شترها باید بروند
مترجم:
حسین ابو ترابیان
امتیاز دهید
نویسندگان: سر ریدر بولارد و سر کلارمونت اسکراین
عناوین دیگر کتاب :
خاطرات سرریدر بولارد سفیر انگلیس در تهران از اوضاع جنگ جهانی دوم در ایران و سقوط رضا شاه
خاطرات سرکلارمونت اسکراین مامور تبعید رضا شاه به جزیره موریس
شترها باید بروند (به انگلیسی: The Camels Must GO) نام کتابی است از سر ریدر بولارد، سفیر انگلستان در ایران و سر کلارمونت اسکراین، مامور تبعید رضاشاه. نام این کتاب برگرفته از یک ضرب المثل انگلیسی است. این ضرب المثل در مواقعی بکار میرود که کاری بایست الزاماً صورت پذیرد. داستان این ضرب المثل چنین است. قرار بود در زمان جنگ جهانی اول، یک کاروان شتر حامل سلاح برای کمک به امیر فیصل اعزام شود. سرگرد انگلیسی خطاب به افسر عرب که مرتباً برای این اعزام بهانه میآورد گفت: تو حق داری، امیر فیصل حق دارد، من حق دارم و شترها هم حق دارند، ولی به هرحال… شترها باید بروند!!!
این کتاب همواره به عنوان یک مرجع دست اول برای محققان و نویسندگان تاریخ معاصر ایران، به کار میرفتهاست. بولارد درست اندکی پیش از وقوع جنگ جهانی دوم به سفارت ایران رسید و بسیاری اورا تصمیم گیرنده اصلی خلع رضاشاه از سلطنت و جایگزینی محمدرضا پهلوی میدانند.
این کتاب ترجمه فصل دوازدهم کتاب " "The Camels Must goنوشته ریدر بولارد و ترجمه مقاله " "Assignment to mauritiusنوشته کلارمونت اسکراین است
بیشتر
عناوین دیگر کتاب :
خاطرات سرریدر بولارد سفیر انگلیس در تهران از اوضاع جنگ جهانی دوم در ایران و سقوط رضا شاه
خاطرات سرکلارمونت اسکراین مامور تبعید رضا شاه به جزیره موریس
شترها باید بروند (به انگلیسی: The Camels Must GO) نام کتابی است از سر ریدر بولارد، سفیر انگلستان در ایران و سر کلارمونت اسکراین، مامور تبعید رضاشاه. نام این کتاب برگرفته از یک ضرب المثل انگلیسی است. این ضرب المثل در مواقعی بکار میرود که کاری بایست الزاماً صورت پذیرد. داستان این ضرب المثل چنین است. قرار بود در زمان جنگ جهانی اول، یک کاروان شتر حامل سلاح برای کمک به امیر فیصل اعزام شود. سرگرد انگلیسی خطاب به افسر عرب که مرتباً برای این اعزام بهانه میآورد گفت: تو حق داری، امیر فیصل حق دارد، من حق دارم و شترها هم حق دارند، ولی به هرحال… شترها باید بروند!!!
این کتاب همواره به عنوان یک مرجع دست اول برای محققان و نویسندگان تاریخ معاصر ایران، به کار میرفتهاست. بولارد درست اندکی پیش از وقوع جنگ جهانی دوم به سفارت ایران رسید و بسیاری اورا تصمیم گیرنده اصلی خلع رضاشاه از سلطنت و جایگزینی محمدرضا پهلوی میدانند.
این کتاب ترجمه فصل دوازدهم کتاب " "The Camels Must goنوشته ریدر بولارد و ترجمه مقاله " "Assignment to mauritiusنوشته کلارمونت اسکراین است
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/06/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شترها باید بروند
🔹در روز ۲۴ ماه می ۱۹۷۶، #سرریدربولارد، که در سالهای بسیار حساس ـ از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۶، سفیر دولت لندن در تهران بود، و در اشغال نظامی ایران و تبعید رضاشاه دست داشت در نود سالگی درگذشت. بولارد در تیرماه ۱۳۲۰ (جولای ۱۹۴۱) و به نظر مورخان ـ با هدف گمراه کردن ـ در دیداری به رضاشاه اطمینان داده بود که دولت لندن درصدد تعرض نظامی به ایران نیست و گله کرده بود؛ در حالی که متفقین به بی طرفی ایران احترام میگذارند؛ چرا مرخصی صدها فارغ التحصیل دانشکده افسری ایران لغو شده است، که معمولا پس از دریافت درجه ستوانی، این مرخصی به آنان داده میشود. وی شفاها به پهلوی یکم گفته بود که شنیده است محرمانه به سازمان نظام وظیفه ایران دستور داده شده است که آماده احضار احتمالی نیروی ذخیره و احتیاط تا ده دوره به زیر پرچم باشد و این، یعنی رساندن نیروهای زیر سلاح و آماده جنگ ایران به نیم میلیون، و این نیرو توانایی آن را خواهد داشت که به فاصله یک هفته، تمامی قفقاز و بخشی از آسیای میانه را به ایرانزمین (پرشیا) بازگرداند، و با کمک تاجیک ها بقیه آن را و در جنوب روسیه به ارتش آلمان بپیوندد و ....؛ رضاشاه همه اظهارات بولارد را تکذیب کرده بود.
🔹بولارد چند سال بعد گفته بود که در آن دو سه ماه، هدف رضاشاه که گام در مسیر احیاء ناسیونالیسم ایرانی گذارده بود و حتی مقامات ایرانی به سبک هیتلر سبیل میگذاشتند تا ناسیونالیست بودن خودرا اثبات کنند، در انتظار رسیدن نظامیان آلمان به مسکو بود تا به قفقاز و آسیای میانه لشکر بکشد. قرار بود که نیروی هوایی ایران هواپیماهای خود را به تبریز و مشهد منتقل کند، تا از حمله نیروی زمینی پشتیبانی کنند. ناوگان ایران که با کمک ایتالیای موسولینی توان یافته بود، مانع دسترسی انگلیسی ها به نفت خوزستان شود که در آن زمان برایش حیاتی بود و شط العرب را ببندد. توده ایرانی از این حرکت خرسند بود.
🔹تاریخ نشان داد که دولت لندن به رغم برخی کوتاه آمدن های رضاشاه در تیر و امرداد ۱۳۲۰، از فرصت شش هفته ای که به دست آورده بود، با کمک سیاستمدران وابسته به خود (و عمدتا فراماسیونر) برای خرید چند افسر ارشد استفاده کند، سربازان ارتش را به مرخصی بفرستد، ایران را با چند هزار نظامی هندی اشغال نظامی کند، رضاشاه را به تبعید بفرستد و پسرش را که روانشناسی و رفتار خاص داشت (و در سال انقلاب عیان شد) بر جای او بنشاند.
🔹بولارد که در شکل گیری بنیادهای ایرانی پس از رضاشاه سهیم بود که تا انقلاب و پاره ای تا به امروز موثر بوده اند، پس از بازنشسته شدن در ۱۹۴۶ و مدیر انستیتوی مطالعات استعماری و سپس شرق شناسی شدن و ... کتاب " #شترهابایدبروند" را که بخشی از اتوبیوگرافی اوست نوشت. وی در این کتاب که در سال ۱۹۶۱ (سال انتشار) و به سفارش ناشر روزنامه اطلاعات توسط #دکتروفایی، قاضی دادگستری ترجمه شده بود و همان زمان (بهار و تابستان ۱۳۴۰) به صورت پاورق در روزنامه اطلاعات انتشار یافت. از پهلوی یکم تمجید و او را یک رنسانسیر ایران خوانده بود، که مخاطبان روزنامه اعتراض کرده و گفته بودند که بولارد به این صورت خواسته است از نفرت ایرانیان نسبت به دولت لندن بکاهد.
🔹بولارد که درطول کار دیپلماتیک خود در ۱۹۲۰، فرماندار نظامی عراق تحت کنترل لندن، شش سال وزیر مختار دولت لندن در جده، ماموریت در هند، پنج سال در روسیه و چند سرزمین دیگر در خاورمیانه و آفریقای شرقی داشته، کتاب های دیگر از جمله انگلستان و خاورمیانه:
- "Britain and The Middle East"
- "Inside Stalin,s Russia"
- را نوشته است.
✒ دکتر نوشیروان کیهانی زاده؛ تاریخ نگار و روزنامه نگار
کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
قصه پردازی برای حمله به یک کشور مثل بمبهای اتمی عراق و جرج بوش پسر و نازی زدائی ولادیمیر پوتین در اکراین
"همه جا اینطور تبلیغ شده بود که انگلیسیها رضا شاه را به تخت نشاندند و او را حفظ کردند تا منافعشان را محفوظ نگهدارد. البته لازم به تذکر نیست که اصولا انگلیسها هیچ مداخله ای در امر کودتای ۱۹۲۱ (سوم اسفند ۱۲۹۹) نداشته اند و بطور کلی باید گفت که وقوع این کودتا حتی برای دولت انگلیس و سفارت انگلیس در تهران سبب حیرت شده بود ولی همین اعتقاد عمومی به نقش انگلیسها در به تخت نشاندن رضا شاه بود که باعث شده بود ایرانها به یک نتیجه گیری مضحک از ماجرای عقد قرارداد نفتی سال ۱۹۳۳ برسند و چنین استدلال کنند که جریان لغو امتیاز دارسی و بررسی ان در شورای جامعه ملل متفق ٬ نوعی جنگ زرگری بین رضاشاه و انگلیسها بوده تا انگلیسها بتوانند تحت پوشش «بالا بردن حق الامتیاز نفت» به رضاشاه کمک مالی بپردازد در حالیکه واضح است توسل به چنین دست اویز هایی بهترین بهانه جهت دور ماندن مردم ایران از این واقعیت انکار ناپذیر را به وجود میاورد که انها خود مسئول دولت حاکم بر کشور خویش هستند..."
{کتاب شترها باید بروند صفحه ۵۴ خاطرات سرریدر بولارد سفیر انگلیس در تهران از دسامبر ۱۹۳۹(آذر ۱۳۱۸) تا ۱۹۴۶(۱۳۲۴)