بن بست قهرمانی
نویسنده:
عباس شکری
امتیاز دهید
بُنبست قهرمانی، بخشی از خاطرههای دوران کودکی «عباس شکری» است که در یازده عنوان با لحنی طنزآمیز، شرایط اجتماعی محلهای در شیراز در "دروازه سعدی" را به تصویر میکشد.
بخشی از یک خاطره:
[..] شهره عباس رو برد تو اتاق و صدای رادیو را اونقد بلند کرد که فقط کمی از صدایشان را میشنیدم.
یک دفعه صدای رادیو کم شد و شنیدم که شهره گفت، بشین تا برگردم.
شهره به اتاق دیگری رفت و پس از چند دقیقه با دامن کوتاه و لباس یقهباز و بیآستین دوباره به اتاقی رفت که عباس توش بود.
امروز جدولضرب رو شروع میکنیم.
واسه کسب و کارت هم خوبه. جدولضرب درواقع خلاصه جمع است. یعنی وقتی میگیم دو دوتا یعنی دو بار دو را با هم جمع کنیم. پس دو دوتا چندتا میشه؟
اگر منظورت دو بعلاوه دو هست، میشه چهارتا.
آفرین پسر زرنگ. بیا ماچت کنم. ماچ آرتیستی بلدی؟
تو فیلما دیدم. لباشون رو میمالن به هم.
ای ناقلا. پس زهره درست میگه که هر وقت دکتر بازی میکنین، رو شکمشون با دست ضربدر میکشی و میگی باید حاملهشون کنی.
خوب آره.
چطوری حاملهشون میکنی؟
با قرص و دوای الکی. بازیه، راستکی که نیست.
یعنی تو هیچ کار دیگهای نمیکنی؟
نه، فقط یه بار معصومه گفت اگر میخواهی حامله بشم، باید بخوابی رو من.
[..]
بخشی از پیشگفتار نویسنده:
خاطرههایی که در هر دوره و زمان نوشته میشوند، میتوانند وضعیت فرهنگی، اجتماعی و.. آن دوره را تا حدی برای آیندگان روشن سازند؛ چنانکه امروزه بسیاری از مسائل و وقایع سالهای گذشته، مانند نخستین بوسه، اولین روز مدرسه، بازیهای کودکانه و.. با خواندن یاد و خاطره روزهای گذشته شناخته میشود. هدف اصلی من این است که با خواندن این خاطرهها خواننده در پایان خوانش با مجموعهای از ساختارهای اجتماعی در دهه چهل آشنا شود؛ تربیت کودکان، شناخت حق کودک، مناسبات رفتاری با کودک و..
خاطرهها را پشت سر هم و به ترتیب تاریخ نچیدهام تا خواننده در پایان خواندن خاطرهها با چیدن پازلها کنار هم از یک سو با شخصیتهای خاطرهها آشنا شود و از طرف دیگر بتواند در ذهن کوچه بنبست قهرمانی در محله دروازه سعدی شیراز را در ذهن تجسم کند.
بیشتر
بخشی از یک خاطره:
[..] شهره عباس رو برد تو اتاق و صدای رادیو را اونقد بلند کرد که فقط کمی از صدایشان را میشنیدم.
یک دفعه صدای رادیو کم شد و شنیدم که شهره گفت، بشین تا برگردم.
شهره به اتاق دیگری رفت و پس از چند دقیقه با دامن کوتاه و لباس یقهباز و بیآستین دوباره به اتاقی رفت که عباس توش بود.
امروز جدولضرب رو شروع میکنیم.
واسه کسب و کارت هم خوبه. جدولضرب درواقع خلاصه جمع است. یعنی وقتی میگیم دو دوتا یعنی دو بار دو را با هم جمع کنیم. پس دو دوتا چندتا میشه؟
اگر منظورت دو بعلاوه دو هست، میشه چهارتا.
آفرین پسر زرنگ. بیا ماچت کنم. ماچ آرتیستی بلدی؟
تو فیلما دیدم. لباشون رو میمالن به هم.
ای ناقلا. پس زهره درست میگه که هر وقت دکتر بازی میکنین، رو شکمشون با دست ضربدر میکشی و میگی باید حاملهشون کنی.
خوب آره.
چطوری حاملهشون میکنی؟
با قرص و دوای الکی. بازیه، راستکی که نیست.
یعنی تو هیچ کار دیگهای نمیکنی؟
نه، فقط یه بار معصومه گفت اگر میخواهی حامله بشم، باید بخوابی رو من.
[..]
بخشی از پیشگفتار نویسنده:
خاطرههایی که در هر دوره و زمان نوشته میشوند، میتوانند وضعیت فرهنگی، اجتماعی و.. آن دوره را تا حدی برای آیندگان روشن سازند؛ چنانکه امروزه بسیاری از مسائل و وقایع سالهای گذشته، مانند نخستین بوسه، اولین روز مدرسه، بازیهای کودکانه و.. با خواندن یاد و خاطره روزهای گذشته شناخته میشود. هدف اصلی من این است که با خواندن این خاطرهها خواننده در پایان خوانش با مجموعهای از ساختارهای اجتماعی در دهه چهل آشنا شود؛ تربیت کودکان، شناخت حق کودک، مناسبات رفتاری با کودک و..
خاطرهها را پشت سر هم و به ترتیب تاریخ نچیدهام تا خواننده در پایان خواندن خاطرهها با چیدن پازلها کنار هم از یک سو با شخصیتهای خاطرهها آشنا شود و از طرف دیگر بتواند در ذهن کوچه بنبست قهرمانی در محله دروازه سعدی شیراز را در ذهن تجسم کند.
تگ:
نوستالژی
آپلود شده توسط:
Aftab.Publication
1399/12/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بن بست قهرمانی