علل و شاخصه های تغییر زبان ترک های تهران
نویسنده:
عباس داورنیا
امتیاز دهید
کتاب حاضر در واقع تلخیصی است از پایاننامهی کارشناسی ارشد نگارنده در رشتهی "پژوهش علوم اجتماعی" در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن که تحت عنوان "بررسی عوامل موثر بر تغییر زبان آذربایجانیهای تهران" در بهار سال ۱۳۸۴ دفاع گردیده است. نگارنده قصد خود را از این پژوهش، احساس رنج و فشار اجتماعی وارد بر شهروندان ترک زبان ایران و عدم انعکاس زبان آنها در رسانهها یا آثار منتشر شده از طرف ارگانهای دولتی، فرهنگی، آموزشی و علمی در کنار زبان فارسی معرفی میکند. نگارنده در بخش "بحث و پیشنهادها" با اشاره به قوانین کشور عراق و افغانستان، تصریح میکند: "علمیتر و منطقیتر است که اصول قانون اساسی کشور ما هم در زمینههای زبانی، آموزشی و فرهنگی، تناسبهای لازم را در رابطه با جمعیت و زبانهای رایج جامعه دارا باشد. چرا که جامعه از این لحاظ نه تنها هزینههایی را از لحاظ ملی و بینالمللی متحمل میشود و عایداتی در همانندسازی به دست نمیآورد، بلکه احتمالا در آینده ناظر و شاهد شکافهای قومی خطرناک و حتی بحرانهای قومی هم باشیم.این کتاب در اصل پایان نامه ( کارشناسی ارشد ) عباس داورنیا، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، دانشکده علوم اجتماعی، سال ۱۳۸۴ می باشد.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علل و شاخصه های تغییر زبان ترک های تهران
من در کامنت اولم ، از شما چند پرسش بسیار روشن کردم حالا از پاسخ آن دوری میکنید ،
من در آغاز نداسته بودم که شما به تجزیه طلبی گرایش دارید و با یکپارچگی ملی ایران مخالفید اما سرانجام هر کسی رنگ واقعی خودش را نشان میدهد ،
فرق بنیادی شما و من در اینست که من خوبی مردم ایران وبویژه آذربایجان را میخواهم در حالیکه شما تنها ترک گرایید ، و من ترکگرایان را بزیان آذربایجان میدانم ، چون شما تنها با لجبازی و کینه بر علیه سخنان ایراندوستانه آقای محمود افشار و تقیزاده و ارانی و کاظمزاده ایرانشهر و ... (که در ضمن همه آذری نسب اصیل و فرهیخته بودند) همه جوانب اوضاع را در نظر نمیگیرید و با این تفکردر وحله اول خود آذربایجان را به جنگ و ویرانی سوق میدهید،
بگذارید پرسشهایم را در یک پرسش خلاصه کنم و دوباره مطرح کنم،
آیا برای شما رفاه و آسایش و همزیستی دوستانه مردمان ایران مهم تر است(که بیشتر از همه به سود آذربایجان است)، یا رسمی کردن زبان ترکی ، حتی اگر همین رسمی کردن زبان ترکی به هزاران دشمنی وزیان و جنگهای قومی بیانجامد و مردم را دچار بدبختی و دشواریهای اقتصادی و اجتماعی گرداند؟
[/quote]
اگر به زعم شما زبان تورکی و رسمی کردن آن اینهمه مضرات را دارد قطعا تعمیم زبان فارسی و رواج اجباری آن ،همان مضرات را خواهد داشت.
آخرین کشفیات برخی دانشمندان نشان داده که همه مشکلات کشور ما زیر سر دکتر افشار و تفکر ایرانشهری است!
نیست که این برادران؟ و رفقا! خودشان کم کتاب چاپ و روزنامه و نشریه اندر فواید اتحاد بین ترکان چاپ فرموده اند، و نیست که کم در مورد مسائل تاریخی نشریه منتشر فرموده اند، امروز فریاد بر می آورند که چرا دکتر افشار یک بنیاد موقوفه دارد و کتاب چاپ کرده!
نیست که این حضرات ضد فاشیست! و ضد شونیست ( که شونیست تر از هر شونیستی هستند) امروز اصلا و ابدا آزادی بیان ندارند، طلبکارند که چرا دکتر افشار نامی - 50 سال پیش کتاب چاپ کرده؟؟! نیست که اصلا و ابدا حق چاپ نشریه و روزنامه و کتاب نداشته اند، حالا ناراحت هستند که چرا یک نفر دلسوزی کرده برای زبان فارسی در تاجیکستان! آن هم در 50 سال قبل!!!
خوب حضرات شما که اکنون دارید همان راه دکتر افشار را می روید. اصلا فرق شما با دکتر افشار چیست؟ او "فارس گرا" بود ، شما "ترک گرا" هستید. چه فرقی با او دارید؟ جفتتان دو روی یک سکه هستید! هر دوی شما قوم گرا هستید! او دلش برای تاجیک ها سوخته بود، شما در سال 1395 خورشیدی زیرکانه دارید مسائل قفقاز و آذربایجان را به کشور ایران پیوند می زنید. مشت نمونه خروار دعوای جمهوری آذربایجان و کشور ارمنستان به شما چه؟ سود و زیانش برای شما چیست؟ چرا در موردش کتاب چاپ می کنید؟ به شما چه؟
من از این برادران! و رفقایشان تشکر می کنم که چشم من را باز فرمودند که ریشه همه مشکلات امروز زیر سر دکتر "افشار" است!
ترک ستیزی چیز خوبی نیست، نفرت انگیز است/ اصلا قومیت ستیزی نفرت انگیز است؛ کما اینکه فارس ستیزی هم چندش آور است. کما اینکه عرب ستیزی هم نفرت انگیز است! / ولی نفرت انگیز تر از همه این است که یک نفر چشم داشته باشد و حقیقت امروز ایران را نبیند که نصف بیشتر مشکلات امروز کشور از مسئله "زبان" نیست! و نظریات دکتر افشار در آنها کوچکترین نقشی ندارد / نفرت انگیز است که یک نفر که در ایران هم زندگی می کند نفهمد که امروز به همه اقوام ظلم می شود / نفهمد که خرابی محیط زیست : دشت ورامین تهران و دریاچه ارومیه نمی شناسد و ترک و فارس را با هم تهدید می کند! نفهمد که اکنون مثل 50 سال پیش نیست که تهران را با پول نفت بسازند، و امروز شهرداری تهران با بودجه ای که از مردم تهران گرفته می شود اداره می شود و برای همین است که قیمت خدمات شهری در تهران چندین برابر شهرهای دیگر است و مردم تهران دارند هزینه اداره شهر تهران را می پردازند و اکنون 50 سال پیش نیست که تهران با پول نفت اداره شود. این همه مالیات جور واجور از مردم تهران گرفته می شود / نفرت انگیز این است که از طرف عده ای که ادعای علم و دانش دارند چنین بیان شود که همه مشکلات فعلی کشور از تقسیم قومیتی و مسئله زبان و نظرات دکتر افشار نامی است (که سالها پیش مرده است) که چنین نیست!
من در کامنت اولم ، از شما چند پرسش بسیار روشن کردم حالا از پاسخ آن دوری میکنید ،
من در آغاز نداسته بودم که شما به تجزیه طلبی گرایش دارید و با یکپارچگی ملی ایران مخالفید اما سرانجام هر کسی رنگ واقعی خودش را نشان میدهد ،
فرق بنیادی شما و من در اینست که من خوبی مردم ایران وبویژه آذربایجان را میخواهم در حالیکه شما تنها ترک گرایید ، و من ترکگرایان را بزیان آذربایجان میدانم ، چون شما تنها با لجبازی و کینه بر علیه سخنان ایراندوستانه آقای محمود افشار و تقیزاده و ارانی و کاظمزاده ایرانشهر و ... (که در ضمن همه آذری نسب اصیل و فرهیخته بودند) همه جوانب اوضاع را در نظر نمیگیرید و با این تفکردر وحله اول خود آذربایجان را به جنگ و ویرانی سوق میدهید،
بگذارید پرسشهایم را در یک پرسش خلاصه کنم و دوباره مطرح کنم،
آیا برای شما رفاه و آسایش و همزیستی دوستانه مردمان ایران مهم تر است(که بیشتر از همه به سود آذربایجان است)، یا رسمی کردن زبان ترکی ، حتی اگر همین رسمی کردن زبان ترکی به هزاران دشمنی وزیان و جنگهای قومی بیانجامد و مردم را دچار بدبختی و دشواریهای اقتصادی و اجتماعی گرداند؟
آقای دبیرزاده! کلکسیونی از سخنان پراکنده و پریشان برایم نوشته اید که هیچ ربطی به نوشته های من نداشت. اینکه نیت خوانی کرده و به جای "من و امثال من" سخن باطلی میگویید را من میتوانم به حساب فرافکنی بگذارم . به یاد دارم چند ماه قبل، در پیامی مرا افتخار ایران و آذربایجان نامیدید(چیزی به این مضمون) و اکنون مرا بخاطر نقدی مستند نسبت به "سوء استفاده سیاسی از مفهوم وحدت ملی" ،"از دشمنان سرسخت یکپارچگی ملت ایران" مینامید هیچ یک از دو( چه آن تعارف از سر لطف و چه این خشم از سر نداشتن جواب )برای من اهمیتی ندارند. جالب اینکه ابتدا حکمتان درباره مرا داده اید و سپس سوالاتی از من میپرسید شما نتیجه گیری تان را قبلا کرده اید و من لزومی به پاسخ به سوالات غیر واقعی نمیبینم.
اما به عنوان تکمله بد نیست سخنی برای خوانندگان هم بگویم. صرف استفاده از یک اصطلاح (مثلا در اینجا اصطلاح وحدت ملی)نمیتواند دلیلی بر موجه بودن گوینده آن باشد، این سخن باید عملا محک بخورد تا میزان صداقت و راستی آن آزمون شود. در طول تاریخ چه بسیار کسان که از واژه های با بار مثبت سوء استفاده کرده و عملا معکوس آن را انجام داده اند. چه بسیار جنایتها که به نام "خداوند" انجام شده است. چه بسا جنگهایی که به نام "صلح" رخ داده اند و چه بسیار دیکتاتورهایی در تاریخ معاصر جهان که یکی در میان کلماتشان "ملت" و "اراده ملت" و بیم از "دشمنان ملت" بوده و عملا خود بدترین دشمنان ملت خود بوده اند. والسلام.
با ورود ترکمانان سلجوقی به ایران به تدریج بافت شهر هایی چون زنجان کاملا ترکی شد اما در شهر هایی همچون ساوه, همدان و قزوین با وجود روستاهای فراوان ترک زبان پیرامون, هنوز زبان بدنه شهری فارسی با گویش های محلی می باشد.
زبان اداری پادشاهان ترک نژاد سلجوقی فارسی بوده و پیش از انها نیز دودمان غزندی از زبان و اشعار فارسی برای تبلیغ دودمان خود استفاده می کردند که شاعر پروری دربار سلطان محمود نشانه ای از این کاربرد می باشد.
صفویان که قدرت خویش را بیاری ترکمانان قزلباش برگرفته بودند و قاجاریه ترک نژاد هیچگاه به فکر رسمی نمودن زبان ترکی نیافتادند.
برای نمونه زبان گیلکی رایج در شهر های بزرگ واژگان زیادی را از فارسی و روسی وام گرفته اما در روستاها اصالت گیلکی بیشتر هویدا می باشد.
اما به دلیل دشواری ارتباط میان جوامع روستایی تقریبا هر ده دارای لهجه ویژه خود بوده و نمی توان یک لهجه گیلکی را به عنوان استاندارد برگزید.
با اشاره به قوانین کشور عراق و افغانستان
البیته وضعیت آشفته این دو واحد جغرافیایی نشان دهنده از هم پاشیدگی کشور هایی است که بنابر مقتضیات سیاسی شکل گرفته اند.
با وجود اینکه پادشاهان و امیران دودمان غلجایی و ابدالی افغانستان قرون هژده و نوزده به زبان فارسی سخن گفته و برای نمونه امیر عبالرحمان خان که دل خوشی از ایرانیان نداشت به زبان فارسی خاطرات خود را می نوشت اما فارسی زدایی اجباری برای جاگیر نمودن زبان پشتون پاتان ها و ساکنان پشتوی قندهار و نواحی پشتون نشین در شمال کشور یادآور فارسی زدایی دوران دهه 1930 و زمان حال در سمرقند و بخارا می باشد.
از مباحث استفاده کردیم بسیار عالی بود
آقای زنجانی شما و امثال شما شاید مشکلتان همین است که تحمل غیر تورک را ندارید> وگرنه اطمینان دارم که کسی شما را بدلیل تورکی حرف زدن و یا نوشتن، دستگیر نمیکند
بخدا و بشرفم قسم ،اگر فردا آذربایجان صد در صد هم تورک شود و بقول شمایان از بند "پانفارسیسم" رها شود ، خواهید دریافت که اوضاع زندگی ربطی به زبان و (جعل) تاریخ ندارد، و این کارو کوشش و اندیشه باز و خلاق است که هر آدمی را برتر میکند ، نه اینکه کسانی ناکامی های شخصی زندگی شان را به حساب تورکی -فارسی بگذارند،
البته مینماید که شما از دشمنان سرسخت یکپارچگی ملت ایرانید ،
اکنون اگر دوست داشتید میشود لطف کنیددر اینباره چند پرسش مرا پاسخ دهید »
آیا شما از تنشهای قومی کرد-ترک- گیلکی -روس -تاتی -ارمنی-عرب-شیعه-سنی ...و نیز تحریکات قدرتهای بزرگ منطقه و نیز مشکل حکومت اقلیم کردستان و تحریکات ضد ایرانی حکومت باکو آگاهید؟ شما میدانید که ایران با همه این کشورها رابطه دوستانه و دستکم مسالمت آمیز دارد درحالیکه ترکگرایی در منطقه دشمنان بزرگی دارد و آنها ترک گرایی را تهدیدی برای امنیت خودشان خواهند شمرد و واکنش نشان خواهند داد.
اگر آری ، پس به نظر شما این خودمختاری خواهی(حتی اگر با بهانه زبانی آغاز شود) امثال شما ، تنشهای منطقه شمال غرب ایران را شدید تر نخواهد کرد ؟
بیاد داشته باشید که اگر خودمختاری آذربایجان پیش بیاید ، شاید میلیونها آذری که در دیگر جاهای ایران بسر میبرند و به کار و تجارت مشغولند دچار مشکل خواهند شد و شاید اخراج شوند و دیگر منطقه های ایران نخواهند به آذربایجان سود برسانند ، پس آیا این تفکر خودمختاری خواهی شما به سود آذربایجان خواهد بود و یا برعکس به ویرانی اقتصادی و حتی جنگهای داخلی خواهد انجامید؟
به کوتاه سخن آیا شما حاضرید و میخواهید آذربایجان را ویران و قربانی زبان ترکی کنید؟