رسته‌ها

ی‍ادداش‍ت‍ه‍ای‌ اع‍ل‍ی‍ح‍ض‍رت‌ رض‍اش‍اه‌ ک‍ب‍ی‍ر در زم‍ان‌ ری‍اس‍ت‌ ال‍وزرائ‍ی‌ و ف‍رم‍ان‍ده‍ی‌ ک‍ل‌ ق‍وا

ی‍ادداش‍ت‍ه‍ای‌ اع‍ل‍ی‍ح‍ض‍رت‌ رض‍اش‍اه‌ ک‍ب‍ی‍ر در زم‍ان‌ ری‍اس‍ت‌ ال‍وزرائ‍ی‌ و ف‍رم‍ان‍ده‍ی‌ ک‍ل‌ ق‍وا
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 60 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 60 رای
یادداشتهای رضاشاه در دوره مهم انقراض سلسله قاجار و تاسیس سلسله پهلوی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
305
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ashoozartosht
ashoozartosht
1394/06/10
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ی‍ادداش‍ت‍ه‍ای‌ اع‍ل‍ی‍ح‍ض‍رت‌ رض‍اش‍اه‌ ک‍ب‍ی‍ر در زم‍ان‌ ری‍اس‍ت‌ ال‍وزرائ‍ی‌ و ف‍رم‍ان‍ده‍ی‌ ک‍ل‌ ق‍وا

تعداد دیدگاه‌ها:
7
ناصر پور پیرار در هفتم شهریور ماه امسال در گذشت.
ویکی پدیای فارسی درباره وی اینگونه نگاشته است:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B1
شاید بد نباشد زندگی پور پیرار را با پرویز رجبی مقایسه نماییم:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2_%D8%B1%D8%AC%D8%A8%DB%8C
دو نکته در باره رضا خان
از مسایلی که همواره در اطراف تاریخ ایران از گذشته تا حال وجود داشته همین حب وبغض ها و قضاوت های ارزشی ارزشداوری های ذهنی است که تاریخ ایران را آلوده کرده است. تاریخ با حب و بغض پیش نمیرود زیرا این حب و بغض ها صرفأ تاریخ را به حاشیه برده و می آلاید.!
ما در تاریخ مان از گذشته تا حال با "کیش شخصیت " مواجه بوده و این مسأله باعث تاریخ سازی و. تاریخ سوزی شده است. این مسایل هیچ کمکی به تاریخ نکرده بلکه تاریخ را به حاشیه میبرد.!!
در تاریخ معاصر با این مسایل در باره رضاخان نیز مواجه بوده و هستیم. زیرا بعضی در باره رضا شاه چنان دچار کیش شخصیت شده که میخواهند از آن یک قهرمان بسازند گه هیچگاه مؤفق نشده اند . اگرچه رضا شاه در زمان حکومت خود خدمات خوبی اانجام داده و از عوامل " مدرنیزاسیون "و توسعه وابسته در ایران به حساب می آید.
تمام کسانی که در باره حکومت پهلوی و رضا شاه کتاب نوشته اند چه موافق و چه مخالف با او همه با سند به این مسأله اذعان داشته که رضا شاه دار ا ی املاک فراوان در مناطق مختلف بخصوص در شمال ایران بوده و آن را از ۴۰۰۰ ده ششدانگ با ضیاع و عقار تا ۱۰۰۰۰ روستا ذکر کرده اند. بسیاری از این املاک و دیه ها را بعض ملاکین و خوانین از ترس جان و برای خوش خدمتی و بعض دیگ آنها را به شاه بخشیده اند و در مقابل مناصبی برای خود و فرزندان خود بدست آورده اند. در حالیکه این املاک حق رعایا و دهقان نان فقیر و زحمتکشی بوده که با خون دل بر روی آن اراضی کار میکرده اند. و اینان همان افرادی بوده که بعدها به شهر های بزرگ مهاجرت کردند زیرا اصلاحات ارضی هم نتوانست هم آنها و هم کشور را نجات دهد!!!
نکته دیگر در باره خاطرات رضاخان در دوره وزارت جنگ ، صدرات و یا بعد تز آن است.!!
همه کسانی که در باره رضاخان و ترجمه احوال او از : اسکندر دلدم در زندگی پرماجرای رضا خان یا طلوعی در کتاب پدر و پسر یا حتی دیگران که نام و کتابشان باعث اطاله میشود با ذکر دلیل و آوردن مکاتبات محدود و دو سه خطی از رضا شاه بیان کرده اند که او سواد نوشتن چندانی نداشته است. پس بعید می نمای که این خاطرات از او باشد . محتمل است که این کتاب مانند بعض کتاب عصر پهلوی ها منسوب به رضا شاه بوده و احتمالا منشی ها آنها را نوشته باشند.!!!!
پس اصل کتاب مورد تشکیک است.!!!
آیا خانم لمبتون هم توده‌ای بود؟
متاسفانه مطلق‌گرایی و سیاه‌وسفید دیدن اشخاص و جریان‌های تاریخی، لطمات بسیار بزرگی بر افکار آحاد مردم و نتیجتاً سمت‌گیری تحولات اجتماعی-سیاسی مملکت ما وارد آورده است. معمول این است که بسیاری از ما، قبل از مطالعه و تحقیق، قضاوت نهایی را در ذهن خود حاضر و آماده داریم و بعد هنگام مطالعه (البته اگر زحمت مطالعه را به خود بدهیم) قبل از این که جویای حقیقت باشیم، در پی اسناد و مدارکی هستیم که با ضرب و زور با قضاوت ما منطبق شود. واقعیت این است که با ردیف کردن القابی هم‌چون "بزرگمرد"، نمی‌توان حقایق تاریخی را عوض کرد. بر اساس مستندات تاریخی، در سال 1320 شمسی، رضاشاه پهلوی بزرگ‌ترین ملاک و فئودال خاورمیانه بود. توجه به این واقعیت که رضاشاه قبل از کودتا قزاقی ساده بود و از مال و منال دنیا چیزی نداشت، می‌تواند به خودی خود گویای واقعیتی بدیهی باشد. با شروع جنگ جهانی، متفقین به دلایل بسیار – که جای بحث آن این‌جا نیست – رضاشاه را مجبور به خروج از ایران نمودند. بنابراین وی فرصتی نداشت تا زمین‌ها را به پول نقد تبدیل کند. اما با نگاهی منصفانه و واقع‌گرایانه باید به واقعیتی دیگر نیز اذعان نمود. رضاشاه خصلتا فرد تجمل‌پرستی نبود. با نگاهی به متون تاریخی – ازجمله کتاب ماموریت برای وطنم که به نام محمدرضاشاه پهلوی منتشر شده – می‌توان دریافت که خود رضاشاه به‌رغم تصرف زمین‌های مرغوب (به‌خصوص مازندران) و مالکیت بر آن‌ها، زندگی و ظاهری ساده و نظامی داشت. با وجود این، و با توجه به تنگنای شرایطی که بر وی تحمیل شده بود، رضاشاه در آخرین لحظات نیز از مالکیت زمین‌هایش چشم‌پوشی نکرد. قبل از خروج از کشور، در اصفهان کلیه‌ی اراضی و مستغلاتی را که در تصرف داشت، به پسرش محمدرضا پهلوی هبه کرد. (اصل سند در کتب مربوط امده است). درمورد تصرف عدوانی زمین‌ها (شکل این تصرف چه به زور بوده یا خریدن به نازل‌ترین مبلغ، در اصل واقعیت تغییری نمی‌دهد) مستندات آن‌چنان فراوان است که انکار را غیرممکن می‌نماید. پس از شهریور بیست و باز شدن فضای سیاسی، دولت و به‌خصوص مجلس شورای ملی با سیل شکایات مالکان سابق زمین‌ها روبرو شدند. مستندات شاکیان آن‌قدر محکم بود و کار آن‌چنان بالا گرفت که محمدرضاشاه دستور داد دادگستری به پرونده‌ها رسیدگی کند. بدین‌گونه زمین‌های بسیاری به مالکان قبلی مسترد شد. پس از آن نیز محمدرضاشاه طی امضای سندی، اختیار کلیه‌ی اموال باقی‌مانده‌ی پدرش را به مجلس شورای ملی سپرد. این که تصرفات عدوانی رضاشاه صرفاً به حزب توده نسبت داده شود، نعل وارونه زدن و نتیجه‌ی مطالعه‌ی کم است. محمدرضاشاه با قبول استرداد زمین‌ها، عملاً تصرف عدوانی از جانب پدر را تایید نمود. آیا محمدرضاشاه نیز توده‌ای بود؟ خانم "آن لمبتون" انگلیسی معرف حضور دوستان هست. وی در کتاب مالک و زارع در ایران می‌نویسد: "رضاشاه در ترکمن‌صحرا چهارصد ده خالصه خریداری کرد" Lambton, Ann / Landlord and peasant in Persia. London: Oxford University Press, 1969 - 45.
نوشته‌ی لمبتون دو سوال اساسی را در ذهن ایجاد می‌کند. اول این که مگر رئیس‌الوزراء و سپس پادشاهی که از مال دنیا هیچ نداشت، می‌باید چه‌قدر درآمد داشته باشد تا بتواند چهارصد روستا بخرد؟ و سوال دوم این که آیا خانم لمبتون هم توده‌ای بود؟
به دروغ بگویند که رضاشاه کبیر زمین خواری کرده!
زمین های کشاورزی وبویژه در گیلان ومازندران وگرگان وکرمانشاهان را به زور غصب نمی نمود ولی با فشار شدید ماموران زمین ها به بهایی بسیار نازل خریداری می شدندوبا وجود کار های مثبتی همچون خانه سازی وایجاد مدرسه ومعرفی بهداشت فشار ماموران اداره املاکسلطنتی بسیار زیاد وگهگاه بی رحمانه بود.
توده ای ها وقتی دیدند هیچ بهانه ای برای خراب کردن خدمات این بزرگ مرد تاریخ ایران ندارند فقط توانستند به دروغ بگویند که رضاشاه کبیر زمین خواری کرده! من میخوام بدونم آیا رضاشاه کبیر می توانست زمین ها را بر روی کولش بگذارد و با کشتی از ایران به خارج ببرد :) در صورتی که رضاشاه کبیر از همه مردان آن زمان زیرک تر و باهوش تر بود اما همه ما در تاریخ خواندیم که این بزرگ مرد وطن پرست فقط یک مشت از خاک ایران را در دستمالی ریخت و از ایران خارج کرد تا همنشین خاک کشورش باشد و همه ما خواندیم که در تبعید تحمل دوری از وطن نکرد و دف مرگ شد برخلاف بغضی ها که در تبعید چاق تر و سر و مرو گنده تر شدند
سی وهشت مگا بایت!!!
البته گمان دارم به سردار سپه و رضا شاه بعدی منشیانی همچون بهرامی کمک های ویرایشی می نمودند.
یک پرسش!
در دوران پر آشوب اواخر قاجار وبویژه ایران درگیر جنگجهانی اول در عمل نظامیان ماه ها حقوق نگرفته وناگزیر به اعمالی می شدند که اکنون باجگیری تلقی می گردد ولی تا کنون مطلبی از فساد مالی این شخص تا پیش از کودتای اسفند 1299 نشنیده ام.
با وجود اینکه آخری نپست وی پیش از کودتا فرماندهی دیویزیون قزاق همدان بوده وسپس به گیلانوقزوین منتقل شده ولی تا کنون مدرکی دال بر بالا کشیدن جیره ومواجب قزاقان تحت امر وی بدست نیامده است.
البته میل فزون از اندازه وی به خریداری زمین که به زمینخواری بدل شده بود به هیچوجه با بهانه هایی همچونآباد نمودن زمین ها قابل دفاع نمی باشد.
ی‍ادداش‍ت‍ه‍ای‌ اع‍ل‍ی‍ح‍ض‍رت‌ رض‍اش‍اه‌ ک‍ب‍ی‍ر در زم‍ان‌ ری‍اس‍ت‌ ال‍وزرائ‍ی‌ و ف‍رم‍ان‍ده‍ی‌ ک‍ل‌ ق‍وا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک