رسته‌ها
نهج البلاغه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 50 رای
نویسنده:
مترجم:
محمد دشتی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 50 رای
این نسخه از نهج البلاغه به صورت تایپ شده و دارای صفحه آرایی چشم نواز و حجم بسیار کم است .

تعداد صفحات کتاب : 475 صفحه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
475
آپلود شده توسط:
saeedlatifim
saeedlatifim
1394/08/22
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نهج البلاغه

تعداد دیدگاه‌ها:
289
[quote='Khwanirath']و اینکه در خطبه قاصعه -خطبه 192 نهج البلاغه- به ماجرای درخت اشاره شده است.

شوخی می فرمایید؟یعنی واقعا نهج البلاغه هم قاطی اسطوره و افسانه هست همانند سایر کتب مذهبی!
با این تفاسیر پس دیگر به چه کتابی می توان اعتماد کرد!
چیستی و چگونگی در تبیین ماهیت فرقی ندارند و این ها لفاظی اند بیشتر و زیاد پرداختن بهش بسیار ناچیز هست چون تاثیر زیادی در انتقال مطلب نداره البته هر چند برای آدم مغالطه گر و لفاظی مثل تو این ها خیلی حیاتی هستند مثلا می پرسند : ماهیت آب چیست ؟ اگر بگی
H2O
چیستی اون رو گفتی که در واقع معادل اون هست ولی اگر بگی از ترکیب یک اتم اکسیژن و دو اتم هیدروژن تشکیل شده می شود چگونگی اون هست که باز هم فرقی با تعریف اول به اون صورت نداره چو کسی که شیمی بلده اگر اون ترکیب رو ببینه باز چگونگی تشکیلش رو تشخیص میده. پس دیدیم زیاد فرقی نداره ولی چگونگی کامل تر و جامع تر در انتقال مطلب هست و یک آدمی که ترکیب نویسی رو بلد نیست در توضیح چگونگی متوجه می شه تعریف رو. پس چگونگی متقدم هست. اوشنر دانا !
بازم ضدت خودت حرف زدی و مغالطه کردی :
اول ادعا کردی چون ال نداره پس معرفه نیست و نکره هست الان هم حرف منو زدی که گفتم که این ال نداره ولی واضح است و استعاره ایی نیست، پس ربطی به نکره بودن نداره مگر اینکه تو ادعا بکنی قرآن اشتباه نوشته و این رو باید با ال میاورده. پس قبول داری با این حساب اون ادعای ال داشتنت بی ربط بود. اگر جواب نمی دادی سنگین تر بودی
[quote='Khwanirath']در نهایت اینکه در همه احکام امری، باید فعل امر جاری شود.-رستگار باشید[/quote]
ایده گرایی = ایدئالیسم مخالف است با ماده گرایی = ماتریالیسم، برو یکمی تاریخ فلسفه بخون تا بفهمی که از اول یونان این مناقشه بین طرفدار های این دو مکتب بود که یکمی از جهل در بیای و اینقدر حرف های این غروی رو غرغره نکنی. واقعا هم متاسفم برات که فکر می کنی هر کسی مدرک داره آدم با سوادیه حرف های تو هم مخالف نظریات اندیشمندان خداناباور هست. پس نباید حرفی بزنی ولی روده ات به شدت درازه. امثال غروی رو کاملا می شناسم. شتر سوار های دولا دولا احمقی هستند که نه اینور قبولشون دارند نه اونور و فقط خودشون رو مسخره هر دو طرف کرده اند. کلا اگر منظورت اینه فرو بردن سر در آب و یا خوردن خاک و اینا در ابطال روزه غیر منطقی هست پس رابطه جنسی هم غیر منطقی هست چون اگر نجاست هست مدفوع کردن و ادرار باید حرام باشه یا اگر باعث گرسنگی و تشنگی شود پس باید فعالیت نظیر کار و ورزش حرام باشد. در صورتی که نیست. ادعا می کنی که در قرآن شرایط ابطال روزه به طور کامل آمده پس چرا وضو و نماز نیامده است ؟ قران به تنهایی کافی نیست. اتفاقا اسلام به صورت امروز متعادل تر از آن زمان هست و من زمانی را با زمانی غیاث نمی کنم. اینکه ابراهیم مسلمان بود بر اساس پیش فرض تو بر اساس قرآن هست و کاملا معلومه تورات و باقی عهد عتیق رو نخوندی. خدا خیرت بده تو داری اسدی طوسی که رو با فردوسی که صاحب سبک بود و حدود شصت سال قبل تر به دنیا اومده مقایسه می کنی ؟ کارت به شدت خنده داره جایی دیگه یه وقت اینکارو نکنی که مسخره بشی حالا اینجا فضای مجازیه. :)) خب اگر هست بیار چرا اینقدر خودزنی می کنی وقتی منبع می دی عین آدم برو بیار یا به طور دقیق آدرس بده و اگر چه بودی ها در خاطر داری :D بگو اولش اگر " درست یادم باشد ... " که ما زیاد بهش استناد نکنیم. و این چیزی که میگی مسخره است : امروزه که عصر علم هست و خیلی چیز های عالی کشف شده و دانشمند ها یاد گرفتند در مورد هر چیزی زیاده گویی نکنند و با دقت حرف بزنن، قرآن ادعای علمی بودن کرده و نتایجی که الان اعلام می کنند رو میگن در قرآن آمده اگر طبری و زمخشری این ادعا ها رو از قبل با قرآن کشف کردن ولی نگفتن، خودشون معجزه کردن در ضمن حرفی از مفسر نزدم مگه اینکه تو فرق مفسر و مترجم رو ندونی و معادل نکره کردن در فارسی هست و مترجم انجام نداده چون با توجه به همون آیه وضو کاملا داد می زنه مثل هم هست. الان هم باز تکرار ادعا ! مقدمه ای استدلال رو نمیاری و نتیجه رو که " همه احکام امری باید فعل امر جاری شود " و " قرآن شعر بود خود را رد می کند " هست میاری و دقیقا مثل بچه های لوس و لجبازی که یک حرف رو بی دلیل تکرار می کنند که بقیه اونو تایید کنند یا بهش عمل کنند.
در این مورد قبلا حرف زدیم وقتی استدلال های منو نقد نمی کنی و تکرار ادعا می کنی یعنی چیزی پیدا نکردی و دقیقا یک بچه لجبازی هستی. لازم نیست ادای آدم بزرگ ها رو در بیاری و لفظ قلم حرف بزنی که بهت بگن بزرگ شدی، آدم بزرگ های امل و افاده ایی اینطوری حرف می زنن تو نکن، برو همون سیگار رو بکش. :))
و اینکه در خطبه قاصعه -خطبه 192 نهج البلاغه- به ماجرای درخت اشاره شده است.
و دیگر هم اینکه کشتن اسیر، مخالف دستور خداوند در آیه 4 سوره شریفه محمد است.
والسلام
خدمت جناب ctr2006 عرض می کنم که اجازه بفرمایید این بحث را در جای مناسب تری پیگیری کنیم. هم زحمت بیشتری می طلبد و هم فرصت بیشتری! بنده هم عرضی از اعلامیه جهانی حقوق بشر نداشتم. عرضم حقوق بشر سکولار بوده است. بطور خلاصه یکی دو موردی که الان در ذهن دارم یکی آزادی ازدواج همجنس ها و دیگری مسئله قصاص است. بنده هم عرضی از نتایج تحقیقات خودم در باب قرآن نداشتم که بخواهم با "دستاوردهای بشری" مقایسه کنم. اما صد البته خداوند و سخن خداوند را از تمامی بشر به علاوه و منهای دستاوردهایش بالاتر می دانم.
و این چه رفتار غیراخلاقی ست که تا با سخنی مخالفیم، او را به این و آن می چسبانیم. حالا بنده شدم مجاهد خلق. به هر حال هر کسی از ظن خود شد یار من. بنده هیچ وقت ادعا نکردم که قرآن کلید همه چیز است. خیر. البته که نیست. قرآن کلید دین است و نه بیشتر. نه نوع حکومت نه قوانین کامل جزایی، سیاسی نه علمی نه چیز دیگر. بلکه یک شیوه زیست اخلاقمدارانه است که به مجموعه ای از بایدها و نبایدها محدود شده است. تعداد معدودی-4 تا- قانون اجتماعی دارد و معدودی قوانین حقوقی و سیاسی. بقیه را به عقل بشر سپرده است که با رعایت عدالت اجرا کنند. البته خرسند باشید. بنده هم مثل مجاهدین خلق به تفسیر قرآن معتقدم.
و به این جا رسیدید که دین، با اخلاق مشکل دارد. ممکن است. من هم اگر فی المثل تندخو و عصبی باشم، بگویم که دین با اخلاق مشکل دارد. بله دارد. ولی با اخلاق من مشکل دارد.
[quote='Amin4ty']چون حرفی نمی زنم دلیل بر سرکوبی وحشیانه از جانب شماست ... چون در هنگام بحث با وحشی ها اول باید حواست به نیزه باشه بعد زبان[/quote]
شرایط ابطال روزه بطور تمام و کمال در قرآن آمده است. در آیه 187 البقره، خوردن و آشامیدن و ارتباط جنسی حرام گشته است! شما معتقدید که فروبردن سر در آب روزه را باطل می کند؟ هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین!
و بعد گفتید آقای غروی اشتباه گفته است که به آجر مثال زده است. جهل کسی نشانه اشتباه آقای غروی نیست. دکترای فلسفه اسلامی باید اشتباه بگوید تا ادعای بی مبنای جنابتان درست از آب در آید؟ اگر در زمینه ای دانشی می داشتید دیگر چه ادعایی می کردید؟ مخالف ماده می شود ایده! ما را نخندانید سر جدتان! و کمال همنشین -یعنی آقای دکتر غروی- در بنده اثر کرد؟ باعث افتخار خواهد بود. کاش حداقل ایشان را می شناختید و بعد به اظهار فضل می پرداختید.
و بعد نکته ای عجیب! از تفسیر طبری و زمخشری کپی نکرده ام، یعنی در این دو کتاب مطلبی در باب اعجاز علمی قرآن موجود نیست؟ و اگر هم بوده مال علوم دوران خود بود که معجزه نیست؟ جالب اینجاست که لینک بی ربط و بی مبنا قرار می دهید، من باید کپی کنم برای شما تا بی ربطی حرفتان را به نمایش بگذارم. حال که خودم منبع معرفی می کنم هم خودم باید چنین کنم. گویا اینکه زحمت جنابتان می شود. اگر مثل حرف نادرستی زده بودم، می توانستم قطار فخر رازی و ابوبکر عتیق و سایر مفسرین قدیم را بیاورم. این دو را گفتم چون در این دو خوانده بودم. کجا؟ یادم نیست. در این دو تفسیر هست؟ حتماً هست.
نکته جالب تر روحیه شماست. در هر صورت چه در تاریخ طبری اشاره ای به معجزه علمی شده باشد و چه نشده باشد، معجزه علمی نیست. در واقع مهم نیست که در تاریخ طبری چه نوشته. مهم این است که در ذهن بسته ما چه باید باشد تا همه چیز را برای تایید حرف های بی مبنای خود توجیه کنیم.
من خودم آدم حی و حاضر هستم و نیازی به کسی ندارم که از جانبم سخن بگوید که حالا مدعی باشم قرآن معجزه علمی دارد یا ندارد. دارد و ندارد، خود قرآن شعر بودن خود را رد می کند.
الان دوباره حرف شیرینی زدید که منظور کمیت حماسی بودن نیست بلکه کیفیت است. حداقل گرشاسپ نامه را بخوانیم بعد نظر دهیم!
در مورد اقامه و خواندن نماز اختلافی نداریم. کاملا با فرمایش شما موافقم.
اشتباه شما در باب مشابه دانستن اسلام نزد الله تعالی با اسلام امروز ما، ناشی از ناآگاهی شما از تفسیر است. ابراهیم هم مسلمان بود. نماز مثل من و شما می خواند؟
و برای استاد فرزانه! ماهیت، چیستی است نه چگونگی.
و دروغ؟ شما در کنار چه چیزی صرف فارسی گفتید؟ شما که اصلا اشاره ای به صرف عربی نکردید که حالا کنارش بخواهید صرف فارسی بگویید. صادق باشید و بگویید که نخوانده، به صرف جستجوی در گوگل به نتیجه نادرستی رسیدید اما نمی دانستید که مطلب شما بی ربط است.
و سخن عجیب دیگر. چون برخی مترجمین "ی" نکره را اشاره نکردند پس نکره نیست! مترجم اشاره نکرده، مفسر که اشاره کرده! یک کدام اشتباه کردند. کدام؟ قاعده عربی به ما می گوید که مترجم!
و اما آیه شریفه ای که قرار دادید:
عرض می شود که ال نیامده ولی گفته تا دست را تا آرنج بشویید. پس دست اصلی ملاک است نه مجاز! و شستشوی قدرت هم بی معناست.
در نهایت اینکه در همه احکام امری، باید فعل امر جاری شود.-رستگار باشید
البته این بجث "ملی گرایی" به نهج البلاغه مربوط نیست، ولی حالا که پیش اومد ، لطفا مقاله زیر رو هم از جرج اورول در مورد "ملت گرایی" مطالعه کنید:
Notes on Nationalism
به خصوص توجه کنید به پاراگراف دوم مقاله در مورد تفاوت میهن دوستی (patriotism) و ملت گرایی (Nationalism):
By 'nationalism' I mean first of all the habit of assuming that human beings can be classified like insects and that whole blocks of millions or tens of millions of people can be confidently labelled 'good' or 'bad'. But secondly--and this is much more important--I mean the habit of identifying oneself with a single nation or other unit, placing it beyond good and evil and recognising no other duty than that of advancing its interests. Nationalism is not to be confused with patriotism. By 'patriotism' I mean devotion to a particular place and a particular way of life, which one believes to be the best in the world but has no wish to force on other people. Patriotism is of its nature defensive, both militarily and culturally. Nationalism, on the other hand, is inseparable from the desire for power. The abiding purpose of every nationalist is to secure more power and more prestige, not for himself but for the nation or other unit in which he has chosen to sink his own individuality
متاسفانه در فارسی ما زیاد به این تفاوت عمیق توجه نمی کنیم و هر دو رو یکی در نظر میگیریم، در نتبجه هر جا بحث از وطن پرستی میشه، عده ای یاد فاشیسم و نازیسم و امثالهم می افتند!
من نظرم را بیان کردم دوست گرانقدر
مشکل اینجاست که شما ملی گرایی و وطن دوستی را با فاشیزیم یکی می دانند.
شاه پرست که به کسی اطلاق می شود که برای شاه چندین رکعت نماز در روز بخواند یا حرف شاه را فصل الخطاب بداند و.... در حالی که در یک دموکراسی پارلمانی مشروطه شخص شاه اهمیت ندارد میراث فرهنگی ای که وی به جامعه یادآوری می کند ارزشمند است که یک ملت به نسل های پیشین خود یادآوری شود که از کجا آمده است بنابراین واژه "شاه پرست" که شما نوشتید بی اعتبار است. من حرف جدیدی ندارم بزنم کسی قصد بازگشت به گذشته و .... ندارم و موارد ذکر شده قبلی را تکرار نمی کنم مثل وضعیت دموکراسی های حقیقی فعلی و....
شما از راه کار های پیشنهاد شده انتقاد می کنید اما خود راه کاری ارائه نمی دهد جز بدبین کردن خود به دیگران به هر تغییری. مخالفت با ملی گرایی در هیچ کشوری نتیجه مطلوبی نداشته است این کارها را پیشتر اسلام گراها و کمونیست ها امتحان کردند و نتیجه اش جر خیانت به ایران و ایرانی چیزی نبود. کار قشنگی نیست اگر شخصی سخن از ملت گفت تحقیر شود اگر گفت ایران را دوست دارد متهم به نژادپرستی شود و یا اگر گفت در آراستن زبان فارسی از واژه های غیرپارسی بکوشیم متهم به فاشیزم شود و یا اگر خاص برخی جشن های باستانی را احیا کند متهم به باستان گرایی شود و یا اگر دنبال پرچم حقیقتی کشورش بود تحقیر شود.
در یک نظام مردم سالار ملی گرایی حتی نابود کننده مذهب نیز نیست.
راه کار شما چیست؟ امیدوارم حفظ شرابط فعلی با اصلاحات جزئی و بی اهمیت و حرکت لاک پشتی نباشد.
از نمونه هایی که آوردید متشکرم و من متاسفانه اطلاعی از آن نداشتم ولی قبول کنید این مثالها اولا در مقایسه با تاریخ طولانی 2500 سال پادشاهی چیز اندکی است و در ثانی در بسیاری از کشورها نقابی از دموکراسی و انتخابات و مجلس وجود دارد ولی در عمل رییس جمهور همه کاره است ( مانند کوبا و ونزوئلا و عراق زمان صدام و . . . . ) به احتمال زیاد اگر هم در مقاطعی کوتاه در ایران چنین بوده به احتمال زیاد باز هم شاه اختیارات بی حد و حصر داشته . . . مثال هایی از دوراه پس از اسلام آوردید که کاملا صحیح است ولی می توان برای قبل از اسلام نیز مثال های مختلفی آورد :
1- شما به نقش رجب نگاه کنید ( من شخصا به این محل رفته ام ) کوهیست نرسیده به شیراز . . . کریدر ( رییس آخوندها ) دارد سر اردشیر تاج می گذارد که این نقش روی سنگ حک شده ! ! ! ! یعنی آقای شاه تو قدرت خود را از ما داری ! ! !
2- کلمات بزرگ بیشتر با پسونده شاه داشته : شاهراه - شاه پسند ! ! - شاه عبدالعظیم ! ! ! - شهبال -
3- شما به تخت جمشید سری بزنید شاهان بزرگ و مردم کوچک نقش شده اند . البته شاید این از سر اجبرا بوده ولی اینکه شاه روی دوش مردم سوار شده و دارند او را می برند و بالای سر شاه هم اهورامزدا به چشم می خورد یعنی شاه واسطه میان مردم و خداست این را دیگر نمی تواند توجیهی برایش آورد .
4- و از مهمه جالبتر شاهنامه فردوسی است که تقریبا تمام آن ذکر بزرگی و جنگاوری پادشاهان است و اگر هم جایی به مردم عادی اشاره کرده ( مانند ماجرای فرزند کفاش که پدرش از انوشیروان می خواهد به مدرسه بایید ) مایه سرافکندگی و نشان دهنده کاست شدید طبقاتی در پیش از اسلام بوده است . البته من در صدد تطهیر خرافات و بدبختی های فعلی نیستم ولی به این اطمینان رسیده ام که با شاه پرستی نیز به جایی نمی رسیم .
اگر مذهب سیاست زده : عقاید مردم را ویران کرد . . . ملی گرایی سیاست زده باعث نابودی هویت و شخصیت ایرانی می شود و خطر این صدها برابر بیشتر از اولیست و تمام ترس من از روی کار آمدن یک حکومت ملی گراست که اگر اولی دین و ایمان مردم را به باد دداد این دومی ماهیت و وجود ما را بر باد می دهد و من از شما و سایر دوستان صمیمانه خواهش می کنم این چند جمله آخر را بارها و بارها در ذهن خود مرور کنید و مانند سایر پیام ها در چنین صفحاتی از روی آن سرسری عبور نکنید که بزرگترین خطر در راه ایران این نکته است . . . .
متاسفانه ، مردم ایران به خاطر تاریخ طولانی شاهنشاهی این کشور ( که البته شاید مناسب همان دوران بوده و نه مناسب عصر دموکراسی و مردم سالاری ) میل عجیبی به فردپرستی و فردمحوری دارند و میانه درست و صحیحی با مردم سالاری و دموکراسی ندارند .

اشتباه به عرض شما رساندند جناب لزوما ربطی ندارد به چند دلیل
در مورد ماد ها و هخامنشیان پادشاه آن طور که عده ای تصور می کنند قدرت مطلقه را نداشت در دوران اشکانیان ایران مجلس مغان و مجلس سیصد نفره مهستان داشت (مثل دموکراسی البته طبیعتا نه دموکراسی با تعریف امروزی) و حتی در مواردی شاهنشاه را از قدرت خلع می کرد و فرامینش را رد می کردند مثال هایش در دوران اشکانی زیاد است و آنچنان شخص محور نبود در دوران ساسانیان قدرت پادشاه بیشتر شد ولی حدود زیادی داشت.
بعد از اسلام ایران 9 قرن در اسارت خلفای بنی امیه و عباسی (خلیفه برابر است با انسان جانشین خدا روی زمین) و سپس نفوذ شیعه گری فاجعه رخ داد شخص پرستی و آسمانی شدن اشخاص قوت گرفت ایران وقتی انقلاب مشروطه داشت که بسیاری از کشور های اروپایی هنوز دموکراسی نداشتند و کل قاره آفریقا و آمریکای جنوبی و روسیه و بخش اعظم آسیا در دیکتاتوری هولناکی به سر می بردند حتی دموکراسی های غربی و آمریکایی آن زمان هم قوانین غیرانسانی زیادی داشتند در آن شرایط انقلاب مشروطه رخ داد و با الهام از مهستان اشکانیان مجلس مشروطه کارهای مثبتی کرد ولی امان از شیعه گری و سنگ انداختن روحانیون شیعه نمونه بارز آن سخنان فضل الله نوری و مخالفت مدرس با جمهوری در دوران پایان قاجار بود طاوعون هولناکی نیز توسط روحانیون و کمونیست ها 40 سال پیش در این سامان رخ داد. امروز ما جانشین (یا نایب) امام زمان روی زمین داریم.
خیر عزیز من در کشوری که اگر به جای شهادت امام حسین بگویی درگذشت امام حسین جایت در زندان است مشخص است صدسال پیش آن ملایان چه افکار شخص پرستی ای را رواج می دادند حتی دعا ها در این سرزمین به شخص بر می گردد مثلا واگذارش کن به تیغ برهنه حضرت عباس!!! به ابوالفضل قسم!!! یا سالار شهیدان !!! یا یگانه مولای متقیان!!! علی ای همای رحمت!! این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست!!! یا ضامن آهو!!! نذر برای بی بی رقیه!! نذر گهواره علی اصغر!! در آرزوی زیارت ضریح علی اکبر!! امام رضا بطلب برای زیارتت!!!یک ماه از سال ایام فاطمیه برای یک شخص عزاداری!!! دو ماه محرم و صفر سوگواری!!! تاسوعای حسینی!!! عاشورای حسینی!!! اربعین حسینی!!! و...که نشان از شخص پرستی در شیعه گری است
عزیز برادر امروزه کشورهایی دموکراتیک با سابقه شاهنشاهی طولانی هستند مثل بریتانیا و ژاپن (که امپراطور برایش خدای اعظم بود) پادشاهی های دیگر چون سوئد، نروژ، دانمارک، هلند و... هستند. دموکراسی هایی که پادشاهی ندارند چند عدد هستند یا تازه استقلال یافته هستند برای همین سلطنت ندارند (مثل آمریکا و آمریکای جنوبی و امثالهم) یا چون آلمان بعد از جنگ جهانی اول فاتحین اجازه سلطنت مشروطه به جانشین قصیر ندادند و آلمان جمهوری تشریفاتی شد. فرانسه یک استتثنا است که با انقلاب آن بالغ بر صد سال کشور در التهاب بود.
برای آزادی باید از شخص پرستی شیعه گری نجات یافت.
تمام ما باید سعی کنیم که برای خود ، شاخص و پیشوا و بزرگ و بزرگوار شویم و این نمی شود جز با داشتن روحیه انتقادپذیری و احترام به سخن مخالف

کاملا موافقم
نهج البلاغه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک