اکرم در این باره می فرمایند:آگاه باشید!همه شما در برابر تعهدات خود،نگهبان و مسئولید،پس حاکم و کارگزار در مقابل مسئولیتی که بر عهده دارد،در برابر مردم مسئول و متعهد است.ارشادالقلوب،ص۱۸۴(اگر حکام ما مسئولیت پذیر بودند کشور به این وضع نبود)۳-خیرخواهی برای مردم:امیرالمؤمنین در این باره می فرمایند:ای مردم!به راستی من بر شما حقی دارم و شما نیز بر من حقی دارید؛اما حق من بر شما این است که خیرخواه شما باشم.نهج البلاغه،خطبه۳۴،(این یکی دیگه اصلا!!!)۴-مهربانی با مردم:امام سجاد(ع)در این باره می فرمایند:حاکم باید همانند پدری مهربان برای مردم باشد.الفقیه،ج۲،ص۶۲۱(وا حسینا)۵- بخشندگی:امیرالمومنین می فرمایند:برترین حاکمان و کارگزاران کسانی اند که سه ویژگی به آنها داده شده باشد:مهربانی،بخشش و عدالت.تحف العقول،ص۳۱۹(شوخی می کنید!!!!)۶-امیرمومنان در بخشی از نامه خویش به عثمان بن حنیف می نویسند:پیشوای شما از دنیا به دو لباس کهنه و از خوراک به دو قرص نان بسنده کرده است.نهج البلاغه،نامه۴۵(حرفشو نزن!!!!) جمع بندی:خدا به دادمون برسه!!!!![/quote]
برات یه دعا دارم مطمئن خوشت میاد اگه به حرفهایی که می زنی اعتقاد داری، خدایا این آقا پادشان ناشناس هر که که هست رو با آقای خامنه ای محشور نفرما اون دنیا اصلا جایی نباشن که آقای خامنه ای هستند هستند.
یه دعا هم برای خودم خدایا من رو هرجا که اقای خامنه ای اون دنیا اونجا قرار داره من رو هم اونجا محشور بفرما کنار ایشون نزدیک ترین فرد به ایشون کنار دست ایشون طوری باشه دشمنان ایشون رو هرگز نبینم.
اگه از دعام خوشت اومد اگه به خداوند اعتقاد داری و وجدان داری می دونی چی هست از روی نفسانیتت حرف نمی زنی  بدون اینکه چیزی به این دعا کم زیاد بکنی یه آمین بکوب زیر نظرم  تا بفهمم چقدر به حرفی که می زنی اعتقاد داری بدون ذره ای کم و زیاد در محتوای دعا.
تنها راهش یه آمین یا رب العالمین بدون کم زیاد کردن هیچ حرف اضافه ای، هیچ حرف اضافه ای تا ببینم چقدر راست می گی.
[quote='13440410']طی این سه سال شما تغییر کردید ؟[/quote]
بله تغییر کردم. هم از نظر سیاسی و هم اعتقادی. از نظر سیاسی باور به اصلاح پذیری ج.ا رو کنار گذاشتم. از نظر فکری هم تکلیفم رو با "دین" مشخص کردم. همچنین در طول عمرم که از عمر ج.ا کوتاه تره؛ به کلی تغییر کردم. از یک مسلمان شیعه و معتقد به این نظام، به تدریج تغییر کردم تا رسیدم به یک آگنوستیک، یک جمهوری خواه و یک لیبرال (به معنای درست کلمه).
بله، به طور اساسی تغییر کردم و هرگز هم از تغییر نترسیدم. این ج.ا و طرفدارنش هستند که جرأت تغییر ندارند، حتی بعد 40 سال مصیبت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، حتی بعد از این همه تجربه
[quote='13440410']شد یک بار هم کوشش کنید از دریچه دید دیگران به موضوع بنگرید و همه را احمق و فریب خورده و ... تصور نکنید ؟[/quote]
نگفتم "همه"! فریب خورده اند! بلکه گفتم کسانی که خام پروپاگاندای این تئوکراسی توتالیتر و شعارهای توخالی و به ظاهر وطن دوستانه شدند فریب خورده اند. این رو هم نه به قصد توهین، بلکه برای بیان واقعیت گفتم.
از من میشنوید زیاد هم درگیر "برنارد لوئیس" نباشید چون خیلی قبل از این که نظرات برنارد لوئیس پرطرفدار بشه و خیلی قبل از دولت بوش، ج.ا روح الله خمینی رو داشت که گفت: "اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود." هاشمی رفسنجانی رو داشت که گفت : "از نظر ما اصل وجود اسرائیل مایه حرف است" و چند سال بعد در نماز جمعه گفت: "استعمال یک بمب اتم در داخل اسرائیل هیچ چیزی باقی نمی گذارد اما در دنیای اسلام آسیب فقط می زند و این اتفاق دور از عقل نیست"!!! ج.ا خامنه ای داشت که گفت: "اسرائیل در منطقه، یک غده‌ی بدخیم سرطانی است که باید قطع شود و ریشه‌کن گردد."
این رویه هنوز هم در قالب شعار نوشتن رو موشک و اظهارات گاه و بیگاه در مورد نابودی اسرائیل ادامه داره.
پیش تر صحبت هایی منفی که در بعضی (نه همه) محافل فکری در آمریکا در مورد ایران و حتی تمامیت ارضی ایران میشه، واکنشی است به روی کار آمدن جماعت اسلام گرای غرب ستیز در ایران. سوال نمیشه برای شما که چرا قبل از جمهوری اسلامی این نظریه ها و طرفدارانش کمتر بودند؟ این ستیزه جویی ج.ا بوده این واکنش های فکری و سیاسی رو موجب شده و ایران رو در معرض خطر قرار داده. ولی برای یک اسلامیست چه باک که ایران فدای امت اسلام بشه؟ اصلا مگر در این 40 سال جز این هم کاری کردند؟
ج.ا شروع کننده درگیری با اسرائیل و آمریکا بوده. نه برای منافع ملی بلکه به دلائل ایدئولوژیک. تاوانش رو هم مردم ایران پس میدن. ولی ماشین پروپاگاندای ج.ا با توجه به نارضایتی مردم قصد داره وانمود کنه این سختی و هزینه هایی که مردم تحمل و پرداخت میکنند در راستای منافع ملی و دفاع از میهنه! خیلی ها هم باور میکنند... خب فریب خوردید. این توهین نیست. واقعیته!

« حدود 3 سال گذشته از روزی که این خاطره رو اینجا نوشتم. ولی ج.ا همانی است که بود. » طی این سه سال شما تغییر کردید ؟ شد یک بار هم کوشش کنید از دریچه دید دیگران به موضوع بنگرید و همه را احمق و فریب خورده و ... تصور نکنید ؟ آن روز که می گفتند بعد از سوریه نوبت ایران است ، از رسیدن داعش به مرزهای ایران از ذوق نمی توانستند خواست خود را پنهان کنند و از به رسمیت شناختن داعش به دلیل وسعت سرزمین در اختیار و جمعیت تحت کنترل سخن می گفتند ، زمان زیادی نگذشته است . در این فاصله برنارد لوئیس هم مرد ؛ لابد او را نمی شناسید وگرنه نمی گفتید اسرائیل به ما چه ربطی دارد !
حالا که ایشون خاطره تعریف می کنن... چطوره من هم یه خاطره تعریف کنم؟

حدود 3 سال گذشته از روزی که این خاطره رو اینجا نوشتم. ولی ج.ا همانی است که بود.
با کمی ساده سازی میشه گفت سیاست خارجی ج.ا حاصل دو جریان عمده است: اول جریان ایدئولوگ های ابله اسلامیست شیعه، که به مبارزه مقدس با غرب معتقدند و ایمان دارند باید زمینه رو برای ظهور امام زمان خیالی و موهومشان فراهم کنند. جریان دوم هم مافیای فاسد سیاسی و اقتصادی است که منافع نجومی در غرب ستیزی دارند و ثروت و قدرت بی حد و مرزی از همین راه کسب کردند و می کنند. هر دو گروه هیچ ارزش و اهمیتی برای خود ایران قائل نیستند. این جماعت بی وطن و ایران ستیزاند و اهداف یا منافع شان رو از راه بدبختی این کشور و ملت بدست آوردن. ایران برای این ها نه وطن بلکه صرفا یک پایگاه است.
خب به چه روشی میشه این سیاست خارجی خطرناک و هزینه بر رو برای افکار عمومی توجیه کرد؟ عمده مردم عادی کوچه و بازار علاقه ای به حرف هایی مثل زمینه سازی ظهور و مبارزه با استکبار جهانی و محو اسرائیل و امثالهم ندارند. در نتیجه برای توجیه سیاست خارجی ماجراجویانه و ستیزه جوی جمهوری اسلامی دست به دامن احساسات ملی و عشق به ایران میشن.
حرف هایی مثل :
"اگر در سوریه نجنگیم باید در ایران بجنگیم"
"حزب الله سپر دفاع از ایران در برابر اسرائیل است"
"آمریکا از تجزیه طلبی در ایران حمایت میکند"
به همین روش لباس ملی گرایی می کنند به تن این سیاست خارجی ای که حاصلش جنگ 8 ساله، 40 سال تحریم و انزوا، بدنامی، خسارت های مالی و جانی خارج از حساب و رشد مافیای فاسد بوده.
ماشین پروپاگاندای ج.ا در ایران و در رسانه های خارجی از طریق عوامل وابسته این خط ملی گرایی دروغ و فریبنده رو تبلیغ میکنه و البته خیلی از مردم هم فریب میخورند. همون طور که سال 57 از جماعت به اصلاح ملی گرا سوء استفاده کردند تا به قدرت برسند و همین که جایگاهشان تثبیت شد، تف انداختند به روی ملی گرا و ملی گرایی. امروز هم همین سوء استفاده رو از احساسات ملی شما میکنند. خرشان که از پل بگذره و از این سال های دشوار عبور کنند، دوباره نشانتان خواهند داد تا چه حد برای حس وطن دوستی شما ارزش قائل اند...
دو طرف دعوا درست می گویند ولی یک سئوال : بشار اسد و پدرش حافظ اسد ، سالیان دراز ، قدرت مطلقه در سوریه را در دست داشتند به نظر شما وظیفه نهادینه کردن دموکراسی و آگاهی رسانی به توده ها و ایجاد بسترهای آزادی و آزادگی به عهده آنها بود چرا چنین نکردند تا وضعیت سوریه به روزی برسد که ما بخواهیم بگوییم آنها به هر صورت بهتر از داعش و وهابی ها هستند ؟
دقیقا همین سئوال را می توان از سلطنت طلبها و طرفداران شاه سابق نیز پرسید :
به فرض که شاه خیلی خوب بوده ، ایشان نیز با پدرش مدت 50 سال ، اختیار کل کشور ایران را در دست داشت ( به خصوص صدا و سیما و روزنامه ها و انتشارات و آموزش و پرورش و . . . ) چرا در راستای تعمیق دموکراسی و روشن نمودن مردم و آگاهی رسانی به آنها و ایجاد بسترهای آزادی و آزادگی کاری نکرد که چنان شد که همه می دانند ؟ !!!!
البته من پاسخ را نیک می دانم : حکومت های اقتدارگرا فکر می کنند ، مردم هر چه جاهل تر باشند برای تداوم حکومت آنها بهتر است ! ! ! ولی غافلند از اینکه همین خر ممکن است روزی شروع کند برای خود آنها به جفتک انداختن . . . پس برای خودتان هم که شده مردم را آگاه کنید . . . .
سلام. اینو بدونید که ممکنه شما کاملا در اشتباه باشید!!!
دقیقا به همون مقداری که ممکنه حزب الله و بقیه آقایان طرفدار در اشتباه باشند، در کشور ما خیلی تفاوت ها در عقاید وجود داره. برای دوستتون ناراحت شدم ولی فکر میکنم که دوستتون به اون چیزی که می‌گفته یا بهش القا کردن باور داشته دقیقا مثل شما که به حرفاتون باور دارید... کاش اون موقع بهش میگفتین این حرفها رو شاید نظر عوض میشد.
در ضمن باور های هر شخص به خودش ربط داره و نمیشه به زور کسی رو تغییر داد
[quote='E R S']حالا که ایشون خاطره تعریف می کنن... چطوره من هم یه خاطره تعریف کنم؟ این حضرت آقا بد نیست بدونه اگر قرار به خاطره تعریف کردن باشه این ملت خاطره زیاد داره ... که «این سینه پر است»...
چند هفته پیش یکی از دوست های قدیمی ام رو بعد از مدت ها دیدم. ظاهرش نسبت به سابق کلا فرق کرده بود. محاسن فراوان گذاشته بود و از نوع لباس هاش و کلامش مشخص بود که در این سال ها تبدیل به یه حزب اللهی کامل شده...
راستش همیشه دلم واسه این رفیقم می سوخت. از همون بچگی همیشه یه جورایی گیچ میزد. نمی تونست درست حرف بزنه. نمی تونست درست روی یه موضوعی تمرکز کنه. وضع درس و نمراتش داغون بود. معلوم نبود وضع کارهاش چه جوریه زندگی اش چه جوریه؟ ولی واقعا بچه مظلومی بود و من همیشه یه حس دلسوزی عمیق بهش داشتم. بعد از سوم دبیرستان درس رو ول کرد و رفت سربازی. بعد از سربازی هم رفت توی سپاه و سپاهی شد.
همین چند وقت پیش که دیدمش با کلی خوشحالی رفتم طرفش و شروع کردم باهاش خوش و بش کردن . وسط حرف زدن دیدم سرفه های خیلی بدی می کنه. پرسیدم چی شده؟ اولش هی می گفت هیچی نیست. بعد که سرفه هاش ادامه پیدا کرد و منم کلی اصرار کردم شروع کرد به تعریف کردن. گفت که اعزام شده بوده به سوریه. چند وقتی اون جا بوده و یه روز که ظاهرا توی شرق دمشق بوده تروریستها از سلاح شیمیایی استفاده می کنن و این دوست من هم بی از سر بی تجربگی کلی از اون گاز سمی رو استنشاق کرده و از اون موقع سینه هاش بد جور آسیب دیده. واسه همین هم برگشته ایران برای مداوا. گفت یه ماه دیگه دوباره اعزام داره و دوباره قراره بره...
سعی کردم راضیش کنم نره. ازش پرسیدم که چرا فکر می کنی وظیفه داری یری اونجا؟!
برگشت یه نگاه عاقل اندر سفیه به من انداخت و گفت اگه ما نریم فردا تو باید با تروریست ها توی خود ایران بجنگی ...
سوختم. واقعا سوختم. نه از طرز نگاه و لحن حرفش. سوختم واسه این که نمی دونستم برای این پسر گیج چه جوری توضیح بدم که دروغ بارشون کردن؟
همون هایی که به جای در نظر گرفتن منافع ملی؛ ایران رو درگیر قضیه ی اسرائیل کردن که مطلقا ربطی به ایران نداره؛ همون جماعتی که منافع و حاکم بودنشون در درگیری و جنگ با غربه همون کسانی که ایران رو منزوی و بی آبرو کردن؛ کسانی که ایران رو تبدیل به کارت بازی برای روسیه کردن؛ کسانی که در این ۳۷ سال جز در خطر قرار دادن ابران هیچ کار دیگه ای نکردن ؛ همون جماعت دروغ گو امروز در مورد امنیت ایران حرف می زنن!! هدفشون از درگیری در سوریه اینه که خط تدارکاتی حزب الله رو باز نگه دارن تا بتونن به اسرائیل ضربه بزنن. خب آخه اسرائیل به ما چه ربطی داره؟ اول می رن گند میزنن و ایران رو وارد قضیه ای می کنن که هیچ ربطی به ایران و مردم ایران ندازه. بعد که اوضاع به هم می ریزه بر می گردن ملت رو احمق می کنن که : آی مردم! اگر امروز در سوریه نجنگیم فردا باید در ایران بجنگیم!! یکی نیست به این بی ایمان های دروغ گو بگه که آخه از اول غلط کردید که ایران رو وارد درگیری با اسرائیل کردید که حالا مجبور باشید جوان های ایرانی رو به خاطر بشار اسد و همسر فاحشه اش بفرستید سوریه! ایران رو از اول وارد مسایل بی ربط به امنیت ایران می کنن تازه بعدش هم میان در مورد امنیت ایران حرف می زنن! یه مشت دروغ گو کثیف ...
البته من این حرف ها رو به دوستم نگقتم. نتونستم بهش بگم احمقش کردن.ازش خواهش کردم مراقب خودش باشه. باهاش خداحافظی کردم و رفتم. الان چند هفته از روزی که دیدمش می گذره و من هنوز دارم می سوزم به خاطر حرف هایی که نتونستم بهش بگم.[/quote]
[quote='E R S']
چند هفته پیش یکی از دوست های قدیمی ام رو بعد از مدت ها دیدم. ظاهرش نسبت به سابق کلا فرق کرده بود. محاسن فراوان گذاشته بود و از نوع لباس هاش و کلامش مشخص بود که در این سال ها تبدیل به یه حزب اللهی کامل شده...
[/quote]
لطفا کتاب 1984 اورول را مطالعه بفرمایید و چنانچه قبلا به این مهم نائل آمده اید، مجددا نگاهی گذرا به صفحات 183 به بعد کتاب بیندازید ... تا حدود زیادی تسکین خواهید یافت. شاد باشید
مشابه همین خاطره ای که دوستمون ers تعریف کردند یکی دو بار خودم شخصا باهاش روبرو شدم این افراد به اصطلاح مدافع ولایت بیشترشون کاملا قدرت تفکر و تجزیه و تحلیلشون از بین رفته و شبیه ربات شدند... حیف حیف
خاطرات آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک