رسته‌ها
عارف قزوینی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 51 رای
نویسنده:
درباره:
عارف قزوینی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 51 رای
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹ قزوین – ۲ بهمن ۱۳۱۲ همدان) شاعر و تصنیف‌ساز ایرانی اهل شهر قزوین و سراینده تصنیف‌های میهنی در دوره ی مشروطه بود. خانه عارف قزوینی در محله حمدالله مستوفی شهر قزوین قرار دارد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
621
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
simin
simin
1394/04/30

کتاب‌های مرتبط

اراده‌ای به نام گاندی
اراده‌ای به نام گاندی
4.7 امتیاز
از 7 رای
خواب فرهاد در بیداری
خواب فرهاد در بیداری
3.5 امتیاز
از 2 رای
نامه سان میکله
نامه سان میکله
4.2 امتیاز
از 33 رای
The Longing for Home: Reflections at Midlife
The Longing for Home: Reflections at Midlife
5 امتیاز
از 1 رای
هفت چهره
هفت چهره
4 امتیاز
از 4 رای
Einstein: His Life and Universe
Einstein: His Life and Universe
5 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عارف قزوینی

تعداد دیدگاه‌ها:
4
آن زمانی که روشنی بیگ تهمت های پانترکی و تاریخی به ایرانیان عزیز می زد و در مطبوعات استانبول منتشر می شد عارف قزونی شاعر ملی سرای ایران در استانبول بود این شعر را در جواب روشنی بیگ سرود:
چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم / من این آتش خریدارش به جانم تا که جان دارم
پرستشگاهم این آتش بود گو هستیم سوزد / که آتش ز آتشکده زرتشت در این دودمان دارم
به پروایی من کس در این آتش نمی سوزد / مرا پروانه کی پروای جان دارم
مرا قومیت از زرتشت و گشتاسپ بود محکم / به پیشانی باز این فخر از پیشینیان دارم
بکن ترک زبان ترک، کز تاریخ خونینش / من از خون لاله گوی کوی ارس دشت مغان دارم
رها کن دوره خونین چنگیزی:) / برادر کشتگی با دوره چنگیزیان دارم:))
علی را روشنی بیگ دیده در تاریکی از کوری / بگو از کوری جهل ای بیرون، تا عیان دارم
عارف، بنیادگذار و آغازگر سرودهای ملی و میهنی است. او نخستین کسی بود که سرودها و نواهای ملی را در قالب تصنیف درآورد و در کوی و برزن خواند. هم چنین، او نخستین کسی بود که کنسرت را در ایران رواج داد و اصطلاح وطن را همه گیر نمود. روانش شاد
از اشعار عارف قزوینی که به اشعار میهنی معروف است:

هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطهٔ ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج‌رفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
***
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج‌رفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
***
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانهٔ ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه کج‌رفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
***
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
چه کج‌رفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
***
از دست عدو نالهٔ من از سر درد است
اندیشه هر آن‌کس کند از مرگ، نه مرد است
جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کج‌رفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
***
عارف ز ازل تکیه بر ایام نداده است
جز جام، به کس‌دست، چو خیام نداده است
دل جز به سر زلف دلارام نداده است
صد زندگی ننگ به یک نام نداده است

بهمن ابوالقاسم عارف قزوینی هنرمند وطن پرست وپدیدآورنده تصنیف ملی، آراسته به هنرهای شاعری وخوانندگی وخوشنویسی ونویسندگی بود. آزاده ای که موسیقی را ازاستادان گمنام آموخت و با حیات پربار و رنج بارش آن را ازمحاق گمنامی به درآورد. زندگی وهنر او یکی بود و آثارش هنوز با ما سخن می گویند و از درون پررنج او خبرمی دهند. آثار هنری عارف تصنیف هایی است که هنرمندان قدیم ومعاصر، بارها و بارها آن ها را اجرا کرده اند ونت آنها به کوشش ارشد تهماسبی منتشرشده است. دیوان اشعار وتصنیف های او نیزبه کوشش شادروان سید هادی حائری انتشاریافته است.
عارف را می‌توان حساس‌ترین، مردمی‌ترین و با ذوق‌ترین آهنگساز تاریخ موسیقی ایران محسوب کرد. آثار او جاودانه و در خاطره‌ها نقش بسته است. یکی از علل عمده زیبایی تصنیف‌های او این است که خود هم شاعر و هم آهنگساز تصنیف‌هایش بوده است. 3 تصنیف‌سازی که نامشان در تاریخ جاودانه است (شیدا، عارف، جاهد) دارای این خصوصیات بوده‌اند. عارف خود در این خصوص می‌گوید:
طبیعت هنر داد بر من چهار / که آن چار در صفحه روزگار / ندادت و ندهد از این پس دگر / به تنهایی آن چار بر یک نفر
عارف در این دو بیت اشاره به شعر، آهنگ، صدا و خط خود دارد.
دکتر باستانی پاریزی در کتاب حماسه کویر در مورد تاثیر صدا و سحر آواز عارف نوشته است: «آقای دکتر عیسی صدیق روایت می‌کرد وقتی عارف قزوینی در یک مجمع خیریه در لاله‌زار کنسرتی می‌داد (قبل از کودتای1299) چنان جمعیت را مسخره کرده بود که اگر فرمان میداد بروید فلان جا را خراب کنید همه راه می‌افتادند.»
علاوه بر محتوا و جنبه‌های توامان تغزلی، اجتماعی، سیاسی و حماسی تصانیف عارف، به لحاظ ساختار نیز از یک بافت ملودیک غنی برخوردارند و خود عارف معتقد بود تصنیف نباید تحریر داشته باشد تا مردم عادی هم بتوانند آن را بخوانند.
عارف قزوینی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک