نهج البلاغه
نویسنده:
امام علی (ع)
مترجم:
محمد دشتی
امتیاز دهید
این نسخه از نهج البلاغه به صورت تایپ شده و دارای صفحه آرایی چشم نواز و حجم بسیار کم است .
تعداد صفحات کتاب : 475 صفحه
بیشتر
تعداد صفحات کتاب : 475 صفحه
آپلود شده توسط:
saeedlatifim
1394/08/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نهج البلاغه
"واژه ناصریان یا نصارا (به انگلیسی: Nazaraeans، Nazoraeans) از کلمه عبری נצר نَصَرَ به معنای "نگه داشتن" و "حفظ کردن" گرفته شده و برای تشخیص فرقهای از قوم یهود استفاده می شده که اعتقاد داشتند عیسی، مسیحا بوده است. وقتی این فرقه به جهان غیر یهودی منشعب شد و با اقوام و نژادهای دیگر پیوند گرفت، با عنوان آئین مسیحی شناخته شد. ناصریان عموماً به عنوان مسیحیانی شناخته شده اند که ادعا می کتتدتحت رهبری یعقوب عادل(یکی از شاگردان عیسی) بودهاند.[۱] در انجیل متی اصطلاح ناصری برای عیسی ناصری به کار رفته است. اشاره به فرقه نَصارا (به صورت جمع) برای اولین بار در عهد جدید توسط ترتلس انجام میگیرد.[۲] پس از ترتلس این نام تا حدود قرن چهارم به کار نمیرود."
متن لینک
در لغت نامه دهخدا:
نصرانی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب است به شهر ناصره به خلاف قیاس . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || منسوب است به نصران . (منتهی الارب ). || آن که پیرو دین عیسی مسیح است . (از المنجد). ترسا. (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). عیسوی مذهب ، چرا که یکی از اسمای عیسی علیه السلام ناصری است .، از آن که مولد آن جناب قریه ٔ ناصره بوده است از مضافات بیت المقدس در ولایت شام و این نسبت به حذف الف است و زیادت الف و نون چنان که در حقانی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : در کتاب معارف خوانده ام که ترسایان را نصرانی از آن خوانند که آن دیه که مسیح بدان فرود آمد ناصرة خواندندی از زمین خلیل. (مجمل التواریخ)
سوره 3, آیه 64
در اینجا قرآن اهل کتاب را مسلمان نمی داند (تازه خودت هم میگی هدایت شده بودند و نصرت دهند بودند!) در این دو دین آموزه تسلیم بودن و تاکید بر آن که در اسلام شدید هست دیده نمی شود. من نمی دانم چرا موسی بن عمران با آن که می دانست کبعه هست مردمش را هدایت نکرد رو به آن نماز بخوانند مگر مسلمان نبودند؟ لازم نیست به این مقوله بیشتر بپردازیم چون ایجاد شبه می شود. خودت عقل داری که بفهمی دینت چجوری هست؛ نه؟ (?)
اولا درباره هادو منبع یا لغت نامه ذکر نشد و سرچ هم کردم چیزی نبود و طبق معمول فکر کنم داری از خودت نظریه می دهی ثانیا اگر هادو خوب است پس این هفت آیه دیگر چیست :
پس به سزاى ستمى که از یهودیان سر زد و به سبب آنکه [مردم را] بسیار از راه خدا باز داشتند چیزهاى پاکیزه اى را که بر آنان حلال شده بود حرام گردانیدیم. (سوره 4, آیه 160) و بر یهودیان هر [حیوان] چنگالدارى را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آن دو را بر آنان حرام کردیم به استثناى پیه هایى که بر پشت آن دو یا بر روده هاست یا آنچه با استخوان درآمیخته است این [تحریم] را به سزاى ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم و ما البته راستگوییم. (سوره 6, آیه 146) و بر کسانى که یهودى شدند آنچه را قبلا بر تو حکایت کردیم حرام گردانیدیم و ما بر آنان ستم نکردیم بلکه آنها به خود ستم میکردند. (سوره 16, آیه 118) بگو اى کسانى که یهودى شده اید اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر پس اگر راست مى گویید درخواست مرگ کنید. (سوره 62, آیه 6) برخى از آنان که یهودى اند کلمات را از جاهاى خود برمى گردانند و با پیچانیدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دین [اسلام با درآمیختن عبرى به عربى] مى گویند شنیدیم و نافرمانى کردیم و بشنو [که کاش] ناشنوا گردى و [نیز از روى استهزا مى گویند] راعنا [که در عربى یعنى به ما التفات کن ولى در عبرى یعنى خبیث ما] و اگر آنان مى گفتند شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست تر بود ولى خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد در نتیجه جز [گروهى] اندک ایمان نمى آورند. (سوره 4, آیه 46) اى پیامبر کسانى که در کفر شتاب مى ورزند تو را غمگین نسازند [چه] از آنانکه با زبان خود گفتند ایمان آوردیم و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود و [چه] از یهودیان [آنان] که [به سخنان تو] گوش مى سپارند [تا بهانه اى] براى تکذیب [تو بیابند] و براى گروهى دیگر که [خود] نزد تو نیامده اند خبرچینى [=جاسوسى] مى کنند کلمات را از جاهاى خود دگرگون مى کنند [و] مى گویند اگر این [حکم] به شما داده شد آن را بپذیرید و اگر آن به شما داده نشد پس دورى کنید و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چیزى بر نمى آید اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند در دنیا براى آنان رسوایى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود. (سوره 5, آیه 41)
شیوه تبیین مباحث فقهی در قرآن "
شیوه تبیین مباحث فقهی در قرآن بدین گونه است:
بیان احکام با صراحت
...
قرآن و ارجاع به سنت
...
تفسیر قرآن و تبیین سنت پیامبر
و آیات دیگری که به اطاعت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اسوه قرار دادن او فرمان میدهد و امامیه بنا به دستورات صریح پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) مثل حدیث ثقلین، سنت معصومین (علیهمالسلام) را نیز حجت و معتبر میدانند و بیان آنان را تفسیر قرآن و تبیین سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میدانند و آیاتی نظیر آیه تطهیر به صورت کلی بر این واقع صحه می گذارند.
به صورت کلی
و بعضی از احکام شریعت که نوعاً شامل تفصیل احکام و بیان مصادیق و حدود و شرایط قوانین قرآنی میشود، گرچه به صورت صریح در قرآن نیامدهاند و باید از سنت گرفته شوند، اما این قرآن است که ما را به سنت ارجاع بیان یک نکته نشان می دهد.
در قالب نقل یک داستان
...
بیان یک نکته
...
متن لینک
من بخشی از مقاله "فقه قرآنی" ویکی فقه را آوردم به نام "شیوه تبیین مباحث فقهی در قرآن" و عناوین آن را معرفی کردم و بخش های مهم آن را باقی گذاشتم تا ببینی که خود ویکی فقه حرف من را زده و قرآن را از همه جهات کامل ندانسته و نیاز دیده که به سنت و احادیث ائمه را واجب بداند. بر خلاف تو که گفتی " که قرآن خود را کافی میداند". همین فقه قرآنی، همان فقه روایی است که به بخش هایی که قرآن به صراحت گفته است محدود می کند و روی آن مانور می دهد.
"به یقین کافرانِ از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ اند و در آن جاودانه اند؛ اینانند که بدترین مخلوقاتند."
سوره 98, آیه 6
مثل اینکه تو مشرکین را کافر نمی دانی. خوب گوش کن تا یاد بگیری: دو نوع کافر داریم؛ حربی و ذمی، حربی همان مشرکان یا پگان ها که چند خدا پرست بودند می باشند و ذمی همان اهل کتاب که این دو کافر بودند. پس اشتباه فکر کردی که مشرک کافر نیست یا کافر و مشرک جدا از هم می باشند. و اصلا بحث ما سر معنای نجس بود نه این! چرا به جای جواب دادن به این مسئله می خواهی آن را منحرف کنی؟
چه جالب دقیقا وقتی که من در بحث با سیاوش یادی از این مباحثه کردم، تو پیام دادی. مثل اینکه دوست نداشتی گذشته ها تازه شود. و باز هم عمل بچگانه کردی و من این پیام سناریوس را الان دیدم و مثل اینکه باز هم دنبال بحث راه انداختن است چون من جواب تو را پای کتاب زرتشت و محمد دادم گمان کرد که من این بحث را ندیده ام وگرنه جواب این را می دادم. سناریوس انسان بسیار فتنه آوری هست و خیلی تهوع آور با توجه به این کارهایش. به احتمال بالا شرط می بندم این حرفی هم که زد به آن اعتقاد ندارد و گفته است تا من و تو را تحریک کند. من هم در آن زمان کار داشتم اگر دقت کنی محاوره و کتابت را در نظر هایم آمیخته به هم بود. و من الان کار دارم حداکثر تا فردا جواب می دهم وقتم برای آن مقاله کسروی رفته است.[/quote]
شما با جناب سیاوش بزرگوار در ذیل کتاب ژرمینال بحث کرده اید که بنده نه اصلا این کتاب را خوانده ام نه نظرات ذیلش را خوانده ام و نه اطلاعی و علاقه ای در مورد این قبیل کتب دارم. محدودیت دسترسی و محدودیت زمانی ام تا حدودی مرتفع شده است و اگرنه بعید می دانم که در این مدت که نبودم مبحث مورد علاقه من مطرح نشده باشد. شما نزدیک ۳ ماه صبر کردید. صبر کردن چند روزه من قابل اغماض است.
من کودک نیستم که تحریک شوم. می آموزم و می آموزانم.
با تشکر از شیوه ی گوارای بیانتان در کلّیه ی کامنت ها: این تعرضه را میزنم که "ادیان ابراهیمی" اصطلاحی(هرچندشرقشناسانه(البته با نیت الفت ادیان)) آنچنان هم بی مسمّا هم نیست و بحث تکامل دین در سیر تاریخ بشر(حال منوط به تکامل "ظرفیت فهمی"شان گیریم یا هر دلیل دیگر) را نباید از نظر دور داشت: شکّی در مسلمان بودن انبیا پس از ابراهیم خلیل نیست ولی تسری این حکم به "تمامی"ِ ایشان را بدیهی گرفته اید...دلیلتان چیست؟[/quote]
محبت دارید. دلیل تسری اسلام به همه ی انبیاء کرام دو آیه در قرآن کریم است:
نخست آیه ۸۵ آل عمران
وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
و هر کس غیر از اسلام دینی جوید هرگز از وی قبول نگردد و وی در آخرت از زیانکاران است
دوم آیه ۱۹ همین سوره
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ
همانا دین نزد الله اسلام است
سوال این است که آیا دین نوح و آدم مورد قبول خداوند نیست؟ البته که هست و البته که دین ایشان نیز اسلام یعنی تسلیم بودن در برابر خداست.
سوالی که از شما نشده را هم برنمیتابید. دنبال چیستید؟ محترم باشید؛ نه-اینطورست که هر پیغامی چشمتان را گرفت به شما مربوط باشد
چه جالب دقیقا وقتی که من در بحث با سیاوش یادی از این مباحثه کردم، تو پیام دادی. مثل اینکه دوست نداشتی گذشته ها تازه شود. و باز هم عمل بچگانه کردی (!) و من این پیام سناریوس را الان دیدم و مثل اینکه باز هم دنبال بحث راه انداختن است چون من جواب تو را پای کتاب زرتشت و محمد دادم گمان کرد که من این بحث را ندیده ام وگرنه جواب این را می دادم. :D سناریوس انسان بسیار فتنه آوری هست و خیلی تهوع آور با توجه به این کارهایش. به احتمال بالا شرط می بندم این حرفی هم که زد به آن اعتقاد ندارد و گفته است تا من و تو را تحریک کند. من هم در آن زمان کار داشتم اگر دقت کنی محاوره و کتابت را در نظر هایم آمیخته به هم بود. و من الان کار دارم حداکثر تا فردا جواب می دهم وقتم برای آن مقاله کسروی رفته است.